دانلود انواع مستند به همراه متن



دانلود مستند عمامه صورتی

  • ۴۴۸۴

دانلود مستند عمامه صورتی

( مروری بر پدیده امر به معروف در ایران )

دانلود رایگان مستد عمامه صورتی

 

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : عمامه صورتی

کارگردان : حسین شقدری

تهیه کننده : محمد حسن مددی

راوی : حجت الاسلام حسین صفری

سال تولید : 1402

مدت : 30 دقیقه

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

دانلود رایگان عمامه صورتی

 

مستند « عمامه صورتی » به کارگردانی حسین شمقدری، به بررسی پدیده امر به معروف و نهی از منکر در ایران اشاره دارد.

در این مستند حجت الاسلام حسین صفری بدون هیچ گونه سانسور سعی دارد با حضور در جامعه، با خانم های حتی بدون روسری و کشف حجاب نموده، هم صحبت گردد ...

 

مستند عمامه صورتی

 

خلاصه مستند :

حاج آقای صفری روحانی که سعی میکنه با ورزش ها و چالش های اینستاگرامی، خود را مردمی نشان دهد، اما برخی میگویند بهتره شمار برید در حجره هاتون درس بخونید ...

حاج آقا صفری میره کافی‌شاپی که در آن بسیاری از دختر خانم ها کشف حجاب نموده اند ...

مردم نظرشون راجبه این آخوند چیست ؟

 

مستند امر به معروف - عمامه صورتی

 

دختر بی حجاب، حاج آقا من لختم و آیا من حیوانم که برخی از آمران به ما این جمله را میگویند ؟

دختران میگویند کل جمهوری اسلامی بره، روحانی ها برند ... از این کثافت کاری راحت بشیم.

 

امر به معروف طبقاتی ؟ شما پول داشته باش امر به معروف نمیشی و آزادی.

 

مستند عمامه صورتی

 

تغییر اولویت ها این دقیقاً همون کاری است که یک نفوذی انجام میده، نفوذی گاهی حرف های تند و انقلابی هم میزنه، نفوذی شاید با ریش بیاد، با تسبیح بیاد، یا شاید با عمامه بیاد.

 

عمامه هایی که گاهی خیلی وقتا صورتی نیست، اما فقط اولویت ها را عوض می‌کند...

 

مستند عمامه صورتی دانلود رایگان

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند بی وتن ها

  • ۴۷۶

دانلود مستند بی وتن ها

( روایتی از مواجهه با اعضای گروهک تروریستی منافقین )

دانلود رایگان مستد بی وتن ها

 

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : بی وتن ها ( TRAITOR )

کارگردان : حسین شقدری

تهیه کننده : محمد حسن مددی

راوی : حسین شمقدری

عوامل اجرایی : رضا بارانی

سال تولید : 1402

مدت : 42 دقیقه

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

دانلود رایگان بی وطن ها

 

مستند « بی وتن ها » به کارگردانی حسین شمقدری، روایتی از مواجهه با اعضای منافقین در حاشیه دادگاه حمید نوری است.

مستند بی وتن ها، حکایت از زندانی شدن غیرقانونی حمید نوری دیپلمات ایرانی در سوئد را به کمک منافقین به تصویر کشیده است.

 

مستند بی وتن ها

 

حمید نوری، ۱۸ آبان ماه سال ۹۸ در زمان ورود به فرودگاه استکهلم سوئد به صورتی خشن و غیرقانونی توسط پلیس این کشور بازداشت و ۸ ماه نخست بدون هیچ گونه امکان تماس با خانواده یا دسترسی کنسولی در شرایطی شبیه به ربوده شدن نگهداری شد. این شهروند ایرانی پس از برگزاری ۹۲ جلسه فاقد مولفه‌های حق محاکمه عادلانه، به حبس ابد محکوم شد.

 

مستند بی وتن ها

 

حسین شمقدری، همزمان با سفر به سوئد افرادی از منافقین به پلیس امنیتی سوئد مراجعه و حضور من را گزارش کردند تا از سوی پلیس بازداشت شوم، شاید برایتان جالب باشد بدانید که افراد حاضر در آنجا در لحظه برایم شعار ساختند و می‌گفتند «مستندساز ولایت برگرد برو سفارت‌».

 

حسین شمقدری مستند  بی وطن ها

 

کارگردان مستند «بی‌وتن‌ها»، ادامه داد: هدف من مواجهه با منافقین بود، تا ببینم که در این مواجه و گفتگو این افراد چه تفکر و چه برخوردی دارند،  اما پس از برخورد متوجه شدم که این افراد بسیار تهی هستند.

شمقدری افزود: منافقین پس از روز اول و دوم از دست من فرار می‌کردند؛ من می‌خواستم با آن‌ها روبه‌رو شوم و گفتگو کنم، اما آن‌ها نمی‌ماندند و حاضر به گفت ‎وگو نبودند، اعضای گروهک تروریستی منافقین خود به این نتیجه رسیده اند که تهی هستند و حرفی برای گفتن ندارند و در نهایت ناسزا می‌گفتند.

 

مستند بی وتن ها

 

خلاصه مستند :

 

مستندی که در سال 1402 توسط موسسه آرمان مدیا و به کارگردانی حسین شمقدری ساخته شده است و به موضوع دادگاه تجدید نظر حمید نوری در سوئد و نقش گروهک تروریستی منافقین در دستگیری او می‌پردازد.

 

سالها پیش عموی پدر حسین شمقدری "حاج رضا شمقدری" که یک مغازه دار مشهدی با ریش و محاسن بوده است، عکس امام خمینی را به شیشه مغازه خود زده بود توسط منافقین ترور میشود و سوال او اینست که چرا حاج رضا ترور شد یا بهتر است بگوییم چرا حاج رضاها ترور شدند؟

از زبان مستند ساز :

راهی سفر به سوئد می‌شوم یعنی به قلب اعضای سازمان مجاهدین و توی دادگاهی حضور می‌یابم که اکثر سران سازمان آنجا جمع شده اند.

اولین روز دادگاه تجدید نظر حمید نوری، تقریبا در همه جا یکی از اعضای سازمان مشغول فیلم برداری از من است.

صدایی میگوید حمید نوری قاتل.....مزدور تروریست برو گمشو ، این صدا متعلق است به غلام پیکاری که در حال همکاری با سازمان مجاهدین است.

کم کم دور او شلوغ می شود و در این میان زنی با گوشی در حال فیلم برداری از من است و فریاد می زند که پسر یکی از بالاترین مقامات سینمایی رژیم جمهوری اسلامی به اینجا امده تا با فیلم گرفتن از مردم مستندی برای جمهوری اسلامی بسازد و موسسه آرمان مدیا را حکومتی می خواند و از من میخواهند برای اثبات اینکه حکومتی نیستم کارهای پدرم را محکوم کنم و به رهبر توهین کنم و بگویم لعنت بر جمهوری کثیف اسلامی و منحوس اسلامی....

با حضور مردم دیگر و شعارهایشان جو متشنج میشود و پلیس آن زن را دستگیر می کند

 

مجید نوری و خواهرش برای شرکت در دادگاه پدرشان حضور داشتند و روبه روی مکانی که پدرشان زندانی است ایستاده اند و میگویند پدرشان از اینجا آنها را می بیند و این برایم عجیب است که زندانی در سوئد وجود دارد که از سلول هایش خیابان دیده می شود. ولی خانواده او معترض اند که چرا سلول پدرشان انفرادی است و اجازه ملاقات با نوه اش "رها" را ندارد و به دلتنگی نوه و پدربزرگ توجهی نمی کنند.

 

بی وتن ها

 

روز دوم دادگاه:

دوباره همان زن دیروزی که باز هم درحال فیلم برداری از من و توهین است و پلیس باز هم به او تذکر می دهد

مهران عباسیان خبرنگار ایران اینترنشنال سعی میکند با روی خوش حمید نوری را دعوت به مصاحبه کند اما او نمی پذیرد

وقتی در حال مصاحبه با دختر حمید نوری بودم ، رضا فلاح از سران مجاهدین نزدیک می شود و می‌گوید : ولی کور خوندن ...دژخیم حبسش تایید خواهد شد  و من از او می پرسم پس تکلیف 17 هزار نفری که کشتید چی شد؟ و او با افتخار اذعان میکند که تازه بیشترم هست.

 

دانلود رایگان مستند بی وطن ها

 

آخرین روز دادگاه :

دو باره همان خانم آنجا بود و برایم سوال بود که این افراد درامدشان از کجاست که هر روز می آیند به ما فحش می دهند.

مصاحبه با "هانا" یکی از وکلای حمید نوری :

به او می گویم که مجاهدین ایرانی هستند و حمید نوری هم که از مقامات ایران است ایرانی است و این موضوع ربطی به سوئد ندارد. او نیز می گوید بهتر است سوئد درگیر قضاوت نشود و این موضوع بین المللی نیست.

مصاحبه با ایرج مصداقی(عضو سابق سازمان مجاهدین):

او کسی است که دسیسه دستگیری حمید نوری را طراحی کرده است. البته دو روز پیش هم با او صحبت کردم و کسی از ما فیلم گرفته بود و مصداقی را به نفوذی بودن و عامل جمهوری اسلامی  متهم کردند و جالبه که سازمان مجاهدین تحمل یک گفتگو راهم ندارد. ایرج مصداقی باور دارد که وکلای حمید نوری و مجاهدین دستشان توی یک کاسه است.

او در گذشته عضو سازمان مجاهدین بوده و توی عملیات ها هم شرکت داشته اما بعد از دستگیری و مدتی زندانی بودن ، آزاد می شود و از مجاهدین هم جدا می شود و باندی را راه انداز می کند به نام" دادخواه ها"  و در حال حاضر هم مجاهدین و هم دادخواه ها علیه جمهوری اسلامی فعالیت می کنند اما جالب است که  هیچکدام از مخالفین جمهوری اسلامی یکدیگر را قبول ندارند.

 

 

مصاحبه با مجید نوری:

 از او میپرسم آیا اعدام های سال67 کار درستی بوده است؟ او می گوید فرض کنیم  شخصی ادعا می کند که بمب دارد و میخواهد به بالای پل برود و مردم را منفجر کند درحالی که 50 هزار نفر روی پل هستند.  تو هم اسلحه داری و شخص امنیتی هستی.

به راستی کار درست چیست؟

 

بی وتن ها

 

مصاحبه با وحید سعادت طلب:

کسی که  در مقطع دکتری در سوئد مشغول تحصیل است و در جلسه دفاع پایان نامه اش بخاطر نمایش تصویر شهدای مقاومت از جمله قاسم سلیمانی مورد حمله قرار می گیرد و جلسه دفاعش نیمه کاره می ماند.

او میگوید که قبل از سفر یه سوئد کاملا شخصی با تفکرات غربگرایی بوده است و تصورش نسبت به مردم غرب بدین گونه بوده است که احتمالا همه روشنفکر و دغدغه مکند و علاقمند به فلسفه هستند اما بعد از امدن به سوئد متوجه  می شود که تمام تصوراتش اشتباه بوده اند .

جالب این جاست که او می گوید همان خانومی که این چند روز در دادگاه حضور مداوم داشته و مشغول فیلم برداری و فحاشی بوده است، در جلسه دفاع او نیز حضور داشته و قصد حمله و فحاشی به او را داشته که پلیس از این اقدام او جلوگیری کرده است.

 

بی وطن ها

 

در روزهای پایانی با خانوم ایرانی اشنا شدم که 23 ساله ساکن سوئد است و آن زن را میشناخت ، می گوید که او 8-9 سال است که مهاجرت کرده، ازدواج سوئدی کرده است و اکنون پناهنده است، اقامت ندارد، باید اداره مهاجرت سوئد را مجاب کند توسط ایران شناسایی شده و دیگر نمی‌تواند به ایران برگردد تا بتواند اقامت بگیرد و حق کار و زندگی در اینجا را داشته باشد.

حالا دلیل کارهایش را می فهمم .... شلوغ کاری برای گرفتن اقامت ... و حق کار و زندگی

 

تا قبل سفر فکر می کردم همه ی ایرانی هایی که خارج کشور هستند بی وطن هستند اما حالا می فهمم کسی که کشورش را دوست دارد بی وطن نیست بلکه بی وطن کسی است که حاضر است از شرافتش بگذرد و به وطنش خیانت کند.

 

مستند بی وتن ها

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند پایان گشت

  • ۵۵۲

دانلود مستند پایان گشت

( روایتی از اعتراضات سراسری به جنجال های گشت ارشاد و آزادی پوشش )

دانلود رایگان مستد پایان گشت

 

 

تیزر مستند :

 

نام مستند : پایان گشت ( the patrol termination )

کارگردان : حسین احسانی

راوی : علی اشرف

مشاور : حسین شمقدری

سال تولید : 1401

مدت : 47 دقیقه

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

دانلود رایگان پایان گشت

 

مستند « پایان گشت » روایتی از جنجال گشت ارشاد و شکل گیری اعتراضات سراسری که به آزادی پوشش ختم گردید، حسین احسانی و علی اشرف در این مستند، قصد روایت مردمی و نظرسنجی در رابطه با مسئله کشف حجاب را دارند.

 

مستند پایان گشت

 

“پایان گشت” تریبونی برای شنیده شدن صدای زنان و دخترانی که بدون روسری در خیابان ها قدم می‌زنند ؛ روایتی جدید از زبان طرفداران آزادی پوشش در داخل ایران.
اعتراضات سراسری به جنجال های گشت و رفتار های اشتباه در زمینه ی پوشش ...

 

مستند پایان گشت

 

در این مستند، برخی اساتید حقوق و جامعه شناس به بررسی قانون حجاب و آسیب شناسی کشف حجاب و برهنگی می‌پردازند.

 

مستند پایان گشت

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند جوکر 1401

  • ۹۰۷

دانلود مستند جوکر ۱۴۰۱

( روایتی از اعتراضات و اغتشاشات سال 1401 ایران )

دانلود رایگان مستد جوکر 1401

 

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : جوکر ۱۴۰۱

کارگردان : حسین شمقدری، متین دهقان، محمد غفوری، رضا کریمی، حامد رحا

راوی : هاشم بافقی

تهیه‌کننده : محمد حسن مددی

سال تولید : 1401

مدت : 43 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

دانلود رایگان جوکر 1401

 

مستند « جوکر ۱۴۰۱ » روایتی داغ از اغتشاشات اخیر سال 1401 می‌باشد، حسین شمقدری و هاشم بافقی در این مستند، قصد روایت مردمی و منتقدان حوادث و وقایع اخیر ایران را دارند.

 

روی پیشانی ما نوشته انقلابی، حتی عموی من شهید شده و حالا من اینجا کنار قبر عمویم نشسته ام در حالی که به این فکر میکنم که همه این سالهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل،‌ بیشتر و بیشتر امروز من را از هم این نظام متنفر کرده است امروز من عصبانی ام، با همه گذشته خودم می جنگم و الگوی من جوکر است،‌ جوکری که قراره بجنگه، بیدار بشه و انقلاب کنه، هنوز احساس می کنم ذهنم آرام نگرفته، دلم می خواهد با همه ارزشهایی که در همه این سالها در مغز من کرده اند و شعار مرگ داده اند با همه وجود به سبک جوکر مبارزه کنم ...

 

جوکر 1401

 

 

متن مستند :

 

به نام خدا

بارها اصابت جسم سخت به سرش جونش رو از دست داده، بعد به مدت ده روز به این خانواده دروغ بگین ... به مدت ده روز دروغ بگین، بگین که خودکشی کرده ... از بالای ساختمون پرت شده و اصلا از نظر انسانی هضم چنین دروغ‌گویی و چنین کثافت‌کاری‌ای دشوار هست. درحالی‌که این دختر اون شب در تظاهرات شرکت داشته، شعار داشته می‌داده ... از دست مامورها داشته فرار می‌کرده و گرفتنش و بعد از چند ساعت فوت کرده ... از این جهت این روایت ...

 

دانلود رایگان مستند جوکر حسین شمقدری

 

مرگ بر دیکتاتور ... مرگ بر دیکتاتور

خانواده من هم مذهبی بودند و هم انقلابی ... تقریباً همه‌ی راهپیمایی‌های 22 بهمن رو حضور داشتند. این منم. مسئول بسیج دانشگاه سوره بودم. سال‌ها چفیه از گردنم باز نمی‌شد. حالا من این‌جا کنار قبر عموی شهیدم نشستم و به این فکر می‌کنم که همه‌ی این سال‌های «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» بیشتر و بیشتر، من رو از نظام زده کرد. من رو از نظام متنفر کرد.

امروز من عصبانی‌ام .... با همه‌ی گذشته‌ی خودم درحال جنگم ... انگار دیگه الگوی من شهید وزوایی و شهید آوینی و شهید باکری نیست، الگوی من تبدیل شده به یک چیزی شبیه جوکر، جوکری که قراره بجنگه، بیدار بشه و انقلاب کنه. هنوز احساس می‌کنم ذهنم آروم نگرفته، دلم می‌خواد با همه‌ی ارزش‌هایی که این سال‌ها توی مغزم به زور فرو کردند، با همه‌ی «مرگ بر»ها مبارزه کنم. به سبک جوکر

 

دانلود رایگان مستند جوکر ۱۴۰۱

 

یک دختر: گوه بخورم توی این مملکت خراب شده که قانون رو به مردها میده ازدواج کنم ... من به هفت جد و آبادم خندیدم که توی این خراب شده ازدواج کنم ... آره عصبی‌ام ... از تمام مردهای ایرانی هم متنفرم، مگر پشت زن‌ها بلند بشن ... البته این‌هایی که الان بلند شدن توی خیابون که دم‌شون گرم ... خجالت می‌کشم که گاهی با نفرت به همه‌شون نگاه کردم ... و به تمام اون ]بوق[ مغزهایی که سال 57 فکر کردن می‌تونن آخوند مملکت رو اداره کنه، میگم همه‌شون اندازه سهم خودشون توی این جنایت‌هایی که این همه سال رخ داد شریکن ... گاهی وقت‌ها من احساس می‌کنم اگر بمب اتم بندازن توی ایران، یک عالمی راحت میشن. توی خاورمیانه اگر بمب اتم بندازن یک دنیای دیگه راحت میشن از این مغزهای پوسیده ... گرچه مغز خودم هم الان درست کار نمی‌کنه، ولی خب، انقدر متنفرم از دین و زور و هر چیزی که توی پاچه‌ام می‌کردن تا الان ... چند نفر از این خانم‌هایی که توی خیابون شال‌شون روی سرشون به حجاب اعتقاد دارن؟ چرا همین کار ساده رو هم نمی‌کنن ... خیلی‌ها نمی‌کنن ... تعداد آدم‌هایی که اعتراض می‌کنن کمن ... همراهی نمی‌کنن

 

اگه اینا برن، وضع مالی بهتر نمی‌شه؟

پست ریاست جمهوری به شوهر من که نمی‌دن، فرقی نمی‌کنه ... فکر نکنم

نمی‌رن؟

نه

شما می‌خوان برن یا نه؟

من اصلا این رو نمی‌گم می‌خوان برن یا نه ... ببین من توی انقلاب زمان شاه بودم، خب؟ 18 مرداد تولد بچه من بود، روی ایوون نشسته بودیم، گفتند میگن شلوغ شده، من اصلا نمی‌دونستم شلوغی یعنی چی؟ بعد صدای تیراندازی می‌اومد از میدون ژاله، 18 مرداد شروع شد، 22 بهمن هم تموم شد. 6 ماه!ز الان اینا چند ساله دارن میان هیچ چی نمی‌شه؟ هیچ چی نمی‌شه.

هیچ چی نمی‌شه؟

هیچ چی نمی‌شه

 

نه نه ابدا

تلویزیون نیستم ها ...

من مهمان‌دار زمان شاهم، پدرمو در میارن.

ایول، همین رو می‌خوام ... بیا این‌جا، بیا این‌جا ...

پس موافقی؟

نه من نه، من به سیاست کاری ندارم، من همرنگ جماعت می‌شم. من کاری ندارم، من میرم تو سوراخی خودم میرم خریدمو می‌کنم. الان میرم تجریش.

 

]شعارنویسی:[ جانم فدای خامنه‌ای ... مرگ بر آشوبگر ... لبیک یا خامنه‌ای

و حالا نکته خیلی مهم اینه که مخالفین نظام شعار نویسی می‌کنند و شهرداری میاد روش و رنگ می‌کنه و موافقین نظام میان شعار خودشون رو می‌نویسن. رسما یک جور مبارزه دیوارنویسی داره اتفاق می‌افته به سبک دهه 50

 

فکر کنم زدش ... دوربین‌ات رو بگیر ...

تیر زد ...  تیر زد

 

اگه با هم یکی نشیم، یکی یکی تموم می‌شیم. دیگه به نظر من اصلاحات جواب نمیده، ما باید بیایم سراغ حرکت‌های خیابونی.

یکشنبه، خشم آتش، وعده تمام ایرانیان، 30 مهرماه 1401. اعتصاب روبه روی بیت رهبری این نظام خون‌خوار

 

  • خانم ببخشید

  • یک لحظه گوشی مامان

  • یک اعلامیه هست

  • آهان باشه، مرسی

  • خداحافظ

  • خداحافظ

  • حتما بیاین ها

  • باشه.

 

  • اعلامیه‌ است، داریم توی تهران پخش می‌کنیم ... میاین؟

  • آره چرا نیام

  • حتما ها

  • یک چند تا دیگه بده، داری؟

  • نه دیگه کمه، بچه‌ها دارن تو تهران پخش می‌کنند.

  • آخه بچه‌ها اونجان، همه هم پایه ...

  • همین رو ببر، بسه دیگه.

 

  • خانم خسته نباشید، این اعلامیه تجمعه. میاین؟

  • نمیاین؟ عه چرا؟

 

  • داداش یک اعلامیه تجمعه واسه امشب میاین؟

  • نه والا

  • چرا؟

 

  • حاجی جان سلام

  • سلام

  • یک اعلامیه تجمعه واسه امشب، میای تحمع بر علیه نظام؟

  • نه ... نه

  • چرا

  • برو

  • چرا خب؟ ... شما از این وضعیت راضی‌این؟

  • آقا برو ...

 

  • خانم سلام یک اعلامیه تجمعه، امشب میاین؟ .... نمیاین تجمع؟ ...

  • خیلی وضعیت خوبه؟

  • آره

  • حداقل اعلامیه رو ...

  • نه

  • ممنونم که واقعا ...

  

  • اعلامیه بدم واسه تجمع جلوی بیت رهبری میاین؟

  • آره

  • جدا ... چرا خیلی‌ها نمیان؟

 

  • خانم سلام

  • می‌خوایم تجمع کنیم جلوی بیت رهبری شما میاین؟

  • نه بابا ...

  • اعتراض ندارین؟  

حدودا فکر می‌کنم به 100 نفر از این تراکت رو در نقاط مختلف تهران دادیم، البته وقتی می‌دادیم بعدش بهشون می‌گفتیم که این ماجرا دروغ بوده و فقط می‌خواستیم تست بکنیم. من خودم باورم نمی‌شد 30 درصد از آدم‌ها این تراکت رو قبول کردن و قبول کردن توی این اعتراض جلوی بیت رهبری شرکت بکنن. خیلی عدد عجیبیه ... خیلی

 

مستند جوکر مهدی نصیری

( مهدی نصیری )

 

 مهدی نصیری

منتقد و روزنامه نگار

  • ما راجع به شهدا همیشه یه تعبیری داشتیم می‌گفتیم تبریک و تسلیت. فکر می‌کنم راجع به مهسا هم اگر منظورتونه به‌خاطر چهلمش، این اونجا هم صادقه. یعنی باید واقعا ... یک بُعد تبریکی داره، یک بُعد تسلیتی

  • یعنی شما خانم مهسا رو به عنوان شهید قبول دارید؟

  • من به نظرم اون چه که ما از شهید ارائه می‌کنیم، این‌که حقیقتی رو زنده می‌کنه، این‌که با یک باطلی مبارزه می‌کنه  مصداق شهیده.

  • بابا شما در قانون اساسی‌تون دارید که مردم بدون نیاز به هیچ‌گونه مجوزی، می‌تونن تجمع کنند؛ می‌تونن اعتراض کنند

  • اصلا معروفه می‌گن شما قانون خودتون رو، همین قانون رو درست اجرا بکنید ...

  • بله ... بله ... حالا جالبِ من اخیرا یکی از دوستان تعریف می‌کرد این ماده قانونی دو تا قید داره، میگه که به دو شرط نیاز مجوز هم نداره مردم تجمع کنند؛ یکی مخل مبانی اسلام نباشی، یکی که مسلحانه نباشی. دوستِ‌ ما می‌گفت من به مشروح مذاکرات مجلس خبرگان مراجعه کردم، اون‌جا آقای بهشتی ایستاده بود و گفت این دو قید هم نمی‌خواد ... این دو قید هم نمی‌خواد. البته معلومه که بعد تو قوانین عادی خواهند گفت کسی مسلح نباید بیاد، ولی آقای بهشتی حرفش این بود که این قدر باید این حرف مطلق باشه و بنیانش محکم باشه، همین مقدار قید هم لازم نیست باشه.

 

مستند جوکر شمقدری

 

  • الان این تو کسی هست من عمامه‌اش رو بپرونم؟

  • می‌خوای زنگ بزنم به بچه‌ها بگم بیان پایین

  • یکی رو بگو ... یه آخوند بگو بیاد

 

  • نشد عمامشو بپرونم

  • ما می‌خواستیم دوربین مخفی بگیریم، عمامه شما رو برداریم

  • خب

  • تا حالا برات اتفاق افتاده؟

  • بله

  • افتاده؟

  • بله

  • شوخی نکن ... چه حسی داشتی وقتی این اتفاق افتاد؟

  • حس این‌که چرا این جوری شد ؟ عه من که عمامه رو سرم بود.

  • بعد دنبالش ندوییدی؟ فحش ندادی؟

  • نه دیگه، گیر کرده بودم. زدم زیر خنده دیگه.

  • تلویزیون هم که هر فسادی رو ماست مالی می‌کنه، چرا نمی‌رین جلوی تلویزیون تجمع کنید؟

  • ببین آخه بارها شده هر وقت تجمع حقی شده، سوءاستفاده هم ازش شده ... ببین واقعا این چیزی که می‌گید درسته‌ها ... یعنی تناقضیه دیگه ... از یک طرف قبول نداریم ...

  • پس جامعه حق داره بزنه زیر عمامه؟

  • بعضی‌هاشون حق دارن

  • خب تموم شد من گرفتم حرفمو ... خداحافظ

 

مستند جوکر 1401

 

  • ناراحت شدی آره؟

  • نه

  • می‌ندازم تو سطل

  • اگه ناراحت شدی، ما هم اون موقعی که فساد اتفاق می‌افتاد، شما سکوت کرده بودید، ناراحت شدیم ... اون موقعی که گشت ارشاد دخترها رو کف خیابون می‌کشوند می‌برد ما هم ناراحت شدیم ...  اون موقعی که بانک ربا می‌خورد، حوزه سکوت کرد ما ناراحت شدیم ... بندازم دور یا بهت بدم؟

  • مهم نیست

  • این چند متره؟

  • هشت متر

  • هشت متر، متری چنده؟

  • خریداری‌ها ...

  • نه! متری چنده؟

  • نمی‌دونم جدیدا نخریدم، مال چهارسال پیشه.

  • فکر کنم متری 100 تومن باشه دیگه

  • نه 100 نیست ... مختلفه از 30 تومن تا60 تومن.

  • یعنی می‌زنیم زیر عمامه‌تون تقریبا یک 400 -500 تومن ضرر رو زدیم؟

  • 500 تومن تو دستته ... حالا مشکلی نداریم عمامه مال شما، ولی می‌خوام بدونم اگه حرص‌تون، خلاصه این خشونته و عصبانیته با این عمامه انداختنه تخلیه میشه، من مشکلی ندارم. بندازید، ولی این خلاصه فضای گفت‌وگو رو می‌بنده، چیزی رو حل نمی‎کنه، اتفاق خوبی رقم نمی‌خوره.

  • ببین حرف شما منطقیه از زاویه نگاه شما، ولی منم از زاویه نگاه مردم برای این مستند، یه خواهشی دارم در حد خودت، البته ما این مستند رو داریم پخش می‌کنیم دیگرانی هم نظر شما رو می‌بینند. در حد خودتون دیگرانی که در این لباسین شما سکوت کردین که انقلاب به همچین وضعیتی رسید. .... چاکریم

  • یاعلی

  • خداحافظ

  • آقا پخش بشه این؟

  • آره

  • اوکیه؟

  • آره

 

کپشن ویدئو: {این ویدیو من خیلیا رو سوزوند اینقدر سوزوند که اکانتمو بستن.

خواستن مثلا با پخش کردن عکس‌هایی که خودم سال‌ها پیش منتشر کردم ...}

باعث افتخارمه که منو آنفالو، بلاک یا فحش بدین. به هر حال توی نامه ثواب‌هامون می‌نویسن دیگه. این فحش‌ها برای من ثوابه ،حالا فحش بدید بلاک کنید ...

یک دخترخانمی نسبت به اعتراضات اخیر، یک فیلمی از خودش در فضای مجازی منتشر کرد که خیلی واکنش داشت. خود شمقدری هم این فیلم رو استوری کرد و دخترخانم میاد تو پیج آقای شمقدری و میگه که من اعتقاداتم همینه و همینیم که هستم و واقعی هستم. ما دیدیم که به روند فیلم ما می‌خوره که یک گفت و گو بکنیم با این دخترخانم. داریم می‌ریم که یک گفت و گو خوب داشته باشیم با ایشون.

 

مستند جوکر حسین شمقدری

 

  • من دختر همین کشورم، بالا سرم هم جمهوری اسلامیه ...

  • یعنی شما جمهوری اسلامی رو تایید می‌کنید؟

  • صددرصد

  • جمهوری اسلامی شما رو با این حجاب و آرایش تایید می‌کنه؟

  • صددرصد

  • صدا وسیمای جمهوری اسلامی شما رو راه میده؟

  • صداوسیما نه، حق داره راه نده ...

  • حق داره راه نده؟

  • حق داره راه نده .... منو با این ظاهرم حق داره راه نده. من اگر بخوام اونجا ورود بکنم حتما باید تغییر بدم ظاهرم رو،

  • یعنی باید ریا کنید؟

  • نه،  ریا نه

  • چرا دیگه شما باید دروغ بگید تا راه بدن؟

  • هر مکانی قانون خودش رو داره، با توجه به اون قانون شما باید ورود بکنید ... مسجد، شما باید با چادر برید ...

  • نه، مردم کف خیابون‌اند و مردم رو دارن می‌زنند.

  • این‌ها مردم نیستند.

  • کی‌ان پس؟

  • دو دسته‌ان طبق فرموده حضرت آقا ....

  • خب؟

  • یا منافقینن، دشمنان ایرانن؛ یا اینکه یه سری جوون‌اند که تحت تاثیر رسانه‌هان.

  • تحت تاثیرن؟ یعنی اینکه هیچ مشکلی توی این کشور وجود نداره؟

  • نه، مشکلی نداره.

  • شما مشکلی ندارین؟

  • نه

  • شما حکومتی این؟

  • نه

  • شما مشارکت رو می‌دونین چند بوده؟

  • شما بفرمایید چند بوده؟

  • مشارکت 48 و خورده ای درصد بوده

  • خب؟

  • بگیم اصلا 49 درصد

  • خب؟

  • یعنی 51 درصد از جامعه طبق گفته رهبری، که همیشه می‌گفته رای همه در انتخابات، یعنی  تایید نظام؛ رای ندادن که نظام بفهمه با مسیرش مشکل دارند

  • منی که می‌تونم رای بدم، من اگر واسه کشور خودم رییس جمهور انتخاب کنم، یعنی من دلسوز کشورمم و مال کشورمم.

  • خب وقتی توی انتخابات نباشه سلیقه من، همه رد صلاحیت بشن، رییسی برن ...

  • یعنی بین اون همه کاندیدا یک نفرم سلیقه‌تون نبوده؟

  • نه نبوده همه رد صلاحیت شدن ...

  • پس جمع کنید برید ...  وقتی عرق ملی ندارید جمع کنید برید ...

  • آقا این دیوونه ...

  • وقتی حاضر نیستید ...

  • ببخشید خانم، شما دقیقا همون خره‌اید، نمی‌فهمید ...

  • آقا وایسید ... شما منطق ندارید

  • آره

  • شما منطق ندارید ...

  • بابا شمقدری، یکی رو بیار که حداقل یه چیزایی رو قبول داشته باشه

  • نه شما منطق ندارید ...

  • من با تو مگه مخالف نیستم، من میگم جمهوری اسلامی باید اصلاح بشه، تو میگی فعلا خوبه ... این رو پخش نکنی‌ها؛ به قرآن گل به خودی به خودتونه

  • اگه من الان حق نمی‌گم چرا شما داغ کردید؟ ... آقای محترم، من خودم جزء همین اغتشاشگرها بودم و یه تحولی خدا منو دوست داشت و دست منو گرفت آورد توی این راه درست.

  • خب خانم شما بی حجاب بودید دیگه؟

  • بله

  • گشت ارشاد نگرفتت؟

  • چرا اتفاقا یه بار من رو گرفت و من باهاش دعوام شد

  • خب چی می‌گید؟

  • حق داشت من رو بگیره

  • وای

  • حق داشت منو بگیره

  • وای وای

  • من بی حجاب بودم ....  الان اجباره

  • دختر مردم رو گرفتن بردن توی گشت ارشاد، سکته کرده مرده

  • خانم مهسا امینی رو میگید

  • بله

  • خانم مهسا امینی، از شانس بد متاسفانه جمهوری اسلامی، ایشون مشکل مغزی داشتند ... مشکل مغزی داشتند و ایشون رو حالا به خاطر حجاب نادرست‌شون گرفتند، حالا ایشون شانس بد جمهوری اسلامی دقیقا همونجا باید می‌افتادن و غش می‌کردن ...

  • بعد 40 روزه تو خیابون آدم‌ها رو میزنن می‌کشن که بگن مهسا امینی رو نکشتیم

  • آدم‌ها رو می‌زنن می‌کشن؟ من این حرف‌هارو همه جا زدم، فحش هم خوردم، هم از مذهبی هم غیر مذهبی. چرا؟ چون من یک دختری بودم که حجاب نداشتم، مهمونی می‌رفتم و و و هزار تا کار دیگه؛ ولی با ترور سردار سلیمانی خدا دست من رو گرفت و به من فهموند آقا داری راه اشتباهی میری، برگرد، من برگشتم ...

  • قبول، شما یک اتفاقی افتاده، یک تغییری کردین. گفتین تتو قاسم سلیمانی روی ...

  • حاج قاسم سلیمانی ...

  • حالا من دارم دیالوگ

  • سردار سلیمانی

  • خب چرا حالا ملالغتی‌این شما؟

  • ملا لغتی نیستم، عشق قلبمه. دوست دارم بهش احترام بذارید. من دارم با شما مکالمه می‌کنم.

  • عجب قطع کن بابا

  • آره تتوش هم زدم، آره ببخشید مگه جمهوری اسلامی گفته تتو بده؟ تتو نزنید. تتو ببینم دست‌تون رو قطع می‌کنم؟

  • نه شما تا حالا نرفتید برخورد بشه باهاتون ...

  • با من؟ من میگم گشت ارشاد من رو گرفت. گرفت و باهام ... دعوا شد

  • داداش خود رهبری همیشه گفته این که مردم مشارکت کردن، مثلا 85 درصد، 60 درصد، 70 درصد. به  هرکی که رای دادن، تایید نظام بوده ...

  • بله ... ولی اون وری‌اش نیست که کسی رای نداده ...

  • مردم ... دقیقا همینه. مردم واسه چی  شرکت نکردن؟

  • مثلا کشور اروپایی با 30، 40 درصد.

  • باشه

  • آخه شما بحث رو گذاشتین سر تایید و

  • الان تمام کشورهای اروپایی مشروعیت ندارن. من قبول دارم که چینش کاندیدا افتضاح بود. من قبول دارم

  • الان که از نظر من ،کلا نظام 10 درصد طرفدار داره، اون که هیچی.

  • مرسی، عالی بود، عالی بود

  • اصلا شک نکن

  • دانشگاه تهران شمال، هیچ کاری نکرده زدنش.

  • منی که سرکلاس بودم، اومدم بیرون یهویی شروع کردن تیراندازی به سمت ما من چه گناهی کردم؟

  • ببخشید یک دقیقه دوربین ... یک دقیقه صبر کن

  • به خاطر این‌هایی که کف خیابونن، این‌ها امنیت شما رو گرفتن. این‌ها اگه اعتراض می‌خواستن بکنن، ببینید کسی که میاد امنیت مردم رو به خطر می‌اندازه، معلومه پلیس باهاش برخورد می‌کنه. اینکه بسیجی رو می‌زنن، بسیجی که داره از امنیت‌شون دفاع می‌کنه، وایساده جلوی بسیجی و بسیجی رو می‌زنه، انقدر می‌زنه، شکنجه‌اش می‌کنه که اون بسیجی میره تو کما، بعد شهید میشه. بعد این حق داره؟ این حقی داره؟

 

مستند جوکر هاشم بافقی

 

توی این اعتراضات خیابون حکم لوکیشن رو داره. یعنی معترضین در یک حرکت پارتیزانی، در یک حرکت چریکی، خیابون رو می‌بندن. به دلیل جو امنیتی توی کمترین دقیقه اعتراض می‌کنند، شعار میدن و منطقه رو ترک می‌کنن. ادامه اعتراضات و اصل اعتراضات  توی فضای مجازی و فیلمی که از این لوکیشن گرفته شده اتفاق می‌افته. ما می‌خوایم این رو، در واقع این نوع اعتراض رو خودمون هم ضبط بکنیم، ولی خب چون جرئت‌اش رو هم نداریم توی این جو امنیتی، توی مرکز شهر انجام بدیم، می‌خوایم بریم توی یکی از محله‌های اطراف تهران. فقط امیدوارم که دستگیر نشیم. من که خودم خیلی استرس دارم و فقط دارم تپق می‌زنم. امیدوارم اتفاق خوبی بیفته

 

مرگ بر دیکتاتور

 

مستند جوک وحید اشتری

(وحید اشتری)

 

وحید اشتری

عضو جنبش عدالت خواه

 

  • وحید خویشتن داری نکن راحت صحبت کن

  • من می‌خوام چیزی نشم

  • شل کن شل کن

  • نه بابا ما 6 سال زندان داریم. دیگه فناها رو رفتیم

  • خیلی صریح و تند بخوام بپرسم، به نظرت جمهوری اسلامی چه‌قدر دیگه دووم میاره؟

  • جمهوری اسلامی؟ ... چه سوال سختیه. رفتی وسطه وسطش.

  • هیچ مقدمه‌ای نداشت

  • جمهوری اسلامی، ببین خیلی دقیق بخوام بگم، خیلی در ابهامه وضعیتش نسبت به آینده. من چون حس می‌کنم فرو پاشی اجتماعی صورت گرفته، اون چه که در مورد دوام و این‌ها حرف می‌ زنی فکر کنم فروپاشی سیاسی رو میگید دیگه؟

  • ساختارش دیگه ... چون اجتماعی که قطعی

  • آره، این فروپاشی اجتماعی با اون فروپاشی سیاسی بعضاً توی مدل‌های توی دنیا با سرعت خیلی کمی، با فاصله خیلی کمی از هم رخ داده .... من سخنرانی مسئولین کشور رو مجموعاً که می‌بینم اصلا حس نمی‌کنم که فیلم بازی می‌کنند، ولی تلقی این‌ها واقعا اینه که ما الان در قله‌هاییم و داریم قله‌ها رو همین‌جور در می‌نوردیم در راستای رسیدن به اهداف و آرمان‌های انقلاب، یکی پس از دیگری داریم همین‌جوری فتح می‌کنیم می‌ریم جلو؛ واقعا تلقی‌شون اینه که یک اقلیتی معترضن، این‌ها فتنه‌گرن، این‌ها از عوامل بیگانه‌ان این‌ها پول می‌گیرن، این‌ها برای شعار نویسی پول می‌گیرن، برای نمی‌دونم چی کار کردن پول می‌گیرن

 

{کاغذنوشته} انقدر موهات قشنگه که این شکلات برای تو

سال 57، انقلاب که اتفاق افتاد، عده‌ای برای شادی به این میدون اومدند و از این میدون بالا رفتند. از همون موقع اسم این میدون شد آزادی و نماد آزادی ایران. امسال هم سال 1401 و ما تلاش داریم می‌کنیم برای آزادی، برای یک انقلاب. هرکسی تو این جامعه به اندازه وسع خودش تلاش می‌کنه، عده‌ای به خیابون می‌رن و عده‌ای میان با کاغذنوشته و شکلات هموطن‌هاشون رو دعوت می‌کنن به این جریان، تا با هم دیگه آشتی ملی بکنیم.

 

  • خانم خدمت شما

  • مرسی

  • به امید آزادی

  • به امید آزادی، تشکر

  • ببینم چی نوشته؟

  • خداحافظ

  • نمی‌گیری؟

  • مرسی

  • چرا نمی‌گرفتی؟

  • یه لحظه فکر کردم مزاحمی

 

  • خانم‌ها{ی چادری}! سلام. خوبین؟ ... یک سوال؟

  • بفرمایید

  • دیدین از این‌هایی که از این‌ها {شکلات} میدن؟

  • نه

  • خب از این‌ها دارم بهتون میدم ... خب بیا شما هم با موهات شهر رو قشنگ کن. چی میشه به خدا خوب میشه‌ها. یه شهر و قشنگ می‌کنی شکلات‌اش رو ببر.

 

  • خانم خدمت شما

  • خانم خانم چرا انداختی اینو

  • برای چی نندازم؟

  • خب با موهاتون مگه شهر رو قشنگ نکردین

  • موهای من به شما چه ارتباطی داره؟

  • یعنی مخالف اینین؟

  • آقا وقت منو نگیر الکی.

  • شما الان مخالفی؟

  • آره

  • مخالف چی؟

  • مخالف این حرکتی که شما الان انجام دادی.

  • یعنی الان شما با جمهوری اسلامی اوکی ای؟

  • باید برای شما توضیح بدم

  • اون شمقدریه، دوربین مخفی بود. خب ما داریم مستندی می‌سازیم در مورد اعتراضات، خب، بعد به نظر من خوبه که شما توش مصاحبه بکنید که با این حجاب مخالف این اتفاق بودید

  • من الان از کجا بدونم شما داری راست می‌گید؟ اصلا مستند ایشون ...

  • مگه شمقدری رو نمی‌شناسید؟

  • چرا می‌شناسم

  • مجوز داریما

  • اینور رو نگاه کن، اون شمقدریه

  • باشه آقا من الان چه می‌دونم خط فکری ایشون چه‌جوریه؟

  • شمقدری ...

  • آقا ببخشید ما دوربین‌مون رو یک لحظه

  • شمقدری

  • ببینم کجا باید باشه

  • کجاش میذاری رو لباسش؟

  • مصاحبه عجیبیه برای من. شما موافق جمهوری اسلامی هستین؟

  • بله

  • با این حجاب؟؟

  • به حجاب ربط داره؟

  • مهسا امینی فکر کنم حجابش از شما بهتر بود، نبود؟

  • جمهوری اسلامی کی گفته با شبیه من مخالفه؟

  • مخالف نیست؟

  • مخالف نیست

  • گشت ارشاد گذاشته تو خیابون شما ها رو می‌گیره که

  • نه گشت ارشاد با ما هم چلنج داشته، ولی خب قانون گذاشتن تا یک حدی حجاب شما هم باشه، اگر بالاتر از اون بشه آره

  • خب گشت ارشاد شما رو گرفت تاثیری هم داشت؟

  • تاثیری که داشت، ولی همون لحظه

  • خب پس تاثیری نداشته؟

  • نه تاثیری نداشت

  • چرا باید گشت ارشاد وجود داشته باشه، کاری که هیچ تاثیری نداره؟

  • من دارم میگم که وجود گشت ارشاد و تذکر دادنش به من، اون‌ها حق دارن تذکر بدن به من.

  • چه حقی؟

  • چون من قانون جامعه رو نقض کردم. مثل اینه که شما از چراغ قرمز رد بشین، مثل این که تو خیابون یکی رو بزنی، خب همه این‌ها جرم محسوب میشه.

  • مگه همه قانون‌ها قانون‌های درستیه؟ مگه نباید اعتراض کرد به قانون غلط؟

  • اعتراض هم میشه کرد به قانونی که فکر می‌کنیم ممکنه غلط باشه، اما اعتراض صحیح.

  • فیلم روز اول رو ندیدین توی بلوار کشاورز، که دختره به هیچ جایی‌ هم کاری نداشت نشسته بود و پلیس زدش.

  • شما فکر می‌کنین ممکنه اون فرد کاری نداشته باشه به اون‌ها، ولی قطعا قطعا پشت پرده ...

  • یعنی هرکاری جمهوری اسلامی بکنه درسته آره؟

  • خب نیروی انتظامیف ببخشید بلانسبت بیمار نیست که همین جور داره رد میشه یکی رو بزنه یکی رو باتوم بزنه، یکی رو با شلنگ بزنه

  • اخه زده!

  • ولی خب قطعا شما که نیستید اون‌جا که ببینی چه اتفاقی افتاده

  • چی کار کنن مردم اعتراض دارن؟ شما که هرکاری بکنه جمهوری اسلامی، می‌گین خوبه

  • مردم که بیان بیرون اعتراض‌شون رو بیان کنن، بدون خشونت، شما شک نکن که کاری باهاشون ندارن.

  • ندارن دیگه؟

  • ندارن

  • خب مثلاً وکلا جمع شدن ...

  • شما می‌گین ما هیچ جا نداشتیم اعتراض کنیم اما بودن به هرحال

  • مثلا وکلا جمع شدن تیر ساچمه‌ای خوردن ... پزشک‌ها جمع شدن تیر ساچمه‌ای خوردن

  • شما همه رو دیدین تیر ساچمه‌ای خوردن؟

  • نخوردن؟

  • شما همه جا هم حضور داشتین یک به یک دیدین خوردن؟

  • نخوردن فیلم‌هاش اومده بیرون ... از چی می‌خواین دفاع کنین؟

  • فیلم رو که همه جوره میشه. از سالیان پیش هم فیلم رو بیاری زیرنویس‌اش رو فقط شما قراره تغییر بدین، کسی متوجه نمیشه این فیلم برای کِی بوده؟ کی هست؟

  • یا ابالفضل ... خیلی وضعیت گل و بلبله نه؟

  • وضعیت خب معلومه گل و بلبل نیست، ولی خب منم الان صددرصدی از وضعیت کشور راضی نیستم؛ ولی با این حرکات هم نمیشه به جایی رسید.

  • شما مخالف عوض شدن کل حاکمیتی؟

  • خب آره صددرصد

  • چرا؟

  • مگه الکی به دست اومده؟ ما حکومت دیکتاتوری رو سرنگون کردیم تا به این رسیدیم. مگه جمهوری اسلامی الکیه که سرنگون شه؟

  • خب الان مردم میگن مرگ بر دیکتاتور چرا بهتون برمی‌خوره؟

  • نه، چرا آقا؟ سواله دیگه.

  • ما داریم می‌گیم مرگ بر دیکتاتور

  • ما هم میگیم مرگ بر ضد ولایت فقیه، چرا بهت برمی‌خوره؟

  • به ما بر نمی‌خوره، بگو، بگو

  • مسئله اینه که جایگزینی وجود نداره. شما فقط دارین امنیت رو بهم می‌ریزین، ایران رو می‌کنین سوریه تمام. مخالفین نظام باهم دعوا دارن، مجاهد با منافق شدن دوتا نمی‌دونم تواب شدن سه تا

  • شما واقعا فکرتون این جوریه؟ ... من فکرکردم الان به خاطر مصاحبه این جوری دارین می‌کنین ...

  • من فکرم همین جوریه

  • این اصلا خانم رد داده وصل به نظام رو رد داده، این جوری بگم

  • یعنی اقا تو الان یک جایگزین درست بده منم میام طرفت. جایگزینی وجود نداره

  • اصلا وجود نداره

  • ایران رو دارن سوریه می‌کنن

  • آقا می‌خواین ایران سوریه نشه؟

  • نه

  • اصلاح کنین خودتون رو. چرا اصلاح نمی‌کنین؟

  • اصلاح زمان می‌بره

  • بابا 43 ساله ما رو سرویس کردین

  • در سال 1900 زن حق رای نداشت تو اروپا، 50 سال مبارزه کرد تا به حق رای رسید. آقا مبارزه زمان می‌بره

  • احمدی نژاد اولین کسی بود که زن رو راه داد استادیوم. 10 سال بعد، امروز قانونی شد

  • تو چرا همراه من اعتراض نمی‌کنی؟

  • من خودم تو مستندم اعتراض کردم به این‌که چرا زن رو راه نمی‌دن تو ورزشگاه؟ امروز دارن راه می‌دن. بله، وقت و زمان می‌بره.

امروز 15 آذر، اینجا هم دانشگاه شریفه. بچه‌های انجمن اسلامی یک درخواستی داده بودن امروز تجمع کنن، اما بهشون مجوز ندادن. حالا خود بچه‌های انجمن اسلامی می‌خوان این تجمع رو انجام بدن، الان هم داره صدا میاد ما با گوشی می‌خوایم این اتفاق رو بگیریم.

 

مستند جوکر علیرضا زاکانی

 

  • آقا یک لحظه

  • نه نه نه

  • درگیری نکن

  • چی کار می‌کنی؟

  • مگه دانشجوی شریفی؟

  • من دانشجوی شریف نیستم، نه، مستند سازم

  • تو مستند ساز نیستی! انگلی!

  • من؟

  • آره

  • انگل چی‌ام؟

  • انگل جامعه!

  • چرا؟

  • بو می‌دی! بو ... بو تعفن می‌دی!

 

  • {خطاب به علیرضا زاکانی} بحث اینه که توی انتخابات، سلیقه‌های مختلف، کاندید خودشون رو نداشتن و رد صلاحیت‌ها باعث شد همون نکته‌ای که آقا می‌گفت مشارکت در انتخابات، رای به نظامه و نظام این دیالوگ رو نشنید 48 و نیم درصد شرکت کردن و نفر دوم آرای باطله بود. واقعا این روش درسته؟ حالا شما به عنوان مسئول و کسی که تو اون انتخابات بودین؟

  • همینطور باید ببینید که شرایط ... طرف مقابل کسی رو انتخاب کرده که قبلا زندان امنیتی بوده، حتما ردش می‌کنند ... حتما ردش می‌کنند

  • آقای لاریجانی چی؟

  • حتما اون هم به خاطر شرایط خاص خودشون ...

  • آقای پزشکیان چی؟

  • نه، اون که دیگه ... شما که ... میگم هرکدوم قاعده‌ای داره

  • نه بالاخره نداشتند دیگه

  • نه، این فرمایش شما، هرکسی که نمی‌تونه بلند شه بیاد. منم دو دوره اومدم گفتند صلاحیت نداری، رفتم

  • خب شما کار اجرایی نکرده بودید.

  • یعنی چی کار اجرایی نکردم؟ از خیلی از کسایی که بودن کار اجرایی بیشتر کرده بودم، این حرفا چیه؟

  • حالا مثلا سعید محمد چرا رد صلاحیت شد؟

  • این یک چیز جامعیه. در واقع یک چیز مثلا تک بعدی دو بعدی نیست که، یک چیز جامعیه، منم الان جای شورای نگهبان نیستم بخوام جواب بدم

  • ولی همین که وایستادید صحبت کردید، با این که خودتون ضعف‌ها رو می‌دونید خودش اتفاق خوبیه

  • خیلی زرنگی‌ها، خیلی زرنگی!

  • ضعف‌ها رو نمی‌دونید؟ شما که سیاسی‌این، من می‌دونم

 

مهدی نصیری

منتقد روزنامه نگار

  • توی ایران باید چرخه خشونت یک جایی متوقف بشه. ما در مشروطه خشونت داشتیم، بعد رضاخان میاد خشونت داریم، در جنبش ملی شدن نفت و مصدق خشونت داریم، از دو طرف. توی انقلاب اسلامی باز خشونت داریم، اگر چه ممکنه بگیم در مقایسه با انقلاب‌های دیگه خشونتش خیلی کمتر بود. این چرخه خشونت باید متوقف بشه، به این معنا که

  • خب نه دیگه چرخه خشونت فقط از طرف مردم نباید متوقف بشه.

  • دقیقا دقیقا

  • حالا ما به نظام حرفمون رو گفتیم، متاسفانه یک مقداری احساس می‌کنیم که نظام گوشش برای شنیدن ضعیفه چی کار کنیم؟ ولی از این ور به مردم می‌خوایم حرف بزنیم، به مردم می‌گیم که کاملا مدنی، مسالمت آمیز با فاخر، حتی ما خشونت کلامی نداشته باشیم، حتی فحاشی نکنیم در شعارهامون ... شعار زن، زندگی، آزادی، مرد، میهن، آبادی بسیار شعار فاخر و زیبایی است توی این بسترها حرکت کنیم ... به هیچ وجه این که کسی بره ماموری رو بزنه و بکشه مثلا جایی رو آتیش بزنه باید از این‌ها اجتناب بکنیم. البته حضور در خیابان مصداق خشونت نیست، اون کسی که با نفس حضور مخالفه، او داره خشونت‌ورزی می‌کنه. نفس این‌که بیام توی خیابون شعار محترمانه بدم، این خشونت نیست.

 

مستند جوکر 1401 وحید اشتری

 

وحید اشتری

عضو جنبش عدالت خواه

  • من این اکت رو که می‌بینم، اکت براندازی نمی‎بینم؛ ولی حالا این چیزی که الان اسمش براندازی شده و این‌ها، خیلی آینده وحشتناک و ترسناکی می‌سازه. چه از جهت تمامیت ارضی و تجزیه و وضعیتی که شما می‌بینین که هنوز هیچ اتفاقی نیوفتاده شعارها و ادبیات توی کردستان و توی بلوچستان و توی خوزستان، این‌ها کاملا روشنه، اصلا قابل انکار و قابل کتمان نیست که بیای بگی این داره اغراق میشه، داره ساخته میشه. ادبیاتش خیلی روشنه که چه افقی رو داره و این‌ها. چه توی موضوع تجزیه‌ است، چه توی موضوع اکت‌هایی که تو الان داری می‌زنی، هنوز به قدرت نرسیده؛ اکت خیلی وحشتناکیه. مثلا اتفاقی که توی اکباتان افتاده، اکت براندازانه نیست؛ هر بر اندازی می‌فهمه توی همچین کلیپی وقتی بیاد بیرون از مجموعه ماجرا و این‌ها اون چیز خیلی وحشتناکیه.

  • خشونت رو بالا می‌بره، حکومت هم خشن میشه، طرفدارهای حکومت دوباره برمی‌گردن ...

  • بخش زیادی از خاکستری‌هایی که وسط بودن، به انزجار می‌رسن. این اکت جنگ داخلیه، اکت براندازی با اکت جنگ داخلی خیلی متفاوته.

 

  • آقا سلام

  • سلام

  • امروز چندمه؟ مگه اعتصاب نیست شما چرا مغازه‌ات بازه؟

  • اعتصاب سراسری؟

  • آره دیگه

  • مغازه‌ات رو زود ببند که اتفاقات بدی نیوفته برات، شیشه‌ای میشه‌ای، اتفاقه دیگه. فکر می‌کنی؟

  • نمیشه

  • نه جدا! چرا مغازه‌ات رو نبستی؟

  • کی بسته من ببندم؟

  • ببند دیگه

  • چرا ببندم؟

  • چرا ترسیدی حالا؟ ... ترسیدی؟

  • نه

  • ولی به نظرم ترسیدی!

  • نچ

 

  • صاحب مغازه کیه پس؟

  • داداشمه، فردا میاد

  • آها، یعنی داداشت فردا میاد؟ ... خب شیشه‌هات میشکنه‌ها! گفتم حالا. من به این هم گفتم، گفتم ببند تا نیم ساعت دیگه.

  • به سلامت

  • تهدید می‌کنی؟

  • تو داری تهدید می‌کنی!

  • نه، به سلامت نگو. ببند مغازه‌ات رو خب؟

  • نمی‌بندم، برای چی باید ببندم؟ تو کرایه منو می‌دی؟

  • عه آقا اعتصابه دیگه!

  • تو کرایه منو می‌خوای بدی؟ تو کرایه خونه منو می‌دی؟ ما همه اینجا مستاجریم بابا

  • حالا یک شیشه‌ است دیگه، طوری نمیشه شیشه چنده الان؟

  • هر چی می‎خواد باشه

  • یعنی نمی‌بندی اصلاً؟

  • نه

  • خب دوربین مخفی بود، چرا انقدر مقاومت کردی؟

  • واسه چی مقاومت نکنم؟

امروز قرار بود که مردم اعتصاب بکنند در یک فراخوانی و ما کل شهر رو گشتیم خیلی‌ها تو این اعتصاب شرکت کردند. یعنی خود من تو این چند روزی که قراره اعتصاب باشه، اصلا از کارت بانکی‌ام استفاده نمی‌کنم و خریدهام رو قبلا انجام دادم؛ ولی خیلی از مردم هم از این اعتصابه استقبال نکردند. نکته‌ای که وجود داره اینه که وقتی که یک اعتراضی در ابتدا اشتباه انجام میشه و به خشونت کشیده میشه از دو طرف، دیگه این اعتراضه به نتیجه نمی‌رسه چون دیگه اتحادی وجود نداره و جامعه چند دسته میشه. دشمنان مردم ایران نمی‌خوان که ما متحد باشیم و با هم برای یک ایران پیشرفته تلاش بکنیم.

شمقدری/ بافقی؛ انقلابی/ ضدانقلابی؛ ارزشی/ ضد ارزشی؛ باحجاب / بی‌حجاب؛ قضاوت نمی‌کنم. اما احساس من اینه که ایران نه از اینترنشنال رنج می‌بره، نه از بسیجی و سپاهی و حتی از دخترهای بی‌حجاب و حتی از زن، زندگی، آزادی. رنج از لحظه‌ای آغاز میشه که من باید بپذیرم شمقدری با بافقی دشمنه، انقلابی با ضدانقلابی، باحجاب با بی‌حجاب دشمنه و باید تا قیامه قیامت، با هم در یک چرخه خشونت باقی بمونیم تا به یک ایران پیشرفته نرسیم.

 

 

 

مستند جوکر ۱۴۰۱

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

  • ۱۳۹۰

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

( بررسی مهاجرت و زندگی در کشور ترکیه )

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : برای یک زندگی معمولی

کارگردان : حسین شمقدری

راوی : محمد دلاوری

تهیه کننده : محمدحسن مددی

پژوهش : محمدمهدی ناظمی اردکانی

عوامل اجرایی : رضا بارانی

مشاور طرح : امیر ابیلی

سال تولید : 1401

مدت : 80 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

دانلود رایگان مستند برای یک زندگی معمولی

 

چرا برای یک زندگی معمولی باید به کشور ترکیه مهاجرت نمود !

مستند « برای یک زندگی معمولی »، قصد بررسی علت های مهاجرت ایرانی ها و زندگی در کشور ترکیه را دارد.

 

چرا هزینه مسکن و تفریح در ترکیه، حتی نسبت به ایران ارزان تر است؟

حسین شمقدری به عنوان کارگردان و محمد دلاوری به عنوان راوی مستند، ضمن سفر به کشور ترکیه، از نزدیک با ایرانیان مقیم ترکیه مکالمه، و از مکان های دیدنی، تجاری بازدید می‌نمایند.

 

برای یک روز معمولی حسین شمقدری

 

متن مستند :

حاجی کجایی؟ ...  الان خب، الان حاجی ما دقیقا جلوی کانتریم، داریم بارها رو می‌دیم ...

خب ببین نمیشه بهش بگین کار ما رو ردیف کنه؟

نه. اولاً که ما پاسپورت شما رو نداریم، خب ... دوماً بهش گفتم عکس پاسپورت رو به شما می‌دیم، گفت نه. من باید خود طرف رو ببینم ...

 پاسپورت نباشه، بلیط باشه، شما می‌دین چیزش رو ... پاسپورت می‌خوای..

میگه پاسپورت لازمه

ما جلوی کانتریم

داریم سوار می‌شیم، داریم پله رو می‌ریم بالا

استاد جا موند، تموم شد

آره آره آره

کجاست؟

خب می‌خوای بیا روی تماس تصویری، به خدا داریم سوار هواپیما می‌شیم

هنوز به کانتر نرسیده

 

مستند برای یک زندگی معمولی

 

دوستان من از پرواز جاموندم، چون که هم پروازم رو جابه جا کردن، هم اینکه به من گفتن بیا اینجا در این بیابان خدا پارک کن. من هیچ شکایتی ندارم، به نظرم خیلی هم کار قشنگی کردن ... ببینیند اینجا پارکینگ مهم‌ترین فرودگاه ایرانه. تا دلت بخواد جای پارک داره. چرا؟ چون بیابون رو آسفالت کردن، خط کشی کردن، خیلی هم قشنگه؛ حالا درسته که شما برای اینکه خودت رو برسونین ترمینال، باید کلی پیاده روی کنی که، پیاده روی هم برای سلامتی خوبه.

 

اینکه من از پروازم تو تهران جا موندم خیلی مهم نیست ... دوستان مایل بودن ساعت پرواز رو عوض کنن و من باید خودم رو تطبیق می‌دادم. حالا پارکینگ دوربود، خب من می‌دویدم، سرعتم رو بیشتر می‌کردم. مهم اینه که از اون شهر فرودگاهی، می‌دونین که به فرودگاه ما در تهران می‌گن شهر فرودگاهی؛ از اون شهر فرودگاهی با اون همه امکانات و تجهیزات، مردم که از کشورهای مختلف اومدن برای این‌که پرواز کنند، رسیدیم به این روستای فرودگاهی، با چهار دونه پرواز. چیه این‌ها که ردیف کردین اینجا؟ این هم شد پرواز؟ نگاه کن تو رو به خدا. هی هم این صفحه‌ها رو عوض می‌کنن، منظورت چیه؟

توی این سال‌ها، احساس اینکه پاشیم از ایران بریم، دیگه اینجا جای موندن نیست، خیلی فراگیر شده. این پژوهش داره همین رو میگه. پژوهشکده مهاجرت این رو انجام داده. اما اون‌قدر این حس فراگیره، که به نظرم پژوهش هم نمی‌کردن، مثل روز روشن بود. بذارید یک اعترافی بکنم، منم بارها به مهاجرت فکر کردم. من هم بارها، وقت‌های کلافگی، ناامیدی، وقت‌هایی که با تمام قوا رفتن رو مخم، فکر کردم که پاشم کل زندگیم رو جمع کنم و برم. این سفر هم یک طورهایی بررسی اینه بذارم برم یا نه؟

چند تا عدد خیلی ساده. فرودگاه استانبول ظرفیتش برای 150 میلیون مسافره و فرودگاه ما برای 7 میلیون. خب گفتی چند تا عدد! پس بقیه‌اش چی میشه؟ همین یک عدد کفایت می‌کنه. چه اهمیتی داره بگم مسافتش چه‌قدره؟ تعداد پروازهاش چند تاست؟

خب کلی از فرودگاه تعریف کردیم، چه‌قدر قشنگه، چه‌قدر بزرگه، همه این‌ها به کنار؛ منتهی بدون عیب هم نیست. مثلا یکی از عیوبش اینه که مترو نداره و فاصله فرودگاه رو ببیینید تا مرکز شهر چه‌قدر زیاده؟ همین باعث میشه که اگه کسی بخواد با تاکسی بیاد یک عالمه پول باید بده، اتوبوس هم به سختی می‌تونه آدم‌ها رو انتقال بده. یک اشکال دیگه‌اش اینه که همون پارکینگش که خیلی خیلی خوبه و خیلی خیلی هم عالیه و درسته و کنار ترمیناله، سازه‌اش یک ایرادی داره و تمامش رو نمی‌تونن بارگیری بکنن. چون می‌ترسن اگه ماشین پر کنند، به‌خاطر اون ایراد سازه‌ای، یک دفعه بیاد پایین.

از فرودگاه که میری بیرون پنج طبقه پارکینگ کنارته. طبقه اول این پارکینگ‌ها، شرکت‌های اجاره‌ی خودرو هستند. رسیدی می‌تونی با گذاشتن یک بیعانه مختصر خیلی راحت با روزی بین 30 تا 50 یورو، یک ماشین اجاره کنی و بری. یا بدون اینکه دغدغه جای پارک داشته باشی و اینکه پارکینگ پره یا پر نیست، ماشینت رو توی 40 هزار جای پارک بذاری و بری. اگر هم ماشینت رو گم کردی، می‌تونی توی گوشیت شماره پلاک رو بزنی، تا بهت بگه کجاست؟ ... خیلی نمی‌خوام عدد بارونتون کنم، فقط این رو بگم تا بریم توی شهر یک چرخ بزنیم. سال 2002، حدود 6000 شرکت بین المللی توی ترکیه سرمایه گذاری کرده بودن. سال 2019 یعنی 17 سال، بعد شدن حدود 76000 تا. عددها رو گرد کردم که یادمون بمونه. توی 17 سال 6000 تا، حدوداً 12 برابر شد. شد  76000 تا. حالا چراش رو میگم، فعلا بریم چهار تا خونه ببینیم.

 

مسکن :

 اینجا برجیه به نام باباجان در محله اس.ان یورت استانبول. اطراف استانبوله، توی حاشیه است و جالبه بهتون بگم که این برجِ به این بزرگی رو ببینین نصف‌اش رو ایرانی‌ها خریدن و اجاره کردند. توی سال 2021 رتبه اول خرید و اجاره مسکن رو توی اینجا ما داشتیم ایرانی‌ها؛ بعدش عراقی‌ها بودند، بعدش سوریها بودند. دقت کردید؟ اول ماییم، بعد عراق، بعد سوریه؛ یعنی در یک رقابت نفس‌گیر دو تا جنگ‌زده رو پشت سر گذاشتیم. ما ایرانی‌ها حدود 4 میلیارد دلار آپارتمان تو ترکیه خریدیم. کنارش 3 میلیارد دلار دیگه هم باقی خرج‌هامون شد، مثل خرید ماشین و کسب و کار و این‌ها. شد چیزی حدود 7 میلیارد دلار. این یعنی یک سوم فروش نفت ایران به نرخ دلار آزاد یعنی یک چیزی حدود 210 هزار میلیارد تومن (اگر دلار 30 هزارتومن باشه). یعنی 21 جلوش 13 تا صفر.

ما پارسال اینجا رو سه هزار لیر گرفتیم، یه خونه دو خوابه، نرمال میشه مثلا 6 میلیون تومن، الان 6 میلیون تومن، تهران که جایی مثل ...

بدون پول پیش 6 میلیون تومن؟

بله

اجاره‌اش که مثل اینکه از تهران خیلی بهتره

خیلی بهتره، بعد یه خوبی‌ای دارن اینجا،به نفع مستاجران بیشتر تا به نفع صاحب‌خونه، قانون دارن. صاحب‌خونه نمی‌تونه شما رو بلند کنه!

بعد یک سال حتی

اصلا نمی‌تونه بلند کنه ... والا ... اصلا اجازه نداره بعد اجازه نداره سه هزار لیر و بکنه شیش هزار لیر، نهایت می‌تونه بکنه سه هزار و شیشصد لیر و شما می‌تونی اون پول رو بریزی به حسابش و بگی بیست درصد تورم سالانه ترکیه هست طبق گفته خودتون ما هم سه و شیشصد می‌دیم، حتی بره دادگاه شکایت هم بکنه، نمی‌تونه، خیلی سخت بلند کردن. مخصوصا مغازه، مخصوصا مغازه‌های تجاری، اصلا نمی‌تونه بلند کنه. من الان بچه خواهرم یه خونه اجاره کرده بالای یکی از برج‌های خوب، هزار و دویست تا. سالی 100 تا 150 تا لیر میذاره روش، الان داره 1700 تا میده. یه خونه یک خوابه بزرگ که اندازه این‌جا فقط حیاط داره، دو تا استخر عظیم داره.

1700 تا؟

1700 لیر، میشه سه میلیون تومن

الان برادرم مجبور شد بره اندیشه دیگه ...

خب بالاخره یک جایی صاحبخونه باید بتونه آقا بگه می‌خوام خونمو دیگه

خب دیگه شرایطش سخته

این قانون که تو ایران به تازگی گذاشتن اجاره رو بیشتر از 25 درصد نمیشه اضافه کرد، ضمانت اجرا هم نداره و هیچ‌کس هم قبولش نداره. این همون قانونه که توی ترکیه تقریبا اجرا میشه

خب مبارک باشه

سلامت باشید ان‌شاءالله

چرخش بچرخه

چرخ اگه داشته باشه بچرخه

بفرما داخل

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض شود که اینجا یک واحد این سالنشه. ویو ابدی،  اکازیون

بیا بیا بیا

اون پایینش استخره روبازه، به‌علاوه زمین بسکتبال. اون زمین بازی مال واحد کناریه، ولی یک زمین بازی هم این کنار داره برای بچه‌ها. این هم که اتوبانه و خیلی قشنگ.

یک فرنگی و یک دوش ساده و از نظر ساخت هم خیلی ساخت خاصی نداره. مثلاً اگه نگاه کنین از این مدل کار کردن زیاد دیده میشه اینجاها. حالا نمیگم ایران خیلی خوبه‌ها. منظورم رو میخوام بهتون برسونم که برای یک برج خیلی لوکس و درست و حسابی اینجا پول داده نمیشه. برای یک محیط زندگی داره پول داده میشه. ببینید مثلاً توی مدل ساخت نگاه بکنید. ساخت ساختِ جذابی نیست. ساخت ساختِ تمیزی نیست. از نشانه‌هایی که اینجا ایرانی خیلی زیاده، اینه که دو تا آگهی توی آسانسورش زدند، یکی‌اش رستوران ایرانیه و دومی‌اش هم که تزریق لب و این‌هاست که این هم ما خیلی دوست داریم ایرانی‌ها. تزریق لب‌ها

خب اینجا یک واحد حدودا 200 متریه و قیمتش هست 13 میلیارد تومن. مدل نقشه‌اش خیلی ایرانی پسند نیست. چون یک راهروی این مدلی در آورده اینجا یک سرویس زده اینجا یک دونه خواب. چون خواسته که اگه نیاز اداری هم بود بشه ازش استفاده کرد فکر کنم این‌طوری گرفته این یک اتاقه، اینم یک اتاقه

سه تا آپارتمان هست. A و B  و C. آپارتمان‌های A  و B مسکونی هستند. بلوک  C تجاری هست و خیلی قشنگه.

یک خوابه دو خوابه برای گرفتن اقامت و تابعیت

لابی

اینجا هرکسی یک کارت داره برای اینکه می‌زنه و وارد ساختمون میشه.

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

 

خب این هم یک آپارتمان یک خوابه است، که این هم سالنشه. اینجا ساختارش از اون یکی بهتره، از اون برجه. یعنی جنس‌هایی که استفاده کردن و باز هم اون فضای لوکس بیرونش اصلا داخلش دیده نمیشه. یعنی شما از بیرون که می‌بینید ... بیا تراس رو ببین، بیا ... این تصویری که از بیرون داری می‌بینی یک همچین برجیه. به نظرت می‌رسه که خیلی باید لوکس‌تر از این باشه ولی خب باز هم نسبت به اون یکی برجه وضعش بهتره. این جنس در حقیقت کابینت‌هاست.

خوبه نسبت به قبلی بهتره، ولی باز هم خیلی خاص نیستش

قیمت این آپارتمان چقدره؟

قیمت؟ آخرین قیمت؟

1450000لیر یا به پول ما 3 میلیارد تومن (واحد60 متری)

شاید براتون سوال شده باشه که این آپارتمان که کیفیت ساخت بالاتری هم داره قیمتش چرا پایین تره؟ جوابش روشنه قیمت اینجا به دست دلال‌ها و مشاوران املاک تعیین میشه و چون خریدارها غریبه‌ان و تسلط کافی روی بازارها ندارند طبیعیه که در این بازار بزرگ مکاره دچار هر نوع کلاهبرداری خواهند شد. جز ماجرای قیمت که خودش یک داستانیه، کیفیت ساخت هم می‌تونه صحنه‌های فاجعه باری به رخ بیاره آپارتمان‌هایی که به‌خاطر نداشتن استاندارد در یک زلزله حدودا 145 هزار تای اون‌ها ویران میشه و یک فاجعه به بار میاره.

نه نه

یک مجموعه ورزشی کوچولو اینجا درست شده، یک حموم ترکی، یک رستوران، یک سری امکانات حداقلی. در این حد کسی که میاد اینجا احساس کنه همه چی رو داره. توی یک باشگاه تقریبا همه ایرانی بودن منتهی خوشبختانه یکی‌شون از دوربین فرار نکرد.

 

مستند برای یک زندگی معمولی

 

  • به نظرت هنوز هم می‌صرفه کسی بیاد ترکیه؟
  • نه نمی‌صرفه، به هیچ عنوان، به هیچ عنوان من خیلی از دوستام برگشتن.
  • برگشتن؟ چرا؟
  • خیلی ، یعنی به شما بگم از آنتالیا
  • به‌خاطر گرونی‌ای که توی ترکیه اتفاق افتاد
  • دوستم خونه‌اش رو اجاره داده بود توی ایران، با همون اجاره راحت اینجا زندگی می‌کرد. دیگه با اون اجاره فقط اجاره اینجاش رو می‌داد، هزینه‌های دیگه رو توش موند به خاطر اینکه گرونی ...
  • آها یعنی این کار رو کرده بود ... خونه‌اش رو اونجا اجاره مثلا ماهی ده میلیون تومن یا ماهی هشت میلیون تومن
  • من خیلی دقیق بهت بگم، فقط امسال 300 درصد افزایش داشته ترکیه. هرکی میگه 60 درصد،70درصد، من اینجا دارم زندگی می‌کنم، 300درصد اجاره ... همین الان ترکیه 12 ماه پیش من اینجا خونه اجاره کردم، دو و پونصد، الان شده چه‌قدر؟ هفت هزارو پونصد. سس مایونز خانم من رفته خریده 17 لیر سه هفته پیش، دیروز رفتیم خریدیم 43 لیر. حالا من کارم یه جوریه که درآمدم به دلاره، این تورم روم تاثیر نمی‌ذاره؛ ولی 90درصد ایرانی‌ها پول‌شون داره از ایران میاد. وقتی پول‌شون از ایران میاد، کم میارن دیگه، شما حساب بکنین، درسته که تبدیل اون موقع 3.8 بود الان 2 هست، لیر به ریال؛ ولی از اون طرف اینجا اجاره‌ات 4برابر، هزینه‌ها، مثلاً شما حساب کنین من برقم رو می‌دادم 100لیر، الان می‌دم 550 لیر
  • واحدت چند متریه؟
  • واحدم 85، دوخواب
  • برای یک دوخواب 500 تا؟ چون این‌جا الان می‌گفتن با 300 تا میشه برق رو داد برای واحد 130 متری.
  • تازه شما اینجا رو به من می‌گی، یه برق خودت رو می‌دی، جدیداً متوجه شدن این پول شارژی که می‌گیرن جواب برق محوطه رو نمی‌ده 300 لیر هم باید برق محوطه رو بدی، شما فقط 700، 750 لیر پول برق محوطه رو می‌دی.
  • عجب!
  •  اینجا محیطش زیباست، هرکی میاد نگاه می‌کنم سریع اجاره می‌کنه من به بچه‌ها می‌گفتم، من دوست دارم هر کی اینجا رو دید، 5 دقیقه هم بیاد من باهاش صحبت کنم. الان شما حساب کنین، شارژ باباجان چه‌قدره؟ 400 لیر، چرا من هر ماه دارم 1400 لیر می‌دم؟
  • من اصلا توی خونه آب استفاده نمی‌کنم، چون میام اینجا دوشم رو می‌گیرم، میرم بالا. همین ماه پیش 450 لیر من آب گرم دادم! بعد می‌گم چرا؟ بعد میگه برای اینکه مشاع هست. تو استفاده هم نکنی باید اون پول رو بدی.
  • باید بدی؟

به تعداد مهاجرها داستان مهاجرت وجود داره. یعنی این‌طوری نیست که بگیم رفتن به ترکیه خوبه یا بد. باید تمام قصه رو خوب فهمید و بعد به تناسب این‌که تو کی هستی؟ چند سالته؟ کجای ایران زندگی می‌کنی؟ برنامه‌ات برای آینده چیه؟ درآمدت چه‌قدره؟ و هزار تا عامل دیگه، خودت متوجه بشی مهاجرت برات خوبه یا نه؟

یک خبری منتشر شد که خانواده آقای قالیباف اومدن ترکیه سیسمونی خریدن. خیلی سروصدا کرد. حتما خبرش رو شنیدید بعد از اون یک خبری اومد که خانواده ایشون علاوه بر اون سیسمونی‌ها یک واحد آپارتمان هم توی این برج خریدن. برج اسکای‌لند.

اون خبر که آقای قالیباف این‌جا آپارتمان خریده تکذیب شد، اما مداوم بین ایرانی‌های این‌جا خبر‌هایی می‌پیچه که آقازاده‌ها اومدن ترکیه ملک بخرن. این حرف‌ها حتی اگه شایعه باشه مدام این سیگنال رو مخابره می‌کنه که درسته ترکیه خیلی بی‌ثباته. مدام در معرض کودتاس و تورمش هم افسار گسیته‌ است، اما از ایران با ثبات‌تره

  • مهم‌ترین و لاکچری‌ترین و قشنگ‌ترین برجی که میشه تو ترکیه پیدا کرد، فکر می‌کنم این باشه و ما با یکی از مشاورین املاک اومدیم یکی از واحدهاش رو ببینیم، قیمت‌هاش رو ببینیم ...
  • چه طبقه‌ای هست؟
  • 37
  • ببین اینجا گرون‌ترین در حقیقت فکر کنم برج استانبول باشه و واسه اینکه بیان به ما مشاوره بدن، جز ایشون سه نفر دیگه هم اومدن. یعنی چهار نفر داره.

این رو هم بگم اینجا ناچار شدیم با موبایل تصویر برداری کنیم. لطفا نپرسین چرا؟ بماند. یک جاهایی صدا هم به فنا رفت.

اگه جایی که می‌خری، قیمتش بالای 400 هزار دلار باشه، یعنی به قیمت این لحظه دلار 40 هزار تومن، حدود 16 میلیارد، تو جزء جیگرهای ترکیه به حساب میای. بهت اقامت دائم و پاسپورت می‌دن، قربونتم میرن و تمام. خریدت هم اما اگه زیر این قیمت یعنی 400 هزار دلار باشه، اقامتت یک ساله است و به این مدل میگن وطن داشی. و چون ترکیه مثل ایران خودمون به ویژه تو بحث مهاجران هر روز یک قانون داره ممکنه سر سال یک بازی سرت دربیارن. وقتی وطن داشی هستی، حداقل باید هشت و نیم ماه سال رو تو ترکیه اقامت کنی وگرنه اقامت یک ساله‌ات هم لغو میشه. این عددها یعنی 400 هزار دلار بسته به این‌که ما چه‌قدر داریم می‌ریم ترکیه بالا و پایین می‌ره. یعنی اگر کمتر بریم عدد رو میارن پایین ،اگه بیشتر بریم می‌برن بالا. عرضه و تقاضاست.

  • این فرهنگ دو تا شیر چیز جالبیه، منم اولش می‌گفتم چرا این‌طوری این‌ها رو می‌سازن؟ توی کشورهای غربی، تا اونجایی که حالا من فهمیدم، دوتا می‌ذارن، چرا؟ چون وقتی افراد بلند می‌شن عجله دارن برن سرکار و جفت‌شون بتونن با هم‌دیگه کاراشون رو انجام بدن. یعنی این فشار زمان در یک دوره تاریخی در اون کشورها این‌طور بوده که باید طرف بدو بدو کارش رو انجام می‌داده.
  • سامان فکر کرد چون وسواسی‌ان
  • اینجا الان 280 متره، قیمتش حدود 42 میلیارد تومنه، یعنی هر مترش تقریباً 140 میلیون تومنه. به نسبت اینکه برندترین و لاکچری‌ترین برج استانبوله، قیمت بالایی نیست. یعنی الان قیمت برج در منطقه 1 تهران از این بالاتره. نمی‌خوام تبلیغ کنم، فقط می‌خوام بگم که بدونین چه اتفاقی افتاده و این تفاوته چه جوری شده که آدم‌ها رو مثل جاروبرقی از داخل ایران می‌کشونه این‌جا.

 

  • یعنی عملاً داره میگه 40 درصد توی این شیش ماه قیمتش رفته بالا، یه تورم وحشتناک این‌جا داره اتفاق میوفته

راستش داستان زندگی این خانم مشاور املاک که خودش از یک کشور عربی به اینجا مهاجرت کرده، از داستان قیمت خانه و این‌ها خیلی شنیدنی‌تره؛ اما افسوس که بعد از ضبط گفت کل مکالمات طول راه رو حذف کنید و فقط موند یک حال غمگین عربی.

  • می‌تونی یه شعر عربی بخونی؟
  • لطفاً بخون
  • این برای ...
  • فیروز
  • خیلی قشنگه
  • تو الان میری؟
  • من اینجا می‌مونم که بعدش اگر خواستین بریم یه کافه
  • اوکی
  • مثل اینه خیلی به نظرش ما مشتری‌های اکسلنتی رسیدیم ... اوکی

 

  • چه‌قدر خوشگل و تمیزه. خیلی ساده، خیلی مرتب.
  • حاجی، اسکای لند خونه بخری، قشنگ میای اینجا نمار جماعت رو شرکت می‌کنی.
  • اینجا قسمت خانوم‌هاست

 

  • این یکی از قشنگ‌ترین استارباکس‌های استانبول هست که نزدیک بوسفور هست و شما می‌تونین دریا رو هم ببینین. هزینه‌اش حساب شده و لازم نیست شما چیزی رو بپردازین.
  • خیلی ممنون
  • املاکی شما هزینش رو می‌ده؟
  • بله قطعا
  • آقا خیلی پیشنهادهاشون عالیه. یک ذره یاد بگیرید
  • داری میری؟
  • رفت بهشون بگه؟
  • این هم از این‌ها یاد بگیرید. اینجا گفته اگر ویلچری هستید یا کالسکه‌ دارین این زنگ رو بزنید بیان کمک‌تون. این رو از این‌ها یاد بگیریم.

 

  • یعنی برای اینکه این مشتری رو جذب بکنه، انگار این‌جا رو هماهنگ کرده بودند، ما بیایم یک قهوه رایگان هم بخوریم. ولی قهوه‌مون حلال نیست، چون ما ...
  • حاجی پیکشم رایگانه؟
  • نمی‌دونم حالا می‌پرسیم، ولی ما نمی‌خوایم بخریم، به نظرم ما این پوله رو باید بندازیم صندوق صدقات
  • البته به هوای قهوه رایگان راهی استانبول نشید، چون بعیده این سرویس به همه داده بشه. ظاهراً به این‌ها گفته شده تیم ما در ایران شناخته شده است و از این حرفا. کلاً بعیده همه املاکی‌هاشون ان‌قدر رو اهل حال باشن

 

مواد غذایی :

فروشگاه میگروس یه فرشگاه زنجیره‎ای مواد غذاییه. یه شعبه‌اش توی مالاو استانبوله، یک جای خیلی لاکچری. الان هم ترکیه بیشترین میزان تورمش رو رکورد زده توی طی سال‌های گذشته. می‌خوام یک آمار بگیرم ببینم قیمت مواد غذاییِ خوراکی اینجا چه‌طوریه.

  • خب این هم پیازه. پیاز بدی هم نیست، 99. 4. میشه به قیمت ما ده هزار تومن، در حالی‌که توی ایران، همین الان کیلویی 15 هزار تومنه.
  • این هم سیب قرمز که اینجا قیمتش 26هزار تومنه، ایران همین حدود 40 هزارتومنه. سیب سبز هم که قیمت نگیریم، ایران کلا خیلی گرونه.
  • اینجا چنده؟
  • اینجا 30 تومن حدوداً ... پرتقال اینجا 95. 13، هر کیلو میشه 27 هزار تومن به پول ما. ایران همین الان بالای 30 تومنه، بین 30 تا 40 هزار تومن. یعنی اینجا ارزون تره .... این گوجه اینجا به پول ما 26 هزار تومنه و الان تقریباً هم قیمته با تهران، البته یک پرده کیفیتش بالاتره، ولی تقریباً هم قیمته.
  • خب این الان گوشت آبگوشتیه 76. 93، یعنی زیر 200 میشه 195 این‌ها به پول ما، ولی همین گوشت در ایران 200 تا 210 تومنه. یعنی بالای دویسته ...
  • پایه حقوق ترک‌ها حدود 4200 لیره، پایه حقوق حدود 4 میلیون و 200 هزار تومنه. بعد هر چی جنس می‌بینی یا از ما ارزون‌تره یا اینکه مثل ماست. یعنی ما که نصف این‌ها درآمد داریم، تقریباً مثل این‌ها داریم هزینه می‌کنیم، یک کمی هم بیشتر؛ یعنی قدرت خرید ما تقریباً نسبت به این‌ها نصفه، نصف ...
  • قربونش برم اوضاع‌‌مون به نحویه که باید یادآور بشم این اعداد و قیمت‌ها مال خرداد هزار و چهارصد و یکه و ممکنه وقتی دارین فیلم رو می‌بینید قیمت‌ها چنان عوض شده باشه که خودمون بریزیم برگامون بمونه. نکته قابل توجه اینه ما داریم فرار می‌کنیم به کشور ترکیه که توی این تاریخ 80درصد تورم داره، تو ببین حال ما چه‌طوره؟

 

  • خب ما با ایشون در به در دنبال آپارتمانیم این ور اون ور، تا اینکه یک اتفاقی افتاد، دیدیم خودشون هم سوژه جالبی هستند. گفتیم که یک وقتی بذاریم، یک فرصتی بذاریم یک کم باهاشون حرف بزنیم. خودشون پیشنهاد کردن اینجا رو ...
  • وات ایز نیم آف دِ ریجن؟
  • سوری اَش

 

  • این هم ویو ... دوستش داری؟
  • پر از اکسیژن

این بار اما بر خلاف دفعه قبل، انگار خیلی بریده و خسته باشه، نه فقط حرف زد که سفره دلش هم باز کرد.

  • برام جالبه که اگه دوست داری در موردش توضیح بده
  • قبلش هم به شما گفتم که این در واقع درباره شغل و کار من هست. برام خیلی سخته چون مجبور بودم انجام بدم .... رئیسم میگه که حجاب باید بذارم برای اینکه شما رو جذب کنم.
  • هیچ وقت ازت خواسته که لباس متفاوتی بپوشی؟ ... مثلا جذاب‌تر... نمی‌دونم چه‌طور بگم
  • بعضی وقت‌ها که مشتری خیلی پولدار باشه ممکنه
  • تو باهام صحبت می‌کنی و راز شغلت رو داری می‌گی. نمی‌ترسی که رئیست عصبانی بشه و اخراجت کنه؟
  • راستش خیلی نگرانش بودم، اما الان دیگه برام مهم نیست؛ چون الان خیلی خسته‌ام و برام سخته این‌طوری ادامه بدم .... مثلا تو من رو دیدی و این خیلی بده و من چه‌قدر خجالت زده می‌شم
  • چهره‌ات نشون می‌ده که خیلی خسته‌ای؟
  • بله ... همون‌طور که گفتم، من واقعا خیلی خسته‌ام، زندگی این‌جا خیلی سخته ... تو ... تو مجبوری پول در بیاری، اما خیلی سخته و خیلی زود هم خرج می‌شه. مجبورم برای خانواده‌ام و ... من فقط نمی‌تونم این‌طوری ادامه بدم، می‌دونم که مجبوری ادامه بدی اما ... خیلی سخته، من خیلی خسته‌ام ...
  • زندگی ما، مردم ترکیه و مردم ایران شبیه به نظر می‌رسه
  • آره یک کم، شاید
  • در این صحنه زیبا، در این منظره زیبا، پشت این منظره زیبا، در ایران و ترکیه افرادی زندگی می‌کنن که زندگی براشون خیلی سخته خیلی خیلی براشون سخته ...

 

وسط این سرسبزی ما چقدر غریبه‌ایم. انگار دولت‌های ما بی پناه رهامون کردن که بریم میوه خوشبختی رو از باغ دیگران بچینیم. باغی که اون‌ها نهالش رو کاشتن، آبش دادن، آماده‌اش کردن؛ حالا که وقت میوه‌اش رسیده ما سر رسیدیم.

 

کالا و خدمات :

  • الو سلام
  • سلام خوبی
  • خوبم، مرسی، چه خبر؟
  • سلامتی
  • خدا رو شکر، مرسی، شما خوبین؟
  • قربانت ما این‌جاییم
  • عه ... وای
  • در مقابل قبله آمال.
  • آره
  • چیزی می‌خوای؟
  • نه دیگه واجب شد ما رو ببری ترکیه.

خانم‌هایی که این برند رو می‌شناسن. ایکیا یا IKEA، وقتی این رنگ آبی - زرد رو می‌بینن، گل از گلشون می‌شکفه. چرا؟ چون این یک فروشگاه هیولایه بزرگه که توش همه لوازم خانگی هست. میز، کمد، تخت، نمی‌دونم قابلمه، لوازم آشپزخونه، همه چی، همه چی اینجا پیدا میشه. اون هم به شکل خیلی جالبی. یعنی یک راهرویه، شما میری از اولش انتخاب می‌کنی، بعد می‌بری توی انبار، اون‌جا بسته‌هاش رو بهت میدن، بعد خودت می‌بری خونه سر هم می‌کنی. قیمتش هم نسبت به زندگی این‌ها قیمت مناسبیه. اما ترک‌ها اومدن چی‌کار کردن؟ کنارش مکملش رو ایجاد کردن؛ یعنی گفتن بینیمIKEA  چی رو نداره؟ همون‌ها رو بیاریم و بفروشیم. یک برند مکمل. اما نیومدن این رو حذفش کنن، بگن این رو کلاً بذارینش کنار. گفتن بیاین کنارش مکملش رو ایجاد بکنیم. چرا؟ چون این روی اون اثر میذاره. یعنی این باعث رشد اون میشه و می‌تونه کمکش کنه و در حال رقابت و همراهی با هم بالا برن، نه با حذف کردن.

  • بیا ببینم چی میگه ... بیا تو ترکی بلدی ...
  • فارسی بلدی؟
  • کرمانجی نزانی؟ کرمانجی بلدی؟
  • کرمانجی؟ نه، کرمانج؟
  • عه از کرمانجم ...
  • کرمانشاه؟
  • از ایران از یورما ارومیه ...
  • ارومیه؟
  •  فارسی بلد نینم
  • خوبه فارسیه این
  • فارسی نزانم ... بیگ بدل گلدی

خاورمیانه یک اشتراک بزرگ درش هست که یک عده آدم بیکار همیشه همه جا حاضرن نذارن تو فیلم بگیری و یک درصد هم خودشون نمی‌دونن دقیقاً چرا و صد سال دیگه هم نخواهند فهمید که اگر کسی قصد تصویر گرفتن برای ایجاد ناامنی داشته باشه اصولاً طوری نمی‌گیره که توی نابغه متوجه بشی. بهترین راه مقابله با ورژن غیر ایرانی‌شون هم اینه که وانمود کنی نمی‌فهمی چی‌میگن.

یکی از فروشگاه‌هایی که همه جای دنیا هست و وسایل الکترونیکی می‌فروشه مثل کامپیوتر و لپ‌تاپ و این‌جور چیزها، مدیا مارکته. هر جای دنیا بری یک دونه مدیا مارکت می‌تونی پیدا کنی، البته غیر از ایران‌ها. و نمونه ترکی مدیا مارکت هم وجود داره. یعنی ترک‌ها علاوه بر این‌که مدیا مارکت دارن، یه نسخه ترکی‌اش رو هم دارن به نام وطن. اینم وطن ... وطن نسخه کپی مدیا مارکته. یعنی انگار همون مدیا مارکت رو برداشتن اینجا کپی کردن نمونه وطنی ترکی‌اش رو درست کردن.

هایپرمارکت‌ها یک ویژگی مهم دارن. اون هم اینه که بهت آزادی میدن. یعنی همه چیزو می‌چینن جلو دستت، بعد میگن هرجوری دلت می‌خواد کار کن، بازی کن، شوت بزن، برو، بیا. کسی نمیاد بگه چرا دست می‌زنی یا چی می‌خوای؟ تو کاملاً خلاصی و این خلاصی باعث میشه تو رو تشویق کنن به خرید کردن

 

این برند فروش قهوه ‌است. استار باکس مال آمریکای جنایت‌کار و صهیونیست‌های چنین و چنانه و فعاله در ترکیه. این هست، مک دونالد و خیلی از برندهای این چنینی هستن.

حالا واقعا چرا مدیا مارکت هست و وطن هم کنارش هست؟ چرا استار باکس موجب تخریب برندهای وطنی نمیشه؟ چون یک نهاد بالا سر وجود داره و برای دوتاشون قانون می‌ذاره. سازمان توسعه‌ای هست که کارش کمک به  بزرگ شدن صنایعه. چه‌طوری؟ به خارجیه میگه تو بیا خیالت هم راحت من روزی یک بخش‌نامه صادر نمی‌کنم. هوات رو هم دارم، اما با صنعت داخلی من Joint Venture شو. یعنی بذار کنارت باشه تا بزرگ بشه و بَلَد بشه. نمی‌ذارم من رو تخریب کنی، اما باهم رشد کنیم. آزمایشگاه‌های ملی و قوانین هم اجازه نمیده که تولید کننده داخلی هر تقلبی بکنه، چون داخلیه و باید حمایت بشه. این مدل رو توی ادبیات توسعه بهش میگن مدل پورتر. اسم کتاب آقای پورتر هم هست مزیت رقابتی ملل.

 

مستند برای یک زندگی معمولی

 

خودرو :

خب این یک فورد وای تِرَکه. یک هیولای دیدنی. قدش تقریباً قد منه. یعنی یک چیزی حدود یک و نود. فوق العاده جذاب. قیمتش این‌جا حدود یک میلیارد و 500 میلیون به پول ما. چنین چیزی فکر نمی‌کنم اصلاً توی ایران پیدا بشه. خیلی خوشگله. بای توربو هست. این هم یک هایلوکسه که اگه توی ایران پیدا بشه، اون قدیم قدیمی‌هاشه، این 2022 برای این که قیمت‌اش رو بتونین مقایسه بکنین یک میلیارد و 700 میلیون. مفت، مفت.

خب این یک دوج کوپه است. قیمتش حدود 5/4 میلیارده. این‌جا هم خیلی گرون قیمته و ماشین خیلی خاصیه. این یک اسپورتیج 2022 که خب ما توی ایران نمی‌بینیمش. مدلایه قدیمی‌اش رو دیدیم و دیگه تقریباً میشه گفت تموم شده. این قسمت جلو دیگه همه ال‌سی‌دی شده و فضاش کاملاً نسبت به مدلایِ قدیمی‌اش تغییر کرده. قیمت این اینجا دو میلیارد تومنه.

  • آقای دلاوری ماشین شما چیه تو ایران؟
  • ماشین من یک تیگو هفت چینیه، سوپر ... یعنی سلطان ماشین‌های جهان دیگه. چون ما دیگه تبدیل شدیم به یکی از استان‌های چین خداروشکر.

خب اینم یک جگوار مال سال 2015، بدون رنگ مال یک خانم دکتر بوده دیگه. فقط باهاش می‌رفته مطب برمی‌گشته و خیلی تر و تمیزه. قیمتش دو میلیارد و 700 میلیونه. دو میلیارد و هفتصد میلیون به پول ما که نمونه‌اش توی ایران شاید پیدا نشود، شاید که نه، حتماً پیدا نمی‌‍شود و همین.

یک نکته رو من بگم. ما می‌گیم ماشین‌های لوکس نیاد توی کشورمون، برای این‌که ارز خارج میشه. یعنی ما پول رو میدیم، ماشین لوکس رو وارد کشورمون می‌کنیم، این کار رو نکنیم. اتفاقی که افتاده این هست که ماشین‌های لوکس بیرون مرز ماست، اونی که پول دستشه برمی‌داره از داخل کشور ما میاد این‌جا هزینه‌اش می‌کنه. حالا نه تنها پولش رو میاره این‌جا که ماشین سوار بشه، ماشین‌های مدل بالا؛ بلکه خونه‌اش رو اینجا می‌خره، بچه‌هاش رو این‌جا می‌ذاره مدرسه، رستوران‌اش رو این‌جا میره، لباسش رو این‌جا می‌خره، یعنی به‌جای این‌که ارز رو داخل کشور نگه داره، ارز رو، آش رو با جاش و همه رو با هم دیگه میاره این‌جا هزینه می‌کنه.

  • درباره این مرسدس بنز صحبت می‌کنیم مدل 2020
  • این هیبرید هست؟
  • این کاملا برقی هست
  • کاملا برقی؟
  • این ماشین برقی هست، بنزینی نیست، گازوئیلی نیست. صفر تا صد رو فقط در 5 ثانیه میره
  • مشتری‌اش کیه؟
  • یکی از خانم‌های مشتری‌مون هست و ایرانی هستن.
  • ایران؟ ... چه جالب میگه یک ایرانی این ماشین رو خریده

بر خلاف ما که تصمیم گرفتیم از همون اول خودمون خودروساز بشیم، ترک‌ها تصمیم گرفتند مونتاژ کار بشن. بنز، فورد، تویوتا، هیوندایی و تقریباً تمام صاحب نام‌های خودروساز جهان رو وارد ترکیه کردن. بهشون اجازه دادن تولید و صادر کنن، به نحوی که در سال 2021 یه مبلغ بسیار عظیم قطعه و خودرو صادر کردن به جهان. ترک‌ها کنار دست بنز و فورد و کیا سعی کردن آموزش ببینن، قطعه ساز بشن و نه طراح و مبدع و مبتکر. توی این سال‌ها صدهزار نیروی کار متخصص توی این محیط تربیت شد. یعنی هم درآمد کسب شد، هم مردم خودروی روز دنیا سوار شدند، هم نیرو تربیت شد و بعد چند دهه حالا ترک‌ها از این خودرو ملی‌شون (خودروی ملی ترکیه: Togg) رونمایی کردند که می‌تونه کنار خودروهای دنیا بمونه، رقابت کنه و نیاز به هزار مدل حمایت نداشته باشه.

خب این (Range Rover) هم که دیگه قابل توصیف نیست، فوق العاده قشنگه رنگ و این‌هاش دیگه به قول برادر عزیزمون که می‌گفت نگاه استیل گنگو نگاه ترکیب و رنگو

اگر تو اجازه ندی ماشین وارد کشور بشه، آدم‌های پولدار، آدم‌هایی که خیلی وضع‌شون خوبه، مثل من میان اینجا یک دونه پژو 2008 نیو فیس می‌خرند سوار می‌شوند و می‌روند.

مدیران ما درهای کشور رو بستن، انحصار درست کردن که ما رشد کنیم؛ اما هم خودمون رو فراری دادن و هم اینکه ما 7 میلیارد دلار رو برداشتیم و با خودمون آوردیم اینجا. با همه‌ این‌ها اما من هنوز نمی‌دونم باید مهاجرت بکنم یا نه؟ اون‌چه به چشم می‌بینیم اینه: این‌جا با پولت خونه و ماشین بهتری می‌تونی بخری، با وجود تورم 80 درصدی وضع بهتر از ایرانه، هزینه‌ زندگی جز درباره برق و بنزین تقریباً شبیه ایرانه. این‌جا تقریباً همه اون‌چه که دلت بخواد از کالا و امکانات، بیشتر و بهتر از ایران هست؛ اما آیا این‌ها دلیل کافیه که پاشیم بیایم اینجا و باز هم یک سوال دیگه چی میشه این همسایه کاملاً معمولی هم از ما جلو می‌زنه.

 

معماری شهری :

این ور جاده رو نگاه بکنید، خونه‌هایی که این‌جا هست معماری‌اش معماری قدیمیه. رنگ و ترکیبش هم تقریباً مثل همدیگه‌ است. حالا این‌ ور جاده رو نگاه کنید. این ور خونه‌ها جدید ساخته شده. اما بازم همه یک دست و یکسان ساخته شده و سهم فضای سبز حفظ شده. این چیزیه که ما توی ایران اصلاً بهش فکر نمی‌کنیم. هر کس یک مغازه داره صد تا بنر می‌چسبونه با رنگ‌های مختلف. هر کی هرجایی رو مال خودش داره، هر جوری دلش می‌خواد می‌سازتش؛ یعنی یکی دلش می‌خواد ساختمون رو سنگ سفید بزنه، یکی سیاه بزنه، یکی ببره بالا، یکی بیاره پایین، یکی رومی درست کنه، یکی باستانی درست کنه، یکی هخامنشی، یکی یونانی، یکی ایتالیایی، یکی مغربی، یکی مراکشی، یکی الجزایری، یک چیز آلا پلنگی دیگه.

بچه‌ها خیلی باحالن، یک انرژی عجیب غریبی به آدم میدن. هرجا هستن انگار زندگی هست. وقتی هستن آدم به آینده امیدواره. این‌ها ترکیه رو بسازن بچه‌های ما ایران رو بسازن.

اسم اینجا هست کوی زکریا که منطقه زیبا و گرون توی حاشیه استانبوله. برخی میگن ترکیه برای جلب نظر گردشگران بخش‌هایی از خودش رو خیلی بزک کرده و همه‌ی ترکیه این قدر زیبا نیست. بیراه هم نمیگن. اما واقعیت اینه ما هر چه توی ترکیه حرکت می‌کنیم داریم زیبایی، تمیزی و یک دستی می‌بینیم. اما آیا ایران ما حتی همین‌قدرنمایشی، همین‌قدر برای گول زدن گردشگران، روز به روز داره زیباتر میشه؟

 می‌دونم الان بهتون برمی‌خوره که چرا این قدر داری از ترکیه تعریف می‌کنی و ترکیه مگه چیه؟ راستش من خیلی بدم نمیاد که بهمون بربخوره. شاید این برخوردن موجب بشه حرکت کنیم.

 

بنزین :

در کنار همه قیمت‌های خوبی که درباره‌اش حرف زدیم تو ترکیه، یک قیمته که اشک آدم رو در میاره و اون قیمت بنزینه. قیمت بنزین الان که خرداد سال 1401 هست، حدود 26 وخورده‌ایه. یعنی هر لیتر به پول ما 50 و سه چهار تومن. اما جالبه بدونید که اول سال 1400، این قیمت بوده 16 لیر یعنی حدود 32 تومن. در طول یک سال و سه ماه بنزین از 32 تومن ما شده 50 و سه چهار تومن ما و این خیلی عدد عجیبیه. بریم با درد و رنج یک مقداری بنزین بزنیم. خب ببین برای 10 لیتر بنزین این قدر پول رو باید بدیم و خیلی دردناکه

  • چه‌قدر داری میدی؟
  • چه‌قدر دادی آقا؟ ...
  • نمی‌دونم. چه‌قدر شد. نشمردم.
  • 10 لیتر دویست و شصت تا ... یعنی 10 لیتر حدود 500 هزار تومن  

می‌خوایم یک سفر زمینی رو شروع بکنیم به سمت جنوب ترکیه. به سمت آنتالیا ... گلاب به روتون آنتالیا. حدود 700 کیلومتر فاصله است، یک 9 ساعتی توی راهیم. بریم.

سوار شید آنتالیا دو نفر ... آنتالیا دو نفر.

می‌دونید که ترکیه تقریباً نفت نداره و مردمش باید بنزین رو به قیمت آزاد بخرن و البته که ما نفت داریم و نفت‌مون رو می‌فروشیم و میایم اینجا هم بنزین می‌خریم می‌زنیم به ماشین‌هامون، هم خونه می‌خریم و هم لباس می‌خریم و هم و هم ....

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

 

محیط زیست :

خب من الان یک گوشه‌ای از ساحل زیبای مدیترانه هستم که تقریباً میشه گفت هیچ بنی بشری نیست. خیلی خلوته و فوق العاده هم زیبا و دیدنیه. نکته مهم‌اش این که کاملا معلومه روزهایی که آدما میان این‌جا برای شنا کردن یا استفاده کردن هوای دریا رو هم دارن. این‌طور نبوده که هرکس رسیده آت و آشغال‌هاش رو بریزه بره. ساحل کاملا زیبا و تمیز و خوشگله. از اون ور هم حاکمیت در ترکیه به این نتیجه نرسیده که هر دستگاه دولتی بیاد یه تیکه از ساحل رو برای خودش بگیره. مردم هم به این نتیجه نرسیدن خب یک ویلا درست کنیم، یک تیکه از ساحل هم ما بگیریم. گفتن این مثل یک مروارید زیبا، تمیز و خوشگله. مال همه‌مونه. همه‌مون با هم کنارش زندگی کنیم، نگهش داریم و لذت هم ببریم

 ان‌قدر دارم میگم خلوته، منظورم واضحه؟ یعنی به شلوارک من و اینی که الان توی ساحلم گیر ندید. دقت کنید که طی 10 سال ترکیه تونسته 7 هزار و 200 کیلومتر از سواحلش رو بازسازی و نوسازی کنه. یعنی530 نقطه درست کرده که پرچم آبی داره. پرچم آبی یعنی اینجا آماده شده برای اینکه گردشگر به راحتی توش شنا کنه. یعنی توی اینجا فاضلاب نمی‌ریزن. کف ساحل مرتبه. فضا استاندارده. حامام داره، حماماش تمیزه، نوشاباه میدن، پرتقال ناراندام میدن. خیلی گشنگه و با این کارها، در حال حاضر فقط از راه سواحلش حدود 9 میلیارد دلار درآمد داره، به اندازه نصف فروش یک سال نفت ما.

 

توریسم :

اینجا آنتالیاست، یکی از شهرهای ساحلی ترکیه، ولی به این معنا باید گفت یکی از شهرهای ساحلی ایرانه، چون ایرانی‌ها تسخیرش کردن. شما اینجا هر جایی که راه بری می‌بینی ایرانی‌ها دارن با همدیگه فارسی صحبت می‌کنن. اون زمانی که دلار هزار تومن بود تا الان که 30 هزار تومنه با یک کم بالا و پایین، تقریباً همینه. یعنی ایرانی‌ها این‌جا رو خیلی دوست دارن. از یک وقتی به بعد گفتن آقا چه معنا داره ایرانی‌ها میان این‌جا برای خودشون عشق و حال و یه ریز فسق و فجوری می‌کنن و این‌ها، نه. بساطش رو جمع کنین. گفتن چی‌کار کنیم؟ چی‌کار نکنیم؟ گفتن پرواز مستقیم به آنتالیا نداشته باشیم. حالا ایرانی‌ها چی‌کار می‌کنن؟ پرواز می‌کنن میان دنیزلی یا اسپارتا که خیلی نزدیکه، بعد زمینی خودشون رو می‌رسونن این‌جا. خدا رو شکر این مشکل هم حل شد، یعنی هم اون دوستان الان مسئله‌شون حل شد و هم اینکه ایرانی‌ها با یک مقدار زحمت بیشتر و پول بیشتر به ترکیه میان، خودشون رو می‌رسونن اینجا. می‌بینید چه‌قدر کارها خوب پیش میره؟ همه با هم دوستیم.

خب برای این‌که دست‌تون بیاد ترکیه داره با گردشگری چه می‌کنه؟ در نظر داشته باشید که قبل از کرونا سالی 45 میلیون نفر گردشگر وارد ترکیه شدند و ترک‌ها از این راه 30 میلیارد دلار پول درآوردند؛ در مقابل 5 میلیون نفر اومدن ایران و ما سه میلیارد دلار درآوردیم.

اون‌ها 30 میلیارد دلار و ما 3 میلیارد دلار.

تقریباً تمام ایرانی‌هایی که این‌جا کار اقتصادی می‌کنن می‌ترسن بیان جلوی دوربین. چون نگرانن ایران براشون مشکل پیش بیاد، این‌جا براشون مشکلی ایجاد بشه و در نتیجه ما نتونستیم باهاشون مصاحبه کنیم؛ فقط یکی از اونها قبول کرد که ما سوالات رو براش بفرستیم و اون جواب سوالات رو به همکارش گفت و حالا ما با همکارش الان صحبت می‎کنیم که او به ما بگه که پشت پرده فرار سرمایه و پول از ایران چیه؟

  • کلاً پولدارها توی دنیا آدمای خیلی محتاطی‌ان و طبیعی هم هست .کلاً هم میگن سرمایه ترسوئه و هم سرمایه دار
  • و یکی از دلایلی که استاد، ما اصلا احتیاط نمی‌کنیم و هر فیلمی می‌سازیم اینه که پول نداریم
  • واقعاً همینه 
  • چون ما چیزی برای از دست دادن نداریم
  • میگن سرمایه ترسوئه. یعنی الان سرمایه که از ایران فرار می‌کنه میاد. چرا؟ چون کوچیک‌ترین ترسی باعث میشه پول‌ها پر بکشه بره یک جای دیگه.

 

  • لطفا درباره این‌جا صحبت کنین، اینجا کجاست؟
  • رئیس ما این‌جا سرمایه گذاری کردند برای این مجموعه این‌جا بیشتر از 10 میلیون دلار سرمایه گذاری کردند و این کار رو این‌جا انجام دادند چون در ایران سخت بوده.
  • او یک ایرانی هست؟
  • بله ایرانی هست
  • چرا او این سرمایه گذاری رو در ترکیه انجام داده و نه در ایران؟
  • چون دولت ایران در پروژه‌ها شرایط فعالیت مستقل رو اجازه نداده و یک حالت رقابتی ایجاد نکرده و ایشون گفتند که باید جای دیگه‌ای این کار رو بکنم و ایشون خیلی پروژه در سراسر دنیا انجام دادن مثل اروپا، ترکیه، آنکارا، استانبول و خیلی سرمایه گذاری‌های دیگه

این همون حرفیه که همه می‌زنن دیگه. سرمایه گذاری توی ایران مثل شنا کردن تو گِله. آدم‌های دیگه توی جاهای دیگه دارن تو آب شنا می‌کنن و سرمایه گذار توی ایران انگار داره توی گل شنا می‌کنه. باید با انحصار، با فساد، با هزار تا چیز دیگه دست و پنجه نرم کنه.

  • درباره این پروژه چی؟ این هم برای شرکت شماست؟
  • شرکت ما همچنین در ساخت این‌جا سرمایه گذاری کردند
  • ما درباره شرایط اقتصادی ترکیه صحبت می‌کردیم. یه عده اینجا هستند که خیلی خوشحالند، بازی می‌کنند، شنا می‌کنند. هرچیزی زیباست، اما تو به من گفتی شرایط اقتصادی ترکیه بده. میشه توضیح بدی؟
  • بله می‌تونم
  • ما کلی مردم و خانواده با بچه داریم که نمی‌تونن چیزی رو تهیه کنند. اون‌ها باید به بچه‌هاشون غذا بدن، اون‌ها باید بچه‎‌ها رو بفرستند مدرسه و چیزهای دیگه و باید از کردیت کارت استفاده کنی. اما تا کجا؟ اون‌ها نمی‌تونن پولش رو پس بدن. اون‌ها کردیت کارت دارند اما تا کی؟ همه‌اش بدهی بیشتر و بیشتر. بعضی خونه‌هاشون رو از دست می‌دن، بعضیا مجبورن برن چون نمی‌تونن اجاره بدن. بعضی موقع‌ها مغازه می‌رم، زنی رو می‌بینم که دو تا گزینه داره انتخاب کنه این رو بخرم یا اون یکی رو؟ من خیلی حس بدی دارم. خیلی وحشتناکه که نمی‎‌تونه پنیر بخره، حتی شیر، شیر معمولی!
  • تو به من گفتی یک مرد ترک سوخته
  • بله در استانبول، به خاطر شرایط، خبر جدیدش رو ندارم الان. یک نفر خودش رو آتیش زده و سوزونده در استانبول، به خاطر شرایط سخت اقتصادی. اون می‌خواد بمیره و نشون بده که این‌طوری نمی‎تونم زندگی کنم چون نمی‌تونه برای بچه‌هاش چیزی رو آماده کنه
  • درباره آینده چی فکر می‌کنی؟
  • درباره آینده ترکیه؟
  • بله
  • پولدار، پولدارتر میشه و فقیر هم فقیرتر
  • وقتی درباره ترکیه صحبت می‎کنی، من احساس می‌کنم درباره ایران صحبت می‌کنی
  • بله به نظرم یکسانه، در واقع همه دنیا همینه

این قسمت از حرف‌های ایشون رو هم باید شنید تا به نظرمون نیاد هیچ جای دنیا بهشت مطلقه. پشت این زیبایی و تلاش برای رشد، آدم‌هایی هم سوختن و له شدند. واقعیت اینه که باید با تمام توان تلاش کرد و البته فهمید که حتی توسعه هم هزینه خودش رو هم داره.

 

  • استاد دستش نخوره به دستت
  • خورد
  • این دستبندیه که می‌بندن دستت که بتونی جاهای مختلف بری مثلا بری رستوران و امکانات هتل و استفاده کنی. البته چیز بی نمکیه‌ها. انگار که ... حلقه برای چی؟ مگه پلیکانی مثلاً؟

یعنی یک گشت ارشاد سیار همیشه باید بیخ گوش ما باشه یک وقت دو میلی‌متر تماس حاصل نشه خدایی نکرده.

  • بیشتر مسافرهای اینجا روس هستند، اما ایرانی هم زیاده.

راستش ما چون پول نداشتیم رفتیم ارزون‌ترین مدل این هتل‌ها. برای 4 نفر شبی 50 یورو با صبحانه، ناهار، شام، دسر و یک سری چیزهایی که دیگه نمی‌تونم بگم.

عملاً مدل هتل‌داری در جنوب ترکیه به نحوی بوده که این‌جا رو آباد کرده. حالا یک طبیعت قابل توجه خودش داره، اما طوری مدیریت شده که آدم‌ها از سراسر جهان بیان این‌جا و روزهاشون رو این‌جا بگذرونن. چرا؟ چون قیمت خیلی پایینه. مثلاً شما یک روز توی هتل میای، با تورم سرآسام آور این‌جا. یک روز میای توی هتل، غذا و همه چی‌ات رو بهت میده و ازت مثلاً روزی به پول ما 4 میلیون تومن می‌گیره. هتلی که مناسبه.

شبی 4 میلیون البته مال پولدارهاست. ما همون‌طوری که گفتم 50 یورویی‌اش رو گیر آوردیم. حالا فکر کن کسی که درآمدش به یورو باشه چقدر تشویق میشه بیاد این‌جا. چه‌قدر دوست دارن بیان اینجا و راحت تفریح کنند و خیلی هم ارزون. حالا جز رستوران و غذا و این‌ها امکانات دیگه هم هست. مثلاً استخر که اون وره که من خیلی نزدیکش نمی‌شم. سپردم بچه‌ها هم خدایی نکرده سمت استخر نرن که اخلاق‌شون خراب نشه و واقعاً آفرین به من که چه پسر خوبی هستم. امیداورم مسئولان مربوطه حواس‌شون به میزان تقوای اینجانب باشد، مچکرم.

 

  • کجایی هستی؟
  • روسیه، سن پترزبورگ

 

  • اهل کجایی؟
  • ما از قزاقستان هستیم
  • چرا میای اینجا؟
  • می‌خوایم خوش بگذرونیم، چون اینجا خیلی گرمه
  • قزاقستان خیلی سرده؟
  • یک کمی مخصوصاً چون ما از شمال هستیم
  • ایران رو می‌شناسی؟ ایران

 

  • چرا تا حالا نیومدی؟
  • به ایران؟
  • بله
  • به نظرم نباید ساده باشه
  • من درباره پرواز و ویزا مطمئن نیستم. نمی‌دونم، این معمولی نیست خب، هر کسی درباره ترکیه صحبت می‌کنه ...

 

  • مردم قزاقستان ایران رو می‌شناسن؟
  • فکر می‌کنم که نمی‌شناسن

این خیلی نکته جالبیه که خیلی از مردم دنیا یا ایران رو اصلا نمی‌شناسن یا ایران و با عراق اشتباه می‎گیرن. واسه همینه که اولین مانع برای سفر کردن به ایران همینه، که اصلاً بدونیم ایران کجا هست؟

 

  • با یک حرکت ساده این همه آدم رو بکشونه این‌جا
  • خیلی شلوغ میشه
  • قبلاً دیده بودینش؟
  • تو اینستاگرام، اولین بار بود می‌دیدم

 

مستند برای یک زندگی معمولی

 

خب این آقای حلبی حلبی یک بستنی حداکثر 10 لیری رو با ما 80 لیر حساب کرد. چرا؟ چون خلاقیتی به خرج داد دیگه. حالا یک غرفه هم هست کنار حلبی حلبی که انگار اصلا حال و حوصله نداره خیلی برای جذب مشتری کار بکنه. وایساده ببینه مشتری میاد یا نمیاد. آدم این غرفه رو می‌بینه یاد ایران می‌افته، اون رو می‌بینه یاد ترکیه می‌افته. ترک‌ها با پوشاک، با لباس، با گردشگری، با هر وسیله‌‌ای، خودشون رو به آب و آتیش می‌زنن توی بدترین روزگار تورم‌شون جنس بفروشن. آدم‌ها رو بیارن این‌جا، ولی ما یک جوری احساس می‌کنیم که حالا وقت زیاده. نیازی نیست. احساس می‌کنیم که خب نفت داریم دیگه. کسی که نفت داره دستش رو می‌کنه جیبش؛ مثل بچه پولدارها. برای چی باید کار کنه؟ ولی نفت تموم میشه.

ترکیه به جای اینکه بگه من می‌خوام همه چی بسازم. خودرو بسازم، هواپیما بسازم، این رو بسازم، اون رو بسازم، اومده اعلام کرده من توی 8 حوزه می‌خوام رشد کنم. هرکس توی این 8 حوزه بخواد سرمایه‌گذاری کنه کمکش می‌کنم و بیشتر مواظبشم. 3 حوزه‌اش رو ما بیشتر دیدیم و می‌شناسیم. سالی 30 میلیارد دلار گردشگری، سالی حدود 30 میلیارد دلار کشاورزی و سالی حدود 15 میلیارد دلار پوشاک. برای این‌که دستت بیاد این عددها چقدر مهمن، بدونید درآمد ما از نفت سالی 20 میلیارد دلاره. یعنی اون‌ها با گردشگری، پوشاک و کشاورزی حدود 4 برابر نفت ما پول در میارن.

 

اقامتگاه تفریحی :

  • دوست دختر داری؟
  • بله، خیلی دیگه دارم
  • زیاد، چه‌قدر؟ چند تا دوست دختر داری؟
  • دو تا، سه تا، عوض میشه.

یک نکته جالب اینه که یک روستای خیلی ساده رو که معلومه روستای توسعه یافته‌ای هم نیست با رنگ و یک دیزاین ساده تبدیل کردن به یک جای خوشگل. دیوارها رو سفید کردن و سفید نگه داشتن. واسه هر ویلایی یک اسم گذاشتن. مثلاً این اورگانوئه. خیلی ساده و خیلی ارزون باعث شده وقتی میای این تو یک احساس خوبی داشته باشی. این الان ویلای Nettle بریم داخل.

این‌جا یک سالن خیلی کوچولوئه و اینجا یک فضای بامزه کوچولو باز هم و این‌جا یک فضای تخت‌گونه. خیلی کوچولوموچولو و نقلی و بامزه. بیا این‌جا. این‌جا وسایل چیزه و یک دونه سرویس هم این‌جا. بریم طبقه بالا. یک اتاق خواب و دقت کنید یک دونه جکوزی میذاره این‌جا. این جکوزی ناخودآگاه جذابیت فوق العاده جدی رو ایجاد می‌کنه. چون معمولاً کسی تو خونه‌اش نمی‌تونه جکوزی توی اتاق خوابش داشته باشه، وقتی این رو این‌جا می‌بینه، سریع دست به جیب میشه و پول رو پرداخت می‌کنه.

قیمت چه‌قدره؟

تغییر می‌کنه توی روزهای مختلف. هر روز هزار لیر، یعنی روزی دو میلیون تومن.

رجب دوست منه، خوش تیپه، سه یا چهار تا دوست دختر داره

بله

اون به من گفته اون عوض می‌کنه، هر کدوم رو برای هر روزش اون تلاش می‌کنه که 7 تا دوست دختر داشته باشه برای 7 روز هفته. هر روز یک دوست دختر، آره؟

آره

رجب تو منطقه بهش می‌گن رجب شیطون و خودش هم میگه هیچ وقت این منطقه رو ترک نمی‌کنه. کجا بره بهتر از این‌جا و بهش تو منطقه رجب نرو هم میگن

یک نکته بزار خدمت‌تون بگم. الان ویلا با این کیفیت توی شمال، توی ایران، کم کم 5 میلیونه.

این‌ها توی طراحی ویلاشون فکر همه‌جاش رو می‌کنن. فکر این رو می‌کنن که جکوزی توی اتاق خوابت داشته باشی یا سرویس رو اگر نگاه بکنین، این‌طور نیست که سرویس رو گذاشته باشن برای 500 بار، عوض نکنن یا به زور ملحفه بدن. نه، این کارهاشون رو روتین انجام میدن. چون می‌گن تو این دفعه اگه اومدی باید حتماً بری و برگردی

  • و شما می‌خواین همه جنگل رو ویلا درست کنین؟
  • بله
  • شما می‌خواین جنگل‌ها رو نابود کنین؟
  • معمولاً اینجا غیر قانونی هست
  • این‌جا الان غیر قانونیه؟
  • یک کم، این ده تا ویلا یک کم غیر قانونیه
  • این ده، دوازده تا رو غیر قانونی ساختند، واقعا دست‌تون درد نکنه!
  • مثل ایران خودمون
  • رجب و دوستانش دارن تلاش می‌کنن برای این‌که ترکیه رو به فنا بدن مثل ایران. ایشالا همه این‌ها رو لطفا همه جنگل رو خراب کنین و ویلا بسازین، باشه؟

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

 

این طبیعت همه آدم‌های دنیاست که اول به جیب‌شون فکر می‌کنن و بعد به منفعت کشورشون. هنر دولت‌ها هم اینه که با تمام قوا نذارن رجب‌ها کشور رو به فنا بدن.

این چرا تونسته اتاق خوابش رو تمیز نگه داره؟ چون یک شرکت داره این کار رو انجام میده، به صورت فنی و به صورت آموزش دیده. یعنی نیروی آموزش دیده میاد این‌جا 20 تا ویلا رو تروتمیز می‌کنه و واسه همینه شما هر وقت شمال ایران می‌رید یک ویلای تمیز به زحمت می‌تونی پیدا کنی. هر کی برای خودش داره کار خودش رو می‎کنه، در قالب یک شرکت کارش پیش نمیره.

این گل‌خونه‌ها رو می‌بینید؟ خیلی جاهای ترکیه وقتی پهباد حرکت می‌کنه این فضای سبز رو می‌بینه. ترکیه حدود 30 میلیارد دلار هم از کشاورزی درآمد داره. حدود 70 درصد فندق جهان، 30 درصد گیلاس جهان و 30 درصد انجیر جهان مال ترکیه‌ است.

خبر ناگهانی مریضی پدر محمد دلاوری باعث شد که پروژه متوقف شود و او به ایران برگشت.

  • من گفتم برن خونه، خودم موندم دیشب رو و بعد دیگه خدا رو شکر بهتر شده، مرخص کنن بره.
  • کی مرخص می‌کنن؟ آهان، همین امروز مرخص می‌کننش؟
  • آره آره به نظرم مرخص کنن. به من گفت برو یک هوایی هم خودت بخور و بیا. حله مشکل خاصی نیست.
  • ما فکر می‌کنین بتونیم شما رو ببینیم؟ یا اینکه باید جمع کنیم برگردیم؟
  • من سعی می‌کنم بیام. یعنی اگه امروز کارها انجام بشه و مرخصی بدن دیگه نگرانی نیست، یعنی بقیه کارها رو بچه‌ها می‌تونن انجام بدن و منم برگردم
  • استاد، من برای فردا صبح اول وقت ...
  • هر چند اصلاً این محیط بیمارستان اصلاً آدم رو دپرس می‌کنه. یعنی میای حالا شرایطش اصلا حالم رو بد کرده. جز مشکلی که خود آدم داره اصلاً حال آدم رو به چیز می‌ریزه دیگه. ذهنت رو بهم می‌ریزه.
  • استاد ولی خدا رو شکر مهم این بود که قضیه جدی نبود دیگه خدا رو شکر برطرف شد، درسته؟
  • آره، آره. این که خوب بود، ولی خب خود بیمارستانم آدم می‌بینه، اصلا روحیه‌اش بهم می‌ریزه

یک روز بعد دلاوری به ترکیه بازگشت

 خیلی اتفاق عجیبی بود. یعنی الان حس یه آدمی رو دارم که انگار لِه لِه. انگار گرفتن این‌طوری تکونش دادن و شاید دست تقدیر بود که توی این داستانه این اتفاق بیوفته و من یک جور دیگه ماجرا رو از یک زاویه دیگه ببینم. یکی می‌گفت مهاجرت یعنی این‌که تو هر چی داری رو بگذاری و بری برای به دست آوردن اون چیزی که نداری. اون هر چیزی که داری رو بعیده بتونی توی زندگی عادی‌ات درک کنی. زمانی‌که کوله‌ات رو می‌ندازی پشتت و راه میوفتی توی کره زمین، تازه می‎فهمی اون‌جایی که بودی چی‌ها بود. چی‌ها بود که توی هیچ جای دنیا نمیشه به دستش آورد. نمیگم که این یعنی مهاجرت نکنیم، یعنی مهاجرت بده. نه، نه. اما این هست. یعنی تا ابد یک چیزهایی هست که توی هیچ جای دنیا جزء زمین مادری نمیشه پیداش کرد. شاید اصلاً لازم باشه بذاریم بریمش. شاید اصلاً خوب باشه بذاریمش بریم. این‌ها رو کاری ندارم. فقط میگم توی لحظه حرکته، زمان سفره که این‌ها خودشون رو نشون میدن و میگن ما هستیم‌ها! تو این‌ها رو داشتی‌ها. هیچ حکمی نمیشه داد. اصلاً نمیشه گفت خوبه یا بد. همینه، همینه که هست.

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

 

من آدم مهاجرت نیستم، به‌خاطر همین دلبستگی‌ها. اما هزاران نفر این روزها قصد کردند هرچه دارن رو بگذارن برن برای به دست آوردنِ اون چیزهایی که ندارند. خانه، مادر، پدر، برادر، خواهر، زمین، زندگی، محله، همه رو، همه رو، همه رو رها کنند و برن. یک روز دلهره ما رفتن نخبگان بود، اما امروز مردم کوچه و بازارند که علاوه بر همه تعلقات‌شون، هفت میلیارد دلار رو هم گذاشتن روی کول‌شون و دارند میرن. من ته دل به این هزاران نفر حق میدم که طاقت نیارند و برند، اما یک حسی من رو و هزاران مثل من رو نگه داشته.

ما می‌مونیم شاید دیده بشیم. شاید صدامون شنیده بشه، شاید بتونیم بسازیم. شاید چراغ روشن کنیم، برای مسافر رفته‎ای که شاید روزی برگرده.

 

 

مستند برای یک روز معمولی

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند انقلاب جنسی 4

  • ۲۵۴۴۲

دانلود مستند انقلاب جنسی 4

مستند جنجالی 18 +

نتیجه منفی از برخورد فیزیکی با دختران بدحجاب !

دانلود مستند انقلاب جنسی 4 رایگان

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : انقلاب جنسی 4 ( Enghelabe Jensi 4 )

کارگردان : حسین شمقدری

تهیه‌کننده : محمدحسن مددی

راوی : محمد دلاوری

مدیر تولید و ارتباطات : محسن اخوان‌فر

پژوهش : محمدمهدی ناظمی اردکانی

عوامل اجرایی : رضا بارانی

طراحی: علی اکبر ظاعن

سال تولید : 1399

مدت : 53 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

دانلود رایگان مستند انقلاب جنسی 4

 

 

این مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید
 

 

مستند انقلاب جنسی 4

 

انقلاب جنسی 4، مستندی که از رفتارهای اجباری و خشن در مورد حجاب اجباری انتقاد دارد !

مجمومه مستند انقلاب جنسی در طی سال های اخیر به کارگردانی حسین شمقدری توسط گروه آرمان مدیا پخش شده است ، لازم به ذکر است این مستند به سختی مجوز پخش در جمهوری اسلامی را گرفت و بیشتر مخاطبان آن جوانان هستند.

 

آیا 40 سال زور و برخورد فیزیکی در با حجاب شدن دختران تاثیر گذاشت ؟

 

انقلاب جنسی 4 به موضوع آزادی حجاب در ایران و برخورد های خشن با دختران ایرانی در سال های اخیر مثل گشت ارشاد که نتیجه عکس داشته است، مستند ساز با سفر به قاره اروپا و کشور های آلمان ، چک ، کرواسی و ایتالیا و بررسی جنبش نیچریستی ( لخت بودن انسان ها ) و افرادی که در آمریکا و غرب نیز بر خلاف آنها معتقد به خویشتن داری و کنترل غریزه هستند ، قصد دارد نتیجه فرق اجبار و فرهنگ سازی را نمایش دهد.

 

دانلود انقلاب جنسی 2

 

سری اول مستند انقلاب جنسی با موضوع آزادی جنسی که جهان به سمت آن پیش رفته است و تفاوت و بررسی آزادی جنسی در کشورهای اروپایی با ایران میباشد.

انقلاب جنسی دو ، مستندساز با سفر به کشورهایی همچون هلند ، فرانسه و انگلیس به موضوع حقوق زنان و آزادی های جنسیتی پرداخته است و آن را با ایران مقایسه کرده است

در انقلاب جنسی سه، روایت مرگ پدیده ازدواج سنتی را مورد هدف قرار داده و در آن حسین شمقدری ( مستند ساز ) به همراه محمد دلاوری به روسیه سفر کرده اند، چند روزی را با دختری روسی میگذرانند ، روسیه جزو اولین کشورهایی که به جنبش عشق آزاد پیوسته است.

 

دانلود انقلاب جنسی 1

 

مختصری از مستند :

 

مستند با کلیپی از منهتن نیویورک شروع میشود که گروهی از مردان و زنان در اقدامی هماهنگ شروع به لخت شدن میکنند و سپس در خیابان عمومی دراز میکشند و عکاسان مشغول به تهیه عکس و فیلم میشوند و به سرعت در دنیا پخش میکنند ، در نهایت با دخالت پلیس قضیه را جمع میکنند.

 

دانلود رایگان انقلاب جنسی 4

 

دختری که روزی محجبه بود و حتی پوشیه میزد !

محمد دلاوری همراه با یه خانوم چادری که ماشین لوکسی دارد وارد باغ ویلا میشوند ، اما در کمال تعجب و ناباوری دختر خانوم که زهرا نام دارد کاملا چادر را در میاورد و با یک پیراهن و دامن و روسری نیمه به پذیرایی و گپ میپردازد.

زهرا، دانشجوی فقه و حقوق اسلامی است به اجبار بخاطر دانشگاه و رشته اش در بیرون چادر میپوشد ، اما زمانی در دبیرستان جو مذهبی داشت و واقعا چادری بود ، حتی پوشیه نیز میزد ، اما امروز نه تنها چادر سر نمیکند بلکه شبیه مدل های زیبایی است ، او معتقد است که حجابش از بین رفته است ولی مذهبش باقی ست و حتی میتوان با این سبک نیز متانت داشت.

 

دانلود مستند انقلاب جنسی 4

 

شرکت در کنسرت ساسی مانکن !

گروه مستند ساز سفری به شهر وان ترکیه میکنند ، شهری در 100 کیلومتری مرز ایران که هر ایرانی نیازی به عشق و حال اوراژانسی داشته باشد به راحتی به آنجا میرود ، اینجا همه چی فراهم است از دیسکو تا ...

در مصاحبه با خانمی ایرانی که سرش لخت است ، میگوید اگه ما در ایران آزادی داشتیم ، حداقل آزادی در روسری و لباس پوشیدن ، مجبور نبودیم بیاییم این شهر کوچک که فقط دو تا خیابون داره و همه ایرانی ها مجبورن فقط در این جای کوچک چرخ بزنند.

در نهایت گروه مستند ساز بلیط کنسرت ساسی مانکن را که قرار است امروز برگزار بشه را تهیه میکنند و آهنگ جنتلمن را به صورت زنده گوش میدهند ( هی وقتشه بدی لبه رو بی بی بدو بدو بگیر کمرو هی قر ، بیا بیا قرش بده س ک س ی واسه همه زنگ زدنات مرسی )

اما نکته ای که مطرح میشود حضور پر شور ایرانی ها فقط به ترکیه ختم نمیشود بلکه در هر جای دنیا خبری از عشق و حال است ، عده ای ایرانی با شلوارک گل گی مشغول رقصیدن هستند ( امارات ، تایلند ، ترکمنستان ، آذربایجان ، گرجستان و ... )

 

ساسی مانکن انقلاب جنسی 4

 

اگه ایرانی ها نیان ترکیه ، ما برشکست میکنیم !

وقتی با کسبه شهر وان ترکیه مصاحبه میکنیم ، آنها ایرانیان را بسیار دوست دارن و معتقد هستند که اگه روزی ایرانی ها به این شهر نیایند ما برشکست میکنیم .

 

انقلاب جنسی 4

 

دختری که روزی حافظ قرآن بود !

پوپک دختری دیگر است که ساکن استانبول ترکیه است و روزی حافظ بخشی از قرآن بوده است و در حفظ توضیح المسائل نیز مقام داشته است اما اینقدر اون زمان سختگیری ها زیاد بود که زده شد و برای زندگی آزاد به ترکیه مهاجرت کرد ...

پوپک : این حجاب اجباری مثل این است که به شما بگن روز تا شب کت شلورا بپوش و یا به یه روحانی بگویند که همیشه لباس و عمامه داشته باش.

 

انقلاب جنسی 4

 

پوپک : من در زمان نوجوانی به خاطر اینکه نمیخواستم فرم سینه ام نشون داده بشه و متلک بشنوم، کلاسورم را در بغلم فشار میدادم و این رفتار باعث ایجاد انحنا در کمرم شد ، خیلی وقت ها دوست داشتم 10 سال پیش میامدم ترکیه ، در این هنگام پوپک گریه اش میگیرد ...

 

دانلود رایگان مستند انقلاب جنسی 4

 

شبنم که فرزند آیت الله بوده است !

دختری به نام شبنم که از خاطرات گذشته خود در ایران تعریف میکند، بارها بازداشت شده است و حتی جلوی آموزشگاه برای او اسلحه کشیده است ، خانواده مادری او همه محجبه و مذهبی هستند جالبتر اینکه نوه یک آیت ا... معروف است که اسمش را نمیبرد.

 

کلانتری چرا ؟

دستگیری و بردن دختران بدحجاب به کلانتری ، چه میزان تغییری در آنها داده است ؟ یعنی قضیه آرایش های غلیظ ، بدحجابی و فساد در جامعه از بین رفته است ؟

از سال 62 توی ایران تا به الان 4 دهه است که با دختران دعوایی بر سرحجاب است و برای این منظور گشت ثارالله ، گشت جند الله ، گشت ارشاد و گشت امنیت اخلاقی ایجاد شده است ، که متاسفانه نتیجه ای جز عکس و بر خلاف ایده های تصمیم گیران نداشته است.

و نتیجه این برخورد ها باعث شده است که دختران دهه 60 که مانتو گشاد و اپل دار داشتند به دختران امروز تبدیل شوند با مانتو های جلو باز توری و ساپورت ، شلوراک و روسری هایی که نیمی از موی آنها بیرون است ...

 

مستند انقلاب جنسی 4

 

ورود به ساحل های لختی !

گروه مستند سفری به جنوب کرواسی میکنند و تصمیم دارند وارد منطقه ای بشوند که فیلم برداری و عکاسی در آن غیر قانونی است ، چون در این مکان همه لخت لخت هستند و حتی در گوگل نیز تصاویر کمی از این مناطق وجود دارد ، محمد دلاوری که هم شوک شده است و اضطراب دارد و از طرفی عذاب وجدان نیز دارد.

 

نیچریستی fkk

 

اگه در اروپا در حال قدم زدن بودید و به تابلویی رسیدید که روی آن FKK نوشته شده بود ، بدونید اینجا آخر خط هست و اگه بخوای وارد آن شوید باید لخت مادرزاد شوید ...

در مصاحبه با افراد لخت متوجه میشوید که اکثر این افراد پیر هستند و حتی بعضی از آنها از اینکه بخواهند با بچه های خود به این مناطق لختی وارد شوند خجالت میکشند و کودکان نیز نمیخوان پدر و مادرشون را لخت ببینند ...

 

نکته جالب این بود تنها چیزی که اصلا حس نمیشود لذت جنسی است و انگار این لخت شدن دست جمعی ، تلاش برای کشف جنسی را از بین برده است و حتی به نوعی حس چندش هم به ما دست میدهد.

 

ساحل دریا نیز در این مناطق به دو بخش تقسیم میشود ، یک بخش کاملا برهنه و بخش غیر لختی و عادی که با فنس جدا شده است و اگر بخواهید با لباس به بخش لختی بروید و بهتون تذکر جدی میدهند ، در سواحل کاملا لختی اکثر افراد پیر هستند در حالی که در ایران برعکس است و افراد در آستانه پیری اهل مسجد و عبادت میشوند ، اما در اینجا میگن لباس را بکن !

 

البته در گذشته زنان اروپایی اینقدر آزادی نداشتند و برای شنا در دریا نیز باید با درشکه به وسط آب میرفتند و شنا میکردند و سپس با همان درشکه به ساحل بازمیگشتند ، بعد از چند سال زنان و مردان با هم به دریا میرفتند و البته با لباس های بلند ...

 

آلمانی ها که اولین آغازگر سواحل لختی در اروپا بودند بعد از روسیه ، حتی بازار ها ، حضور در بانک ها و سایر مناطق را در این محدوده ها لختی اعلام کردند.

 

مجسمه مرد آویزان

 

گروه به شهر پراگ در کشور چک میروند و مجسمه ی مرد آویزان توجه را جلب میکند ، زیگموند فروید ( 1856 تا 1939 ) اعتقاد داشت که نحوه زندگی و مرگم دست خودم است و حتی اگر بخواهم هر زمان خودکشی میکنم ، چون جون خودم هست ، بدن خودم هست و دوست دارم بدون لباس و لخت بچرخم.

فروید میگفت چرا از عضو جنسی و آلت تناسلی خود خجالت میکشید به راحتی اسم آن را بیاورید ، دقیقا مثل دست و پای انسان ، این قسمت نیز جزئی از بدن است.

 

انقلاب جنسی 4

 

دختری که جلوی دوربین لخت میشود !

در گفتگوی زنده اینترنتی با دختری 30 ساله به نام جوآنا که از معتقد نیچریسم است ، او به دوربین میگوید خیلی خوش شانس هستید که منو پیدا کردید ؛ چون الان خیلی سخته یه نیچریست جوان پیدا کنید.

در پاسخ سوال نیچریست چیست ؟ ، این برمیگرده به یک موضوع تاریخی درباره بشر و خدا ، تمدن باعث ایجاد استرس در ذهن شده ، ما باید به بشریت خودمون برگردیم ، به طبیعت خودمان ، افراد مذهبی که به خدا اعتقاد دارن تلاش میکنن یک خدای تخیلی بسازن اما ما به طبیعت اعتقاد داریم و میتونیم حسش کنیم ، ما مجبور نیستیم که لباس بپوشیم و عادی است که لخت باشیم ، لخت بدنیا اومدیم و باید لخت باشیم ، هیچ ارتباطی بین لختی و رابطه جنسی نیست و در این لحظه این دختر به نشانه اعتراض جلوی دوربین لخت میشود و ...

 

دانلود مستند انقلاب جنسی 4

 

در ادامه گروه به شهر برلین در آلمان میرود و به خانه یک دکتر روانشانس میرود که هم خودش و دخترش هر دو طلاق گرفته اند و به همراه نوه های کوچکشان زندگی میکنند ، او معتقد است که لخت شدن و نیچریست ها مسخره هستند و این را آزادی جنسی نمیداند ، ولی بعضی ها با تبلیغات دارند به این جریان معنی میدهند و حکمرانی میکنند.

دختر وی نیز با اینکه طلاق گرفته ولی از اینکه توی یک رابطه نیست احساس راحتی میکند ، اما به نظر او اگر جامعه آلمان این امر را ناپسند بدانند قطعا خیلی از زوج ها طلاق نمیگیرند ...

 

مستند انقلاب جنسی 4

 

جنبش tlw چیست ؟

زوج دیگری در آلمان که طرفدار True Love Waits هستند ، که جنبشی  است که به شما میگوید غریضه ات را کنترل کن و پایبند به عشقت باش ، آنها که بر خلاف جریان حاکم هستند با آزادی موافق هستند اما چارچوبی برایش قائل هستند و برای مثال در یک پارتی که همه مست هستند و دیگه نمیفهمی کی زن و شوهر کی هست شرکت نمیکنند ، وقتی مجردی همه خواستها را قبول نکن زیرا تو به یک عشق واقعی نیاز داری.

 

خویشتن داری و کنترل غریزه در آمریکا !

جالب است بدانید در آمریکا به جای اینکه با گشت ارشاد بیفتند دنبال ملت ، در سال های اخیر قانونی تصویب کرده اند که یک سوم از بودجه آموزشی را به جریانی به نام خویشتن داری و کنترل غریزه اختصاص داده اند و نوجوانان را با کلاس هایی به این شیوه هدایت میکنند ، حتی در برخی مدارس لباس های زننده و لختی ممنوع شده است ، مواد مخدر و الکل ممنوع است.

 

مستند انقلاب جنسی 4

 

 

برای دانلود این مستند بر روی  لینک های زیر کلیک فرمایید

 

 

این مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید
 

نقد مستند انقلاب جنسی 4 :

1 - مستند ساز همچون سری های قبلی مستند ، حرفش را بدون سانسور زده است و حتی از نحوه برخورد خشن و همراه با زور گشت ارشاد ، گشت امنیت اخلاقی با دختران بدحجاب گلایه دارد ، و معتقد است این رفتار نتیجه عکس دارد.

2 - مستند ساز سعی کرده که با سفر به کشورهای اروپایی همچون آلمان ، کرواسی و چک فقط به گفته ها و تصاویر آرشیوی بسنده نکند ، حتی حضور در سواحل لختی ، دیسکو ، کاباره و کنسرت ساسی مانکن نیز از تجربه های این قسمت است ، این سبک در کشوری همچون ایران با ریسک بالا ربرو است و حتی ممکن است به ممنوعیت ادامه فعالیت مستند ساز بینجامد ...

3 - اگر در مستند از تفکر نیچریستی ( لخت شدن انسان ) صحبت شده است از تفکر خویشتن داری و کنترل غریزه در اروپا و آمریکا صحبت شده است ، که این از انصاف و هوش بالای مستند ساز است ، زیرا سیاه و یا سفید نشان دادن یه کشور زیاد جالب نیست و به شعور مخاطب احترام گذاشته شده است.

4 - به دلیل تعطیلی دانشگاه ها هنوز فرصت برای اکران دانشجویی و برگزاری جلسات نقد و بررسی نشده است و امید است که به زودی چالش های جذاب اکران و نقد پیش رو باشد.

 

 

دانلود رایگان مستند انقلاب جنسی 4

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند انقلاب هشتادیا

  • ۱۹۷۳

دانلود مستند انقلاب هشتادیا

( تأثیر دهه هشتادیا در اعتراضات 1401 ایران )

دانلود رایگان مستد انقلاب هشتادیا

 

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : انقلاب هشتادیا

کارگردان : عرفان خانی

مشاور هنری : حسین شمقدری

تهیه‌کننده : حامد رحا

تدوین:  محمد غفوری

سال تولید : 1401

مدت : 20 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

دانلود رایگان انقلاب هشتادیا

 

مستند « انقلاب هشتادیا » به تأثیر و میزان حضور دهه هشتادیا در اعتراضات سال 1401 ایران می‌پردازد، این نسل پیچیده را که تا به امروز کسی جدی نمی‌گرفت و برای خواسته های آن برنامه ریزی صحیحی نشده است، اکنون درخواست حقوق خود، حتی به شیوه ای ناصحیح دارد ...

 

انقلاب هشتادیا

 

 

متن مستند :

این فیلم یک مستند نیست، فقط یک رنج نامه است

نارمک- تهران

داری ضبط می‌کنی دیگه؟

آره ضبطه

برو برو

من رکورد رو میزنم

وایسا وایسا

آره این چند نفرن

نگاه همون سه نفرن ... دیروز هم دوتا دختر باهاشون بود، امروز مثل این‌که نیومده. ببین اون پیراهن سفیده براشون مییچه، اون دوتای دیگه انگار بلد نیستن

چقد بچه‌ان

اون سفیده به نظرازهمه‌شون بزرگ‌تر میاد. بقیه 14-15 سالشونه

ببین یه دونه مشکی هم دیروز باهاشون بود

اوناهاش اوناهاش

مشکیه اومد مشکیه رو بگیر

ببین اون داره گل میکشه‌ها

اون ساقی‌شونه. بگیر رو صورتش بگیر بگیر زوم کن

مهدی برو برو

چند تا کلیپ نشون میدیم، بعد نظرتون رو دراین رابطه خواستیم بدونیم

پارک لاله- تهران

نظرتون رو راجب چند تا کلیپ که دیدبن میشه بگید؟

البته یک مقدار ساختگی بود، ولی در کل جالب بود، یکی قضیه حجاب بود.

کلیپ: غیرت به نظر من اینه که نذاری اشک خانومت در بیاد وگرنه حجاب و پوشش به خودش ربط داره هر جور که باشه من بازم دوستش دارم

من والا میبینم این دوره هیچکی تفریح نداره

اون که مثلا دو تا زن و شوهر بازی می‌کردن، خوب بود. همدیگه رو اگه دوست داشته باشن، کلامی نه عمیقا ...

 

انقلاب هشتادیا

 

اقایی

جانم خانومی جانم

من آخر نفهمیدم که دوست داری تو آینده چیکاره شی؟

من خودمو می‌خوام وقف تو کنم خانومی

قربونت برم من ...

 

موقعی‌که ما شاخ بودیم شما یک هفته صبحی بودی، یک هفته بعد از ظهری

 

مژینا من انقدر بی‌غیرت نشدم که تو توی کافه میری تکی قلیون میکشی، یادت باشه‌ ها!  دفعه آخرت باشه فقط ...

ضد ارزش‌ها داره به ارزش تبدیل میشه و باید دیگه به قول معروف مسئولین فرهنگی، اگر به این وضعیت بخوایم کشیده بشیم فاتحه رو بخوانند.

چرا هی به من میگین من دوتا خانومی دارم، دوتا خانومی دارم، من یک دونه دارم اونم یک روح در دو بدنه. حکمت خداست نگاه کنین

پس شما مشکل ندارین حالا دوتا نوجوون بودند مثلا در این سن؟

نه تمرین کردن، تمرین کردن. نه چه مشکلی داره خیلی قشنگ بود.

 

ازدواج کردین یا دوستین؟

سوالی که همه‌تون دارین ازم می‌پرسین، دیوونم کردین. الان شوهرم جواب‌تون رو میده

خیلی دارین سوال می‌پرسین با خانومی ازدواج کردین؟ بله کردم باخانومم. تازه عقدم کردم. گناه که نکردیم دیگه.

 

انقلاب هشتادیا

 

شما لاکچری نیستین، فقط اون پولی که می‌رین آتلیه،  ما می‌ریم عرق می‌خوریم آره عموجون

 

همایون فلاحی- بلاگر14 ساله

می‌زنیم به سلامتی ملکه اینستا، خانومی آره

 

بچه‌ها ما با پدر همایون هماهنگ کردیم، می‌خوایم بریم ببینمش همایون رو. همایون همونیه که توی مصاحبه‌های قبلی کلیپ‌هاش رو به مردم نشون دادیم. یه پسر 12-13 ساله ‌است که با یکی از دخترها که یکی از آشناهاشونه کلیپ‌های اینستاگرامی می‌سازن. حکم مثلا ادای زن و شوهر رو در میارن توی کلیپ‌ها.

 

همایون فلاحی – بلاگر 14ساله خانومی

بله

وقت بازی نیست که وقت ازدواجمونه

بریم

بریم

همایون برام عروسی می‌گیری؟

دیوونه شدی من بهترین عروسی تو کل دنیا رو برات می‌گیرم

جدیدا بچه مچه‌ها ریختن داخل اینستا، بابا بیاین پایین سرمون درد گرفت. شما برید تو شاد حاضری‌تون رو بزنید

 

حسین حق‌پناه -  کارشناس حوزه نوجوان

آقا سخته برام دیدن مداومش.

نظرتون چیه؟

نظر کسایی که کامنت می‌ذارین زیر پست ها خیلی نزدیکه.  من زیاد چک می‌کردم کامنت‌ها رو. عمده کامنت‌ها تعریف نیست. تنفره، ولی واقعیتش اینه که با تهوع وتنفر و حتی فحش و توهین این ویدیو داره دیده میشه. و اونی که سرمایه گذاری کرده روی همایون، اون دیده شدن رو می‌خواد. مگه کم داشتیم از این‌ها؟ مگه وحید خزائی نداشتیم؟ مگه امیرتتلو نداشتیم؟ برگردیم یادمون بیاد تازه آدم‌هایی از این‌ها خیلی محترم تر داشتیم دیگه. عرفان علیرضایی و خیلی از این واینرها، اولا چقد فحش می‌خوردن؟ چقدر محتواها هم محتوای مبتذلی بود و شهرت دوباره براشون سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی آورد. حالا شاید دیگه الان خیلی فحش نمی‌خورن. این بازی شهرتِ رسانه‌ایه که متاسفانه نوجوان ما درگیرش میشه و خیلی وقت‌ها هم میگم سود اصلی رو داره سرمایه‌گذاری می‌بره که ما نمیبینمیش

 

میدونین چیه؟ بحث بحثه لیاقته. این تاج و تخت و این همه ابهت و پادشاهی فقط و فقط برازنده پادشاه‌مونه

هه ... همه لب و دهنن، ما عملیش کردیم؛ آره دایی جون

 

چند ساعت بعد

الان دیگه 12 ساعته که ما خبرش رو شنیدیم که پلیس فتا رفته سراغ پیج همایون و گرفتن‌شون و نمی‌دونم چی به چیه و این حرفا. قرار مدار گذاشتیم رفتیم بریم ببینیمش، از قبل هم بیشترین فالوور و بیشترین طرفدار رو داشت همایون.

پدرش این‌ها هم احساس خطر می‌کردن، هی ما رو می‌پیچوندن. خلاصه آخرهم فتا رفت سراغ‌شون دیگه. عکس پیجش رو هم الان میذارم ببینید.

خیلی جالبه آقایون فکر می‌کنند راه اینکه جلوی امثال همایون رو بگیرن و این دهه هشتادیا، بگیر و ببنده. خیلی برام عجیبه که این جوری فکر می‌کنند. مگه با بگیر و ببند حل میشه؟

 

دانلود رایگان مستد انقلاب هشتادیا

 

گردهمایی سلام فرمانده- سیرجان

سلام فرمانده ...

گردهمایی سلام فرمانده- تهران

 

آقای هلالی بنظرتون چرا نوجونای ما سمت خوانندگی میرن؟

کجا سمت خواننده‌ها میرن؟ استنباط شماست، برداشت شماست.

یعنی نمیرن؟ دوست ندارن؟

!...نچ نچ ... برداشت شماست ... اگه دوست داشتن می‌اومدن بگن حسین؟ این همه خواننده هست

نه درسته ولی خب حالا یه سری هم سمت و سوشون این ‌طوریه

اونا رو دیگه من سوادشون رو ندارم

 

امیر حسین مقصودلو- خواننده

 

گرد همایی سلام فرمانده- کرج

ما یک ماهه داریم هرجایی که سلام فرمانده هست می‌چرخیم

شاید یه ذره از لحاظ حجابی چیز نباشیم، ولی دلمون با امام زمانه.

امیدوارم ایران همیشه پاینده و جاویدان باشه، اون‌هایی که چشم دیدن این جمعیت رو ندارن، اون‌ه ایی که واقعا نمی‌تونن تحمل بکنن، برن بمیرن ان‌شاءالله.

یوسف بهشتی – مربی گروه سرود

بله ما فکر می‌کنیم که کم کاری کردیم. مسئولین ما تا الان کم کاری کردند. الان من فکر می‌کنم یک ساله که یک خورده جون گرفته بحث سرود و قدرت سرود رو ما دیدیم، مثل سلام فرمانده

 

امیرحسین مقصودلو- خواننده رپ

به به ... میگه بعضی وقت‌ها هم همه چی هست به غیر از اون چیزی که باید باشه. مثلا یک بچه تنها که اسباب بازی هم داره‎ها، ولی کسی نیست باهاش با همون اسباب بازی بازی کنه. این رو گذاشته بود ننه {بوق} ولی من تعادلم خوبه.

 

سلام سلطان من کسرام و یکی از طرفداران شمام من هفت سالم که بود آهنگ ممنون رو که شنیدم تتلیتی  شدم و یک سال بعدشم که هشت سالم شد یه پیجی زدم و فن پیج شما شدم و تمام ویدیوهامم خودم ادیت زدم گذاشتم روی پیجم و من خیلی دوست داشتم صورتم رو تتو بزنم ولی چون که سنم کم بود دخترخالم و مامانم صورتم رو نقاشی کردن و حالا خودم یه پوستری طراحی کردم که می‌خوام برم تو خیابون‌های اصفهان رو رنگی کنم مثل امیر تتلو.سلطان خودتی شیر خرته رو دستت کسی نیومده و نخواهد آمد. 

 

چرا درس نمی‌خونی تو؟

من خیلی اذیت شدم

میگه تمام زندگی من سلطانه

سلطان من از ایران اومدم برای دیدن‌تون

می‌تونم؟ اجازه دارم؟

یه دنیا رو گشتیم دنبال شما

 

وقتی به مسئول فرهنگی میگی که قضیه چیه و این‌ها ... میگه خبری نیست، شما این‌طوری فکر می‌کنید ... یعنی حتما همه‌چی گل و سنبله و ما هم یک ذره قواره کار دراومد ... حتما همه نوجوون‌ها هیئت‌ان دیگه ؟

خیلی جالبه، هیچ کس هم زندگی‌اش رو شبیه تتلو درست نمی‌کنه، چالش‌های ندا یاسی رو نمیره

آره

یعنی میدونی بحث کجاست؟ یعنی اون‌ها یک سبک زندگی هنری رو برای خودشون درست کردن، خب جایگاه‌شون مشخصه. ولی این‌که یک عده‌ای بیان شبیه اون‌ها زندگی بکنن، خب توی جایگاه اون‌ها نیستن که بخوان شبیه اون‌ها زندگی کنن، خیلی متفاوته.

واقعا مسئولین فرهنگی جامعه، حواس‌شون به الگوها هست؟ الان اون‌ها توی آهنگ‌هاشون زندگی تتلیتی رو ترویج میدن، آیا واقعاً سلام فرمانده‌های ما عم همچین زندگی‌ای رو به اون سبک زندگی‌ای که درسته رو واقعا ارائه میدن؟

 

مستند انقلاب هشتادیا

 

حسین پناه – کارشناسی حوزه نوجوان

خیلی‌ها دارن از شکاف بین نسلی حرف میزنن. ما می‌گیم خیلی از مطالعات نشون میده ما شکاف بین نسلی به این معنا نداریم که مثلا دهه هشتادیا یک چیزن که دهه هفتادیا اون نبودن. ولی مطالعات نشون میده ما شکاف درون نسلی داریم. توی همین نسل کسایی رو داریم که خیلی دلبسته آرمان‌های انقلاب اسلامی‌ان و توی همین نسل کسایی رو داریم که 180 درجه مقابل اون‌ها وایسادن و ممکنه توی کلاس‌شون چیزهای دیگه رو تخته بنویسن و کارهای دیگه بکنن.

 

این همه بودجه، هزینه‌ی رسانه‌ی این مملکت شده، این همه خرج‌های درشت فرهنگی اتفاق افتاده،  تهش باید به این جا برسیم که یه عده از دهه هشتادیا راه افتادن تو خیابون و دیوارها رو رنگی کردن، به اموال مردم آسیب زدن، هیجانات‌شون رو این شکلی خالی کردن و خلاصه همین طور که می‌بینید همه جا پر از شعاره. ما چی کار کردیم واقعا؟ واقعا چه اتفاقی برای این بودجه‌ها و این هزینه فرهنگی افتاده؟ همان‌طور که ملاحظه می‌کنید، صدا روهم می‌شنوید دیگه. گوش کنید.

مرگ بر دیکتاتور

می‌بینید یک سری صدای نوجوون و 17-18 ساله هم توش هست.

خلاصه واقعا باید چی کار کرد؟

 

گوهر دشت کرج - 4 مهرماه

مادر بزرگ مهربونی که یک پلاکارد در دست دارد که روی آن نوشته:

من همسن دهه هشتادیا نیستم اما همراه دهه هشتادیا هستم

مادر هممونه

من آریام

یه دهه هشتادی ...  اون که تو استوریا کلی بهش فحش دادی ...

 

اعتراض شما

به عنوان یک دهه هشتادی می‌گویم، ما بالا سرت هستیم

 

قد و قوارم کوچیکه اما دلم بزرگ یک پسر بچه فسقلی میون صد تا گرگ

 

سروش صحت، بازیگر و نویسنده:

بچه‌های دهه هشتاد معلم من شده‌اند

سروش صحت بازیگر و نویسنده با حمایت از اعتراض‌ها در ایران در پستی اینستاگرامی نوشت:« من با ترس بزرگ شده بودم... ... من حرف زدن و شجاعت را فراموش کرده بودم و حالا بچه‌های دهه هشتاد معلم من شده‌اند. معلم‌های بزرگ، به این شاگرد میانسال درس‌های مهمی دادید.»

 

ما دهه هشتادیا گودزیلا نیستیم بخدا سوژه شماییم و جیکمونم در نمیاد

اما فراموش نکنید میدان دار این اعتراضات متولدین دهه هفتاد و هشتاد هستند

دوست دارم ستاره‌ای شم که همه نگاش کنن، کی میگه آدم کوچیکا نباید تلاش کنند؟ ما دهه هشتادیا گودزیلا نیستیم به خدا سوژه شماییم جیکمونم درنمیاد؛ دوست دارم ستاره‌ای شم که همه نگاش کنن، کی میگه آدم کوچیکا نباید تلاش کنند؟

ولی یک نوجوان دیگه‌ای داریم که مسئله‌اش تغییره. مسئله‌اش مسئولیته. مسئله‌اش آینده ‌است. مسئله‌اش رویای فرداشه. او اگر فکر کرده که با سطل آشغال آتیش زدن، با شعار دادن، حتی شعارهای رکیک دادن، می‌تونه بیاد تغییر ایجاد کنه؛ میگم این یه حدی از احترام رو براش قائل باشیم. این ولو اینکه بخشی‌اش هیجان باشه، ولی یک بخش با این انگیزه باشه که من می‌خوام بیام یک فردایی رو بسازم یا یک مسئولیتی رو پذیرفتم که الان میام وسط خیابون، اعتراض می‌کنم حتی ممکنه من رو ببرن، حتی ممکنه برام دردسرایجاد شه. ولی یک حرفی دارم و می‌خوام اون حرف شنیده شه، می‌خوام درک بشم، می‌خوام یک آینده‌ای رو ایجاد کنم که با امروز تفاوت داره، می‌گم من می‌تونم با این حرف بزنم. می‌تونم یک روزی شاید بهش بگم این بهترین راهی نیست بتونی فردا رو بسازی؛ اما قبلش ترجیح میدم به جای اینکه من چیزی بگم، بشینم اینجا و بشنوم. نیاز نوجوان و نسل امروز ما به شنیده شدن و درک شدنه. ما تو ساختارهای رسمی و غیر رسمی‌مون برای نسل جدید جای شنیده شدن کم گذاشتیم. مسئولیت بهش بدیم، هویت بهش بدیم، این مسئله حل خواهد شد

این رنج ادامه دارد... 

مستند انقلاب هشتادیا

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند این رل

  • ۴۶۶۷

دانلود مستند این رل (in rell)

مستند جنجالی 18 +

(شکست عشقی، آموزش دلبری، رل زدن، ازدواج)

دانلود رایگان مستد این رل

 

 

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : این رل ( in rell )

کارگردان : حسین شمقدری

تهیه‌کننده : محمد حسن مددی

راوی : هاشم بافقی

نویسنده : محمد مهدی خدارحمی

تدوین:  حسین شمقدری

سال تولید : 1400

مدت : 55 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

دانلود رایگان این رل

 

مستند « این رل » به موضوع داغ ارتباط دختر و پسر، تفاوت های دوستی و ارتباط با ازدواج است.

مستند، روایت داستان امیرحسین است که پس از عشق نافرجامش با شقایق، همه انگیزه های خود را برای ارتباط با دختران دیگر از دست داده است...

هاشم بافقی روای مستند برای ارضاء میل جنسی امیر حسین، انواع روش های مختلف را امتحان می‌کند، حتی برای او سوژه های ساعتی پیدا می‌کند، اما امیرحسین به دلیل عذاب وژدان، میل به ارتباط ندارد، پس در نهایت به او روش های مخ زنی و دلبری از دختران را می‌آموزد که بتواند عشقی برای ازدواج پیدا کند اما ...

حسین شمقدری کارگردان سری مستندهای انقلاب جنسی و میراث آلبرتا، اخیراً اقدام به ساخت مستندی در ادامه مستندهای جوان پسند خود نموده است.

 

دانلود رایگان این رل

 

 

متن مستند :

 

  • مخاطب گرامی! در این فیلم راوی نمادی از جامعه و شرایط امروز آن است. لذا موقعیت‌هایی در فیلم وجود دارند که لزوما حضور در آن‌ها مورد تایید سازندگان نیست و تنها برای بازنمایی از وضعیت امروز جامعه به نمایش گذاشته شده است.
  • هاشم بریز.
  • الان چند درصدی؟
  • چهل درصد
  • باید بشه ده درصد، برو ببینم
  • خفش کردی، ولش کن ...
  • هیس هیس
  • ولش کن دیوونه
  • الان چند درصدی؟
  • الان هیچی
  • نه نه کمه
  •  
  • چی گوش میدی؟
  • مداحیه
  • {موسیقی با صدای زن}
  • باید تو از اینا گوش بدی
  • به درد نمیخوره بابا، همش گناهه، همش حرومه
  • کدوم حروم کی گفته حروم؟
  • من نمیشنوم اینارو
  • بابا گوش بده
  • نکن نکن
  • الان جوون ها دارن اینارو گوش میدن
  • گناه میکنی نکن
  • یه وقت نکشتمون سنگ منگ نیاد از آسمون
  •  
  • مستند این رل رایگان
  •  
  • لطفا پس از اتمام پاسخگویی تماس را قطع نکرده و در نظر سنجی شرکت فرمایید
  • بابا کی شرکت میکنه
  • پاسخگوی شماره یک صد و هفت
  • پاسخگوی مسائل شرعی: اگر امکان نداره روزه بگیرین. مثل خیلی از افرادی که فشار جنسی روشون هست. با روزه گرفتن و با تهجد و با رابطه شدید با خدا، خودتون رو کنترل کنین.
  • حاج آقا! ببینید من روزه گرفتم، دوش آب سرد رفتم ... دیگه نمی‌دونم اسفند خوردم، سرکه خوردم، هر چی بگین خوردم، هرچی سردی بگین خوردم ... هیچ کدوم جواب نداده، یک راهکاری خارج از این‌ها راهکارها به من بگین. من همین الان نیاز دارم. چی کار کنم؟
  • دارم میگم دیگه راهکار اینه که از طریق ازدواج، انسان خودشو تخلیه کنه. راهکار فقط ازدواجه، راهکار دیگه‌ای نداره.
  • خب حاج آقا خودتون یکی رو معرفی کنید دیگه. الان من از شما میخوام یکی رو معرفی کنید.
  • من به شما کسیو معرفی کنم؟ مگه من کسیو دارم به شما معرفی کنم؟
  • قطع کرد ...
  • خب داداش ... اون خودش اگر یک کیس داشته باشه که به تو معرفی نمی‌کنه که .... چرا باید این کار رو بکنه؟
  • چند تا بریم؟
  • برو
  • تند تند تند تند
  • خالی میشی
  • حاجی جواب نمیده
  • چرا جواب میده
  • ولی اصلا بهت نمی‌خورد غذای ایتالیایی درست کنی ها
  • دیگه عشق ایتالیا، غذای ایتالیایی‌ام دیگه، خیلی دوست دارم
  • یعنی هر روز این همه هزینه می‌کنی واسه خودت، غذای ایتالیایی درست می‌کنی؟
  • آره دیگه پاستا و سس آلفردو بی نظیره واقعا ... واقعا باید بچشین ببینین چطوریه
  • یعنی غذات رو خودت درست می‌کنی؟
  • آره ... خودم درست می‌کنم.
  •  هر روز؟
  • آره، تقریبا بله هر روز.
  • یعنی گرسنه‌ات بشه؛ غذات رو خودت درست می‌کنی؟
  • آره دیگه.
  • لباس‌هات کثیف میشه، خودت می‌شوری؟
  • آره خب، لباس‌هام رو خودم می‌شورم.
  • خب وقتی گشنه‌ات میشه، به جای اینکه بری توی حوض، غذات رو خودت درست کن.
  • خب الان گشنه‌ام شده دیگه و دارم غذام رو خودم درست می‌کنم.
  • نه .... این غذا رو نه ... اون غذا رو خودت درست کن.
  • نوچ ... هاشم گناهه.
  • یعنی چی گناهه؟ الان علم پیشرفت کرده، تایید کردن که باید غذات رو خودت درست کنی ... ببین امیرحسین غذات رو باید خودت درست کنی. چاره‌ای نداری .... داره گول می‌خوره. می‌خواد واقعا غذاش ... آقا حرومه. باید یک فکر دیگه‌ای بکنیم. نری غذاتو خودت درست کنی.
  • نه دیگه الان دارم غذامو ....
  • خاک تو سر ببوت کنن
  • این اسکای واچره
  • چی چی واچر
  • اسکای واچر، آسمون بین
  • بچه مایه داریا
  • این چند می‌ارزه الان؟
  • نه، رفیقم داده اینو فکر کنم 100تومن اینایی هستش. این رو رفیقم داده من که خودم ...
  • چه رفیق لارجی
  • امروز گفت که دیدم شما اومدین گفتم یک قرض بده یه حالی بدیم به خودمون دیگه
  • خب تو خیلی سربسته درمورد یک عشق گفته بودی که نرسیدی بهش.
  • عشق دومم والیباله، ایتالیا، والیبال ایتالیا، لوسیانو دچکوئه.
  •  
  • دانلود مستند رایگان این رل
  •  
  • -یعنی کلا غذای ایتالیا...
  • - آره، پاستا، لویه ایتالیاست، کلا عشقم اونه، کلا سعی میکنم ذهنم رو با والیبال مشغول کنم.
  • این چیه؟
  • یک انار مصنوعیه. رفتیم توی بازار، دو تا خریدیم ... یکی‌اش دست اونه.
  • اوه ... پس تموم نشده برات.
  • {کتاب} سلوک با همسر
  • اینم مال بعدنا اگه ذهنمون تونست از این قضیه رها شه، ازدواج بکنیم اگر
  • {کتاب}داینامیک چی میگه؟
  • خب، من دانشجو فیزیکم دیگه، دانشجو فیزیک دانشگاه تهرانم. بعد علاقه‌ام کاسمولوژی بوده، کیهان شناسی، که حالا یه موقع. پارتیکل فیزیکس هم دوست دارم، ذرات بنیادی، شاید هم بیشتر ذرات بنیادی برم.
  • استاد {پوستر محمدرضا شجریان}
  • آره استاد که من خیلی دوست دارمش
  • این چیه؟ چرا به سقف؟
  • خب این ایوان زایتسف
  • من می‌دونم، چرا زدیش به سقف؟
  • شبا من اینجا می‌خوابم، دقیقا سرم زیر همین عکسه می‌افته و وقتی خاطرات اون توی ذهنم تداعی میشه و اینا یه سری خاطراتی که با اون دختره داشتم به این عکسه نگاه میکنم بلکه خاطرات والیبالی جاشو بگیره. مسابقات والیبال و این داستانا شاید بتونه اون خاطرات و کامل یه جور دیگه تغییر بده، ذهنم بیاد سر والیبال و اینا. چون شبا یه تایمیه که قشنگ خاطرات میاد تو ذهنم.
  • بعد میدونستی ایشون همجنسگرایه؟
  • خب بهتر، دیگه میشه راحت
  • بهتر
  • آره بابا بهتر حالا شوخی ولی خب کلا
  • الان چند درصدی؟
  • الان صد درصدی هستم فکر کنم
  • بابا ولم کن
  •  
  • سلام ... موسسه {بوق}
  •  
  • این رل
  •  
  • بله .. بفرمایید.
  •  
  • حاج آقا هستن؟
  • خودشونن بفرمایید
  • بفرمایید از طرف آقای {بوق} هاشم بافقی.
  • ممنونم
  •  بله بله بفرمایید سلام علیکم ... سلام
  • بچه‌های دفتر هم نمی‌دونن اینجا قضیه چیه. کار اصلی ما خرید و فروش ماشینه.
  • چه جالب
  • ماشین خارجی و این کاری که ما می‌کنیم نمک کاره و
  • درآمد کدوم بیشتره؟
  • درآمد ماشین بیشتره ولی شاید بخندین، ولی برکت این کار بیشتره.
  • چه‌طور؟
  • یعنی اصلا دعای این خانم‌ها پشت سر ماست. از خاک بلند شدن بعضی‌هاشون. طرف مولوی زندگی می‌کرده، الان سعادت آباد خونه خریده.
  • با همین کار؟
  • ما 50 تا ماهی فقط ریجکت می‌کنیم.
  • چرا؟
  • اوضاع انقد خرابه که خانم‌های شوهردار میان اینجا. شوهره راضی.
  • واقعا؟
  • میگه آقا من تعهد محضری میدم که بعدا شکایت نکنم، چی چی ...
  • دارین شوخی میکنین
  • نه سه تومن درآمد ماهیانه خانومش بوده.
  • واقعا شوخی می‌کنین؟
  •  ما این‌ها رو که ریجکت می‌کنیم، آه و نفرین مردم پشت سرمون نباشه که زن شوهردار .... ولی ... یعنی می‌خوام بگم مراجعه زیاده. ما یک زمانی خودمون سعی می‌کردیم کیس پیدا کنیم. الان کیس‌ها ما رو پیدا می‌کنن. دوستان به هم معرفی می‌کنن.
  • خیلی وحشتناکه. خیلی خب!
  • نه، وحشتناک نیست.
  • چرا آقا ... وحشتناکه. یعنی این ...
  • آقا همه راضی‌ان .... اونایی که  
  • نگین این حرف رو
  • وی آی پی‌ها یک زونکنه. شما اسمت چی بود؟ آقا امیرحسین اگه اون زونکن قرمزه رو بدی.
  • زونکنش هم قرمزه.
  • آره دیگه. بیا خودتون می‌خواین ورق بزنید.
  • ببخشید میدین من هم ببینم
  • بیا
  • شما هم جدی خواستین یک کیسی رو بردارین. یعنی دفعه اول همه مهمون من. خیلی به ظاهرتون نمی‎خوره، ولی ...
  • خوب مشتری جذب می‌کنین ها
  • دیگه کارمون دیگه .... از قالب کردن ماشین به مردم که راحت‌تره
  • سن 38، قد 172
  • انتخاب کردی؟ کدش چند بود؟
  • 0211124
  • عالی، ان‌شاءالله که چرخش براتون بچرخه. دو تا بیزینس رو با هم قاطی می‌کنیم. خانم داریم کم کارکرد، بدنه76، ولی موتور 84.
  • آقا تعریف شما رو زیاد شنیده بودیم ولی واقعا الان ما شیفته شما شدیم. من احتمالا دفعه بعد خودتون رو بخوام.
  •  
  • برو ببینم چه می‌کنی.
  • این یک دکمه آن و آف داره، همون دکمه که گرده. الان هم داره ضبط می‌کنه.
  •  
  • اشتباه نکنی، قطع نکنی تا آخرش بره.
  • نه
  • فقط همون سلام و احوال پرسی رو داشته باشیم کافیه.
  • سلام، احوال پرسی، قطع.
  • بعد دیگه برو، هر زمانی ... ما نیم ساعت پایینیم.
  • ببینم چی کار می‌کنه. بریم آقا؟ کارش طول می‌کشه. تو راحت باش.
  •  
  • سلام امیرحسینم
  • برو به امید خدا ... یا علی ... خاکت بلند نشه ها.
  • {موسیقی}
  • آقا! همون جور که دیدین، امیرحسین دیروز رفت رستوران. دیگه نیاز نیست غذاش رو خودش درست بکنه. بچه‌مون اولین باره که رفته رستوران. ولی از رستوران اومد، نمی‌دونم چرا دیگه جواب ما رو نداد. یعنی تا شب که دیگه تلفن ما رو جواب نداد و الان هم گفته که نمیام جلو دوربین تعریف بکنم این ماجرا رو.
  • سلام بر امیرحسین رستوران برو .... دیگه از امروز قاطی مرغ‌هایی ها! از امروز شما از اون آدم‌هایی حساب میشی که پیتزا خوردی. تو هم ایتالیا دوست داشتی دیگه، رفتی پیتزا ایتالیایی قارچ و گوشت؟ نوش جونت داداش، بهت می‌رسه. حالا ما که کاری نداریم. دیگه ما رو تحویل نمی‌گیری. از دیشب ... چرا تا دیشب تماس ما رو پاسخ نمیدادی؟ یک رستوران رفتی دیگه.
  • بابا حالم بد شد خیلی، از دیشب ...
  • ها، انقد پیتزا خوردی حالت بد شد. بالا آوردی، آره؟
  • نه بابا همش، طرف هم خودش معذب شد دیگه .... ببین. من همون اول که رفتم تو طرفت همون نرفته روسریشو درآورد. من فکر کردم از این مذهبیاس.
  • خب مگه بده؟
  • بابا خیلی یه جوری بود من اصلا خیلی معذب شدم.
  • خب اولش معذب شدی، بعدش چی؟
  • بعدش هم سریع گفت پول بده. آخه یعنی چی پول بده ...
  • شما وقتی میری پیتزا می‌خوری باید اول پول رو حساب کنی. اگر پیتزات رو بخوری، در بری چی؟ اگه پیتزات رو بخوری، خوشت نیاد، بزنی زیر ماجرا چی؟
  • آهان، بعد خودش هم گفت تو چرا اینجوری‌ای؟ من گفتم نمی‌دونم، یه جوریم. همه‌اش می‌ترسیدم.
  • حالا تهش رو بگو، پیتزا رو خوردی یا نخوردی؟
  • نه دیگه، اون بنده خدا که دید من معذبم، خودش هم معذب شد دیگه.
  • امیرحسین! اوسکولم کردی امیر؟
  • خداحافظی کردم اومدم دیگه، چیکار کنم؟
  • امیرحسین، واقعا هیچ کاری نکردی؟
  • نه دیگه، میگم ....
  • حاجی این هیچکاری نکرده .... حاجی هیچکاری نکرده
  • پس چرا جواب نمی‌داده؟
  • نمی‌دونم
  • میگه رفتم اونجا و معذب بودم و پول می‌خواست.
  • نکرده هیچکاری نکرده
  • بچه‌ها من امیرحسین رو میشناسم. امیرحسین رو این مدت فهمیدیم دروغ نمیگه.
  •  
  • مستند رل زدن
  •  
  • بخصوص جمعه ها می‌اومدیم با هم. جمعه از صبح زود تا شب.
  • تا شب
  • آره تا شب
  • دوتایی؟
  • آره دوتایی خوش می‌گذشت، خیلی خوش می‌گذشت.
  • چیکار می‌کردین؟
  • می‌رفتیم بالا صعود می‌کردیم صفا می‌کردیم
  • یک جای خلوت
  • آره جای خلوت ها می‌رفتیم
  • من فکر می‎کردم تو بَبو بودی
  • نه بابا بالاخره یواش یواش
  • دهنت سرویس دیگه
  • خلاصه که معمولا جمعه‌ها با هم قبلش، شب قرار می‌ذاشتیم که کجا وایسیم و اینها
  • کوهنورد بود؟
  • آره خیلی حرفه‌ای مثلا کوه می‌رفت، پایه کوه نوردی بود.
  • بحث تون خیلی جدی بوده؟
  • آره
  • یعنی ازدواج و این داستانا دیگه؟
  • حالا بالاخره قرار بود درسمون تموم بشه بعدش؟
  • خب چی شد که نشد؟
  • میگم همین‌طور که گفتم نخواست دیگه، میگم دلش با من نبود. من حس می‌کنم اینه.
  • ببین تو رتبه700 کنکوری. الان داری فیزیک می‌خونی تو دانشگاه تهران.
  •  اونم 857 بود.
  • آها از رتبه‌ای؟
  • از لحاظ رتبه باشه. اونم درسش خوب بود. میگم دلش نبود، خودش می‌گفت. این طوری که می‌گفت عاشق نبودم، نمیدونم چی. ولی خب روزهای اول می‌اومد گریه می‌کرد پیش من که، این حرفا رو با گریه به من زد که ...
  • یعنی تو اون هدف ذهنی‌اش انگار نبودی، اون پسر ذهنی‌اش نبودی.
  • آفرین
  • به نظرت الان زنگ بزنی بهش چی میگه بهت؟
  • قطع می‌کنه دیگه. من که بلاکم، تو بلک لیستم تو همه جا
  • نه بابا
  • آره تلفن، واتساپ، اسکایپ، تلگرام هرچی باشه.
  • انقدر رفتی مزاحم شدی؟
  • دیگه انقدر زنگ می‌زدم بهش و اینا، اونم اوایل قطع می‎کرد، بعد زد بلک لیست دیگه.
  • بزن ببینیم بلاکی شاید شانس ما از بلاک دراومده باشی؟
  • بزار بزنم می‌زارم رو ایفنم خودت گوش کنی.
  • ها بوق خورد... قطع کرد.
  • خب چیکار کنیم؟ من زنگ بزنم؟
  • ببین آقایون رو معمولا راحت نیست باهاشون.
  • بابا تو میگی تنوع طلب، آقایون رو چجوری راحت نیست؟
  • ببین با آقایون حرف میزنه، ولی تلفن‌ چون چیز شخصیه زیاد با هرکسی رو جواب نمیده. باید طرف و بشناسه.
  • یعنی خانم باشه اوکیه؟
  • آره خانم باشه، باهاش گرمم می‌گیره.
  • بله خانم یلدا با دوستاشون اینجا کمپ زده بودن شانس شما، بعد قبول کرد. واقعا دمتون گرم.
  • الان باید چی بگم؟ نمی‌دونم چی بگم؟
  • من به نظرم خبر مرگت رو بدیم بهش.
  • این چه ذوقی میکنه پیشواز اون رو
  • جواب نمیده که.
  • این رو برای من گذاشته بود. نبود. نداشت این پیشواز رو.
  • جواب نمیده
  • کوه، تو کوهه .... تازه برگشته خونه
  •  
  •  
  • از اون جایی که امیرحسین در مرحله قبلی موفق نشد، الان می‌خوایم بفرستیمش توی یک موقعیت جدید. ولی خب، با این تیپ من مرد هم کنارش هیچ حس خوبی ندارم. پس آوردیمش اینجا، یک مرکز تخصصی تا امیرحسین رو بکوبیم و از نو یک امیرحسین جدید تحویل بدیم ...
  • پاشو
  • این امیرحسینیه که فعلا شما میبینین
  • بچرخ
  • چرا مشکی پوشیدی؟
  • رفیقم امروز ظهر مراسم داشت، دیگه گفتم برم دیگه، چیکار کنم رفیقه.
  • می‌خوایم بکوبیمش از نو
  • الان چند درصدی؟
  • 20 درصد بابا، الان ظهر مراسم بودم.
  • تو این مرحله اول، قرار اول مهمترین چیز اینه که ما بتونیم اعتماد خانم‌ها رو جلب کنیم. کاری که اکثر آقایون نمی‎کنن و متاسفانه خانم‌ها ازشون دور میشن.
  • و همیشه هم می‌خوان سریع برن سر اصل مطلب.
  • اصلا مشکل ما هم همینه برای همین ما....
  • مشکله ما همینه ها ...
  • نکنین این کارو
  • آبرو ما رو هم می‌بره
  • ما نمی‌خوایم یک تیپ خیلی اسپرت بزنیم. از اونور هم خیلی کلاسیک. یک تیپ خیلی ملو و کژوال، که معمولا خانم‎ها دوست دارن. ریسک رو کم می‌کنه.
  • یعنی تیپ میتونه اونقد تاثیر داشته باشه تو اعتماد کردن طرف مقابل؟
  • هم تیپ و هم رنگی که ما می‌پوشیم
  • رنگ چرا؟
  • رنگ هم خب به خاطر اینکه رنگ‌های سفید و روشن معمولا خالصانه‌ترن.
  •  
  • برای اینکه یک عکس خوب بشه نصف قضیه برمی‌گرده به عکاس و نصفه قضیه برمی‌گرده به سوژه. حالا یکی از مسائلی که تو عکاسی هست بادی و اون استایل طرفه که ایشون نسبت به شما ....
  • یعنی من بهترم دیگه، خوش عکس ترم.
  • البته بادی شما که هیچی کلا از کادر خارجه ولی ...
  • خانم، قطعا عکس‌های من عکس‌های بهتریه درسته؟
  • نه ایشون یک مقداری لاغرتره، که البته من شنیدم پسرای لاغر بیشتر مورد پسند خانم‌ها‌اند.
  • این استایل دختر پسند هست؟ شما به عنوان یک خانم
  • من چی بگم؟
  • آخه امیرحسین رو می‌خوایم ببریم سرقرار. ببینیم خانمه میپسنده یا نه. نمی‌دونیم هم طرف کیه.
  • امیرحسین چرا انقدر حالت بده؟
  • راحتم
  • امیرحسین رو میپسندن؟
  • شاید
  • چرا شاید نه؟
  • یک مقدار استرس داره. انگار یک مقدار اعتماد به نفسش پایینه. دختر از پسرهای مغرور و جذاب خوششون میاد.
  •  
  • مستند این رل
  •  
  • خوب بوده تیپت
  • آره دیگه هرچی اون می‎خواست می‌پوشیدم
  • آدمت کرده بود
  • چی شد یهو انقدر بَبو گلابی شدی؟
  • این برنامه کاملا دخترانه رو دیدین مژده لواسانی؟
  • خانم مژده لواسانی.
  • داشتیم یه روز می‌رفتیم درکه خب، میدون تجریش. بعد یک زوجی بودن اونجا گفتن یه دقیقه بیا و اینا. من گفتم بیخیال، بعد شقایق گفت بیا بیا مثلا بریم، اینا گناه دارن.
  • مژده لواسانی: یک بخشی از همون گپ و گفت‌های با دخترا و پسرا داریم. ببینیم زود برگردیم.
  • شقایق در برنامه: آره ... در اصل سفیده ... چون خیلی خوبه .... بیشتر خود ساخته باشه، کارهاش خودش انجام بده.
  •  
  • شما برای اینکه بتونین ایمپرشن رو ببرین بالا، باید ببینین کلاینت شما، یعنی مشتری شما.
  • انگار مثلا یه مغازه اس دیگه؟
  • دقیقا. شما باید بدونین که مشتری شما کیه، که ویترین تو بر اساس نیاز اون ببندین. متناسب با اون ببندین. حالا شما بگید دنبال چی هستید توی پیجتون، که نسبت به اون بگیم چه جنسی.
  • بعد شما مثلا جنس‎های بنجل هم می‌تونین چیز کنین؟
  • حالا ... کار دیجیتال مارکتینگ تقریبا همین میشه دیگه. همینه.
  • آره یعنی جنس بنجله همش؟
  • همش نه، ولی خب خیلی‌ها با این وسیله به نون و نوایی رسیدن.
  • مشتریمون خانم‌هان
  • آقا یه پیشنهادی شما الان صفحه‌ات چند تا فالور داره؟
  • نزدیک 29هزار تا
  • خب شما همین الان یک سلفی باهاش بگیر.
  • با کی؟
  • با همون .... جنس ...
  • اصلا! فالورهام می‎‌ریزه
  • داداشم مجرده، رگباری بریزید پیجش.
  • تا شب دیلیت کنه.
  • چیکار می‌کنی؟
  • اوه اوه
  • ببین کی پیام داده؟
  •  
  • ستاره:
  • سلام حالتون خوبه شما فیزیک دانشگاه تهران می‌خونید؟ یه برادر کوچیک‌تر دارم که الان کلاس یازدهمه.تدریس خصوصی انجام می‌دید؟
  • سلام ممنونم. بله با اجازه شما. اتفاقا تدریس هم می‌کنم.
  • چقدر عالی. می‌تونم بپرسم سال چندم دانشگاهید؟
  • سال آخرم. دیگه داره تموم میشه خداروشکر.
  • خیلی خوشبحالتون
  • چرا خوش به حالم؟
  • هم سال آخرید و هم ...
  • هم؟
  • من چون هیچ وقت نتونستم تو فیزیک موفق باشم، به امثال شما حسودیم میشد.
  • مگه رشته خودتون ریاضی بوده؟ اره ولی
  • متاسفانه کنکور ریاضی دادم، ولی هنر دوست داشتم...خانواده دیگه
  • میفهمم که سخته برای کسی که علاقه نداشته باشه
  • شما به فیزیک علاقه دارید؟
  • خییلی
  • واقعا خوشبحالتوووون
  • دیگه شب و روزم فیزیکه
  • حسودیم شد
  • شمام هنرمندین بالاخره
  • منم به طراحی علاقه داشتم ....داشتم
  • منم به هنر شما حسودیم شد
  • و عکاسی رو هم خیلی دوست دارم
  • چقدر خوب دنبالش نکردین طراحی رو؟ و عکاسی رو؟
  • یه چیزی رو می‌تونم بپرسم. شاید یه ذره شخصی باشه
  • بله خواهش می‌کنم. بعدش بگین طراحی و عکاسی‌تون چی شد؟
  • عکسای تو پیجتون رو دیدم خیلی خوشم اومد. به نظرم همه‌شون درستن... البته جای بهتر شدن داره‌ها...حتما میگم اونو هم
  • لطف دارین. چشماتون درست میبینه.
  • ممنون
  • دیگه راه بهتر شدنش و شما باید بگین. که عکاس حرفه‌ای هستین؟
  • حرفه‌ای که نیستم. اینطوری میگید خجالت می‌کشم. ولی دوست دارم خیلی
  • علاقه‌هه مهمتره واقعا
  • بله واقعا... کاش اونایی که باید میفهمیدن
  • مهارتش به دست میاد. نه؟ ولی فکر کنم بتونید بیرون دانشگاهم دنبال علاقه‌هاتون برید
  • بله. حتما
  • تا حد حرفه‌ایش حتی
  • خیلی دوست دارم. منتها کسی نیست کمکم کنه.
  • اتفاقا الان رفتم عکسای پیج خودتونم دیدم خیلی خوب بودن
  • ممنون
  • دوست عکاس دارین؟
  • نه عکسای شما رو کی گرفته؟ به نظرم خوش سلیقه بوده...البته سوژه‌اش هم...
  • یه جورایی یکی از دوستان. شرمنده میکنین. البته که کلی روی ژست گرفتن کار کردیم باهم
  • ژست‌ها کار خودتونه؟
  • نه راستش
  • و اینکه همیشه اینقدر خوش تیپین؟
  • دوستم باهام کار کرد. به خوش تیپی شما که نه... توخونه هم نه
  • ممنونم
  • الان با شلوارک و تیشرت در خدمتتونم
  • خلاصه که این عکسا برای پسرا خیلی کوتاه مدته. اونایی که همیشه خوشگلن دخترن مثل...
  • اتفاقا آقایون هرچی سنشون میره بالا، جذاب‌تر میشن
  • جدی؟؟؟
  • بله نظر من که اینه...خواهش... چی بگم؟
  • .
  •  
  • این رل
  • .
  • تو این یه هفته، اصن متوجه گذر زمان نمیشم.
  • من همینطور ... چرا اینجوریه؟؟
  • ای جانم ... نمیدونم.
  • الان سه ساعته من دارم با شما چت می‌کنم این حس خوبی بهم میده
  • برای من که از حس خوبم گذشته. عالیه. حالا یه کاری
  • چی؟!؟؟
  • یه عدد از بین 1 تا 7 انتخاب کن.
  • چراااااااااا؟؟؟؟
  • زود باش
  • جاییزه داره؟؟
  • کار دارم ... جایزه‌شم خیلی خوبه
  • خببببب بزااااار فکر کنم
  • یه عدده‌ها ستاره جان
  • شما تا الان 6 تا پست گذاشتین. منم همونو انتخاب می‌کنم ... شیش دیگه شیش تاییاش...
  • {قلب قرمز}... این قلبام مال پرسپولیسه‌ها. فکر بد نکنی
  • خیلی هم عالی از تو چیزی جز اینم انتظار نمیرفت
  • اینیم دیگه
  • حالا جاییزه‌ام چیه؟
  • جایزه‌ت اینه که 6 روز دیگه همو ببینیم
  • OMG
  • به عنوان قرار اول. البته اگه افتخار بدی
  • شما همه چیتون اینقدر خاص و باحاله؟ خیلی دوستش داشتم
  • خاص تر و باحال تر هم میشه، اگه دعوتم و قبول کنی
  • حتما. با کمال میل
  •  
  •  
  • امیرحسین هر چی من بهت گفتم گوش میدی خیلی جدیه قضیه‌ها. می‌خوام واقعا بتونی مخشو بزنی اوکی؟
  • اوکی.
  • امیرحسین من چند روزه دارم روش پارو میزنم جای تو ها.
  • داره میاد، آره دوربینو بگیر.
  • ما رو نبینه. شیشه جلو دودی نیست که رد شد بگو من بیام جلو.
  • اوه اوه، امیرحسین عمرا بتونه مخ این رو بزنه
  • امیرحسین داره سکته می‎کنه
  • امیرحسین با احترام
  • امیرحسین یخ بشکون.
  • میشه یه مقدار خودتونو معرفی کنین
  • همین اول نباید بگی خودتو معرفی کن، بابا من باهاش چت کردم
  • 18 سالمه
  • دانشجوام سال دیگه کنکور ارشد میدم
  • امیر حسین اگه صدای منو داری دستتو بیار بالا
  • اصلا نداره صدای منو
  • چی بگم والا
  • ولی اون شخصیته‌اس که میمونه. میدونید که چی دارم میگم
  • امیرحسین اگه صدای منو داری یه لحظه ساکت شو دستتو بیار بالا
  • اوکی داره، داره.
  • بگو چیزی میل دارین؟
  • اگه چیزی میل دارین من
  • مرسی
  • تعارف می‌کنید؟
  • تو سفارش بده
  • بگو گارسونو صدا کن
  • گارسونو صدا کن سفارشتو بده تو
  • نوشیدنی خوبی هرچی دوست دارین بگین
  • بگو گارسون صدا کن بگو گارسون
  • آقا تشریف میارید یه لحظه
  • بگو گارسون با کلاس‌تره
  • شما هرچی میل دارید بفرمایید
  • مثلا من والیبال کارم
  • اوه سیگارم روشن کرد چه لاتیه.
  • امیرحسین دختره بدش اومده. ازش یه نخ سیگار بگیر بکش.
  • شما درونگرا هستید کمتر صحبت می‌کنید، ترجیح میدید ازتون حرف بکشن.
  • گارسون اومد
  • مرسی
  • بحث رو همین الان عوض کن یه سیگار بگیر توروخدا یک سیگار ازش بگیر همین الان ... همین الان همین الان.
  • شما سیگار دارید؟
  • آها
  • سیگار می‌خواید؟
  • شبیهش شو که بتونی
  • من البته مارلبرو میکشم خب
  • چی میکشی؟ مارلبرو...
  •  بلد نیست روشن کنه
  • دختره فهمید بلد نیست گفت بده من روشن کنم
  • Thanks a lot
  • ببینم چجوریه فعلا
  • میگه من مارلبرو می‌کشیدم بعد میگه ببینم چجوریه فعلا...دهنت سرویس
  • دیگه چی تعریف کنید چه‌جوری شد؟
  • درمورد والیبال ورزش اینا گفتید اهلش نیستیدها؟
  • نه
  • اصلا
  • دختره کلافه شده
  • سینما. مثلا من خودم هیچکاک می‌بینم ... فینچر دیدین دیگه؟ فینچر ندیدین. شما فیلم خارجی ندیدین .... ولی تارانتینو خیلی خوبه‌ها. اگه دوست داشتید حتما ببینید. دیگه کریستوفر نولان رو که می‌شناسین.
  • بحث دیگه‌ای نیست راجع بهش بکنیم
  • بدش اومد از سینما
  • چیه علاقه‌تون؟ در مورد علاقه‌هاتون بگید.
  • دختره می‎خواد بره ماسکشم برداشت.
  • بهش بگو تو چقدر خوشگلی. بگو، همین طور صریح. بگو خانم شما چه‌قدر خوشگلین.
  • چه موهای خوشگلی دارین، رنگ بلوند رنگ مورد علاقه منه.
  • این موهاش مشکیه، نباید اینجوری بگی.
  • بگو نه مشکی ... مشکی دوست دارم.
  • ببین این می‎خواد بره بهش پیشنهاد بده که ...
  • باید همش بزنی.
  • ما دیگه خیلی خاکی‌ایم داداش.
  • دختره بهش گفت موهیتو رو اول باید هم بزنی. بعد گفت ما خیلی خاکی ایم داداش
  • داداش داداش...
  • صدامون رفت. صدای امیرحسین قطع شد.
  • اونایی که می‎خوان رل بشن چی باید بگن
  • نمی‎دونم
  • کاری نداری
  • مراقب خودت باش
  • نه خداحافظ
  • بگو بهت پیام میدم
  • پاشو برو دنبالش برو
  • صداش کن بگو پیام میدم بهتون
  • بهت پیام میدم
  • باش خداحافظ
  • برو تو.
  • مغز من خوردی اه بابا نمی‎ذاری تمرکز کنم.
  •  
  •  
  • ببین سیگار وقتی بلد نیستی میتونی اینجوری بهش بگی: بگو من سیگاری نیستم ولی دوست دارم الان با تو سیگار بکشم، میشه یه سیگار برای من روشن کنی؟
  • نه دیگه اونا رو دیگه بلد نیستم
  • بعد میگی من مارلبرو می‌کشم. بعد به این فکر نمی‌‎کنی نمی‎تونی سیگار روشن بکنی مارلبرو بکش
  • دیگه خو چیکار کنم دیگه، دیگه همین‌قدر تباه بودم دیگه.
  • عیب نداره به نظر من ...
  • من فقط سعی کردم ...
  • یه تجربه خوب بود.
  •  
  • ببین تو دنبال چی‌ای؟
  • یعنی چی؟
  • خب ما این همه فیلم و مستند و اینا. تو دنبال چی‌ای؟
  • یه کیسی موردی پیدا کنیم دیگه
  • میگم این اسکول‌مون کرده شما نمی‌فهمید. میگم دنبال چی‌ای؟ میگه واسم کیس جور کنین.
  • خب همین بود دیگه، مگه غیر از این بود.
  • آقا تو دنبال ازدواجی یا دوست دختر؟
  • قطعا ازدواج.
  • خب میگم اسکول‌مون کردی، میگی نه.
  • تو اگر دنبال ازدواجی، اون خانمه رو هم نمی‌پسندیدی، پس چرا گفتی بریم قرار؟
  • خب باید طرف رو ببینم اول، باید برم طرف رو ببینم. چه‌طوریه. به من میخوره؟ نمی‌خوره؟ تیپش بهم نمی‌خورد.
  • یعنی الان یه خانم مذهبی به تو می‌خوره؟
  • طبیعتا بله.
  • ببین با کدوم شهید ارتباط قلبس می‌گیری. بخواه قطعا بهت میدن. قطعا بهت میدن.
  • خب مهم این که چی جوری بخوایم دیگه؟
  • بگو آقا مهر منو تو دل یه دختر مذهبی که می‌تونه منو خوشبخت کنه بنداز، که منو قبول کنه ... چون فقط با معجزه است که می‌تونه یه نفر تو رو قبول کنه .... قطعا هیچ‌کس تو رو قبول نمی‌کنه.
  • آقا یه سوال دارم، کسی که دلش درگیر باشه می‌تونه اصلا دنبال کس دیگه بره؟ یعنی اصلا درگیر یه نفر دیگه باشه، میشه؟ خب الان دلم، ذهنم درگیره. درگیر یه نفر دیگه است، چی کار کنم؟
  • نه اسکول‌مون کرده
  • نه واقعا اسکول نکردم .... خب میگم بالاخره یه نفر بوده که فقط دلم، قلبش با اون میزده و اینا
  • چون ما خودمون مثلا بیرونم بودیم کسی زنگ می‌زد معمولا جواب می‌داد. من خودم بهش می‌گفتم جواب بده.
  • طرف میدونه زید داره، زیده روش غیرتیه. بعد این هنوز اونو می‌خواد.
  • لج میکنه‌ها. خیلی لجبازه. جواب نمیده، لج کرده ... وقتی یه چیز میگه باید همون بشه، اصلا غیر ممکنه.
  • آقا یکی اینو از برق بکشه
  • .... همه‌اش داری تحلیل ارائه میدی
  • {دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می‌باشد}
  • میگم باید اون چیزی که میگی باید بشه. حتی این کار رو هم میکنه.
  • خاموش کرد
  • آره
  • من کاری به خاموش کردن این ندارم، کامنت‌های این داره منو اذیت می‌کنه ... خیلی کامنت‌های خوبی میاد.
  • بعدی‌اش اینه: هر وقت گوشی رو خاموش میکنه، حتما بعدش یک آب پرتقال می‌خوره.
  • من می‌شناسم. هر موقع گوشی‌اش رو خاموش می‌کنه، گوشی‌اش رو میذاره کنار.
  •  
  • مستند in rell
  •  
  • اینجا کجاست؟ جاییه که باید غذات رو پیدا بکنی، اگه غذاتو پیدا نکنی چی میشه؟
  • چی میشه؟
  • غذاتو باید خودت درست بکنی، اگه اینجا دست خالی برگردی، امشب چی میشه؟
  • چی میشه؟
  • سرکارت با زایتسفه دیگه.
  • {قهقهه}
  • ببین ما با دوربین دنبالت میایم. ریکورد هم پیش خودته، ما هم داریم صدا رو می‌شنویم. هاچ.اف. ات هم مخفیه، پس چی؟ اصلا تابلو نکن که ما همراهتیم.
  • اوکی
  • خواهش می‌کنم ازت.
  • نه دیگه
  • برنگردی دوربین رو نگاه کنی!
  • نه خودم میرم جلو فقط
  • برو ببینم چیکار می‌کنی.
  • برم یعنی؟
  •  
  •  
  • سلام، وقت‌تون بخیر. من اومدم اینجا قطعه شهدا. قصد ازدواج دارم خواستم بدونم نظرتون چیه؟
  • با مسئول اینجا می‌خواین صحبت کنین
  • مسئول اینجا کیه؟
  •  من اومدم اینجا قطعه شهدا توسل کردم می‌خوام ازدواج کنم، خواستم ببینم نظرتون چیه؟
  • نامزد دارم
  • نامزد دارید؟ همه‌تون نامزد دارید؟
  • سلام خانم ببخشید من اومدم اینجا، بعد قصد ازدواج دارم می‎خواستم ببینم شما نظرتون چیه؟
  • ما همه نامزد داریم
  • نامزد دارید؟
  • بله
  • ببخشید
  • خانم‌ها عذر می‎خوام ببخشید .... خانم ... ببخشید ... سلام
  • سلام
  • من اومدم اینجا قطعه شهدا توسل کردم، من می‎خوام ازدواج کنم، خواستم ببینم نظرتون چیه؟
  • زنده باشید ما تو شُرفیم.
  • ها ... در شرف ... همه اینجا نامزد دارن
  • ... من می‏خوام ازدواج کنم خواستم ببینم نظرتون چیه؟
  • خانم متاهل هستین؟حداقل یه جوابی بدید
  • رفتی به دختره میگی من می‎خوام باهاتون ازدواج کنم، منم باشم میگم نه
  • بچهها گفتن همین رو بگو
  • بچه‎ها بیخود کردن ... اول تو باید بری باهاش صحبت بکنی، حرف بزنی، شماره رو بگیری بیای ... همون اول نمیگن می‎خوام ازدواج کنم، اونم میگه نه.
  •  
  • این کار میبره باید باهاش تمرین کنم.
  •  
  •  
  • یه سوال ازتون دارم .... این‌که الان فکر کنید که من طبیعتاً شما رو نمی‌شناسم دیگه. به من یه پیش زمینه‎ای دادن که قراره با شما صحبت کنم. می‎خوام خودتون رو به من معرفی کنید. یعنی یک پیش زمینه‎ای برای من بسازید، یک رزومه‎ای داشته باشم ازتون.
  • من امیرحسینم، دانشجو فیزیک تهرانم ... تموم شد.
  • همین؟
  • علاقهمند به فیزیکم ... چیز دیگه‎ای نمی‌دونم
  • خب یعنی اگه شما بخواین خودتون رو معرفی کنین، به همین سه تا جمله بسنده می‌کنین، درسته؟
  • دیگه نام پدر، شماره شناسنامه، کدملی ... کد ملی نه حالا، ولی نام پدر ....
  • یعنی فکر می‌کنین این‌ها برای طرف مقابل‌تون مهم باشه
  • .
  • .
  • .
  • من معمولا شخصیت آدم‎ها برام مهمه بیشتر، تا ظاهرشون. اصلا ظاهرشون برام اهمیت نداره. اصلا هرچی باشه، میدونه. بعد دیگه گفتم ... بعد کلا ...
  • نمی‌دونم
  • نمی‌دونی
  •  
  • بهت نگفتم حتی طرف سیاه سوخته این‌ها هم باشه برام مهم نیست، یعنی نژاد پرست نیستم.
  • نوچ نگفتی.
  • منظورم این‌که شخصیت طرف برام مهمه دیگه، همین
  • خب چرا براتون مهم نیست؟
  • همین چیزایی که گفتم؟
  • آره
  • ظاهره دیگه، ظاهر که دست خودشون نیست. شخصیت ساختنیه ولی اون ...
  • آهان ... یعنی شما اگه چهره خوبی داشته باشه خوشحال هم نمی‌شید؟
  • این یه آپشنه ... اگه زیبایی داشته باشه آپشنه، اگه نداشته باشه مهم نیست.
  • میدونین می‎خوام به چی برسم؟ می‎خوام بدونم چیزی تو خودتون می‌بینید که مثلا من چون چهره‎ام این طوریه، به خاطر همین این رو در خودم نمیبینم که بخوام با یک آدمی با یک چهره خوب باشم. برای همین به بهانه این که دوست ندارم و برام مهم نیست و شخصیت مهم‌تره، میام دست میزارم رو اون گزینه
  • چه حرفی
  • به نظر من هم خوبه، آدم رو شخصیتش باید ... ظاهر حالا زیاد همچین اونقدرمهم نیست، اونقدری که به اندازه شخصیت ...
  • دارید دروغ می‌گید.
  • برای من این طوریه
  • دارید مستقیم دروغ می‌گید ... من دارم از زبان بدن‌‌تون می‌فهمم این رو ...
  • من دروغ نمیگم، من هیچ وقت تو عمرم دروغ نگفتم.
  • من از زبان بدن‌تون این رو می‌فهمم. اون لبخندی که دارید می‌زنید، گوشه پلک‌تون که داره می‌پره، حرکات دستاتون همه این‌ها به من این رو می‌رسونه که شما دارین با عدم صداقت با من صحبت می‎کنید و الان استرس گرفتید، درسته؟
  • نه
  • چه‌قدر صادقانه دروغ میگن.
  •  
  •  
  • ببخشید یک لحظه
  • جانم
  • اجازه هست من بشینم
  • نه قطعا .... چه دلیلی داره شما بشینید؟
  • یک دقیقه اگه اجازه هست من بشینم.
  • بابت چه موضوعی؟
  • حالا خدمت‌تون عرض می‌کنم، اگه اجازه بدید
  • آقا برید مزاحم نشید ...
  • در مورد این‌جا یک سوالی داشتم
  • آقا برید مزاحم نشید ...
  • در مورد این‌جا یک سوالی داشتم
  • سوالتون رو برین از اون مسئول بپرسین ... آقا ... این آقا مزاحم من شدن ... آقا برین جای دیگه، لطفا
  • یه سواله ...
  • آقا لطفا خفه شو دیگه
  • اجازه هستش ....
  • حتما باید جیغ بزنم؟ جیغ میزنما!
  • خانم یه دقیقه وایسا بذار حرفمو بزنم
  • خانم خانم نکن با دستم با من صحبت نکن
  • کات! آقا کات! چه وضعشه؟ چرا این جوری حرف می‌زنی؟
  • والا ... میبینی
  • اصلا چرا این جوری شروع کردی؟
  • بگم ببخشید گفتم دیگه.
  • خب وقتی اجازه نمیده، چرا انقدر اصرار می‎کنی؟
  • اصرار نکردم، گفتم اجازه می‌دید ...
  • بعد چرا به حالت خم شده میرین سمتشون؟ مگه پیرمردین؟ مگه قرار نشد صاف بایستید
  • من با این ریش و پشمم خوشم نیومد ازت.
  • برید روبه‌روشون ... نه از پشت، اجازه هست بشینم؟ از پشت‌شون اصلا چه‌جوری شما رو ببینه، اصلا کی هستی؟ چه‌جوری داری باهاش صحبت می‎کنی، باید بیای قشنگ جلوش، بعد بگی که سلام، حالتون خوبه؟
  • سلام ... حال شما چه‌طوره؟
  • دستات رو محکم بگیر و ازشون استفاده کن، شل نباش ... این‌طوری این‌طوری نکن دستات رو. محکم باش مثل یک مرد
  • حله، حله ... الان مثل یک زن بودم؟
  • الان تغییر کردی؟ محکم باش دستات رو جدی بگیر. این حرکت احساس اطمینان میده به طرف مقابلت ... بگو سلام
  • سلام
  • نه این حرکت ...
  • میدونم سلام
  • نه ... وااااای
  • یک چیزی داریم به اسم «سکشوال هرسمنت sexual harassment»،  شما وقتی این رو داشته باشید، یعنی نگاه بدی به طرف مقابلت داری، مثل همون هیز بودن خودمون میشه. میدونی که این حرکتی که الان داری خیلی حرکت چندشیه؟
  • خیلی
  • چی کار کنم؟
  • نمی‌دونم واقعا چی بگم ...  واقعا عصبی شدم ...
  • میگم اگر کسی بهم بگه چندشه ... مثلا طبیعتا اگه همسرم بهم بگه چندشت میشه، خب من  رفتارم رو عوض می‎کنم، دیگه تعصب نداره
  • میدونی مشکل چیه؟ این‌که تو همسری رو پیدا نمی‎کنی اصلا،
  • که بخواد بهت بگه چندش ...
  •  
  •  
  • بله
  • سلام خانم شقایق خوبین؟
  • ممنون
  • من دکتر بافقی هستم، روانشناس هستم و عرضم به خدمت شما بیمار من آقای امیرحسین گویا دوست شما بوده یه مدت درسته؟
  • من دیگه نمی‎خوام با ایشون باشم،
  • دوست نبودیم
  • من دیگه نمی‌خوام با ایشون باشم، بدم میاد
  • آخه امیرحسین واقعا حالش خوب نیست
  • ببخشید ... بله، ببخشید، من دیگه نمی‎خوام
  • یعنی دیگه واقعا نمی‎خواین باهاش باشین؟
  • ببخشید ببخشید خداحافظ
  • ممنون
  • خب نمیخواد دیگه
  • زنگ بزنیم
  • نه دیگه آخه وقتی جوابت رو نمیده چرا دوباره زنگ بزنیم؟
  • چرا زود قطع کردی؟
  • قطع کرد
  • گفت من نمی‏خوام با تو باشم ... تمومش کن دیگه نمی‌خواد.
  •  
  • 2هفته بعد
  • ببخشید خانم سلام، وقت‌تون بخیر. من حقیقتش می‏خواستم ببینم شما چه‌جوری با شهدا ارتباط می‎گیرین؟ من حقیقتش زیاد نمی‎تونم باهاشون ارتباط بگیرم
  • نمی‏تونین باهاشون ارتباط بگیرین!
  • آره نمی‎دونم، شما خودتون رفیق شهید دارین؟
  • خب خیلی آره
  • خب چه‌جوری ارتباط می‌گیرین باهاش، چه جوری یه خواسته‎ای رو ازش می‌گیرین؟ .... عذر می‎خوام چند سالتونه؟ ببخشید، از خانم‌ها نمیشه سنشون رو پرسید، خب ولی ...
  • چرا؟
  • همین طوری
  • خب اهمیتی نداره.
  • خب حالا هر جور خودتون می‌دونین، می‎خواین بگین، می‎خواین نگین
  • نه اصلا مهم نیست.
  • بله
  • معمولا چه دعایی می‎خونن سر قبر شهدا؟
  • زیارت‎نامه شهدا می‎خونن، من خودم داشتم زیارت‌نامه می‎خوندم مثلا.
  • ببینین مثلا من با شهید آوینی خیلی ارتباط دارم چون شهید، یعنی، خیلی شهید به روزی بوده ... یه مدت اصلا سیگار می‎کشیده
  • چون سیگار می‎کشیده بهش میگین؟
  • نه کلا آدم خیلی به روزی بوده و کلا فکرش خیلی فکر نویی بوده نسبت به دیگر شهدا نظر منه
  • موافقم
  • ولی کلا می‎خوام ببینم که، مثلا من خودم رفتم سر قبر یکی‌شون نشستم، نمیدونم، حالا به شما بگم بگین چقدر درسته؟
  • سرقبر
  • یکی از همین شهدا
  • نه، همین لفظ قبر درست نیست باید بگیم مزار شهدا
  • آهان سر مزار شهدا
  • 20 دقیقه بعد، متاسفانه باتری وویس رکوردر تمام شدJ
  • شماره تماس به من بدین که اگه سوالی داشتم درباره شهدا ازتون بپرسم
  • اگه چیزی بشه
  • من می‎خوام الان برم
  • اگه اعتماد دارین اگر لطف بفرمایین من ممنون می‎شم
  • باشه
  • بفرمایین
  •  
  •  
  • 7هفته بعد
  • به به شاه‌دوماد چه‌طوری؟
  • سلام
  • ما منتظریم زنگ بزنی واسه عقد دعوت‌مون کنی. خبری ازت نشد
  • نه بابا ... نه بابا ... از این خبرا نیست، اصلا تا وارد مسئله ازدواج شدیم اصلا همه چی بهم خورد کلا.
  • شوخی نکن
  • والا اصلا آقا دختره خوشش اومده بود، منم خب ...
  • آره یادمه با همدیگه خیلی خوب بودید که ...
  • آره میگم وارد شب بله برون که شدیم، پدره گفت نمی‌دونم پسره خونه داره؟ کجاست؟ چند متره؟ نمی‎دونم جهیزیه چه‌جوری می‎خواین بکنین و نمی‏دونم فلان چیز رو بخرین و نمی‎دونم پسره ماه عسل کجا می‎خواد دختر منو ببره؟ اصلا از این جور حرفا. اصلا همش بحث مادیات و پول و نمی‎دونم این چیزا بود. اصلا من نمی‌فهمم ...
  • خب بعد دختره مقاومت نکرد جلو خانواده‌اش؟ 
  • نه دیگه دختره هم خب ... پدر منم عصبی شد، دختره هم خیلی دید داره چیز میشه رفت تو اتاقش.
  • یعنی کلا نشد؟ الان کلا بهم زدید؟ کلا دیگه با دختره هیچ ارتباطی نداری؟
  • نه دیگه، طرف گفت که این‌ها رو باید بگیری، اصلا جدا از مهریه رو خونه فوکوس داشتن جدا از اون می‌گفت شما مثلا می‎خواین بعد از ازدواج دختره من چه‌جوری باهات زندگی کنه؟ وضعت رو چه‌جوری می‌گذرونی؟ نمی‌دونم این جوری ... اصلا همه‌اش مادیات، خب پدر منم عصبی شد دیگه کلا ...
  • ای بابا
  • آره بهم زدیم
  • من زنگ زده بودم خبر خوب ازت بگیرم واسه آخر مستندمون.
  • نه دیگه انگاری که مثلا وارد مسئله ازدواج...
  • به نظرم اصلا استفاده نکنیم این رو واسه ته مستند
  • این‌ها اصلا کلا انگار بخوان با طرف دوست بشی، براشون انگار خیلی راحت‌تره تا بخوای ازدواج کنی و این‌ها
  • آره یه وضعیت عجیبی شده جامعه، یعنی تو بخوای مثلاً با طرف ازدواج بکنی کلی سنگ میندازن جلو پات، ولی با همون دختره میتونی راحت دوست باشی.
  • من الان بلدم فقط راحت برم مخ بزنم، ولی
  • بله خودم یادت دادم
  • ... بخوام ازدواج کنم اصلا نمیشه، یعنی نمی‌تونم ازدواج کنم.
  • من تا حالا هیچی بهت نگفتم، می‎گفتی می‎خوام ازدواج کنم، من گفتم باشه، ولی تو خودت بلدی یه زندگی رو جمع کنی؟ بلدی پول در بیاری؟ یا تو زندگی تکیه گاه باشی؟ بلد نیستی ... ببین تو برو همون مخت رو بزن ... ازدواج مردونگی می‎خواد ...

 

 

 

نقد مستند :

1 - یکی از نقاط ضعف مستند، نگاه بسیار جنسی به ازدواج است، مردان به موجوداتی تشبیه می‌کند که به هر شیوه دنبال سیرکردن خود و گول زدن دختران هستند، این مسئله حتی تا حدودی به «ضدزن» بودن می‌انجامد.

2 - مستندساز، انتها را باز گذاشته است و باید منتظر ساخت سری های بعد آن بود، به همین خاطر میتوان انتظار داشت که نقاط ضعف قسمت اول در قسمت های بعد برطرف گردد.

 

 

 

دانلود رایگان مستد این رل

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند حلال ممنوعه

  • ۶۷۵۴

دانلود مستند حلال ممنوعه

مستند جنجالی 14 +

دخترانی که برای خوانندگی، باید از ایران مهاجرت کنند !

دانلود مستند حلال ممنوعه رایگان

 

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : حلال ممنوعه ( halal mamnooe )

کارگردان : حسین شمقدری

تهیه‌کننده :محمد حسن مددی

راوی : محمد حسن مددی

نویسنده : محمد مهدی خدارحمی

پژوهش : محمد مهدی ناظمی اردکانی - فاطمه دلاوری

عوامل اجرایی : رضا بارانی

تدوین: حسین شمقدری

سال تولید : 1400

مدت : 50 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

دانلود رایگان مستند حلال ممنوعه

 

مستند حلال ممنوعه ، داستان زندگی دخترانی با بغضی پنهان که حسرت خوانندگی آزاد در ایران را در سر دارند ، تنها راه آنها فرار از ایران می‌باشد در غیر اینصورت سرکوب خواسته ها و فعالیت پنهانی در کشور است.

حسین شمقدری کارگردان این کار به سراغ دو دختر کاملا متفاوت رفته است، فاطمه دختری مذهبی و با پوشش چادر که به صورت پنهانی خوانندگی می‌کند و هر لحظه در ترس دستگیری و برخورد قانونی است!

دختر دیگر، آیداز می‌باشد که از سالها پیش با تحمل سختی ها و غربت به ترکیه رفته، تا اینکه امروزه به صورت آزادانه فعالیت می‌کند.

 

 

حلال ممنوعه

 

آیا صدای زن و خوانندگی او به هر صورتی حرام می‌باشد؟

 

حسین شمقدری در سالهای اخیر با ساخت مستندهای بدون سانسور انقلاب جنسی و میراث آلبرتا، مخاطب خود را همیشه راضی کرده است، از طرفی در هر مستند وی نتیجه گیری و سوالاتی کلیدی برای مخاطب ارائه می‌شود ، به همین خاطر این مستند نیز همچون سایر مستند های ایشان ارزش دیدن را دارد.

 

مستند حلال ممنوعه

 

در بخشی از مستند، به سرگذشت دختری به نام فاطمه که در عین ناباوری با حجاب چادر، خوانندگی می‌کند!

او که از دوران کودکی تا به امروز با وجود سختی های فراوان به خوانندگی خود ادامه داده است برای اینکه توسط دادستانی دستگیر و از فعالیتش جلوگیری نشود، مخفیانه و بدون هویت اصلی خوانندگی می‌کند.

آیا من نماد اسلام آمریکایی است ؟

بدترین برخورد ها را حزب اللهی ها با من داشته اند ، حتی خواستگارهای من وقتی میفهمند من خواننده هستم به سرعت پشیمان می‌شوند.

در صورتی که من کار غیر شرعی انجام نمی‌دهم ، متاسفانه باید عرف جامعه، غلط است.

 

 

حلال ممنوعه

 

متن مستند :

 

در این فیلم از تعدادی قطعه خوانندگی زنان استفاده شده است، از آنجایی که براساس نظر تعدادی از مراجع عالی قدر، مانند آیات عظام مکارم شیرازی، وحید خراسانی و ... گوش دادن به صدای بانوان مطلقا حرام است، مسئولیت شرعی تماشای این مستند با شما بیننده گرامی است.

صدای فاطمه در این فیلم به دلیل محدودیت های شخصی به وسیله دوبله مجدد تغییر کرده است.

 

 

مستند حلال ممنوعه

 

راوی: آقای دکتر آیا از نظر علمی تفاوت ماهوی می‌تونیم بین صدای زن و مرد قائل بشیم که در واقع اون موسیقی تو دسته بندی‌های مختلف قرار بگیره

دکتر امیرحسین ندایی، دکترا سینما، استاد موسیقی و روانشناسی: ببینید خیر، صدای زن یک محدوده صوتی‌ست، همچنان که صدای مرد یک محدوده صوتی‌ست. تو موسیقی کلاسیک این خیلی دقیق طبقه بندی شده، یعنی ما از بم‌ترین صدای مرد که بهش میگیم «باس» شروع می‌کنیم بعد میایم «باریتون»، «تنور»، بعد وارد صدای زنان می‌شیم. یعنی توی صدای زنان «آلتو» رو داریم که بم‌ترین صدای زنه، بعد «متزو سوپرانو» داریم که صدای میانی زنانه، بعد «سوپرانو» رو داریم که در واقع بالاترین یا زیرترین صدای زنه.

راوی: حالا یه سوالی که پس چرا بعضی‌ها صدای زن رو حرام می‌دونند؟

راوی: طبیعی من نمیتونم پاسخ این سوال و بدم، نمیدونم واقعا.

راوی: الو سلام ... حال شما خوبه؟ ... متشکر .... بله، بله، ما رسیدیم استانبول، دیشب رسیدیم .... خوب بود خدا رو شکر همه چی ... متشکر ... بله ... ببین من پیغام شما رو دیدم. منتها یک پیشنهادی دارم، اگه یه قراری بزاریم باهم دیگه بشینیم، بدون دوربین با هم دیگه گفت وگو بکنیم، حرف بزنیم ببینیم که چی میشه ... درسته ... ببینین متوجه‌ام حالا ایشون هر کی هست ... نمیدونم مدیر برنامه‌تونه یا یه کس دیگه، فکر نکنم قرار باشه روی قرارهای دوستانه شما اعمال نظر داشته باشه ... درسته ... ما در هر صورت از تهران اومدیم تا اینجا برای اینکه با شما گفت و گو بکنیم دیگه ... باشه ... من منتظر خبر شما هستم ... بله،  متشکر، خدانگهدار.

همراه: چه شونه؟ چرا تک تکشون میپیچونن

راوی: ترسیده ...  ببین رسما ترسیده

راوی: یه اتفاق جالبی افتاد. ما از چند هفته پیش که شروع کردیم برای پیش تولید این فیلم و هماهنگی مصاحبه‌ها، خب با یه تعدادی از دخترهای خواننده هماهنگ کردیم. کسایی هم توشون بودن که خب فالورهای خیلی زیادی داشتند.

سه تاشون رو نهایی کردیم برای مصاحبه، همه‌ی توضیحات رو بهشون دادیم، چی می‌خوایم تو این فیلم بگیم، چیکار می‌خوایم بکنیم، روز مصاحبه رو حتی باهاشون هماهنگ کردیم. مکانش رو ... منتهی طی اتفاق خیلی جالب پامونو که گذاشتیم توی استانبول، در واقع قبل و بعد از پرواز، کاملا متفاوت شد. دو تاشون که بالکل دیگه جواب تلفن ما، جواب پیغام‌های ما، هیچ‌کدوم جواب ما رو نمیدن و یک نفرشونم که فک کنم دیدید صبح پای تلفن با ترس، از ما خواست که دیگه کلا این مسیر و ادامه ندیم باهاش و یجورایی بی‌خیالش بشیم.

 

مستند حلال ممنوعه حسین شمقدری

 

راوی: خدایی حق دارن که جواب ما رو ندن، چون ما داریم از جایی میایم که اونا ازش فرار کردن، جایی که میشه یکی مثل سحرتبر رو فقط واسه منتشر کردن چند تا عکس زندانی کرد. من وسط مذهبی‌ترین آدما درس خوندم و بزرگ شدم تو مدرسه علوی، جایی که دست زدن به ساز موسیقی رو حرام می‌دونستند، چه برسه به نواختنش. هایده و مهستی و حمیرا و گوگوش یا سوگند و احلام و سارن از قدیم تاحالا همه یه سرنوشت داشتن و دارند. جای تو اینجا نیست. اگه مرد باشی ممکنه بالاخره یجوری تحملت کنیم، اما در نهایت حامد زمانی رو به تو ترجیح می‌دیم.

هرکی شبیه ما نیست، بزاره از این مملکت بره.

 

دانلود رایگان مستند حلال ممنوعه

 

ما الان داریم میریم پیش آیداز، آیداز تنها خواننده‌ای که قرارشو با ما کنسل نکرد. حداقل تا الان کنسل نکرده، بیشتر ترک‌هایی که خونده به ترکیه، تا اونجایی که ما بررسی کردیم شاید یکی از دلایلی که تا الان کنسل نکرده، همین باشه. یعنی با جمع‌های ایرانی کمتر در ارتباط بوده. الان هم داریم از سرما یخ می‌زنیم، باد داره میاد و اگه بشه زودتر حسین آقا، این ماشین بیاد ما سوار شیم، ممنون می‌شیم.

برو سوار شو دیگه، این ماشین تو بنزه؟ خوبه؟

بنزه، بنز خوبیه، از اون بنز گرون ها هم هست، ولی اگه همون لگنی که ما داشتیم بیاری سوار بشیم، ممنون می‌شم.

آیداز: شاید توی ظاهر خیلی آدم قوی به نظر برسم، شاید خیلی کارایی رو انجام دادم که همه منو به عنوان یه دختر قوی میشناسن. ولی خب از درون آدم هیچکس خبر نداره. هیچکس نمیدونه چی به من یا امثال من گذشته.

شاید خیلیا جرئت این کار رو نداشته باشند، که بین این دو راهیه موندن و رفتن، احساسات و وابستگی و خانواده و هدف‌هاشون یکی رو انتخاب کنند و این باعث میشه که اون استعدادها از بین برند. ولی ای کاش این‌طوری نبود، چون ما برای رسیدن به هدف‌مون خیلی مجبوریم بها بدیم، خیلی سختی بکشیم/ مخصوصا دختر بودن توی غربت اینکه بخوای روی پای خودت بایستی، اینکه بخوای موفق باشی، خیلی کار سختیه. یعنی اینکه بگیم خیلی راحت به خواسته‌هامون رسیدیم، نه هرجای دنیا که بری بالاخره غربته. هرچه‌قدرم که بپذیرنت، هیچ جا کشور خودت نمیشه، این یه واقعیته.

 

حلال ممنوعه

 

و من خیلی ناراحتم برای دخترای سرزمینم که از هدفشون دست می‌کشند، به‌خاطر وابستگی‌هاشون و این همیشه یک گوشه قلب‌شون میمونه.

کاشکی اینطوری نبود، کاشکی مجبور نبودیم انتخاب کنیم.

خوانندگی آیداز به ترکی: اگر بگم نرو،گوش میده حرفمو؟ ... شادی با من میمونه؟ ... میزند بوسه جاودانه ... بر دستام و قلبم ... کاش مرا دوباره بغل کنه ... تنهایی‌هایم یادم بره ... کاش دوباره برگردند همه رفته‌ها ... و هیچ وقت دیگه نروند ... تنهایی سرکشم آرام نگرفت  ... من را در برگرفته، از بین نرفته ... رنگ‌ها پژمرده، دنیایم تاریک ... هرنفس بیهوده و بدون معناست ... روح سرگردانم به پوچی رسیده بی‌اعتباره

راوی: چرا شما نمی‌خواستین تو این گفت و گو اسم‌تون برده بشه و تصویرتون دیده بشه؟

فاطمه: خب به‌خاطر یک سری از محدودیت‌هایی که وجود داره، ببینین من یه محدودیت‌هایی دارم نمی‌خوام محدودیت‌هام بیشتر بشه.

  • چه محدودیتی؟

+ من یه سری از دوستام تو این زمینه دارن فعالیت میکنن، خب وقتی که شناخته شدن پیج‌هاشونو بستن.

  • چرا مجبور شدن ببندن؟

+ از دادسرا براشون احضاریه اومد

  • یعنی برخود قهری مثلا باهاشون انجام شده؟ ...  زندانی کردن کسی رو؟

+ نه در همین حدی که بهشون تذکر دادن

  • آها در واقعا خواستن و گفتن بیا

+ ببینین من اصلا برخوردی خوبی از حزب الهی‌ها ندیدم ... حزب الهی میگن، حرف‌شون اینه که تو داری چادر رو بدنام میکنی ...  این اسلامی که تو داری، اسلام آمریکاییه ...  خب از این حرفا

  • ازدواج کردین

+ نه ازدواج نکردم

  • فکر ‌می‌کنین ارتباطی بین خوانندگی‌تون و ازدواج نکردن‌تون وجود داره؟ بهتره بپرسم آیا تا به حال شده خواستگاری داشته باشید، حالا با توجه به این تیپ‌هایی که احتمالا برای خانواده شما میان خواستگاری، یا برای شما، تا حالا شده خواستگاری داشته باشید که به‌خاطر این‌که آواز می‌خونین و علاقه دارید نظرش عوض بشه؟

+ بله خب بوده ...  ببینین خواستگارای من اغلب از خانواد‌ه‌های مذهبی هستند. طبیعتا خب وقتی اینو میفهمن، قراره این استعدادمو پیگیری کنم و قراره که این قضیه رو جدی بهش نگاه کنم توی آینده‌ام. براشون قابل قبول نیست. نمی‌پذیرند این قضیه رو ...

  • پشیمون نشدی که سفت و سخت وایسادی پای این قضیه

+ نه اصلا، بریچی پشیمون بشم؟ من کار غیر شرعی نمی‌کنم. ببینین اجتماع و عرف با این قضیه مسئله داره ...  به نظر من عرف باید خودشو درست کنه تو این قضیه.

  • درسته بله

این صفحه اینستا آیدازه از دید بعضیا تو کشور، آیداز همون شیطان رجیمیه و باید ازش بترسیم، همونیه که می‌خواد جوون‌ها رو گمراه کنه. حالا آیداز ما رو به خونش دعوت کرده، خدا به خیر کنه.

راوی: سلام حال شما خوبه

آیداز: مرسی

  • خوب هستین شما

+ خیلی خوش اومدین

  • سلامت باشین متشکر خیلی ممنون

+ بریم تو

  • بریم که خیلی سرده

+ بریم خیلی هوا سرده

  • خونه شما تو همین برج هاست

+ بله ... بله

  • درسته اسم اینجا چیه

+ اسکایلند

  • اسکایلند
  • فکر نمی‌کنی تو ایران هم الان میتونی برگردی و همین مسیر رو ادامه بدی؟

+ نه راستش رو بخواین خب خیلی سال هست که دورم از اون فضا ... یعنی خیلی الان

  • اصلا دلت میخواد برگردی ایران

+ دلم میخواد برگردم ایران ... نمیدونم

  • اصلا خوبه اینجا

+ آره، من خیلی اینجا .... یعنی تنها کشوری که میتونم بگم. خب، من اون سال‌ها خیلی تو اروپا گشتم، که مثلا شاید بعد از اتمام تحصیلم، حالا تو چه کشوری زندگی کنم ... کار کنم ... اروپا یه غربت عجیبی داشت همیشه ...  یعنی هر چه‌قدر هم که ... مخصوصا ما دانشگاه هنر بودیم، دوست های زیادی داشتیم، یعنی خیلی فان بود همه چی، اما یه چیزی ... همیشه یعنی احساس می‌کردم 30 ساله دیگه هم اینجا بمونم، من یه غریبه‌ام. ولی تو استانبول من همچین حسی ندارم.

  • گرم نمیگیرن ها؟ یه ذره غربی‌ان ... ها؟

+ اتفاقا دوستمون هم دارند، یعنی اینطوری نیست

  • اونجایی نشدی هیچوقت

+ نمیتونستم  ... ولی تو استانبول این حس رو ندارم

  • آها

 

دانلود رایگان حلال ممنوعه

 

آیداز دوست داشت آخرین ترکی که خونده بود رو تو مستند بزاریم.

ما به خواننده‌های زن هیچ جوره مجوز ترک و آلبوم کنسرت نمیدیم، ولی  ... {خاله شادونه در شبکه کودک}

یا حتی تو مذهبی‌ترین سریال‌های تلویزیون: {تیتراژ مختارنامه}

البته صدای خانم‌ها برای رای جمع کردن هم استفاده میشه ... {فیلم تبلیغاتی حسن روحانی که می‌گوید: بگذارید که اسلام با چهره رحمانی‌اش ... ایران با چهره عقلانی‌اش}

جالب‌تر اینکه بعضی قاری‌های معروف مثل شحات انور، عبدالباسط هم بعضی از تلاوت‌هاشون رو از یک خواننده معروف مصری به اسم ام کلثوم تقلید کردن.

ام کلثوم قاری و خواننده مصری 1898 - 1975

حتی بعضی‌ها اعتقاد دارند که شجریان هم اون ربنای معروف رو از ام کلثوم تقلید کرده.

راوی: علتش میدونین چیه که تو ایران دخترا نمیتونن بخونن؟

آیداز: والا اونموقع‌ها که میگفتن صدای خانم‌ها حرامه

  • هیچوقت رفتی دنبال این قضیه که واقعا حرامه؟ حلاله؟ میشه خوند؟ نمیشه خوند؟

+ نه واقعیتش

  • یک کاری میخوایم بکنیم باهم دیگه ببنیم صدای ... میدونین یک حکم شرعی رو از کجا درمیارند که حرامه یا حلاله؟ یعنی از کی می‌پرسند؟

+ از مجتهد

  • آفرین درساتو خوب پاس کردی تو مدرسه
  • سلام علیکم

حاج آقا در پشت خط تلفن: سلام علیکم

  • حال شما خوبه حاج آقا؟

+ الحمدالله بفرمایید

  • ببخشید من اگه صدام بد میاد، چون از خارج از کشور تماس می‌گیرم ... یه سوال داشتم از خدمتتون ... می‌خواستم ببینم که حکم خوانندگی خانم‌ها چیه؟ آیا زن‌ها وقتی آواز بخونن، مطلقا صداشون حرامه؟ یعنی به هیچ وجه اجازه ندارند جلو نامحرم آواز بخونند؟

+ ببینین اگه مفسده نداشته باشه و جزو غنا قرار نگیره، صدای زن و مرد با هم دیگه تفاوت نداره.

  • حاج آقا من این اگرها رو متوجه نمیشم ... یعنی میتونه یه چیزهایی رو بخونه که حرام نباشه؟

+ بله به‌شرطی‌که اون شرایط رو نداشته باشه.

 

مستند حلال ممنوعه

 

  • بعد صدای آقایون هم که مطلقا حلال نیست که ...

+ اصلا اساسا تفاوتی بین صدای مرد و زن از نظر اسلام، طبق نظر آیت الله خامنه‌ای وجود نداره ... فقط اون شرایط رو نباید داشته باشه.

  • آها یعنی یه سری شرایطی هست که چه آقایون رعایت بکنند، چه خانم‌ها رعایت بکنند، صداشون حلاله؟

+ بنا به حلته ... مگر اینکه خلافش ثابت شه

  • آها یعنی به صورت پیش‌فرض حلاله ... اگر شرایطی اتفاق بیفته اون موقع ممکنه حرام بشه؟

+ بله این اساسا در مورد هر چیزی ... اگر هر کاری مفسده‌ای داشته باشه خب حرامه.

  • آها پس اینی‌که تو جامعه انقدر همه میگن صدای زن‌ها حرامه ... زن‌ها حق ندارند بخونند این رو چیکارش باید کرد؟ یعنی این چجوری اومده؟

+ برای خودشون میگن، چون بعضی از مراجع همچین نظری دارند به اشتباه این حکم عام شده، در صورتی که عام نیست.

  • درسته دست شما درد نکنه، متشکر
  • خب این در واقع نظر رهبریه از خود دفتر ایشون ... چرا پس تو این سال‌ها انقدر ما درگیر این قضیه‌ایم؟

آیداز: خب اینم میپرسیدین دیگه

  • حالا این بنده خدا که سیاست گذار نیست ...  این بنده خدا مسئله‌دانه

حتی نکته جالبی‌که متوجه شدم اینه که فتوای ایشون در این سال‌ها کمی هم تغییر داشته. یجورایی تو سال های گذشته شفاف‌تر و مشخص‌تر این بود که فرقی بین صدای زن و مرد نیست و ملاک همون طرب انگیزیه، ولی در سال‌های اخیر یک تکمله‌ای هم بهش اضافه شده که غالبا صدای زنان مشتمل بر مفسده است و در این صورت گوش دادن به اون هم مشکل داره. حالا برای من این سوال مطرح میشه که چرا از نظر رهبری غالبا صدای خانم‌ها مشکل داره؟

  • حاج آقا بفرمایید ما رو کجا بردید الان؟

+ اینجا مدرسه آیت الله گلپایگانی هست که خیلی از دروس سطوح عالی و خارج فقه و اصول، اینجا برگزار میشه.

  • در واقع حلال و حرام‌ها، احکام فقهی، احکام رساله‌ها، اینجا تبیین میشه، بعدا ...

+ نحوه استنباطش این‌جا تدریس میشه.

  • حالا می‌خواستیم یک چند تا از ترک‌های موسیقی که خانم‌ها خوندند رو گوش بدیم و در واقع وارد مصداق بشیم، اگه موافقید؟
  • من پخش میکنم ... شما بفرمایید این مصداق غنا، حرام هست یا خیر؟

+ این هم باز دوباره هم در صوت، هم در شعر، اون دو تا ملاکی که ما صحبت کردیم، راجع بهش رو به نظر میاد که نداره، باز هم میشه، گفت که اون نیست. جزو مسائل قرار نمی‌گیره.

  • پس این ترک سرکار خانم ادِل هم خدا رو شکر ...

+ این‌ها تشخیص شخصیه‌ها

  • بله، بله، متوجه‌ام این ترک برای شخص حاج آقا و حالا من هم چون تحریک واقعا نمی‌شم با این، حلال هستش ... خب اگه دوستان اجازه بدهند بریم

+ ببین، بعد یک نکته هستش، ممکنه باز دوباره بگن آقا ملاکی که براتون عرض کردم به لحاظ نوعی ولی این مسئله داره، چون شما به لحاظ شخصی میگین، من مسئله‌ای با این ندارم، ولی میگن نوع مکلفین با این مثلا به مفسده میفتن.

  • حاج آقا ترک بعدی که میخوام پخش کنم، مال خواننده خانم مورد علاقه بچه حزب الهی‌هاست ... عرض به حضور شما که ببین نظرتون در مورد اینم بگین، یه مقدارم ریتمش شاید ....

+ الان اینکه جولیا پطرسه. برای مقاومت خونده در لبنان و اون ملاک‌هایی که لااقل در تشخیص شخصی من اینه نداره، که برای حرمت ذکر شده.

  • ترک بعدی حاج آقا مربوط به یک خواننده عرب که حالا نسبتا معروفه، یکی از خانم‌های عرب، حالا گوش بدین ببینین نظرتون برای این چیه.

+ خب ببینین این رو ممکنه که به‌خاطر این تعریفی که از غنا می‌کنند، لا اقل متاخرین. اینکه که مناسب مجالسه لهو و عیش و اینها باشد، این میشه مثلا غنا.

  • حالا ما دوتایی حاج آقا نشستیم، میگم حاج اقا یه آهنگ با هم دوتایی گوش بدیم حال کنیم.

+ ممکنه شخصی بگیم نیست ... عرض کردم ممکنه برای شخصی بگیم ممکنه اتفاقی نیفته.

  • اینم ممکنه حلال باشه، یعنی ما دو تایی با هم دیگه.

+ نه دیگه میگم ممکنه شخصی باشه، بگین برای من هیچ حس درونی ایجاد نمی‌کنه، ولی چون نوعا مناسب اون مجالس هست، مصداق غنا هست، پس میشه حرام.

  • حاج آقا پس اینو گوش کنید، ببینید حس شخصی رو داریم یا نداریم؟

+ اگر شما تطریب رو بزارین ملاک، آره. طرب انگیزی ...

  • آقا ما سر در نیاوردیم، امیدوارم شما بفهمین. ما که نفهمیدیم، میریم ترک بعدی
  • حاج آقا من یه ترک دیگه براتون میزارم، که محصول هم‌وطن‌هامون هستن. البته هموطنای خارج نشین. اینو گوش بدین، ببینیم نظرتون چیه جزو متاخرین هم هست.

+ بله، این ممکنه یکی از حتی مصداق هردو تا ملاکی که صحبتش رو کردیم، قرار بگیره.

+ معمولا خوانندگی خانم‌ها رو ذیل یکی از دو عنوان یا هردو عنوان میبرن، میگن حرامه. اون دو عنوان چیه؟ یکی غنا هست. عنوان دوم چیه؟ این که خوف مفسده وجود داشته باشه یا مفسده‌انگیز باشه یا تهییج شهوت. این‌ها عنوانینی‌ست که گفته شده.

با دوربین مخفی رفتیم دفتر یکی از مراجع، تا بفهمیم راجع به صدای زن، چه پاسخی به مردم داده میشه.

+ سخنرانی عادی برای عموم آزاده

  • بله یعنی حرف میتونه بزنه ... اون که حاج اقا حرف که میتونه بزنه

+ ترانه خواندن، خواننده چه مرد باشه، چه زن ...  ترانه حرومه.

  • یعنی آقایونم ترانه نمیتونن بخونن؟

+ نه

    *گوش کردنش چی حاج آقا؟

+ گرفتی ؟

  • نه

+ نگرفتی؟

  • یعنی گرفتم، ولی فیوزم پرید.

*نمیخوان بگیرن

- حاج آقا پس الان شما می‌فرمایید مثلا همایون شجریان میخونه: میگه خوب شد، دردم دوا شد... خووووب شد...

+ این نه ترانه نیست

  • دل به عشقت ...  به عشقت مبتلا شد.

+ ترانه نیست ... نه، ببین آقا یه آواز مناسب عیاشی ... بعضی آوازها آدم شهوی میشه، گوش دادی؟ متوجه شدی؟ ... مناسب رقصه ...  

  • حاج آقا من اگه شهوانی نشم چی؟

+ نمیشه حالا

  • چرا نمیشه حاج آقا؟ مثلا هایده در مورد امام رضا {علیه السلام} میخونه من واقعا شهوانی نمیشم، اون حرامه؟

+ صبر کن آقا، این حرفا نمیشه بزنن.

  • چرا آخه؟

+ ببین آقا، یکی پیرمرد بیاد بگه اقا من از زنا لذت نمی‌برم، پس برای من حلاله.

  • حاج آقا زنا نیست که ... عه

   + حمیرا میخونه، مهستی میخونه، دلکش می‌خونه، بازم بگم؟

  • بله

+ هایده میخونه، درست؟ نه گوش ندادیم به اینا

  • آها اسماشون فقط ... اون که هایده برای امام علی {علیه السلام} میخونه و برای امام رضا{علیه السلام}

+ نه، همش اونا، این مدل با ساز و آوازه، غناهست ، غنا حرومه.

  • حاج آقا الان یه سوالی. من واقعا، من خودم که میدونم که من صدای مثلا هایده رو گوش میدم، من شهوانی نمیشم.

هایده (معصومه دده بالا) خواننده، 1321 -1368

  • هایده رو گوش میدم، من شهوانی نمیشم ... نمیشه گوش بدم

+ نه نباید گوش بدی

+ یک خانومیه ، به نام مهدیه محمد خانی، حالا رفته خارج .... این شعری که خواننده‌های سابق می‌خواندن، ایشون اومده بازخوانی کرده. من اینو بردم جلوی آیت الله...، با فیلم‌ها، با فیلم رفتم گفتم، آقا این هدیه من امروز به خدمت شما.

مهدیه محمدخانی؛ خواننده، متولد 1365

+گفتم اقا خودم گوش بدم، گوش دادن گفتن این حرومه. عموم جامعه از این تحریک می‌شن، نباید گوش بدن

  • حاج آقا من فکر نکنم عموم جامعه تحریک شن

+ آدمای مومن، دو گروهن، متقین، با ورع ها، متقین از حرام اجتناب می‌کنن.

  • درسته

+ اونایی که ورع دارن، از حرام و از شبهه‌ناک هم اجتناب می‌کنن.

از مجموع چیزایی که تو این مدت شنیدم، این‌طور می‌فهمم که شاید یکی از ریشه‌های اصلی اختلاف نظرات تو این زمینه همین مسئله هست، یعنی ورع، دور شدن از امور شبهه‌ناک. چیزهایی که درسته از نظر خدا مطلقاً حرام نیستند، ولی شاید وارد شدن به اونها به تدریج ما رو به امور حرام بکشونه. شاید برای همینه که بعضی از علما مطلقا صدای زن رو حرام میدونن، ولی آیا تجویز نسخه‌های احتیاطی برای کل جامعه کار درستیه؟

 

{دوربین مخفی}

  • حالا واقعا چطور ممکنه؟ ما با هم صحبت کردیم تهران قرار گذاشتیم. به خاطر شما ما اصلا از تهران تا اینجا اومدیم. این‌که الان شما دارین میگین نمیتونم و نمیخواین مصاحبه کنین احساس مسکنم یه ذره دور از انصاف باشه.

+ شما متاسفانه شرایط منو درک نمی‌کنین. گفته بودم که هرکاری که بخوام به طور رسانه‌ای بکنم، اصلا اختیارش با خودم نیست. باید با مدیر برنامه‌ها اوکی بشه.

  • نمیدونم، حالا میتونین کس دیگه رو معرفی کنین که بتونه به ما کمک کنه؟

+ حالا من اصلا شماره مدیر برنامه هام رو می‌دم بهتون، شاید تونستین راضیش کنین. حالا نمیدونم دیگه، ان‌شاءالله میشه

  • حالا خودتون کسی رو نمیشناسین که بخواین مستقیم به ما معرفی کنن؟

+ از ایرانیا که اصلا، فکرشم نکنین. ولی خب دوستایه ترکم هستن، چرا؟

  • دست شما درد نکنه خیلی ممنون، بالاخره همینکه تا اینجاش هم اومدین تشکر داره.

+ خواهش می‌کنم، نه، ولی خب بالاخره منم با شما قرار داشتم دیگه.

این خانم خواننده که هیچ‌وقت هم راضی نشد اسمش آورده بشه، میگه ایرانی‌ها قرار نیست بیان و باهاتون گفت‌وگو کنند. فقط شماره مدیر برنامه‌هاشو داد ما رو به یکی از دوستای خواننده ترکش وصل کرد، که نهایتا اون هم هیچ حرف خاصی به ما نزد.

  • به ما گفتند که مدیرمون این مصاحبه رو قبول نکرد میدونی چرا؟

خواننده ترک: نمیدونم، شاید به خاطر ویروس کرونا، اونا مدیر برنامه دارن، نمیدونم

  • باشه، ولی چرا همشون یکدفعه فهمیدن که مدیر برنامه دارن؟

+ نمیدونم

 

{به دلیل رعایت حریم شخصی، صدا مخدوش شده است.}

 صوت خانم خواننده: سلام عرض شد آقای مددی، ان‌شاءالله که حالتون خوب باشه. وقتتون بخیر. من خواستم یه چیزی خدمتتون عرض کنم. حالا با عرض تاسف، اینکه من متاسفانه مدیر برنامه‌هام اجازه این‌که حالاتو برنامه‌تون شرکت کنم رو بهم ندادن. گفتم زودتر بهتون بگم، که اگر برنامه‌ای دارین ...

اما در نهایت از روی همون شماره تلفن یک کشف جدید کردیم.

نهایتاً ....{صدای بوق} موافقت کرد تا شماره تلفن مدیر برنامه‌هاشو در اختیار ما بزاره، اما هرکاری کردیم بهشون تماس بگیریم، موفق نشدیم. یه ایده‌ای به ذهنمون زد. گفتیم خوبه این شماره رو در اختیار  ... {صدای بوق} بذاریم، شاید اونا بتونن یه اطلاعاتی در اختیار ما بزارن از اینکه، این کیه؟ چیکاره است؟ و قس علی هذا

نهایتاً یه اتفاق جالب و البته قابل پیش‌بینی افتاد. دوستان ما گفتند ایشون جزو یکی از عوامل اصلی اجرایی پدر سایت‌های قمار ایرانیه. همون ... معروف.

دکتر امیرحسین ندایی، دکترا سینما، استاد موسیقی و روانشناسی: فارابی، یک جور موسیقی انفعالیه ازش نام می‌بره. یه جور موسیقی مخیله یا یه جور موسیقی غنایی، یعنی موسیقی که طرب انگیزه و طرب انگیز بودن فی الفسه چیز بدی نیست، ولی اینکه در واقع ما رو وارد حوزه‌های شاید ناخوشایند ذهنی میکنه.

  • این غنا که فارابی میگه، همون غنایی که تو دین هم هست؟ تطبیق داره با هم؟

+ بله ... اون چیزی که فارابی بهش اشاره میکنه، موسیقی غنایی از دیدگاه فارابی موسیقی است که تاثیر خوبی نداره روی چیز و او بهترین نوع موسیقی رو موسیقی مخیله میدونه، موسیقی که ذهن ما رو پرواز میده.

برای ما سوال بود که این حرفای دکتر ندایی رو آیداز هم قبول می‌کنه؟

  • خب آیداز میخوام چند تا ترک موسیقی رو برات بذارم که گوش بدی و نظرت رو بگی

+ اوکی

{یک موسیقی سنتی}

    + شنیدم فکر کنم اینو ... خیلی خوبه.

  • دوست داری این سبک موسیقی رو؟ خوبه؟

+ خیلی

{یک موسیقی تند با شعری مستهجن}

    +خوب این نیست  اصلا مدل و سبکی نیست که من گوش بدم.

  • خب چه نظری داری در مورد این. کار کارشناسی، نظر کارشناسی بخوای بدی روی این موسیقی چیه؟

+ من گوش نمیدم خب، مسلما حتما یه سری طرفدار دارن که این‌جور موسیقی رو هم اجرا می‌کنند، ولی من نمی‌فهمم سبکش رو.

  • خب یه مسئله‌ای وجود داره، ببین از 3 هزار سال پیش که مثلا افلاطون و خیلی فیلسوف‌های بزرگ دیگه در مورد موسیقی صحبت می‌کردند و نظر می‌دادند، یک چالشی اساسا وجود داشته، به اسم موسیقی بد و موسیقی خوب.
  • کلا نظرت چیه که موسیقی رو دسته بندی بکنند؟

+ دقیقا

  • این کار به نظرت کار خوبیه؟

+ کارخوبیه، برای این‌که موسیقی به هرحال یک چیزیه که تو زندگی هر کسی تاثیر میذاره، و نشون دهنده شخصیت اون جامعه هم میتونه باشه.

  • حکومت آیا میتونه دخالت بکنه تو این قضیه؟ بگه آقا این موسیقی موسیقی مضریه، به تشخیص من اینه که این بده و بخواد اینو محدود بکنه. یعنی حداقلش اینه که بهش مجوز نده.

+ آره به نظرم میتونه .... اگه واقعا برای جامعه و مخصوصا نسل تینیجری که تازه داره شکل می‌گیره، مضر باشه به نظر من باید این کارو بکنه.

 

  • خب حاج آقا وقتی حکم فقهی رهبری اینه که تفاوتی بین صدای زن و مرد نیست، حکومت چرا رو صدای خانم‌ها انقدر حساسیت داره؟

حجت الاسلام مهدی همازاده، دکترا فلسفه ذهن، پژوهشگر حوزه: حالا اونم توی فتوا هم یه تفاوت ریزی وجود داره، ولی خب اصلش بله، اون فتوا به طور متلق منع نمیکنه. ولی، بالاخره ممکنه شما درباره صرف آواز به صورت MP3 وقتی پخش بشه، نکته‌ای وجود نداشته باشه، بگید این مشکلی نداره. ولی وقتی همراه میشه با ویدیو به صورت MP4 مثلا پخش میشه، ممکنه اون‌وقت به دلایل دیگری که غیر مرتبط هست با صرف صوت و آواز، حکم جدیدی پیدا کنه.

  • یعنی MP3حلال، MP4 حرام

+ ممکنه بعضی موارد این طوری باشه، بله.

{یک موسیقی با صدای زن خارجی}

+ حالا مثلا این شعرش داره میگه  Take a breath, take it deep Calm yourself, he says to me ، نفس عمیق بکش، خودتو آروم بکن، او داره به من این رو میگه، وقتی این شعر رو نگاه می‌کنی، نکته خاصی توش وجود نداره ...

  • ریتمشم

+ بله ریتمشم حالا

  • حاج آقا الان همین رو که شما میگین متنش و نوت موسیقیش خوبه، متنش هم نکته خاصی نداره، من تصویرشم براتون بزارم.

+ بله دیگه ... این حتما. اصلا چیزی که داره میخونه همین‌جا Take the gun and count to three یعنی تفنگ و بردار تا 3 بشمار، ولی خب وقتی با این تصاویر ترکیب میشه دیگه، فکر می‌کنم دیگه کمتر کسی، یا هیچکی نباشه بگه این جایزه.

 

{کلیپی تصویری از خوانندگی و رقص خانمهای ایرانی}

  • آقای دکتر شروع موسیقی لبخند رو میزنن.

دکتر ندایی: خب این ... همینجا نگهش دار. ببین وقتی شروع میشه، من لبخند زدم. برای اینکه یک تمپو، ریتم شیش و هشت بسیار ساده، دوسه تا آکوردی که در واقع چیز میشه. بعد وارد شعر میشه اینجا جزء جنسیت اون زن، اصلا چیز دیگه‌ای معنی نداره. اتفاقا خیلی هوشمندانه موزیک ویدیوش، طراحی شده. یک نقاب آینه‌ای رو چهره زده و شما اندام اون زن رو می‌بینی. اینجا زن، اونجا صدای زن معنی نداره، موسیقیش هم که اصلا مرخصه، شعر هم که «پسر خوبیه، پسر بدیه، شنیده بودم گاها» خب این خودش اصلا اشکال زبان فارسی داره .... این همون موسیقیه که makes stup ما رو احمق میکنه، اساسا ما رو احمق گیر آورده. میدونی ...  یعنی داره تلاش میکنه که یه چیزی رو به ما بفروشه.

دکتر ندایی راجع به استفاده جنسی از جذابیت‌های زنونه در موسیقی صحبت میکنه. چیزی که یه جورایی ما هم تو یکی از موزیک ویدیوهای آیداز دیدیم

  • بعضی‌ها اعتقاد دارن که زن نباید ابزار استفاده جنسی تو جامعه قرار بگیره و یه طوری یه سری تصاویر رو در واقع ابزار این قضیه میدونن، برای همین میگن نباید باشه و مخالفشن. نظرت در مورد این چیه؟

آیداز: آخه این خیلی دیدگاه متفاوتیه، یعنی بعضی موقع‌ها هست که یک خواننده خیلی مطرح تو دنیا، وقتی هم هنرشو داره، هم اندامش خوبه، هم دنسش رو میدونه، میرقصه، به اون هیچ نشونه‌گیری نمیشه؛ برای اینکه اون هنرش قاطی این موضوع هست. ولی یه نفر هست، فقط میخواد از طریق نشون دادن بدنش، مثلا توی همین برنامه‌های مزخرف، برای خودش فالور جمع کنه و این چیزایی که این روزا خیلی مده، من اینو نمی‌فهمم.

{کلیپ لایو جنجالی نوجوان با مینا نامداری: دلیل اینکه نصف تینیجرهای ایران، الان کور شدن، شمایین ......}

آیداز: نمی‌فهمم واقعا.

  • میخوای ببینی بقیشو

+ نه

  • این ماجرا ادامه داره ... یعنی به اینجا ختم نمیشه. این ادامه داره و  همین حالی که تو داری یعنی یه فاجعه‌اس.

+ واقعا متاسفم ... یعنی بعضی‌ها اسمشون انسان هم نمیشه گذاشت، چه برسه بخوای اسمشو یه زن بذاری و متاسفم اونم برای زن‌های جامعه خودم.

  • میخوام بدونم اگه یک روزی متوجه بشی مثلا یه سری بچه، توی مسیری افتادن که شاید درست نباشه، نباید، به واسطه موزیک ویدیوهایی که تو میدی، آیا ممکنه توی فرم موزیک ویدیوهات تغییری بدی؟

+ اگه واقعا این اتفاق افتاده باشه، آره. ولی من موزیک ویدیویی نمیدم که این اتفاق بیفته.

  • فرض میگیرم.

+ آره، ولی صد درصد. من دوست دارم که یه نمونه، یک انسانی باشم که حتی استایل زندگیم و رفتارم و صحبت کردنم، اگه کوچیک‌ترین چیزی و به زندگی یک آدم‌ اضافه کنه و اونو بهتر کنه، همیشه هم تو صحبت‌هام گفتم، یه رد خوبی تو زندگی آدم‌ها بذارم، حتما یعنی تمام تلاشم رو برای اون کار میکنم، اگر بدونم یه جایی دارم اشتباه میکنم، صد درصد تغییرش میدم، چرا که نه ...

این سایت spotify ، مهم‌ترین وب‌سایت خرید و پلی موزیک تو دنیا، و اینم  ranking پر مخاطب‌ترین خواننده‌های جهان که تو پنج تای اولش، چهار تاشون مردن. ولی میریم تو insta همین قضیه برعکس میشه، از پنج تای اول چهارتاشون خانم‌اند. چه فرقی بین spotify  و instagram  وجود داره؟

یعنی دیگه ما تنها خونندگی خانم‌ها رو نداریم، ما یه پکیج داریم که بخشی از اون صدای اون هاست و بخش دیگه اون محتوای اروتیکشه، شاید به همین دلیل که اخیرا رهبری هم تو حکم‌شون اشاره کردند اگر چه خوانندگی خانم‌ها حرام نیست، ولی غالبا مفسده داره. درواقع یه حلالیه که ممنوع شده.

دکتر ندایی: نقل است از، اگر اشتباه نکنم فکر میکنم از میرزا آقا خان نوری، میگن که میرزا آقا خان نوری خیلی دوست داشت که اسمش به کارهای خیر دربیاد اینور اونور، بعد هرجایی بیابون برهوت پیدا می‌کرد، می‌رفت چاه می‌کند اونجا. یه جا وسط بیابونی چاه می‌کند، مقنی بهش برداشت گفت آقا این چاه به آب نمیرسه، گفت تو بکن تو که به نون میرسی ... حالا قضیه اون خوانندگان که اونا، که به نون می‌رسند، ما که به آب ‌، ولی اونا به نون میرسند.

 

حلال ممنوعه

 

  • هیچ‌وقت احساس عذاب وجدان نداشتی، احساس گناه نمی‌کنی از این‌که آواز میخونی؟

فاطمه: چرا خب، عذاب وجدان داشتم به خصوص وقتی که سنم کمتر بود، ببینین فشار خانواده رو من بیشتر بود اون زمان، تسلط خانواده رو من بیشتر بود. من یادمه که سر این این قضیه من یه روزایی حتی گریه‌ام می‌گرفت، ولی الان نه ... کسی که این قضیه رو ممنوع کرده، باید این عذاب وجدان داشته باشه. خوانندگی که یک مسئله غیر شرعی نیست، ولی حکومت داره یه جوری رفتار میکنه که انگار من دارم یه کار حرامی انجام میدم، ببینین الان خیلی کارهای حرام دیگه‌ای داره تو این مملکت اتفاق میفته، که خب کسی جلوشو نمی‌گیره. این کاری که مثلا الان بانک‌هادارن انجام میدن حرام نیست؟

  • ربا رو میگید؟

+ آره خب ربا، همین سودی که بانک ها می‌گیرند.

  • ها یعنی میگی این چطوره که مثلا بانک‌ها این همه ربا می‌گیرن

+ حکومت میتونه یک کاری کنه که یه چیزی که حرامه رو حلال جلوه بده و یه چیزی که حلاله رو حرام. ببینین ما تو کشور لبنان، الان یه خواننده‌ای داریم که یه خانمیه به اسم جولیا پطرس

  • درسته

+ طرفدار حزب الله لبنانه، مسیحیه ، حجاب نداره، شاید اصلا ظاهرش شبیه ما نباشه و مورد قبول ما نباشه. ولی این خانم داره طرفداری میکنه از حزب الله لبنان، این خانم میشه نماد مقاومت،  میشه نماد آزادگی تو وطنش.

  • فکر میکنی خودت یه روز بتونی یه جولیا پطرس ایرانی بشی؟

+ نمیدونم .... نمیدونم

-

یکی میاد جولیا پطرس مسیحی رو هم جذب خودش میکنه، از اون طرف ما هم داریم به نحوی حتی فاطمه‌ها رو فراری میدیم. اینجا جایی که ربا حلاله، اما آواز خوندن حکم جنگ با خدا رو داره. ما فکر کردیم با بستن در به روی خانم‌ها میشه، جلو انحراف جوون‌ها رو گرفت، در حالی‌که ساسی با الکسیس، خیلی شیک از پنجره وارد شد.

  • آیداز اگه مشکل قانونی خوندن دخترا و خانم‌ها تو ایران حل بشه، حاضری شرایطش رو بپذیری و با قوانین ایران کار بکنی، ولی بهت اجازه بدن تو ایران بخونی؟

+ آره، چرا که نه. به نظر من آرزوی هر هنرمند ایرانیه که تو کشور خودش برای هموطن‌های خودش اجرا کنه و بخونه.

  • و محدودیت‌هاش هم می‌پذیری؟

+ آره حتما. به هرحال هر کشوری قوانین خودش رو داره.

آیداز و ...

ادامه دارد ...

 

 

دانلود رایگان مستند حلال ممنوعه

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود رایگان مستند یک روز بعد از زلزله

  • ۳۱۳۹

دانلود مستند یک روز بعد از زلزله

( من فکر کردم حمله موشکی شده )

مگه میشه خدا اینکارو با مردم بیگناه بکنه !

من تا 40 روز بعد از زلزله نماز نمیخوندم ( از خدا ناراضی بودم )

زلزله اتفاق تلخی که خیلی از خاطرات را از بین میبرد !

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : یک روز بعد از زلزله

کارگردان : حسین شمقدری

راوی : محمد دلاوری

تهیه‌کننده : محمد حسن مددی

مدیر تولید و ارتباطات: محسن اخوان فر

تدوین : حسین شمقدری

طراحی : علی اکبر ظاعن

سال تولید : 1396

مدت زمان : 22 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

مستند یک روز بعد از زلزله، به کارگردانی حسین شمقدری و روایت محمد دلاوری که موضوع اصلی آن، زلزله 21 آبان سال 1396 در کرمانشاه ( شهر های سرپل ذهاب و قصر شیرین ) است و در آن خسارات و علت های آن که به خیانت برخی از انبوه سازان و ساختمان سازان بر میگردد اشاره میکند.

راوی مستند ( محمد دلاوری ) سفری به شهر ها و روستاهای زلزله زده دارد و از نزدیک با مشکلات آن ها روبرو است ؛ این مستند در سال 96، در مدت زمان 22 دقیقه ساخته شده است.

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

مختصری از مستند :

من تا 40 روز بعد از زلزله نماز نمیخوندم ( از خدا ناراضی بودم )

مستند با صحبت های حامد عسگری یکی از بازمانده های زلزله 5 دی 1382 بم شروع میشود ، من فکر کردم یه حمله موشکی شده ، جایی را زده اند ، مگه میشه خدا اینکارو بکنه ! یه اعتراف بکنم من تا 40 روز بعد از زلزله نماز نمیخوندم ، میگفتم آخه چرا ؟ تو که خالق منی ! تو که پروردگار منی ، من گنهکار بودم ، چرا انتقامش را از بچه ها 5 ساله همسایه ما گرفتی ؟ مگه اون چه گناهی کرده بود ؟ منکر همه چی شدم !

 

 یک روز بعد از زلزله

 

سرپل ذهاب ( آبان 96 )، تصویر اتاق کودکی در یکی از ساختمان ها نوساز را نشان میدهد و راوی مستند ( محمد دلاوری ) میگه : نمیدونم در این اتاق چه میگذشته و چه روزایی را دیده ، اما دلم میخواد همه اونایی که مسئول بودن یه لحظه به خودشان بیان که شاید این اتاق فرزند خودشون بوده ! شاید اینجوری یکم دلمون به درد بیاد و به خودمون بیاییم.

زلزله منجیل و رودبار، زلزله بم، زلزله کرمانشاه چه خاطرات تلخی در ذهن مردم گذاشت ، چه افرادی که بستگانشان را از دست دادند ، چه افرادی که آوره شدند ...

 

دانلود  یک روز بعد از زلزله

 

خاطراتی که در کمتر از یک دقیقه نابود شد !

حامد عسگری از روزهای بعد زلزله میگوید که خودش پدر بزرگش را از زیر آور در آورده بود که به علت خفگی فوت کرده بود ، از تخریب خانه قدیمی 2000 متریشان و از بین رفتن خاطراتش که در لحظه ای، نابود شد ، از گورهای دسته جمعی که در این ایام دولت ها مجبور به این کار میشوند و تو فقط میدانی، جنازه عزیزت در کدام بخش در کنار هزاران نفر دیگر دفن شده است ...

 

دانلود  یک روز بعد از زلزله

 

چرا زلزله در ژاپن تلفات ندارد ؟

چرا در هنگام زلزله ایرانیان از خانه ها میروند بیرون ؟

مشابه زلزله کرمانشاه که سال گذشته در ژاپن آمد ، شهری که 2 میلیون جمعیت داشت و حدود 15 نفر زخمی و شایدم 1 نفر کشته ، این در حالی است که زلزله کرمانشاه 1000 کشته و 10 هزار زخمی داشت ! علت این تفاوت در چیست ؟

کیفیت ساخت ساختمان ها در ژاپن به اندازه ای است که افراد داخل آن خیالشان راحت است و فقط در گوشه ای پناه میگیرند ، در مستند بخش هایی از زلزله 9 ریشتری در توهوکو ژاپن را نشان میدهد که در آن همه افراد در کمال آرامش فقط پناه گرفته اند و حتی لوستر های ساختمان نیز کنده نمیشود.

در صورتی که در زلزله های ایران ، همه افراد در حال فرار از خانه و محل کار خود هستند ، چرا ؟ چون به ساختمان ها و سقف هامون اعتمادی نیست و اصول مهندسی در اکثر سازه ها رعایت نمیشود ...

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

در بخشی از مستند ساختمان بیمارستانی در 100 کیلومتری کانون زلزله ( اسلام آباد غرب ) را نشان میدهد که قسمت های زیاد از آن تخریب شده است ؛ این در حالی است که این بیمارستان دولتی حدود 1 سال است که ساخته شده است اما ساختمان های روبری آن با قدمت 40 ساله هیچ آسیبی ندیده است ، چرا ؟

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

شنبه ای که هرگز نیامد !

روی تخته سیاهی در مدرسه ای در بم نوشته شده بود ؛ بچه ها لطفا شنبه یک برگه امتحانی همراه خود بیاورید ، هرکی نیاره 2 نمره از انضباطش کم میشود ، ولی شنبه ای که هرگز نیامد و زلزله 30 هزار نفر از این شهر را کشت ....

 

زلزله سرپل ذهاب

 

نامه یکی از زلزله زده های سرپل ذهاب : سلام میهمانان خوب شهرم ‌… خوش آمدید. ببخشید که آمدید و خانه بهم ریخته‌بود. ببخشید که شما آمدید و خیلی‌ها نبودند. ببخشید که نتوانستیم تابلوی ورودی شهرمان را که گرد غم گرفته‌بود، دستمال بکشیم.

به مشهد فاتحان مظلوم سرپل‌ذهاب خوش آمدید. راستش را بخواهید ما داغداریم …

 

نقد مستند :

1 - مستند روال بی طرفی را حفظ کرده است و در آن حتی بعضی ساختمان های قبل از انقلاب به نمایش داده میشود که از این زلزله آسیب ندیده اند ، در صورتی که برخی ساختمان ها تازه ساز به کلی تخریب شده اند.

2 - مستند ساز به همراه گروه در روز بعد زلزله در این مکان ها حضور دارند ، که این به واقعیت نگری مستند ، کمک کرده است.

3 - راوی مستند در بخشی خطر میکند و حتی در ساختمان خراب شده ای وارد میشود که با پس لرزه ای بخشی از آن روی سر مستند ساز خراب میشود و تا حدودی شانس میاورد که از این اتفاق زنده بیرون میاید.

4 - مستند ساز مقایسه ها جالب از زلزله ها کشور ژاپن با ایران میکند که در آنجا هیچ خسارت جانی و مالی به بار نمی آید .

 

 

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید