دانلود انواع مستند به همراه متن



دانلود رایگان مستند بی تربیت ( بیتربیت )

  • ۲۳۰۲

دانلود رایگان مستند بی تربیت

( بررسی چالش های تعیلم و تربیت کشور  )

 

مستند بیتربیت بی تربیت

 

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : بی تربیت ( بیتربیت )

کارگردان : سید حسین امام جمعه

تهیه کننده : محمد باصفا

نویسنده :  حمید رضا جوادی مقدم

گوینده : سعید شیخ زاده

سال تولید : 1399

مدت : 32 دقیقه

صاحب اثر : سفیر فیلم

 

 

یا

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

دانلود رایگان مستند بی تربیت

 

مستند بی تربیت ( بیتربیت )، روایتی است از بیان اشتباهات سیستم آموزشی کشور که مسئولیت تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان امروز و نسل آینده را به عهده دارد.

 

در حالی که سند بومی تحول نظام آموزش و پرورش که بعد از انقلاب نوشته شده است و سال ها در غفلت مسئولان خاک می‌خورد در مقابل خواستار اجرای سندی همچون 2030 هستیم که با فرهنگ و مذهب ما همخوانی ندارد.

 

این مستند 32 دقیقه ای در سال 1399 با کارگردانی سید حسین امام جمعه ساخته و در آستانه شروع به کار دولت دوازدهم در مرداد ماه 1400 انتشار یافت.

 

مستند بی تربیت

 

 

متن مستند :

 

کتاب، دفتر، نیمکت چوبی؛ هنوزم که هنوزه تو خیلی از ماها یه حس عجیبی رو زنده میکنه. نمیدونم، به قول امروزی‌ها یه حس نوستالژیک.

یه حسی که ما رو با خودش میبره به عمق اقیانوس خاطرات‌مون.

شب‌های پرتلاطمی که مجبور بودیم به عشق یه مهر صد آفرین تا دیر وقت بیدار باشیم و فرداش مجبور بودیم خمیازه‌های اول صبحی رو سر صف با استرس قورت بدیم و خلاصه کلی خاطرات تلخ و شیرین.

 

مستند بیتربیت

 

نتیجه اینکه ماها شدیم دسته گل‌های اون شیوه تعلیم و تربیت. البته این استرس‌ها واسه ما بودند و با تغیراتی که آموزش و پرورش کرده، دانش آموزان نه تنها دیگه طعم استرس رو نمیکشن، بلکه تو یه محیط شاد و جذاب رشد می‌کنند و با مهارت‌هایی که یاد می‌گیرند کاملا آماده حضور در اجتماع میشن.

ایمان، تقوا و عمل صالحی که پاسخ سوال‌های دینی بود در مدارس با کار عملی اینجوری یاد می‌گیرند.

یا به جای اینکه بخوان مثل ما با کلی منت پول تو جیبی‌شون رو یه خورده بیشتر کنند، یاد گرفتن نون بازوی خودشون رو بخورن و با این وضع اقتصاد به خانواده هاشون فشار نیارند.

دیگه مثل ما پول‌شونو تو قلک نمی‌ریزن تا روز به روز ارزشش کمتر بشه.

به جاش این‌جوری اونو خرج ارتقای سطح علمی کشور می‌کنند.

محدودیت براشون هیچ معنایی نداره و همیشه در هر زمان و مکان حتی تا پاسی از شب آماده کار تیمی‌اند.

ورزشکار شدند و الان دیگه مدرسه، حکم باشگاه و زنگ تفریح و کلاس، حکم سالن کشتی رو براشون داره.

تک بعدی نیستن و به جز ورزش هنرمند هم هستند و هنر نویسندگی رو هم یاد میگیرند.

علاوه بر نویسندگان، هنرمندانی را هم داریم که از نسل پیکاسو و داوینچی، که مدرسه رو به چشم یک دفتر نقاشی و کارگاه منبت کاری نگاه می‌کنند. و اما دیگه خبری از تنبیه با شلنگ و چوب و خط‌کش نیست و به جاش معلم‌ها دست در دست دانش آموزش‌ها محیط شادی رو برای رشدشون فراهم می‌کنند.

 

مستند بیتربیت

 

نبض جهان لحظه‌ای از تب‌وتاب نمی‌افته و محیط اطراف ما دائما در حال تغییره. تغییر و تحولی که اگر نباشه، رشدی هم اتفاق نمی افته.

البته تب و تاب تغییر، فقط تو طبیعت خلاصه نمیشه و هرجا که سر برگردونیم نشانه‌هایی از ضرورت این تغییر تحول رو می‌بینیم.

ساختار آموزش و پرورش هم از این قاعده مستثنی نیست.

نیازمند شدیم به تحول در آموزش و پرورش.

 

مستند بی تربیت

 

و همه دنبال یک طرح نو در انداختنن، یعنی دنبال اینن که یه چیز جدیدی رقم بخوره.

طرح نویی که همه دنبال در انداختنشن، طرحیه که ضمن تحول در آموزش و پرورش، در باغ سبزی رو برای رهایی دانش آموزان از وضعیت موجود نشون بده.

البته این علاقه وافر به طرحی نو، منحصر در زمان ما نیست و نیاکان ما هم قدم‌هایی رو برای تغییر و تحول برداشتند.

تغییراتی که سابقه اون برمی‌گرده به سال‌های قبل (1357)....

نه نه، باز هم عقب‌تر ...

فتح‌علی شاه قاجار، یک ولیعهد لایق داشت به نام عباس میرزا. عباس میرزا بعد از شکست سنگین تو جنگ با روس‌ها، درگیر یه سوال مهم شد و براش پاسخ‌های متنوعی کشف کرد. اون همش از خودش می‌پرسید چه‌جوری می‌تونیم پیشرفت کنیم؟ جامع‌ترین جوابی که نظر عباس آقا رو جلب کرد، مسئله مدارس و نظام آموزشی رایج در کشورهای غربی بود. با این سوال بود که جرقه‌ی اولین تحول در سیستم آموزشی کشور، در ذهن اون شکل گرفت و جوابش رو با فرستادن چند تن از امیدان این مرز و بوم به خارج از کشور، برای یادگیری شیوه‌های مدرن پاسخ داد. تاریخ ورق می‌خوره و انگار مسیر افتتاح شده توسط عباس میرزا پیروانی هم پیدا میکنه. پیروانی که سعی دارن مسیر غربی عباس میرزا رو بومی کنند.

ایشون میرزا محمد تقی خان فراهانی هستند که البته ماها بیشتر به نام امیر کبیر می‌شناسیم‌شون، که تصمیم به بومی کردن این مسیر گرفتن. این شد که با تاسیس مدرسه مدرن حکومت ایران به اسم دارالفنون، قدمی در راستای تغییر برداشت تا از نفوذ اجنبی جماعت در ایران کم کنه و خودش روی تعلیم و تربیت ماموران و کارشناسان حکومت ایران نظارت کنه، ولی متاسفانه گلچین روزگار اجازه نداد که ثمرات این مدرسه رو ببینه.

بعد از امیر کبیر تاریخ از فردی به نام میرزا حسن خان تبریزی، معروف به رشدیه یاد میکنه. کسی که دومین مدرسه از مدارس نوین رو تو ایران تاسیس کرد و از چمدون سوغاتی‌هاش از بیروت، آموزش الفبایی که تو مدارس فرانسویی‌ها دیده بود، به نظام آموزشی ما هدیه کرد. شاید هم به همین خاطر بود که هر مدرسه‌ای رو که تاسیس می‌کرد، عده‌ای بهش حمله می‌کردند و خرابش می‌کردند.

اما نفر چهارم این مسیر ایشون بود. {رضاخان}

وقتی که رضا پالانی، ره صد ساله رو با عنایت انگلیسی‌ها یک شبه طی کرد و به رضاشاه تبدیل شد، تصمیم به اصلاح نظام آموزشی با ممنوعیت حجاب در مدارس گرفت. نکته‌ی جالب این تغییرات، تاسیس مدارس پیش‌آهنگی بود که مدیریت اون رو آمریکایی‌ها به عهده داشتند. راه عباس میرزایی که توسط امیر کبیر یه خورده کج شده بود، این بار با تلاش رضاخان به مسیر اصلیش برگشت و جاده مستقیمی شد که انتهاش به غرب می‌رسید. و خلاصه مشکل همه این‌ها کپی برداری از رو دست غربی‌ها بود و نیاز به شکل بومی خودمون داشتیم. در واقع نیاز به یک انقلاب داشتیم.

پیروزی انقلاب اسلامی یک تحول بزرگ تو منطقه و جهان بود و انگار مردم دیگه فهمیده بودند که با تغییرات جزئی نمیشه، این نظام طاغوتی رو اصلاح کرد و باید یک تحول رقم زد. یک دگرگونی اساسی.

خیلی زود این ادبیات از انقلاب، وارد سیستم آموزشی شد و مسئولین دست به قلم شدند.

ابتدای انقلاب که در شورای عالی انقلاب فرهنگی در دهه 60، دلسوزان کشور و تا حدی متخصصین، می‌نشینند و سندی می‌نویسند برای تغییر بنیادی در آموزش و پرورش. متاسفانه اون سند بعد از رحلت حضرت امام و تغییر دولت، به حاشیه گذاشته میشه و عملا اجرا نمیشه. البته اتفاقات خارج از سندی خوبی می‌افته.

اتفاق‌هایی که با ارائه چند طرح و اصلاحیه در دستور کار قرار گرفت.

مثل اصلاح کتاب‌های درسی، معاونت پرورشی، تربیت معلم یا اجرای یه سری از طرح ها مثل طرح کاد، پیشتازان، سمپاد، مدارس قرآنی و یه سری طرح های دیگه. ولی در عمل همه این طرح‌ها تغییراتی رو در قسمت‌های سطحی آموزش و پرورش ایجاد کرد.

هرچند آموزش و پرورش، با گذشت زمان قیافه خوشگل‌تری پیدا کرد، ولی همچنان حرکتش روی همون ریلی بود که مقصد مبهم و تاریکی داشت.

متاسفانه عمق فاجعه تازه داره خودش رو نشون میده.

آروم آروم نبض آموزش و پرورش از تب وتاب می‌افته و انگار فقط با یه شوک جدی میتونه به حیاتش ادامه بده.

منتها ما خیلی فاصله داریم با وضع مطلوب، سندی باز دوباره در سال 90 تصویب میشه، البته از سال 83 تا 88 طول میکشه تدوین این سند، افت و خیزها و نوسانات زیادی داشته تدوین این سند. نهایتا در سال 90 سند تحول بنیادین آموزش پرورش به تصویب شورای عالی انقلاب  فرهنگی میرسه.

سند تحولی‌که به دستور رهبری تدوین شده بود، جدی‌ترین شوکی بود که بعد مدت‌ها آموزش و پرورش به خودش دیده بود و می‌تونست زندگی رو به پیکر نیمه جون تعلیم و تربیت کشور برگردونه. یک شوک اساسی که دانش آموزان رو به اون ایده‌آلی که باید باشند نزدیک کنه.

سند 63 صفحه‌ای که برای همه چیز تدبیر کرده بود و تونسته بود منتقدان‌شان رو هم تا حد زیادی راضی کنه. مثلا تو فصل هفتم سند مسیری طراحی شده، تا با یه برنامه ریزی دقیق دانش آموز مهارت‌های جذاب و متناسب با دوره تحصیلی‌شو یاد بگیره که با مجموعه این آموزش‌ها در آینده دیگه نگران شغل و درآمد و این‌جور چیزها نباشه.

یا اینکه تدبیر شده بود دانش آموز تو تمام مدت تحصیلش، خدمات مشاوره‌ای دریافت کنه، اونم نه فقط تو زمینه‌های مرتبط به درسش، بلکه تو موضوعات مختلفی مثل سلامت جسم و روان و حتی مشاوره‌های تخصصی برای آینده‌اش.

سند تحول مثل طرح‌های قبلی، پایتخت محور نبود و نگاه ویژه‌ای به مناطق محروم داشت. مثلا مصوب شده بود بچه‌ها تو مناطق محروم هم امکان شرکت در دوره پیش دبستانی با تاکید بر آموزش‌های اجتماعی و قرآنی رو داشته باشند.

یا یکی دیگر از ویژگی‌های این سند، طراحی و تدوین برنامه آموزشی و تربیت متناسب با تفاوت در نقش‌های دختران و پسران بود.

در واقع با اجرایی شدن این سند دیگه تو نظام آموزش و پرورش، مدرک گرایی، حفظ محوری، آسیب‌های اخلاقی و تربیتی نوجوانان، دیگه جایی نداره.

هر وزیری هم که می‌اومد کلی وعده و وعید برای اجرای سند می‌داد و اتفاقا معتقد بود که سند کاربردیه.

حمید رضا حاجی بابایی (1388-1392)

و تحول بنیادی بر تمام زوایای گوناگون آموزش و پرورش خواهد تابید

علی اصغر فانی (1392-1395)

اهتمام به اجرایی شدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

سید محمد بطحائی (1396-1398)

از همین امروز تحول در نظام آموزش و پرورش رو بر اساس سند تحول بنیادین با جدیت آغاز کنم.

محسن حاجی میرزائی (1398)

سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت یک دستاورد بزرگی‌ست برای نظام آموزشی ما.

اما خب نتیجه این همه قول و قرار، چی ‌شد؟

 

مستند بیتربیت

 

این تلاش جمعی، این فکر جمعی رقم خورد، اما آیا اینکه در اجرا چه چیزی رقم خورده. در اجرا، خب بله، در اجرا تقریبا هیچه. به این معنی که خب از همون چیزی که تو خود اون سند نوشته شده، چقدش اجرا شده مسئله داریم.

طبق سند تحول، فصل هشتمش، میگه که اینکه آقا! این سند تحول باید گزارش اجراش سالانه بیاد در شورای انقلاب فرهنگی.

چند تا، توی این 9 سال چند تا گزارش گرفتند این‌ها از اجرای سند تحول؟

یعنی شما اگر صد و مثلا 30 تا راهکار توی سند نوشته شده، از 130 تا راهکار امروز باید گزارش داده بشه، که بگین از این 130 تا راهکار، چند تا راهکارش اجرایی شد. این گزارش رو باید شورای عالی آموزش پرورش بده.

تنها گزارشی که از روند اجرایی سند تحول تا همین الان موجوده، گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر کرده. و تو این گزارش راهکارهایی که تو سند ذکر شده رو به این سه دسته تقسیم کرده.

کوتاه‌ترین ستون این نمودار، از میزان راهکارهای «اجرا شده» خبر میده. خبری که اصلا خبر خوبی نیست

ایشون دبیر شورای عالی آموزش و پرورش هستند. شورایی که سند تحول رو تصویب کرده و در واقع نظارت اجرای سند هم به عهده ایشونه.

میشه گزارش‌هایی که به شورای عالی انقلاب فرهنگی تحویل دادید، منتشر بکنید لااقل بخشی‌اش رو.

نه دیگه اون‌ها گزارش‌های درون سازمانی بودند.

بسیاری از مشکلات آموزش پرورش رو، در موضوعی میدونم که اسمش رو گذاشتم کوچک‌انگاری آموزش پرورش.

این کوچک‌انگاری، همیشه در نگاه حاکمیت به آموزش و پرورش  جریان داشته و موضوع جدیدی نیست. ولی در مورد سند تحول همون طوری که تو فصل هشتم این سند اومده، شورای عالی انقلاب فرهنگی، جایگاهش جایگاه تصمیم‌گیر و ناظر بر فرآیند تحوله.

بعد شورای عالی آموزش و پرورش، مسئول بررسی و تصویب و ابلاغ سیاست‌های اجرایی این سنده، و اما دولت و مجلس هم مسئولیت مستقیم نسبت به این سند دارند.

همین وزارت آموزش پرورش، با همین کارکردی که ما ضلع توسعه برای اون قائلیم، با همین نگاه حداقلی، آیا برای همین عزمی وجود دارد که تحول ایجاد کنیم یا نه؟

که اقایون وزرا براشون، نه آقایون وزرا، برای سیاست‌گذاران کشور به غیر از رهبری رو اگر استثنا بکنیم، هیچ‌کسی فایلی به اسم آموزش پرورش تو ذهنش وجود نداره.

نداشتن فایل آموزش و پرورش، یعنی رئیس جمهور حاضر نباشه تو جلسه با وزیر شرکت کنه و بعد ایشون هم استعفا بده و علتش هم یه چیزی دیگه اعلام بکنه.

ربیعی- سخنگوی دولت وقت: ابتدای هفته استعفاشون رو به رئیس جمهور محترم دادند و در استعفا نوشته‌اند که به علت حضور در مجلس ...

معاون اول رئیس جمهور در مراسم معارفه وزیر جدید آموزش و پرورش گفتند که بطحائی خودش استعفا داد و من وقتی خبردار شدم که با استعفای او موافقت شده بود.  این استعفا در ایام تعطیلات عید فطر بود و من آن را در موبایل دیدم و تعجب کردم که چرا وی هوس مجلس به سرش زده است

بطحائی – وزیر مستعفی: به بنده برخورد، وقتی من برای یک موضوع مهمی و فوری در آموزش و پرورش، وقتی رو از رئیسم میخوام و ایشون این وقت رو نمی‌گذاره، اما برای ده‌ها کار دیگه تو حوزه سیاست خارجی، تو حوزه نفت، ساعت‌ها وقت میگذاره، ولی 5 دقیقه، 10 دقیقه، به من وقت نمیده، به من حق بدین که به من برمیخوره. خب من صبح استعفا رو نوشتم، خبر دارم که بعدازظهر بدون اینکه حتی یک پرس‌وجویی بشه که آخه تو چه مرگته؟ که واقعا تو کلت به دیوار خورده میخوای بری مجلس؟ یا نه چیز دیگه‌ایه؟ نه از طرف رئیسم، نه از طرف مثلا معاون ایشون، از آبدارچی دم در. یک زنگی به من بزنه، آبدارچی بگه فلانی تو به عنوان وزیر آموزش و پرورش، واقعا چه مرگته که تو این شرایط میخوای بری واقعا؟

چون نظام فکری دولت، منطبق بر نظام فکری تمدن موجوده، نظام فکری در واقع لیبرال یا نئو لیبرال داره بر اون حاکم میشه به تعبیر آقایون، اونی که وقتی داره اینجوری فکر میکنه، دیگه خیلی دنبال این نیست که سندی رو بیاد پیوست بکنه برای اجرا شدنش، که بوی مثلا فرهنگ بومی خودمون رو بخواد بده. اصلا دنبال این نیست. ته تهش اینه که میگه آقا ببین همین‌جوری که تو خیلی از مسئله‌های دیگه میگه آقا بریم مدیر وارد کنیم، همین‌جوری که تو مسئله اقتصادی، دستش به اون طرف درازه، خیلی نباید تعجب بکنیم که برای تحول تو آموزش و پرورش دستش به اون طرف دراز بشه بره سند آموزشی 2030 رو بیاره. اصلا نمیشه تعجب کرد

و البته خب مجلس هم دغدغه‌ای برای اجرایی شدن سند نداره و مجموع مطالبه اون‌ها از وزرای آموزش و پرورش خلاصه میشه به این که حقوق و مزایای معلم‌ها چی شده و چی نشده.

جالب‌تر اینکه مجلس حتی یه بار هم وزیر یا رئیس جمهور رو برای موضوع به این مهمی صدا نکرده. وقتی عزم و اهتمامی نیست، باعث میشه قوانینی تصویب بشه که اتفاقا در تضاد با سند تحوله. مثلا قانونی که باعث شد معلم‌هایی که حتی کمترین آموزش رو ندیده‌اند، به صورت رسمی استخدام آموزش و پرورش بشند و سر از کلاس بچه‌ها در بیارند.

مجری خبر: مجلس با کلیات طرح اصلاح قانون تعیین تکلیف استخدامی معلمان حق التدریس و آموزش یاران نهضت سواد آموزی موافقت کرد و این طرح ...

اوج فعالیت شورای عالی آموزش و پرورش هم در این حد بوده که طی این 10 سال فقط زیر نظام‌ها یا همون برنامه‌های اجرایی این سند رو تصویب کنه.

شورای عالی آموزش پرورش به عنوان یک رکنی که باید می‌اومد حمایت می‌کرد از این سند برای اجراش، جایگاه فرادستی رو نداشت که حمایت بکنه. این ضعف مدیریتیه در آموزش و پرورش.

و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم که طبق قانون، مسئولیت نظارت بالاتر نسبت به سند رو داره، تا امروز قدم از قدم برنداشته.

شورای عالی انقلاب فرهنگی هم که تعطیله اصلا، یعنی شورای عالی آموزش و پرورش انصافا پرکاره، اما خوش کار نیست. یعنی زیاد کار میکنه، اما خوب کار نمیکنه. شورای عالی انقلاب فرهنگی که نه خوش کاره، نه پرکاره، تعطیله. به ویژه در این دولت که کاملا تعطیل شده، تقریبا میشه گفت تعطیله.

شورای انقلاب فرهنگی که اشاره کردید بر اساس سند مسئولیت داشت که این عزم ملی رو رقم بزنه. همه دستگاه‌ها رو به صراحت خود سند باید می‌آورد کنار آموزش پرورش قرار می‌داد.

اما دلسوزان کشور همیشه و همه جا هم، بی‌حال و بی اراده نیستند.

علی الظاهر قراره سر این سند هوو بیاد.

روحانی: من از این 2030 نخواهم گذاشت، تا آخر دولت دوازدهم دنبال می‌کنم.

وقتی 5 سال از تصویب سند گذشت و طبق قانون زمان بازبینی سند تحول رسیده بود، مسئولین به جای بررسی موانع اجرای سند تحول، یک تحول دیگه‌ای رو رقم زدند.

کارگروهی برای اجرایی شدن این سند چیده شده، یک هیئت دولت کوچولوست. رئیس این کارگروه کیه، وزیر آموزش پرورش. دبیرش کیه، دبیر یونسکو در ایران.

25 شهریور 1395 ابلاغیه‌ای صادر میشه که طی اون از تمام وزارت خونه‌ها، تا صداوسیما و حتی بهزیستی کشور کارگروهی شکل میگیره که هرچه سریع‌تر مواد جهانی سند 2030 رو به اجرا در بیارند.

ای کاش هوویی که سر سند تحول آوردن، فقط همین بخش‌نامه بود.

بند محکمی که به این بخش‌نامه اضافه میشه، تیر خلاصیه به پیکره‌ی نیمه جان سند تحول.

اما این بند رو محکم کرد آقای جهانگیری، دولت این بند رو توی مصوبه هیئت وزیراش محکم کرده. بند 3 اش این رو میگه، تمام مصوبات این کارگروه لازم الاجراست. کی داره این حرف رو میزنه؟ معاون اول رئیس جمهور. کی داره این حرف رو میزنه؟ مصوبه هیئت وزیران. یعنی هیچ دستگاه دیگه‌ای حق تخلف و تخطی از این مصوبات اینجا رو نداره.

بندی که همه دستگاه‌های اجرایی کشور رو به خط میکنه:

3- دستگاه‌های اجرائی برای تحقق اهداف برنامه آموزش 2030 موظف به اجرای تصمیمات کارگروه می‌باشند.

عرضم اینه که، تمام توان دولت اومد پای کار این سند. 30 تا کارگروه براش درست کردند.

30 تا کارگروه درست کردند، ریز کردند. که اون چون طبق سند آموزشی 2030 که وجود داشت، باید کشورها می‌اومدند اون رو بومی کشور خودشون می‌کردند. هفتاد و خورده‌ای صفحه، شد سیصد و هفتاد و خورده‌ای صفحه، تو ایران.

شورای انقلاب فرهنگی هم که حال رسیدگی به این مسائل رو نداره.

استاد رحیم پور ازغدی: چرا جلسات شورا مکرر تعطیل می‌شده تو این سال‌ها؟ حال غیر از این چهار پنج ماه اخیر که اونم الان میگم چی بود. چرا دستورات غرب و سازمان ملل، بر خلاف قانون اساسی و بدون نظر نهادهای قانونی اینجا(ایران) مستقیم از اونجا می‌گیرند، اجرا می‌کنند، بودجه می‌گذارند و به اونها گزارش می‌دهند. و اینجا به بحث هم نمی‌گذارند، خلاف قانون هم هست

روحانی: آقای دکتر دانش، خب جزو باز دوستانی‌ست که در این اواخر به ما ملحق شده بودند در آموزش و پرورش.

البته این تلاش‌های بی وقفه و به خط کردن تمام ظرفیت‌های کشور بی‌نتیجه هم نبود و اتفاقا خیلی زود به ثمر رسید.

ببینید چه اتفاقی افتاد ما ظرف یک سال و یکی دو ماه از شروع شدن اجرایی شدن سند آموزش 2030، توسط یونسکو تقدیر می‌شیم. میدونی برای چی تقدیر می‌شیم؟ به عنوان کشور برتر در اجرایی شدن سند آموزش 2030 در آسیا و اقیانوسیه.

وقتی توان دولت بیاد پای کار، میشه این.

2030 هر چه‌قدر هم که بد شه، یک خوبی داشت. اونم این‌که ثابت کرد مسئولین عزم و اراده جدی برای اجرای تحول رو دارند، فقط به شرطی که پای سند تحول در میون نباشه و برچسب فرنگی خورده باشه.

آموزش و پرورشی که کمیتش لنگ تامین حقوق کارکنانشه و ریاضی، شیمی، هندسه و حتی دین و زندگی رو فقط نمره میبینه، دیگه چه انتظاری میشه ازش داشت؟

اهمیت تربیت صحیح نسل آینده، روز به روز داره کمرنگ میشه و الان با بحران جدی تربیت مواجه‌ایم و بی‌شک تو چند سال بعد با یک نسل «بی‌تربیت» مواجهیم

روشنی کلاس‌های درس آیندگان کشورمون به نفس‌های پاکیه که تو این کلاس‌ها نفس زدند و شرط خاموش نشدن این چراغ، اراده و عزمیه که همه ما باید داشته باشیم.

میدونی، یکی از اتفاقاتی که لازمه، نگاه‌شون به آموزش و پرورش از یک دستگاه مصرفی به یک دستگاه سرمایه تغییر پیدا کنه. همون عزم مدیرانی که گفتن آقا، مدیران عزم لازم رو ندارن، این باید اول ایجاد بشه. اگه این ایجاد بشه، دیگه آموزش و پرورش مصرف کننده نیست. سرمایه است. سرمایه‌های کشور رو اون داره میسازه، این حداقل‌ترین کاریه که باید اتفاق بیفته.

این حساسیت نظام آموزش پرورش، حساسیتش حساسیت امنیت ملی ماست. دیر بازدهه، بله. ولی واقعا تو همین ترازه.

اما این وسط عزم و اراده مسئولین نقشی تعیین کننده داره و درواقع حرف اول رو میزنه. البته تربیت نسل آینده، فقط وظیفه آموزش پرورش نیست و مثل اتفاقی که در نوشتن سند 2030 افتاد، نیازه تا همه نهادها بیان پای کار.

یکی از اصلاحات لازم در سند تحول اینه که این تلقی از تربیت، که تربیت کار یک وزارت‌خونه است، این شکسته بشه. تربیت بشه کار کشور، تربیت بشه کار کل جامعه، تمام نهادها درگیر تربیت باشند.

 

مستند بی تربیت

 

هرچند اجرای سند وظیفه قانونی مسئولین مرتبطه، ولی ما هم نباید بیکار باشیم. برای اجرایی شدن سند تحول، نیاز به یک مطالبه جدیه. مطالبه‌ای ازمسئولین اجرایی که بی شک با هم‌صدا شدن معلم‌ها به سادگی محقق میشه.

هر چند از حق نگذریم معلم‌ها و مخصوصا جوان‌ها، دست از تلاش برنداشتند و با تشکیل گروه‌های تحول‌خواه، قدم‌های خوبی برداشته‌اند.

شما در تمام تحولات تاریخی که نظام مدرن و جریان سرمایه‌داری در دنیا طی کرده، برای سیطره بر هر بوم و فرهنگ و کشوری، رفت ابتدا شروع کرد آموزشش رو تغییر و تحول ایجاد کرد.

شاید سند تحول به تنهایی در وضعیت آموزش و پرورش معجزه نکنه، اما حتما شروع خوبیه برای تربیت نسلی که بتونه آینده کشور رو رقم بزنه.

 

 

 

دانلود رایگان بی تربیت

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید