-
-
۷۹۶
دانلود رایگان مستند 72 ساعت
( بررسی نحوه شهادت حاج قاسم سلیمانی )
تیزر مستند :
نام مستند : 72 ساعت ( هفتاد و دو ساعت )
کارگردان : مصطفی شوقی
تهیه کننده : مهدی مطهر
نویسنده : مصطفی شوقی
تدوینگر : محمد حسینی ، مصطفی شریفی
تولید عراق : سید منتظر الغالبی
تولید سوریه : حنیف خیرالامور
سال تولید : 1400
مدت : 72 دقیقه
صاحب اثر : سازمان هنری رسانهای اوج
این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید
مستند 72 ساعت ( hours 72 )، روایتی پر التهاب از سه روز پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی میباشد.
این مستند 72 دقیقه ای در سال 1400 به کارگردانی مصطفی شوقی و با حمایت سازمان هنری رسانه ای اوج در کشورهای ایران، عراق و سوریه ساخته شده است.
متن مستند :
عراق – بغداد - دوشنبه 2 دی ماه 1398 ( 23 دسامبر 2019 )
قاسم سلیمانی حدود یک ماه است که در عراق حضور دارد
عراق از نوامبر 2019 (مهرماه 1398) با اعتراضات گسترده مردم نسبت به فساد اداری و تبعیض روبهرو است.
چرا؟ !!!! چرا این همه خرابکاری؛ شهر رو نابود کردید.
عراق- بغداد - میدان التحریر - پاییز 1398 - دسامبر 2019
شبچله همین دخترخانمشون زینب خانم، زنگ زد به ایشون و خیلی با ناراحتی که چرا نمیای و بلند شو بیا و اینها. پنجشنبهای بود که هفته قبل از شهادتشون ایشون از اونجا رفتند.
مواظب باش مواظب باش
جمعه 27 دسامبر 2019 – 6 دی ماه 1398
پایگاه آمریکاییها در کرکوک مورد حمله قرار گرفت و یک آمریکایی کشته شد.
آمریکاییها بهانه قرار دادند و گفتند این توسطه عرضم به شما که نیروهای کتائب حزبالله کشته شده
روز 29 دسامبر آقای اسپر وزیر دفاع آمریکا با من تماس گرفت و گفت ما در پاسخ به حمله به پایگاه کرکوک برخی از مقرهای مشکوک را هدف قرار میدهیم.
گفتم ما یک کمیته تحقیقاتی تشکیل دادهایم و شما نیز عضو این کمیته خواهید بود و اگر شما این کار را انجام دهید، بسیار خطرناک و غیرقابل قبول برای ماست.
تا اون زمان هنوز مستقیم اقدامی انجام نشده بود توسط آمریکاییها، اسرائیلیها زده بودند تو خاک سوریه.
بنده مستقیما به فرماندهی ستاد مشترک عراق اعلام آماده باش دادم و همینطور به شهید ابومهدی اطلاع دادم. هنوز یک ربع یا ده دقیقه از مکالمه ما نگذشته بود که ایشان با من تماس گرفت و گفت همین الان قائم رو بمباران کردند.
گروههای مختلف حشدالشعبی، واشنگتن را به دلیل هدف قرار دادن پایگاههای کتائب حزبالله عراق در غرب آن کشور تهدید به انتقام سخت نمودند.
به اعتقاد من این حمله یک حمله از پیش برنامهریزی شده بود و هدف انجام آن خارج شدن نیروهای مقاومت حشدالشعبی از این مناطق میباشد. و اینکه این منطقه از هر نیرویی که باعث نقش بر آب شدن نقشههای آمریکا برای ادامه حضور در این منطقه میباشند تخلیه شود.
دکتر علی خفاف
دستیار شهید ابومهدی و معاون اجتماعی حشدالشعبی
حاج قاسم طبق برنامه قبلی قرار بود روز دوشنبه به عراق سفر کند.
لبنان – بیروت
دوشنبه 9 دی ماه 1398
30 دسامبر 2019
شهید سردار سید محمد حجازی
از فرماندهان جبهه مقاومت
تماس گرفتم با حاجی، از ایشون پرسیدم که، حالا با کد معمولا باهم صحبت میکردیم. گفتم حالا مثلا سمت ما میای یا نه؟ ایشون گفت نه، من برنامهای ندارم و گفت که من میخوام برم سمت عراق، شاید از اونجا بیام سراغ شما.
30 دسامبر 2019-( 9 دی ماه 1398 )
یک روز قبل از حمله به سفارت آمریکا
ترامپ در هنگام بازی گلف با سناتور لیندزی گراهام در فلوریدا درباره ترور ژنرال قاسم سلیمانی مشورت میکند. گراهام به ترامپ میگوید: هدف قرار دادن سلیمانی مانند این است که " بلک جکی 10 دلاری را مقابل بلک جکی دستی 10 هزار دلاری بازی کنی !" اشاره به یک نوع بازی قمار
کتاب خشم – نوشته باب وودوارد – روزنامه نگار و نویسنده مشهور آمریکایی
سوریه – دمشق
دوشنبه 9 دی ماه 1398
30 دسامبر 2019
حاج یونس
از فرماندهان مقاومت
من زنگ زدم به آقا جواد گفتم که من میخوام برم حلب، اگر کاری نداری نیستم. گفت که نه نرو، گفتم بریچی نرم؟ گفت که احتمال داره که رفیقمون بیاد. وقتی که با این عبارت که رفیقمون بیاد، من متوجه میشدم که حاجی میخواد بیاد. گفتم کی؟ گفت که تو 24 ساعت آینده گفته میام.
روز دوشنبه شد و سفر حاج قاسم کنسل شد و یا به تاخیر افتاد و ایشان به عراق نیامد و ما نیز از موضوع مطلع نشدیم.
عراق – بغداد
سه شنبه 10 دی ماه 1398
31 دسامبر 2019
روز سی و یکم دسامبر تشیع پیکر شهدای حمله آمریکا به قائم برگزار میشد و همین باعث شد که بسیاری به سوی سفارت آمریکا حرکت کنند تا در آنجا دست به تحصن بزنند.
آمریکاییها در وضعیت بسیار حساسی قرار گرفته بودند.
ابوعلی البصری
از فرماندهان مقاومت و حشدالشعبی عراق
مردم در حالت بسیار هیجانی قرار داشتند. و از فقدان این همه جوان بسیار متاثر و خشمگین بودند. پس جمعیت به سوی سفارت روان شد و به تدریج تنش بالا گرفت و گروهی از معترضین وارد سفارت شدند.
هادی العامری
رئیس ائتلاف فتح در پارلمان عراق
در این شرایط حساس ما صلاح نمیدانستیم که حاج قاسم به عراق بیاید.
بعد از حادثه سفارت، به ابومهدی اصرار کردیم که به ایران برود تا خانواده را ببیند و همچنین اوضاع هم کمی آرام شود، اما موضوع سفر حاج قاسم این موضوع را به تاخیر انداخت.
سوریه – دمشق
سه شنبه 10 دی ماه 1398
31 دسامبر 2019
سه شنبهها تو اون زمان ما یه پرواز مندنئی داشتیم یعنی روتینگ ما همیشه اینطوری بود.
از فرماندهان جبهه مقاومت
ما فرودگاه بودیم منتظر بودیم آقای ابو باقر تشریف بیارند. به ما گفتند ابو باقر میخواد بیاد اینها. خب طبیعی بود که من هم وظیفهام بود هم فرودگاه باشم همیشه، هم موقعی که بالاخره مسئولی، فرماندهی کسی چیزی میاد، خب بالاخره احتراما برم استقبالشون.
سید اکبر
از فرماندهان جبهه مقاومت
من به دفتر گفتم که هماهنگ کنین من میرم فرودگاه ابو باقر رو خودم میرم میارم.
پرواز نشست و اومد چسبوند به فینگر ...
مطابق معمول، بنده زمانیکه میخوام درب هواپیما رو باز کنم، از برادرمون{بوق} مجوز میگیرم که در هواپیما رو باز کنم یا باز نکنم فعلا.
{بوق} با ماشین رفتیم پای پلکان هواپیما.
مسافرها شروع کردن پیاده شدن، سر تیم امنیت، پرواز گردن منو گرفت گفت آقا سید کجاست؟ گفتم اقا سید پایینه. گفت بگو بیاد بالا
دیدیم ابو باقر داره از پلهها میاد پایین، هی اشاره میکنه بیاید بالا. نزدیکتر که بهش شدیم، تقریبا سینه به سینه شدیم، گفت حاجی بالاست. وقتی که گفت حاجی بالاست، من همون لحظه سید رو دیدم. اصلا سید رنگ و روش پرید ...
یک چند دقیقه وایسادم اصلا، دیدم از این پله سمت راست هواپیما، آقای حسین پورجعفری از پلهها تا وسط پلهها اومد و هی به من اینجوری اینجوری میکنه.
دیگه ابو باقر نشست تو ماشینی که اونجا بود، من و {بوق} رفتیم بالا.
حاج آقا رو اون صندلی ردیف اول هواپیما، اون گوشه اون سمت چپ نشسته بود. یه دونه هم از این ماسکا به دهان مبارکشون زده بودند. گفتم که حاج اقا من که هنگ کردم. گفت حالا یه صلوات بفرست از هنگی در میای.
موقعی که حاج آقا میاد دیگه ما دور میشیم، پخش و پلا میشیم. کاری میکنیم که نه حاج آقا ما رو ببینه، نه ما حاج آقا رو ببینیم. رفتیم پشت هواپیما آقا سیدم اومد دیگه حاج آقا رو برد و رفت.
{بوق} راننده شد. پور جعفری جلو، نفر بعدی نشست. حاج آقا عقب نشستند سمت راست پشت سر پورجعفری، منم نشستم عقب پشت سر {بوق}.
خب نه تیمی، نه حفاظتی، نه اسلحهای، هیچی. یه مقدار از راه رو که اومدیم، اولا که هی سوال میکرد که کی میرسیم؟ گفتم حاج آقا الان میریم میرسیم شهر، بعد میریم فلان جا و از اونجا اینجوری میریم. یکم که گذشت دیگه با آقای سید اکبر عقب صحبت میکردند راجع به کار اینها ...
یک دفعه حاجی بدون مقدمه گفت: ...
آقای سید اکبر، حامد عراق هم دیگه پیر شده باید شهید بشه.
گفتم حاج آقا؟
یکم دیگه اومدیم جلوتر گفتش که آقای ابو باقرم دیگه پیر شده، اونم باید شهید بشه. دوباره یکم اومدیم جلوتر باز گفتش که سید {بوق} تو هم دیگه پیر شدی، توام دیگه به درد نمیخوری، تو هم باید شهید بشی. گفتم حاج آقا خدا از زبونت بشنوه انشاءالله.
گفت ما مثل میوه رسیده بالای درخت هستیم، اگر نچیننمون، میفتیم زمین له میشیم.
عراق – بغداد
سه شنبه 10 دی ماه 1398
31 دسامبر 2019
ابوفدک المحمداوی
نائب رئیس نیروهای حشدالشعبی عراق
برنامه ریزی این بود که تظاهراتی مقابل سفارت صورت بگیرد. برنامه این نبود که آتشسوزی و آشفتگی صورت بگیرد. مثلا مردم مقابل سفارت تجمع کنند، این یک گزینه بود و گزینه دوم این بود که مقاومت صورت بگیرد و پایگاههای دشمن هدف قرار بگیرند و در واقع جنگی در بگیرد.
تظاهرات در واقع یک برنامه آمریکایی برای تغییر حکومت بود و ما از آن مطلع بودیم و یکی از دلایلی که باعث شد سفر آقای عادل عبدالمهدی برای سومین بار به ایالات متحده آمریکا به تعویض بیفتد، این بود که آنها منتظر بودند تا باز خورد تظاهرات را ببینید و اگر به ثمر مینشست، دیگر نیازی به آمدن ایشان نبود و اگر به نتیجه نمیرسید به آقای عبدالمهدی اجازه سفر به ایالات متحده را میدادند. وقتی تظاهرات صورت گرفت، کلیه برنامهها تغییر کرد و آمریکاییها بر تمام امور مسلط شدند و حتی دیگر به دستورات حکومت عراقی نیز توجهی نمیکردند. اصلا توجهی به خواستههای حکومت عراقی نداشتند و در آسمان عراق به پرواز در میآمدند و فعالیت میکردند. گو اینکه در آسمان ایالات متحده سیر میکنند.
خانه و ستاد و فعالیتها تحت نظر بود. صدای هواپیماهای بدون سرنشین همیشه به گوش میرسید. یک روز پس از حادثه سفارت ایشان به آنجا رفتند، تا از برادرانی که در آنجا تحصن کرده بودند بخواهد که آنجا را ترک کنند. من نیز با ایشان بودم ولی نپذیرفت که همراهیشان کنم و تنها به همراه راننده رفتند. من خیلی نگران شرایط بودم و ایشان را با اتومبیل خودم دنبال کردم.
حاج حامد
از فرماندهان جبهه مقاومت
و با تاکیدات اکیدی که آقای ابوحسن و آقای ابومهدی اینجوری کردند که آقا اینها رو بیرون بکنید، درگیری کشیده نشه؛ خیلی سخت جلو جمعیت رو گرفتن که وارد ساختمون اصلی نشن.
مشاهده کردم که در آنجا تحت کنترل دقیق آمریکاییها است، تا جایی که برجهای کنترل سفارت نقطه تمرکز خود را بر روی جایی که حاج ابومهدی حاضر بودند قرار میدادند. ایشان مورد شناسایی بودند و تمامی تحرکاتشان زیر نظر بودند.
به همین دلیل با همه این اوضاع آقای ابوفدک و دوستان اونجا و بچههایی که اونجا بودند کوشش کردند و جمعیت رو کشیدند بیرون از داخل سفارت ...
سوریه – دمشق
سه شنبه
10 دی ماه 1398
31 دسامبر 2019
رضا