-
۱۳۴۰
دانلود رایگان مستند بی تربیت
( بررسی چالش های تعیلم و تربیت کشور )
تیزر مستند :
نام مستند : بی تربیت ( بیتربیت )
کارگردان : سید حسین امام جمعه
تهیه کننده : محمد باصفا
نویسنده : حمید رضا جوادی مقدم
گوینده : سعید شیخ زاده
سال تولید : 1399
مدت : 32 دقیقه
صاحب اثر : سفیر فیلم
این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید
مستند بی تربیت ( بیتربیت )، روایتی است از بیان اشتباهات سیستم آموزشی کشور که مسئولیت تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان امروز و نسل آینده را به عهده دارد.
در حالی که سند بومی تحول نظام آموزش و پرورش که بعد از انقلاب نوشته شده است و سال ها در غفلت مسئولان خاک میخورد در مقابل خواستار اجرای سندی همچون 2030 هستیم که با فرهنگ و مذهب ما همخوانی ندارد.
این مستند 32 دقیقه ای در سال 1399 با کارگردانی سید حسین امام جمعه ساخته و در آستانه شروع به کار دولت دوازدهم در مرداد ماه 1400 انتشار یافت.
متن مستند :
کتاب، دفتر، نیمکت چوبی؛ هنوزم که هنوزه تو خیلی از ماها یه حس عجیبی رو زنده میکنه. نمیدونم، به قول امروزیها یه حس نوستالژیک.
یه حسی که ما رو با خودش میبره به عمق اقیانوس خاطراتمون.
شبهای پرتلاطمی که مجبور بودیم به عشق یه مهر صد آفرین تا دیر وقت بیدار باشیم و فرداش مجبور بودیم خمیازههای اول صبحی رو سر صف با استرس قورت بدیم و خلاصه کلی خاطرات تلخ و شیرین.
نتیجه اینکه ماها شدیم دسته گلهای اون شیوه تعلیم و تربیت. البته این استرسها واسه ما بودند و با تغیراتی که آموزش و پرورش کرده، دانش آموزان نه تنها دیگه طعم استرس رو نمیکشن، بلکه تو یه محیط شاد و جذاب رشد میکنند و با مهارتهایی که یاد میگیرند کاملا آماده حضور در اجتماع میشن.
ایمان، تقوا و عمل صالحی که پاسخ سوالهای دینی بود در مدارس با کار عملی اینجوری یاد میگیرند.
یا به جای اینکه بخوان مثل ما با کلی منت پول تو جیبیشون رو یه خورده بیشتر کنند، یاد گرفتن نون بازوی خودشون رو بخورن و با این وضع اقتصاد به خانواده هاشون فشار نیارند.
دیگه مثل ما پولشونو تو قلک نمیریزن تا روز به روز ارزشش کمتر بشه.
به جاش اینجوری اونو خرج ارتقای سطح علمی کشور میکنند.
محدودیت براشون هیچ معنایی نداره و همیشه در هر زمان و مکان حتی تا پاسی از شب آماده کار تیمیاند.
ورزشکار شدند و الان دیگه مدرسه، حکم باشگاه و زنگ تفریح و کلاس، حکم سالن کشتی رو براشون داره.
تک بعدی نیستن و به جز ورزش هنرمند هم هستند و هنر نویسندگی رو هم یاد میگیرند.
علاوه بر نویسندگان، هنرمندانی را هم داریم که از نسل پیکاسو و داوینچی، که مدرسه رو به چشم یک دفتر نقاشی و کارگاه منبت کاری نگاه میکنند. و اما دیگه خبری از تنبیه با شلنگ و چوب و خطکش نیست و به جاش معلمها دست در دست دانش آموزشها محیط شادی رو برای رشدشون فراهم میکنند.
نبض جهان لحظهای از تبوتاب نمیافته و محیط اطراف ما دائما در حال تغییره. تغییر و تحولی که اگر نباشه، رشدی هم اتفاق نمی افته.
البته تب و تاب تغییر، فقط تو طبیعت خلاصه نمیشه و هرجا که سر برگردونیم نشانههایی از ضرورت این تغییر تحول رو میبینیم.
ساختار آموزش و پرورش هم از این قاعده مستثنی نیست.
نیازمند شدیم به تحول در آموزش و پرورش.
و همه دنبال یک طرح نو در انداختنن، یعنی دنبال اینن که یه چیز جدیدی رقم بخوره.
طرح نویی که همه دنبال در انداختنشن، طرحیه که ضمن تحول در آموزش و پرورش، در باغ سبزی رو برای رهایی دانش آموزان از وضعیت موجود نشون بده.
البته این علاقه وافر به طرحی نو، منحصر در زمان ما نیست و نیاکان ما هم قدمهایی رو برای تغییر و تحول برداشتند.
تغییراتی که سابقه اون برمیگرده به سالهای قبل (1357)....
نه نه، باز هم عقبتر ...
فتحعلی شاه قاجار، یک ولیعهد لایق داشت به نام عباس میرزا. عباس میرزا بعد از شکست سنگین تو جنگ با روسها، درگیر یه سوال مهم شد و براش پاسخهای متنوعی کشف کرد. اون همش از خودش میپرسید چهجوری میتونیم پیشرفت کنیم؟ جامعترین جوابی که نظر عباس آقا رو جلب کرد، مسئله مدارس و نظام آموزشی رایج در کشورهای غربی بود. با این سوال بود که جرقهی اولین تحول در سیستم آموزشی کشور، در ذهن اون شکل گرفت و جوابش رو با فرستادن چند تن از امیدان این مرز و بوم به خارج از کشور، برای یادگیری شیوههای مدرن پاسخ داد. تاریخ ورق میخوره و انگار مسیر افتتاح شده توسط عباس میرزا پیروانی هم پیدا میکنه. پیروانی که سعی دارن مسیر غربی عباس میرزا رو بومی کنند.
ایشون میرزا محمد تقی خان فراهانی هستند که البته ماها بیشتر به نام امیر کبیر میشناسیمشون، که تصمیم به بومی کردن این مسیر گرفتن. این شد که با تاسیس مدرسه مدرن حکومت ایران به اسم دارالفنون، قدمی در راستای تغییر برداشت تا از نفوذ اجنبی جماعت در ایران کم کنه و خودش روی تعلیم و تربیت ماموران و کارشناسان حکومت ایران نظارت کنه، ولی متاسفانه گلچین روزگار اجازه نداد که ثمرات این مدرسه رو ببینه.
بعد از امیر کبیر تاریخ از فردی به نام میرزا حسن خان تبریزی، معروف به رشدیه یاد میکنه. کسی که دومین مدرسه از مدارس نوین رو تو ایران تاسیس کرد و از چمدون سوغاتیهاش از بیروت، آموزش الفبایی که تو مدارس فرانسوییها دیده بود، به نظام آموزشی ما هدیه کرد. شاید هم به همین خاطر بود که هر مدرسهای رو که تاسیس میکرد، عدهای بهش حمله میکردند و خرابش میکردند.
اما نفر چهارم این مسیر ایشون بود. {رضاخان}
وقتی که رضا پالانی، ره صد ساله رو با عنایت انگلیسیها یک شبه طی کرد و به رضاشاه تبدیل شد، تصمیم به اصلاح نظام آموزشی با ممنوعیت حجاب در مدارس گرفت. نکتهی جالب این تغییرات، تاسیس مدارس پیشآهنگی بود که مدیریت اون رو آمریکاییها به عهده داشتند. راه عباس میرزایی که توسط امیر کبیر یه خورده کج شده بود، این بار با تلاش رضاخان به مسیر اصلیش برگشت و جاده مستقیمی شد که انتهاش به غرب میرسید. و خلاصه مشکل همه اینها کپی برداری از رو دست غربیها بود و نیاز به شکل بومی خودمون داشتیم. در واقع نیاز به یک انقلاب داشتیم.
پیروزی انقلاب اسلامی یک تحول بزرگ تو منطقه و جهان بود و انگار مردم دیگه فهمیده بودند که با تغییرات جزئی نمیشه، این نظام طاغوتی رو اصلاح کرد و باید یک تحول رقم زد. یک دگرگونی اساسی.
خیلی زود این ادبیات از انقلاب، وارد سیستم آموزشی شد و مسئولین دست به قلم شدند.
ابتدای انقلاب که در شورای عالی انقلاب فرهنگی در دهه 60، دلسوزان کشور و تا حدی متخصصین، مینشینند و سندی مینویسند برای تغییر بنیادی در آموزش و پرورش. متاسفانه اون سند بعد از رحلت حضرت امام و تغییر دولت، به حاشیه گذاشته میشه و عملا اجرا نمیشه. البته اتفاقات خارج از سندی خوبی میافته.
اتفاقهایی که با ارائه چند طرح و اصلاحیه در دستور کار قرار گرفت.
مثل اصلاح کتابهای درسی، معاونت پرورشی، تربیت معلم یا اجرای یه سری از طرح ها مثل طرح کاد، پیشتازان، سمپاد، مدارس قرآنی و یه سری طرح های دیگه. ولی در عمل همه این طرحها تغییراتی رو در قسمتهای سطحی آموزش و پرورش ایجاد کرد.
هرچند آموزش و پرورش، با گذشت زمان قیافه خوشگلتری پ