-
-
۲۴۹۷
دانلود رایگان مستند تهران دمشق
( بررسی پروژه آشوبهای تهران تا دمشق )
تیزر مستند :
نام مستند : تهران دمشق ( tehran damascus )
کارگردان : سید محمدعلی صدرینیا
سال تولید : 1396
مدت : 66 دقیقه
صاحب اثر : مرکز مستند صور
یا
این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید
مستند تهران دمشق، روایتی واقعی از اعتراضات مردم سوریه به دولت و بشاراسد در سالهای قبل که سبب نفوذ و رشد گروه های تروریسیتی در این کشور گردید، مشابه این پروژه و نارضایتی در سال 1396 نیز برای ایران طراحی شده بود.
قطعاً اعتراضات سالهای پیش مردم سوریه، نه تنها سبب پیشرفت نگردید بلکه باعث مرگ مردم، آوارگی و عقب افتادن این کشور گردید.
متن مستند :
تصاویر بخش سوریه این مستند در تیرماه 1396 فیلمبرداری شده است.
از دی ماه 96 تا حالا اتفاقات زیادی تو ایران افتاده. اتفاقاتی که مثل دومینو دنباله داره. دونه به دونه و پشت سر هم و به هم پیوسته.
ماجرایی که من رو یاد سفر چند ماه پیشم به شهرهای سوریه میانداخت. وقتی دنبال این سوال بودم که چه اتفاقی افتاد که سوریه رو درگیر این بحران طولانی کرد و به حرفهایی که مردم سوریه هفت سال بعد از جنگ، درباره روزهای اول این اتفاق برایم میگفتند.
]شعار عربی[مردم سقوط نظام را میخواهند.
]شعار عربی[نه ایران نه حزب الله
]شعار مردم ایران[ نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
در این ساختمان دو نفر زندگی میکنند در اینجا و اینجا کسی نیست.
میگوید الله اکبر الله اکبر سرشون میبریم.
ما بعد از وادی الضیف به شهر حما میآییم و بعد از حما، به حمص
او را زدند و کشتند و در رودخانه انداختند.
دهنتو ببند، دلم نمیخواد میخوام اینجا لخت شم به توچه
خیلی تاریک میبینم، خیلی تاریک میبینم
ما که اینجا هستیم، قبل از سال 2019 در تهران جشن میگیریم.
سنی و شیعه ندارم تو سوریه. ندارم.
تهران دمشق
اینجا فرودگاه دمشقه. جایی که قرار بود هواپیما ما در سوریه فرود بیاد. قبل از سفر این فیلم]تیراندازی به هواپیماها[ را در فرودگاه دمشق دیده بودم. وقتی همین چند سال پیش تروریستها تا چند صد متری فرودگاه پیش اومده بودند. هواپیمای ما اما در آرامش به زمین نشست. البته بخاطر شرایط امنیتی اجازه فیلمبرداری از فرودگاه رو نداشتیم و به سرعت راهی شهر شدیم.
الان ما تقریبا در بالاترین نقطه دمشق قرار داریم. از اینجا که به شهر نگاه میکنیم، تصویر دمشق تصویر یک شهر جنگ زده نیست؛ با اینکه خیلی از شهرهای سوریه در طول این چند سال جنگ خراب شدند، تخریب شدند؛ با ویرانی کامل بعضاً مواجه شدند، اما دمشق رو الان شما نگاه میکنید، تصویر یک شهر ویران شده رو درونش نمیبینید. قرار بود از دمشق به شهرهایی مثل حلب برم که جنگ باعث ویرانی بخش زیادی از اونها شده بود، اما قبلش گشتی توی دمشق زدم به این امید که بتونم با مردم این شهر هم صحبت بشم و جواب سوالهام رو پیدا بکنم. چون میدونستم این دمشقی که امروز آرامش نسبی داره هم از خطرات جنگ بینصیب نبوده و تروریستها همین چند سال پیش درگیری رو هم به این شهر کشونده بودند. ساختمونهای اطراف حرم حضرت زینب نشون میده جنگ توی این مناطق چقدر شدید بوده. درگیریهایی که باعث شده خیلیها از این منطقه به بخشهای دیگه دمشق مهاجرت کنند. یکی از این مهاجرین اسماعیل ابوعلی بود.
من مزرعهای داشتم در نزدیکی منطقه سیده زینب. ولی آن زمین را از دست دادم. بهخاطر همین الان اینجا گیاه میکارم تا یاد آنجا را زنده نگه دارم. ما حدود پنجاه شصت سال است که در منطقه زین العابدین هستیم و در اینجا به دنیا آمدم. ولی قبل از جنگ در منطقهای در نزدیک زینبیه ساکن بودم به خاطر وجود تکفیریها، بعد از بالا گرفتن جنگ هفت سال است که به اینجا آمدم ولی قبلا هم اینجا بودم.
از ابوعلی درباره این پرسیدم که چی شد که این جنگ شروع شد؟ چیشد که داعشیها انقدر تونستند تو شهرهای سوریه وارد بشن و پیشروی کنند؟ جوابش برام عجیب بود چون از همراهی مردم بعضی از شهرها با گروههای مسلح تکفیری گفت
جنگ باعث خرابی مناطقی از سوریه شد. اکثر مردم سوریه با جریان تکفیری هم فکر نشدند و مقاومت کردند، ولی در حلب و رقه و دیرالزور کسانی بودند که آگاهی نداشتند و تفکر تکفیری در آنها نفوذ کرد و با مسلحین همراهی کردند.
این حرفهای ابوعلی من را برای رفتن به شهرهایی مثل حلب که مدتی دست تروریستهای تکفیری بوده مصممتر کرد. چون جوابش برام غیر قابل باور بود. حالا باید دنبال این سوال میرفتم که چه اتفاقاتی باعث شده که بخشی از مردم با تکفیریها همراهی کنند. آن هم گروههایی که ما ازشون تصویر سیاه و تلخی توی ذهنمون داریم. اونهم مردمی که این همه عشق به سرزمینشون دارن.
من دختر شام هستم و آرزو میکنم هرکس از شام رفته برگردد و ببیند چقدر شام خوب و زیباست. احساساتی که قابل بیان نیست. فرزندان من هم دور از من زندگی میکنند و ما مطمئنیم که به اذن خدا اولین هواپیمایی که در خاک سوریه بنشیند، فرزندان شام که از اینجا رفتهاند باز خواهند گشت. چون بهتر از شام وجود ندارد.
وطن برای آنها ارزش فروختن در ازای پول نداشت
نه
وطن برای آنها ارزش فروختن در ازای پول نداشت. آی مردم، وطن گران قیمت است.
شبهای دمشق شبهای قشنگیه. هر چند که هنوز نگرانی توی چهرهی مردم هست. اونشب یکی دوساعتی رو تو خیابونها میگذرونم. دنبال یه مصاحبه با مغازهدارها هستم، از اوضاع کاسبی این روزها و رونق بازار. اما هیچکس حاضر نمیشه جلو دوربین حرف بزنه. انگار هیچکس سرش درد نمیکنه برای حاشیه ساختن برای خودش. بعد از هفت سال جنگ انگار دلشون میخواد فقط مشغول کسب و کارشون باشن. بالاخره آخر شب توی رستوران با فراس لوغنیان آشنا شدم. یه تاجر جوون و تحصیل کرده رشته تجارت و اقتصاد، اهل دمشق.
با گذشت هفت سال از درگیریها شهر به تمام معنا نابود شده است و مردم درگیر رنج و سختی بودند. دشمن در پی نابود کردن زیر ساختها، منابع، نیروها بود که اوضاع بسیار بد شد. قدرت اقتصادی و روحیه مردم، قدرت خرید، سازندگی و تولید به تمام معنا از بین رفت. طبیعی است که همه از این بحرانها ناراحت هستند و هرکس بخشی از این سختیها را درک کرده است.
فراس برایم تعریف کرد که همهی این ماجراها از هفت سال پیش شروع شد، از یکی از شهرهای مرزی سوریه به اسم درعا. بعضی از رسانهها اعلام کردند که توی یک مدرسه چند تا از دانش آموزها بهخاطر نوشتن شعارهایی ضد بشار اسد دستگیر و شکنجه شدند. ماجرایی که بعداً عزمی بشاره، از مخالفان نظام سوریه دربارش گفت:«اخبار شکنجه این کودکان درست نبوده و درباره این ماجرا اغراق شده تا باعث تحریک مردم بشه» اما همین خبر اغراق شده کافی بود تا اعتراضاتی در درعا شکل بگیره. سوریه نیروی انتظامی داخلی نداشت، پس وظیفه کنترل اعتراضات درعابه عهده ارتشی قرار گرفت که برای برخورد با این نوع اعتراضات آموزش ندیده بود. با رفتار خشن ارتش معترضان و کشته شدن چند نفر از آنها، دامنه این اعتراضات گسترده و گستردهتر شد و به شهرهای دیگه هم کشیده شد.
با جان، باخون، فدای تو میشویم ای شهید ... با جان، باخون، فدای تو میشویم ای شهید
نظام سوریه که یک نظام تک حزبی بود که در اون فقط حزب بعث سوریه اجازه فعالیت داشت. حتی در انتخاباتهای ریاست جمهوری خبری از کاندیداهای متعدد و رقابت سیاسی هم نبود. بلکه مردم میتوانستند به صورت همه پرسی به یک کاندیدا آری یا نه بگن. این مدل از ساختار نظام در سوریه مخالفانی داشت که اونها هم به این تجمعها اضافه شدند. اما به اعتقاد نیروهای امنیت سوریه بخش زیادی از اعتراضات ریشه سیاسی نداشت، بلکه ناشی از مشکلات اقتصادی مردم و تحریکهای خارجی بود. طبق گزارش مؤسسه واشنگتن آمریکا، سوریه توی پنج سال قبل از بحران یکی از بدترین خشکسالیهای خودش رو تجربه کرده بود؛ به طوری که کمبود آب باعث شد بیشتر از 85 درصد دامهای مردم در شرق سوریه تلف بشوند و در شرایطی که زندگی حدود 40 درصد مردم به کشاورزی وابسته بود، این بیآبی باعث شد معیشت نزدیک به 800 هزار تا یک میلیون نفر در خطر بیفته.
درسته که مشکلات اقتصادی مثل بیکاری و معیشت هم یکی از مشکلات جدی اون روزهای سوریه بود، اما همون روزها بعضی از تحلیلگران از پیشرفت قابل توجه سوریه در یک دهه بعد میگفتند. ولی این پیش بینیها مانع از اعتراضات مردم نمیشد. مسئله بعدی مسئله فساد اداری و اقتصادی در سوریه بود. از سال 2000 که بشاراسد حکومت را از پدرش به ارث برد، از فساد موجود انتقادات زیادی کرده بود؛ اما با این وجود از نگاه مردم اتفاق ملموسی برای مبارزه با فساد نیوفتاده بود.
فساد وجود دارد قبول؛ فساد به صورت گسترده قبلا هم وجود داشته، ولی الان نوع جدیدی از فساد به وجود آمده. فساد جدیدی که به وجود آمده زد و بند بین اشخاص است. امروز نوع جدیدی از فساد به وجود آمده که معروف است به تاجران بحران، ما قبلا این نوع فساد را نمیشناختیم. تجارت او با کالاهای دست دوم است، او با خون مردم تجارت میکند، در بیمارستانها و درتجارت و صنعت وارد شده است. حتی در سطح نظامی هم ورود پیدا کردهاند و متاسفانه در پشت ماموران فاسد رشد کردهاند. این خیلی شایع شده است و زیاد شنیدهایم که خیلی از مردم از ارتش فرار میکنند، نظامیانی هستند که آنها را از ارتش فراری میدهند و پول دریافت میکنند. طبیعتا این نوع از فساد قبلا وجود نداشته.
یالا برو ای بشار
اما کم کم جنس اعتراضات تغییر کرد و تندتر شد.
مردم سقوط نظام را میخواهند.
اون روزها در مصر، لیبی و تونس انقلابهای مردم به نتیجه رسیده بود و همین موضوع هم بر اعتراضات مردم سوریه سایه انداخته بود. مهمترین ویژگی قیامهای مردمی توی این کشورها سرنگونی دیکتاتورهایی بود که سالها به پشت گرمی آمریکا حکومت کرده بودند. موضوعی که تو شعارهای ضد آمریکایی مردم خودش رو نشون میداد.
انقلاب مصر
]دست نوشته مردم مصر [بعد از امروز آمریکا قطعا بر ما حکومت نخواهد کرد.
حتی در مصر و لیبی به سفارت آمریکا حمله شد و سفیر آمریکا در لیبی هم کشته شد.
اما در سوریه بعضی اتفاقات و شعارها نشون میداد که جنس این اعتراضات متفاوته و پشت پرده ماجرای دیگهای در جریانه.
نه ایران نه حزب الله
دومین ویژگی انقلابهای مردمی در کشورهای دیگه این بود که همهی این انقلابها از پایتخت این کشورها شروع شده بود. درحالیکه بحران سوریه از شهر از شهر مرزی درعا آغاز شد و همین موضوع بود که احتمال دخالت کشورهای خارجی در این اعتراضات رو تقویت میکرد.
در مقابل طرفداران بشاراسد هم برای حمایت ازش دست به تجمع زدند.
دکتر بشاراسد به سمت شما میآید.
حالا جامعه سوری به دو قطب تقسیم شده بود، یک بخش طرفدار سرسخت نظام سوریه و یک بخش مخالف سرسخت این نظام.
اما کم کم تجمعهای مخالفان بشار به سمت خشونت رفت و اوضاع از یک تجمع اعتراضی به یک میدون جنگ واقعی تبدیل شد. معترضها توی چند شهر سوریه به اموال عمومی حمله کردند. بعضی از گروههای تندرو مثل اخوان المسلمین سوریه که سالها قبل علیه این کشور مبارزه مسلحانه کرده بودند و از حکومت کینه به دل داشتند هم حالا فرصتی برای عرض اندام دوباره پیدا کرده بودند.
یک صفحه در فیسبوک به سرعت مکانهای تجمع مخالفان رو مشخص میکرد و نحوه ساخت سلاح و روش مقابله با نیروهای نظامی رو آموزش میداد.
دعوت کنندگان به این تظاهرات، زمانها و مکانهایی را در داخل شهرهای سوریه تعیین کردند.
مخالفان حتی پرچم رسمی سوریه رو کنار گذاشتن و در اعتراضاتشون یکی از پرچمهای قدیمی این کشور رو به دست گرفتند. اون روزها بثینه شعبان، مشاور بشاراسد از تصمیم نظام سوریه درباره اصلاحات سیاسی و اقتصادی خبر داده بود.
بثینه شعبان
مشاور بشاراسد
اولا ایجاد سازوکارهای جدید و موثر برای مبارزه با فساد.
ثانیا افزایش حقوق کارمندان دولت به صورت فوری؛ که تاثیرش را در زندگی مردم نشان دهد.
ثالثا سرمایهگذاری لازم برای ایجاد بیمه درمانی کارکنان دولت.
رابعا ایجاد مردن امکانات و زیرساختهای لازم برای افزایش فرصتهای شغلی.
اما خیلی از مردم برای بهبود شرایط جور دیگهای فکر میکردند.
مثلا برای جوانان چیزهای سادهای مثل مسکن، خودرو و شغلی که با آن زندگی بگذرانند، بتوانند ازدواج کنند و زندگی عزتمندانه داشته باشند؛ اینها از سادهترین چیزها بودند، اما متاسفانه این مسائل نایاب شدند و نزدیک به 60 درصد جوانان، حتی بیشتر، از این امکانات برخوردار نبودند که حتی ازدواج بکنند. این از ساده ترین موضوعات است. به همین خاطر غرب از همین نقطه وارد زندگی ما شد و شروع کرد به تزریق سم به ذهن جوانان که جنگ نخواهد شد و افکار منفی را به آنها القا کرد که اگر شهر را خراب کنید، اگر با نظام مخالفت کنید، وضع زندگی شما بهتر میشود و حقوق خواهید داشت و امثال ذلک.
اما شرایط بهتر که نشد هیچ، هرروز بدتر و بدتر شد. آن روزها هیچکس فکر نمیکرد که این ماجرا بیشتر از هفت سال ادامه پیدا کنه، اما وقتی معترضها در بعضی از نقاط سوریه به مراکز نظامی حمله کردند و سلاح به دست گرفتند، دیگه صدایی که در خیابانهای سوریه پیچید صدای اعتراض یا آشوب نبود؛ این صدا صدای جنگ داخلی بود.
خیلی زود پای گروههای خارجی هم در سوریه باز شد. گروههایی که تحت حمایت عربستان، قطر یا ترکیه بودند و با حمایت این کشورها به اندازه یک جنگ چند ساله سلاح وارد سوریه کردند.
ما بعد از وادی الضیف به شهر حما میآییم و بعد از حما، به حمص و بعد از حمص، به میدانهای دمشق.
میزبانی اسرائیل از مجروحان داعشی
کمی بعدتر نقش اسرائیل و آمریکا در ایجاد و پشتیبانی از این گروهها هم آشکار شد.
دونالد ترامپ
رئیس جمهور آمریکا
داعش، به رئیس جمهور اوباما احترام میذاره. او بنیانگذار داعش است. او بنیانگذارشونه و بگذارید اینطور برای شما بگم که همدست او در این کار هیلاری کلینتون فاسد بوده.
گروههایی که به سرعت کنترل منابع آبی و سوخت کشور و به دست گرفتن و توانستند مناطق زیادی از سوریه رو به کنترل خودشون در بیارند. کار به جایی رسید که صدای درگیریها در چندصد متری کاخ بشاراسد هم شنیده میشد. اون روزها خیلیها میگفتند کار نظام سوریه و بشار اسد تموم شده، اما سرنوشت دیگهای در انتظار سوریه بود.
خب این جادهای که داخلش هستیم و داریم میریم، جادهای هست که به سمت حلب ما رو میبره. الان توی یک کیلومتری ما جبهه النصره و داعش مستقر هستند، این جادهای هم که میریم توش جاده معمولی نیست و رانندگی توش خیلی معمولی نیست؛ بهخاطر اینکه فضا کاملا ملتهب هست.اتفاقی که میافته این هست که تک تیراندازهای اونها با قناسه میزنند ماشینهایی که تو این منطقه هست. همه رانندهها دارن تلاش میکنند که با سرعت بیشتری این جاده رو رد بشوند ازش، که خطر کمتری داشته باشه.
در مسیر حلب به شهر حُمص رسیدیم. شهر که نه، ویرانی همه جا رو در برگرفته بود. نتیجه یک جنگ تمام عیار که خیابون به خیابون، کوچه به کوچه و خونه به خونه ادامه داشته.
قبل از حلب به یک درمانگاه خیریه محلی رسیدیم که در روزهای جنگ برای رسیدگی به مجروحان شکل گرفته بود.
من دیمام. قبلا اینجا مترجم بودم، ولی الان مسئول داروخونهام. اینجا درمانگاه میدانی. از چهار سال شروع کردیم. منطقه ما خطرناکه. مسلحین در دورهای منطقه. مجروحان زیاد میآیند.
لابه لای صحبت فهمیدم که پرستاران درمانگاه، یک بارهم میزبان مجروحهای مسلح تکفیری بودند.
یکبار مسلحین مجروح شدند، به درمانگاه ما آمدند، ولی بچههای سوری یا بچههای از ارتش سوری، این مسلحین به اینجا آمدند، ما لوازم پانسمان، یعنی جروحش تمام شد، فوراً به دست حکومت فرستادیم.
نگفتین با خودتون که اینها
ولی احساس خیلی ترسیدن، لرزیدن، از دست مسلحین. چون یک نفر مسلح به دست ما، یک نفر مسلح، ما لوازم پانسمان،ما ... تمام میشه، تمیز میکنیم براش سرم میدهیم، برای در زندگی میباشه. ولی ما احساس داریم یک نفر زنده بود یا زنده مونده است، بعدا به اینجا میاد ما رو میکشت؟
از اونها دربارهی افکار و عقاید کسانی که با گروههای تکفیری همراهی کردند هم پرسیدم.
یک نفر مسلح 18 سال دارد. یعنی کوچیک، یعنی پسر کوچیک با مسلحین میگوید الله اکبر الله اکبر سرشون میبریم.
چهطوری یک بچه 18 ساله رفته به ...
نمیدونم، نمیدونم از روستاهای نزدیک منطقه ...
یعنی اعتقاد قلبی داره یا چهجوریه که رفته به اونها پیوسته؟
نمیدونم، شاید یک نفر توی سرش، شاید قرص میخورد.
با اهالی درمانگاه خداحافظی کردم و دوباره به سمت حلب راه افتادم.
ایران
دی ماه 1396
آغاز ماجرا از یک تجمع در مشهد، در اعتراض به مشکلات اقتصادی و معیشتی در کشور بود.
مرگ بر گرونی...مرگ بر گرونی
این ماجرا جرقهای شد تا در بعضی از شهرهای دیگهی کشور هم تجمعهای اعتراضی مختلفی به راه بیفته.
مرگ بر بیکاری...مرگ بر بیکاری
با اینکه این اعتراضات یک عکس العمل طبیعی به اوضاع نابسامان اقتصادی و بعضی بیتدبیریها بود، اما به سرعت عدهای تلاش کردند تا جای شعارهای اقتصادی مردم رو با شعارهای سیاسی تند عوض کنند.
جمهوری اسلامی نابود باید گردد...جمهوری اسلامی نابود باید گردد
مرگ بر دیکتاتور...مرگ بر دیکتاتور
هنوز یکی دو روز نگذشته بود که پای خشونت هم به این تجمعها باز شد.
ماشین رو پارک کرده بودم اینجا، پایین شلوغ بود. پارک کردم اینجا، گفتم یکی دوساعت دیگه خلوت شد برم .رفتم بالا غذا بخورم، دیدم ماشینم رو آتیش زدن.
بعضیها حتی پرچم ایران را به آتش کشیدند.
بعضی از کانالهای تلگرامی هم لحظه به لحظه در همهی شهرها مراکزی رو برای حمله به مکانهای دولتی مشخص میکردند و روش ساخت سلاح و نحوهی برخورد با نیروهای نظامی رو آموزش میدادند.
اینجوری چسب میزنیم و یک کش هم میبندیم و به این صورت میزنیم به صورتمون.
وقتی عدهای در بعضی از شهرها به مراکز نظامی حمله کردند برای خیلیها سوال پیش آمده بود که چه اتفاقی داره میافته. این ماجرا به صورت طبیعی داره پیش میره یا پشت صحنه برنامهریزیهایی درجریانه تا اعتراضات مردمی رو به سمت دیگهای جهت بده.
هم اسلام، هم قرآن، هر دو فدای ایران
نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن
مریم رجوی
رهبر گروهک تروریستی مجاهدین خلق
سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن. شما نقطه عطفی در جنبش اعتراضی مردم ایران خلق کردید.
کم کم دستهای پشت پرده، نقش خودشون در به انحراف کشیدن این اعتراضات رو علنی کردند. از سازمان مجاهدین خلق که سابقهای مبارزه مسلحانه با مردم ایران و ترور 17 هزار نفر رو در کارنامه داشت.
سرنگونی این رژیم حتمی و در دسترس است
تا گروههای سلطنت طلب که بعدها بیپرده از برنامه ریزی و حضور وابستگانشون برای جهت دادن به اعتراضات میگفتند.
رضا پهلوی
رهبر اپوزسیون سلطنت طلب
با جین شارپ که یکی از متخصصین عمده این مطلب هست، بارها صحبت کردیم که اصلا چهجوری میتوان نافرمانی مدنی رو به عنوان یک روش مبارزه اتخاذ کرد. در حال حاضر که دارم باهاتون صحبت میکنم، اقوام و اقسام جریانات به نوعی دارن کار خودشون رو تقسیم میکنن. یک عده فعالان مدنی هستند در داخل کشور که بیشترشون درگیر همین مطالبات، اعتصابات و تظاهرات به روز و روزانه در ایران در چهار گوشه مملکت هستند.
جواد خادم
وزیر مسکن دوره پهلوی
آشنایانی که من دارم در مشهد، ماهها قبل با من در تماس بودند و فکر چنین حرکتی را داشتند و از من نظر میخواستند. تنها نظری که من میتونستم به اونها بگم، سعی کنید که این ماجرا سیاسی نباشه. شما اگر به اصطلاح کانسترینت بکنید روی مسئله معیشت و فساد، گسترش عمیق پیدا میکنه. وقتیکه یه مدت زمانی ازش بگذره، به احتمال خیلی زیاد یک پایه بسیار خوبی برای جنبشهای سیاسی. قرار بر این بود که در سه ماه مختلف هر جمعه، هر چهار هفته، برای سه بار بکنند این کار و شاید یک تحول ایجاد بشه.
پس عجیب نبود که در بعضی از شهرها شعارها رنگ و بوی خاصی پیدا کنه.
رضاشاه روحت شاد
اما همه میدونستن که این گروهها پایگاه اجتماعی و مقبولیت چندانی داخل ایران ندارند. پس چه کسانی آنها را پشتیبانی میکردند و هدفشون از این آشوبها چی بود؟
محمد بن سلمان
ولیعهد عربستان سعودی
منتظر نخواهیم ماند تا نبرد به درون سعودی کشیده شود، بلکه کاری میکنیم که جنگ به داخل ایران کشیده شود.
جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا
همایش گروهک تروریستی مجاهدین خلق – پاریس
نتیجه بازبینی سیاست رئیس جمهور آمریکا باید این باشد که مشخص کند حکومت ]امام[ خمینی که در سال 1979 روی کار آمد به چهل سالگی خود نخواهد رسید.
نظرتون درباره گروههای اپوزسیون ایرانی در آمریکا و اروپا چیست؟ از تلاشهای آنها پشتیبانی میکنید؟
مایک پومپئو رئیس وقت سازمان سیا
و وزیر خارجه فعلی آمریکا
بله البته تا وقتی که هدفشان با ما هم راستا باشد.
با وجود همه این برنامه ریزیها آشوبها باعث شد حتی اعتراضات اقتصادی و معیشتی مردم که میتونست شنیده بشه و مورد رسیدگی قرار بگیره، هم به حاشیه بره. اتفاقی که نتیجهاش راه افتادن راهپیماییهای مردمی در شهرهای مختلف در اعتراض به این آشوبها بود. حالا هر چند که ماجرای اعتراضات دی ماه تموم شده بود،اما بازی هنوز ادامه داشت و بازیگران پشت پرده هنوز امید داشتن که بتونن روی موج نارضایتیها سوار بشن و از آب گل آلود ماهی بگیرند. برنامهای که میتونست تا سرآغاز اتفاقهای دیگهای در ماههای بعد باشه.
مایک پومپئو رئیس وقت سازمان سیا
و وزیر خارجه فعلی آمریکا
کمان من این است که تظاهرات را پشت سر نگذاشتهایم.
حلب قبل از آغاز بحران
خب ما الان در حلب هستیم. بزرگترین شهر تجاری سوریه و پر جمعیتترین شهر و منطقه استراتژیکی که برای سوریها تو این جنگ بسیار مهم بود. چند وقت پیش خبر آزاد سازی این شهر رو شنیدید، که این آزاد سازی حلب نقطه عطفی بود در روند پیروزیهای سوریها بر تروریستها.
اما پشت سر من رو که شما نگاه میکنید به شهر نگاه میکنید، کاملا ویرانی میبینید. اکثر ساختمونها خراب شده، تخریب شده و بازسازی اونها معلوم نیست چقدر زمان میبره.
لابهلای خرابیهای حلب به حرفهای خانم پرستار فکر میکردم. به این سوال که با ذهن این بخش از جوونها و مردم سوریه چیکار کردند که حاضر شدند با گروهکهای تکفیری همراه بشن و مقابل مردم خودشون بایستند. سوالی که بعد از تحقیق و گفتوگو با مردم حلب به جوابهای جالبی دربارهاش رسیدم.
سوریه کشوری که مردمش دین و مذهبها و قومیتهای مختلفی دارند. مسلمون، مسیحی، شیعه، سنی، علوی، ترک و عرب و بقیه قومیتها و مذاهب. با این وجود تا چند سال قبل همه توی این جامعه داشتند باهم به راحتی زندگی میکردند. اما کم کم دستهای بیرونی، حسابی روی شکافها و گسلهای جامعه سوری کار کرد. ویرانی حلب و بقیه شهرهای سوریه، دقیقاً از روزی شروع شد که این شکافهای اجتماعی در سوریه به وجود اومد.
مثلا بعضی از رسانهها به مردم تلقین میکردند که چرا نباید یکی از شخصیتهای اهل سنت به جای بشاراسد علوی مذهب رئیس جمهور سوریه باشه، یا بعضی از کشورهای منطقه مثل عربستان و قطر حسابی پول خرج کردند و مساجد و مراکزی برای نشر وهابیت توی سوریه راه انداختند تا شکافهای شیعه و سنی رو در این کشور فعال کنند. موضوعاتی که تا قبل از اون برای جامعه سوری محل اختلاف نبود. با اینکه در ابتدای اعتراضات مردمی، حتی گروههای تندروی مذهبی هم حرفی از اختلافات دینی و مذهبی نمیزدند و همه گروهها با شعار آزادی بیشتر و وضع زندگی بهتر به میدون اومده بودند، اما از روزی که وضعیت بحران سوریه به درگیری و جنگ کشیده شد؛ خیلی از گروهها و رسانهها همهی تلاششون و کردند تا اینطور القا کنند که این جنگ جنگ شیعه و سنیه.
زهران علوش
رهبر گروه تروریستی جیش الاسلام
بله ما افتخار میکنیم به دولت بنیامیه و با وجود دشمنی شما، عظمت بنی امیه به شام و دمشق برخواهد گشت.
جنگی که دوست رو در مقابل دوست، همسایه رو در مقابل همسایه و برادر و در مقابل برادر قرار داد.
آمدند کشور را خراب کردند و رفتند. کشور ما بهترین بود در دنیا، اینجا یک کشور تاریخی است، آمدند خراب کردند و فرار کردند مثل سگ.
ما قبلا در خوشی زندگی میکردیم. آمدند خانه ما را خراب کردند و رفتند. من و ایشان نزدیک هم زندگی میکنیم. شب آمدند به خانه ما و گفتند تو شیعه و کافر هستی. من را گرفتند و زدند.
من یک برادرزاده دارم. او را کشتند و در رودخانه انداختند. او را با شلیک ده تیر به جاهای مختلف بدنش کشتند و در رودخانه انداختند.
با اینکه آمارهای ضد و نقیضی از تلفات این جنگ هفت ساله ارائه میشه، اما طبق گزارش فرستاده سازمان ملل به سوریه در طول این سالها بیش از 400 هزار نفر یا کشته شدند یا ناپدید شدند و خبری ازشون نیست. و در طول این سالها 86 هزار قطع عضو اتفاق افتاده. از سال 2011 تا حالا بیشتر از نصف مردم سوریه از خونه و کاشانهشون آواره شدند. شش میلیون وصدهزار نفر در خود سوریه آوار هستند و پنج میلیون و 600 هزار نفر به کشورهای دیگه پناه بردند.
بهخاطر همین هم دوربین را به سمت هرکسی در حلب میگردوندیم در خانوادهاش کسی یا کسانی کشته و مفقود شدهاند.
پسران شما این جا زندگی میکنند؟
بله همین جا بودند، در این سرزمین عربی بودند.
کجا رفتند؟
رفتهاند. نمیدانم کجا هستند.
اینجا خرابیها زیاد است. چرا به اینجا برگشتید؟
برگشتم به خانه دیدم همه چیز را بردهاند من هیچ چیز ندارم. شوهرم هم مرده است.
ما آمدیم اینجا را بازسازی کنیم، ولی مجبوریم برگردیم چون بسیار مخروبه است.
این خانهها کاملا تخریب شدهاند.
مردم بهخاطر نبودن برق به اینجا بر نمیگردند. برق نداریم.
در این ساختمان کسی نیست در این ساختمان دو نفر زندگی میکنند در اینجا و اینجا کسی نیست.
در کوچه پس کوچههای حلب، با ابوحیدر آشنا شدم. کسی که مهندس معماری بود و در یکی از محلههای خوب حلب زندگی میکرد، اما خونه اون هم از آسیبهای جنگ مصون نمونده بود.
تلویزیون، اتاق مهمان، پذیرایی، آشپزخانه، همه نابود شدند. حقیقتا وضع سخت بود. من در خانه نبودم، تلفنی فهمیدم خانه مورد اصابت قرار گرفته است. در خانه ما حیدر بود و بچههای کوچکتر و مادرم و همسرم.
پدر بزرگم این جا بود و در حال نوشیدن چای بود و اطفال این جا بودند و ما همه پایین بودیم. موشک آمد. عموی کوچکم صحنه را دید. همه را به پایین برد. بعد از اینکه موشک دوم آمد دیوار به کل روی آنها خراب شد.
خیلی از مردم بهخاطر این جنگ طولانی کارشون رو از دست دادهاند. طبق گزارش القدس العربی با اینکه نرخ بیکاری در سوریه در سال 2011 حدود 15 درصد بود، اما تا سال 2015 نرخ بیکاری به 53 درصد رسید. از خرابی بسیاری از مغازهها در حلب هم میشد چنین وضعیتی رو حدس زد. حالا البته بعد از هفت سال بعضی از مردم کم کم برمیگردند، تا در دل خرابیها مغازههاشون و دوباره راه بندازن.
این مغازه توسط تکفیریها با خاک یکسان شده بود. بعد از حمله مسلحین و رفتن آنها، من با دستان خودم دیوارهای اینجا را ساختم، خودم کاشی کاری کردم، خودم بتونه کاری کردم، خودم گچ کاری کردم.
جهاد فقط این نیست که با اسلحه به جنگ بروید. جهاد ما این است که آنها اگر خراب کردند ما میسازیم، این جهاد ماست. جهاد فقط با اسلحه نیست جهاد ما این جاست. جهاد ما با کار است. ما در این شرایط زندگی خواهیم کرد و راضی هستیم به رضای خدا.
من اینجا مشغول تعمیر هستم. اینجا خراب شده بود.
قبل از این بحرانها من اینجا مغازه داشتم، الان برگشتیم تا کار را دوباره شروع کنیم. اینجا ارتش سوریه بودند و تکفیریها آنجا بودند.
قبلا اوضاع مثل الان بود، فقط کمی راحت تر. ولی الان کمی شرایط سخت است. قبلا راحت بودیم و مثلا اینجا قلیان میکشیدیم و شرایط آسانتر بود.الان هم به نظر میرسد کم کم شرایط بهتر میشود و اوضاع بهتر برمیگردد.
هر موقع شهیدی تشیع میکنم من از غصه خون گریه میکنم و هر موقع خانهها و منازلمان را میبینم گریه میکنم.
مثلا منزل من اینجاست، خراب شد و این خانه پسر عموی من است. نمیشود این احساسات را توصیف کرد خانه او هم خراب شده است. در خانه دیگران زندگی میکنیم. خانههای ما ویران شد و روزگار سختی بر ما گذشت. سختترین روز جنگ روزی بود که خانواده برادرم از بین رفتند. شش نفر بودند. من از اینجا دوکیلومتر راه رفتم و وقتی رسیدم بالای آوار باورم نمیشد که آنها خانواده برادرم هستند. آنها را از زیر خاک بیرون کشیدم، شش نفر به شهادت رسیدند.
وضعیت علمی آموزشی در سوریه هم وضع بهتری نداره. طبق آمار یونیسف، تا قبل از بحران 97 درصد بچههای سوری به مدسه میرفتند. اما حالا از هر پنج مدرسه یکی ویران شده، یعنی پنج هزار مدرسه تخریب شده بود و خیلی از کودکان هم کشته یا آواره شدهاند. درباره دانشگاههای سوریه هم شنیده بودم که با هر سختیای که بوده، در طول جنگ حتی یک روز هم تعطیل نشدند؛ اما این شرایط سخت باعث شدهخیلی از دانشجوها و اساتید هم مهاجرت کنند.
رئیس دانشگاه
دانشگاه حلب در دورهی بحران و جنگ سوریه ایستادگی و رسالت آموزشی و پژوهشی خود را ادامه داد و کار آموزشی حتی برای یک روز هم در دانشگاه حلب متوقف نشد. اولا این جنگ از چندین سال پیش برنامه ریزی شده بود. سوریه در کنار لبنان مقابل دشمن صهیونیست مقاومت و ایستادگی کرد و نیروی اصلی مقاومت بود. سوریه شکوفا شد و پیشرفت کرد. چه در زمان حافظ اسد و چه در زمان دکتر بشار اسد. ما پیشرفت اقتصادی، صنعتی، تجاری و گردشگری داشتیم و درآمد قابل توجهی داشتیم و در زمینههای مختلف مثل زمینههای علمی، فرهنگی و هنری پیشرفت کردیم. نمیخواستند ملتی که به صهیونیسم و اسرائیل نه گفته است، پیشرفته بماند.
این فیلم رو خوب نگاه کنید. اینجا حلب یا دمشق نیست، اینجا یکی از خیابونهای تهرانه. یک ماه بعد از اتفاقات دی ماه 96.
تهران
خیابان پاسداران – گلستان هفتم
دراویش گنابادی در اعتراض به دستگیری یکی از اعضاءشون با پلیس درگیر شدند. رفتار و تند و خشن بعضی از دراویش اوضاع رو در این خیابون به اوج حساسیت رسونده. نیروهای انتظامی امنیتی که نمیخوان شرایط بحرانیتر بشه، بدون سلاح گرم توی صحنه درگیری حاضر میشن. حتی اگر این تصمیم به قیمت به شهادت رسیدن چند نفر از اونها تموم بشه.
خیلیها در ایران انتظار چنین اتفاقی رو نداشتن، اما بعضی از رسانهها از مدتها پیش تلاش کردند تا با تحریک دراویش گنابادی، اونها را تبدیل به یک بحران در جامعه ایران کنند.
تحریک دراویش گنابادی، توسط بعضی از رسانهها از مدتها قبل
مهدی فلاحتی
در صفحه آخر میپردازیم به درویشان. چرا حکومت سرکوب میکنه درویشها رو؟ انقدر خشن؟
و منابع نزدیک به دراویش گنابادی، از دور جدید فشار بر دراویش در ایران خبر میدهد.
این موضوع نشون میداد که هرچند ماجرا آشوبهای دی ماه تموم شده، اما دستهای پشت پرده این اتفاقات هنوز از بازی جدیدشون ناامید نشدهاند. اونها هر جا در کشور مشکلی دیدند، سعی کردند اون رو به بحران تبدیل کنند و از هیچ گزینهای برای ایجاد شکاف در جامعه ایرانی صرف نظر نکردند. گاهی با موج سواری رسانهای روی مشکلات اقتصادی مردم.
تجمع مالباختگان مؤسسه کاسپین، تهران
پولهای ما امانته.
گاهی با تحریک صنفهای مختلف برای اعتصاب.
اعتصاب رانندگان همدان، روستای حاتم آباد.
و گاهی با سوءاستفاده از مشکلاتی که خشکسالی و کم آبی به وجود آورده بود. اونها میدونستن که کم آبی در ایران یه ماجرای دامنه داره و توی چند سال اخیر زندگی و معیشت مردم و کشاورزهای چندتا از استانهای کشور رو درگیر خودش کرده.اما این بار تلاش کردند مسئله بیآبی رو به یک مسئله پر تنش تبدیل کنند.
کارون جونمه، خوزستان خونمه
چهارمحال و بختیاری
تجمع گسترده کشاورزان در اعتراض به انتقال آب
اینجا چهارمحاله، بردن آب محاله
استان ما سرچشمه است، اما همیشه تشنه است
و اونقدر تلاش کردند تا به این بهانه کم کم مردم چند استان رو در برابر هم قرار بدند.
چهار محال بختیاری
تجمع گسترده کشاورزان در اعتراض به انتقال آب
اینجا شهرستان سامان. استان چهارمحال بختیاریه. مردم جمع شدند اعتراض کنند به انتقال آب زاینده رود. یک راست میخوان از اینجا تونل بزنند آب روبفرستند اصفهان.
گزارشگر – اصفهان
راهپیمایی اعتراضی کشاورزان به طرح انتقال آب
تجمع مردمی اصفهان برای آب زاینده رود
تجمع اعتراضی کشاورزان شرق اصفهان به دلیل کم آبی
عزیزم ... یزد کی آب داشتیم؟ کی کاشون آب داشتیم؟ آب ما رو برگردونین تا ما دست از این کار برداریم.
امروز 11 اسفند 1396 درگیری مردم ورزنه در روبهروی پمپاژخانه آب یخ.
تجمع برای تخریب لوله انتقال آب از اصفهان به یزد
ای لشکر شهر اصفهان، آماده باش ... اماده باش ... بهر پوکوندن لوله یزد آماده باش ... آماده باش
شکستن لوله انتقال آب از اصفهان به یزد
اینها گاهی هم سعی میکردند تا شکاف جامعهی مذهبی و غیر مذهبی ایران را زیاد کنند. اینطور مردم رو در مقابل مردم قرار بدند.
مسیح علینژاد
گرداننده کارزار دوربین ما اسلحه ما
کمپین دارم، دارم صدا میدم. پلتفرم میدم به جامعهای که، جلوی پلیس، جلوی مامور، جلوی گشت ارشاد، جلوی امر به معروف کنندگان میایستند.
دهنتو ببند دلم نمیخواد میخوام اینجا لخت شم به توچه.
انگار یه دست بیرونی نقشه کشیده بود تا همهی پیوندهای جامعه ایرانی رو دونه به دونه از هم باز کنه و مردمی که کنار هم زندگی میکنند رو به بهانههای مختلف روبه روی هم قرار بده. اما اونها چهطور میتونستن روی ذهن بخشهای مختلف جامعه ایرانی تائیر بذارن و اتفاقات و اعتراضات عادی رو به تنش بکشونن.
گزارش چند وقت بعده شبکه الجزیره پاسخ به این سوال رو راحتتر کرد. گزارشی که از حسابهای کاربری مجازیای میگفت که ماموریتشون هم برجسته کردن مشکلات ایران بود و هم تبدیل نارضایتیها به تنش و بحران.
گزارش شبکه الجزیره
ما رد پای یک کارخانه ساخت اکانتهای ضد ایرانی را در آلبانی پیدا کردیم. مجاهدین با درخواست ما برای مصاحبه موافقت نکردند. به همین خاطر فقط افرادی که از این گروهک گریختهاند و در آلبانی پراکنده شدهاند میمانند تا قصه جنگجویان کیبورد به دست را که با سوءاستفاده از رسانههای اجتماعی قصد تغییر حکومت ایران را دارند، تعریف کنند.
حسن شهباز
عضو سابق گروهک تروریستی مجاهدین خلق
ما دستورات را به صورت روزانه با توجه به مسائل مهم در حال جریان در ایران دریافت میکنیم. مسائلی مثل گرانیها، بیکاری، فقر. ما باید با توییت کردن، این موارد را جلوی چشم مردم دنیا قرار دهیم و جمهوری اسلامی را به هر شیوه ممکن به عنوان مقصر سرزنش کنیم. این وظیفهای بود که ما به صورت روزانه به آن مشغول بودیم.
حسن حیرانی
عضو سابق گروهک تروریستی مجاهدین خلق
هر بخشی از اخبار که از آن بشود به نفع آنها و بر ضد حکومت ایران استفاده کرد، ارزشمند است. حالا میخواهد اسرائیل باشد یا آمریکا یا ترامپ یا هر کس دیگر.
در دستورات به ما میگفتند که از چشم هشتگهایی برای توییتهای مان استفاده کنیم هشتگهای معروفی مثل تظاهرات سراسری یا بر اندازیم آنها به ما میگفتند از این هشتگها استفاده کنیم یا آنها را فعالتر کنیم.
به لحاظ سایز کار بخواهیم بگوییم هزاران حساب توسط 1000 تا 1500 عضو مجاهدین اداره میشود.
مارک اون جونز
تاریخپژوه خاورمیانه
اینطور نیست که هر چیزی که در رسانههای اجتماعی اتفاق میافتد مثل گذشته همانجا بماند. بلکه راهش را به سمت رسانههای جریان اصلی باز میکند. آنقدر پروپاگاندا و اخبار جعلی وجود داردکه به آسانی میشود جریانی را ایجاد کرد که به نظر بیاید عقیده تمام ایران بر ضد حکومت را نشان میدهد. ولی این واقعی نیست.
روزنامه گاردین انگلیس هم بعدها افشا کرد بعضی از شبکههای فارسی زبان که اتفاقا نقش مهمی در اعتراضات ایران داشتند با کمک 250 میلیون دلاری محمد بن سلمان ولیعهد عربستان تاسیس شدهاند.
علی علیزاده
تحلیلگر سیاسی
من نمیدونم تلوزیون منوتو،پولش از آمریکا میاد، از عربستان سعودی میاد، از اسرائیل میاد و غیره. با این همه لباسهای رنگی در منوتو، از پشت سوریه و لیبی میاد که سیاه رنگ و رنگ مرگه. ببین در همین چند ماه گذشته یکی از دلایلی که بازار ایران بی ثباتتر شد این بود که تلویزیون شما، مردم رو ترسوند.هلشون داد به سمت بازار دلار. گفت همین الان بازار و پر کنید. به سمت احتکار، انبار و غیره. اینکار چون قبلا در کشورهای دیگه شده، در لیبی شده، در سوریه شده. ما با پروسه تضعیف و کلنگی کردن استیت یا دولت-ملت در منطقهمون، در این 20 سال بسیار آشنا هستیم. یعنی چیزی که شما از هر بچه سال اول علوم سیاسی بپرسید، دیگه آشناست.
اما عامل افزایش شکافهای اجتماعی فقط دستهای خارجی نیستند، بعضی وقتها چهرهها و جناحهای داخلی ایران هم برای اهداف سیاسیشون به خصوص در ایام انتخابات، روی گسلهای مختلف جامعه دست میگذارن و با مانور روی آنها سعی میکنند برگ بیشتری به دست بیارند.
یاد حرفهای یک سال پیش فرمانده سپاه قدس افتادم. کسی که نزدیکتر از همه نقشهای که در سوریه اجرا شد رو دیده بود و حالا از یک خطر در جامعه ایرانی حرف میزد. از ایجاد شکافهای مختلف در جامعه.
سردار قاسم سلیمانی
فرماندار سپاه قدس
این بی حجابه، این با حجابه، این اینجوریه، اون اونجوریه، این چپه، این راسته، این اصلاح طلبه، اون اصولگراست. خب چی رو میخواین حفظ کنین؟ چیو داریم حفظ میکنیم؟ اینها مردم ما هستند، اینها بچههای ما هستند. خب باید بریم دنبال این. باید بیفتیم دنبالش. من و آدمای خودم، من و رفقای خودم، من و موردهای خودم. پس کجا رو میخوایم حفظ کنیم. جامعه ما خانواده ماست.
اما هنوز جواب یک سوال را نگرفته بودم. هدف نهایی از این جنگ رسانهای چیه؟ اگه هدف واقعی اونها براندازیه آیا اصلا چنین امکانی وجود داره؟ سوالهایی با جوابهای متفاوت.
جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا
همایش گروهک تروریستی مجاهدین خلق - پاریس
سیاست اعلام شده ایالات متحده آمریکا باید سرنگونی رژیم آخوندها در تهران باشد.
محمدرضا خاتمی
دبیر کل سابق جبهه مشارکت
ما میخوایم مثلا با اون فراریهایی که مثلا دستشون تو جیب آمریکا و سازمان سیا و نمیدونم پولشون رو از عربستان و اینا میگیرن بخواهیم براندازی کنیم؟ کیه آخه؟ من هیچ کس که سرش به تنش بیارزه و بخواهد بیاد براندازی بکنه و یک بر اساس اون یک آینده بهتری برای مردم بسازه نمیبینم
یعنی شما میگید اگر با این وضعیت براندازی بشه، وضع بدتر میشه؟
ها ... من آینده رو بعد براندازی خیلی تاریک میبینم.
داریوش کرمی
مجری بی بی سی فارسی
مخالفان جمهوری اسلامی ایران عاقلتر از آناند که برای پایان حیات اون روز شماری کنند.
هوشنگ امیر احمدی
استاد دانشگاه راتگرز آمریکا
ببین هیچ انقلابی، 30 ساله، 20 ساله، 25 ساله و 40 ساله از بین نرفته. من نمیدونم چرا ما باید فرض کنیم که انقلاب اسلامی باید در ظرف ...خیلی جالبه مثلا تعریفی که فرمودید اونهایی که تو لس آنجلس نشستن، میخواستن شش ماه اول بره. من دارم میگم که انقلابها با نسل اول انقلابیون هیچ وقت نرفتن.
جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا
همایش گروهک تروریستی مجاهدین خلق – پاریس
به همین دلیل هم هست که قبل از سال 2019، ما که اینجا هستیم در تهران جشن میگیریم. بسیار متشکرم.
حالا ماجرا پیچیدهتر شد. پس اونها از این همه برنامهریزی برای فعال کردن شکافهای اجتماعی در ایران دنبال چی هستند؟
بازار حمیدیه دمشق
آخرین روز حضورم در دمشق، مشغول فیلمبرداری در بازار بودم که فارسی حرف زدن بعضی فروشندهها توجهام را جلب کرد. یکی از اونها به اسم طارق من رو به مغازه خودش دعوت کرد.
بهخاطری که من ایران رو دوست دارم، زبان ایرانی رو یاد گرفتم. هنوز ایران نرفتم، ولی قشنگ بلدم مثلا تهران، اسم خیابون هم بلدم.مثلا تجریش، پیروزی، تهران پارس، جردن، ولیعصر، جنوب تهران، حتی ببخشید یه مثال ایرانی هست که میگن تعارف شاه عبدالعظیمی نمیکنه و ... حتی لهجه ایرانی هم بلدم، مثلا مشهدی. عذر میخوام من مسخره نمیکنم. فقط دارم میگم بهت چهجوری یاد گرفتم. مشهدی میگم مُدنوم ولی نُمگوم. مترسُم بگُم. اصفهانی میگم چی چیهاس؟ چی چی مگوی؟ خوبس، همینهاس. رشت اگر قیمت میکنی نمیگن گرونه، میگن اوووو گرونهمثلا.
طارق از تغییر نگاه بعضی از مردم سوریه در طول این هفت سال میگفت. ببین من الان مسلمونم، زیر مغازه خودم مسیحی. باهم زیر مغازه من. مثلا سنی و شیعه ندارم تو سوریه. ندارم. یعنی من الان ناهار با یک مسیحی میخورم. سنی باشی، هر جفتش یکی بودن. هیچ مشکل نداریم ولی وهابیها اومدن اینجا یک فکری الکی زدن تو مغز این آدم بی سواد بوده. مردم نمیتونه این کار رو بکنه. تو میدونی، الان شما خانوادگی سلیقه خودت با برادرت فرق میکنه. نمیشه مثلا 25 میلیون نفر یک سلیقه باشه، یک راه باشه. هر کدوم یک سلیقه، یک فکری دارن این فکرش مثلا اگر دولت نباشه، من کشور خودم رو بهترش میکنم؛ ولی برعکس اشتباه کردم. من چی میگم میگم میخوای اذیت باشی، قبل جنگ اذیت بودم. ببین الان کشور من 50 سال قبل رفته. اگر نمیخوام بگم صد درصد، میگم 50 سال عقب افتاده. ولی بالاخره دولت هست میگم خداروشکر، مردم یک کم الان دارن میفهمن اشتباه کردن. همهشون الان دوست دارن مثلا دوباره آروم بشینه. دولت باشه، همهشون میدونن اشتباه کردند.
حرفهای طارق درباره پسرفت سوریه در این سالها شبیه حرفهای ابوحیدر بود.
هنگامیکه بحران سوریه آغاز شد، محرکهای غیر داخلی داشت. به چه معنا؟ من به عنوان یک انسان که در یک دفتر طراحی و نقشه کشی کار میکنم، وضع مالی خیلی خوبی دارم. حقوق بالا و سطح زندگی رضایت بخش، ماشین جدید مدرن که بیست هزار دلار خریدم، خانه خوب در منطقه خوب، یعنی منطقهای که از مناطق مرفه حساب میشود، وضع مالی بسیار خوبی دارم. ولی هنگامیکه بحران و جنگ و یا آنطور که میگویند انقلاب آغاز شد البته بین پرانتز بگویم که من قائل نیستم که این انقلاب است، زیرا انقلاب با سازندگی همراه است. تخریب و ویرانی نیست. جنگ نیست، خون ریزی نیست. انقلاب این نیست که نظامیهای کشورت را بکشی و ارتش کشورت را به قتل برسانی. ما ملت واحد و برادر هستیم. این ارتش برای ما است. فرزند حمص برادر من است، فرزند شام برادر من است، فرزند دیر برادر من است. ما ملتی واحد هستیم. درسته؟ وقتی این ماجرا شروع شد، ما توقع نداشتیم که اینطور ادامه پیدا کند، ولی عوامل خارجی باعث شدند جنگ طول بکشد. فساد در همه جا وجود داره. در آمریکا هم فساد است. در انگلیس هم فساد هست. مردم ما خواهان اصلاح هستند، ولی مزدوران موج سواری کردند. اگر قبول کنیم که این اتفاقات انقلاب بوده، اصلا مبنای علمی درستی ندارد؛ بلکه بر مبنای شخصی و درگیریهای قومی است. هدف نابود کردن سوریه است. حقیقتا این هدف است.
حرفهای ابوحیدر پاسخ به سوالم درباره اتفاقات ایران رو راحتتر کرد.
دکتر محمد جواد ظریف
وزیر خارجه
هدف نه دیگه نظام جمهوری اسلامیه، نه دولت آقای روحانیه، هدف ایرانه. ایران رو میخوان نابود کنن. ما تو ایران از اصولگرا، اصلاحطلب، بیخط، مخالف جمهوری اسلامی، مخالف دولت همهمون توی یک کشتی نشستیم.
درعا. هفت سال بعد از شروع درگیریها، شکافهای اجتماعی، اعتراض، دست خارجی، اختلاف پشت اختلاف، اشوب، خشونت، کشته سازی، مردم در برابر مردم، جنگ داخلی، شهرهای ویران شده، چند میلیون آواره، چهارصدهزار کشته و مفقود، نسلی که اثرات جنگ رو سالها در روحاش حس خواهد کرد. شهرهایی که توسط مسلحین اشغال شدند. شهرهایی که حالا بعد از هفت سال آزاد شدند. کشوری که به سرعت در حال پیشرفت بود و کشوری که حالا پروژه بازسازیاش سالها زمان میبره.
ایران مردمی با سلیقهها و عقیدههای مختلف، با قومیتهای متنوع، با دین و مذهبهای متفاوت، با گرایشهای سیاسی گوناگون، اما همهی ما عضو یک خانوادهایم. ما یا همه باهم قهرمانیم یا بدون هم هیچ چیزی ازمون باقی نخواهند گذاشت.
نقد مستند :
1 - مستند تهران دمشق، یکی از مستندهای پرحاشیه و داغ سیاسی سالهای اخیر میباشد که سعی نموده است با بررسی وقایع کشور سوریه، به فرمی موازی، این آشوب ها و اعتراضات را مقایسه نماید و تا حدی نیز موفق بوده است.
2 - یکی از نکات منفی این مستند، عجله در پخش آن، دقیقاً پس از اعتراضات سال 96 در ایران که به عنوان نارضایتی معیشتی شکل گرفت، اما به بیراهه رفت، این مستند بدون برنامه ریزی و حتی تدوین نهایی پخش گردید، ای کاش با تأمل و محتوای کاملتری حتی سال بعد آن اعتراضات انتشار مییافت.
3 - نقطه قوت دیگر این مستند، آرشیوی نبودن و سفر نمودن مستند ساز به کشور جنگ زده سوریه بوده است که قطعاً هنوز در آن زمان امنیت کامل برقرار نبوده است.
4 - مستندساز سعی نموده است که با افرادی از هردو جناح سیاسی در ایران مصاحبه داشته باشد، تا بیطرفی حفظ شود.