-
۴۰۲۰
دانلود مستند 33 سال سکوت
( جانباز ایرانی که پناهنده آلمان شد !! )
روایتی جدید از رفتار مسئولان ایرانی با برخی بازماندگان جنگ
بدون سانسور
تیزر مستند :
نام مستند : 33 سال سکوت ( 33sal sokoot )
کارگردان : حسین شمقدری
تهیه کننده : محمدحسن مددی
نویسنده: بشیر بی آزار
مدیر تولید و ارتباطات: محسن اخوانفر، سعید امینی، مجید حسن زاده، علی برادری
تدوین : حسین شمقدری، سیامک سازگار
طراحی : محمد حسن نکوپندار
موسیقی : علیرضا کهن دیری
سال تولید : ۱۳۹۴
مدت : ۵۲ دقیقه
صاحب اثر : مؤسسه فرهنگی آرمان مدیا
این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید
مستند " سی و سه سال سکوت " داستان واقعی جانبازی که برای درمان به آلمان اعزام، اما پناهنده کشور آلمان میشود و راز خود که 33 سال آن را مخفی کرده است را بیان میکند.
حسین شمقدری کارگردان مستند در سال 94 ، به همراه گروه، سفری به کشور آلمان داشته و در آنجا روایت مستند را آغاز میکند ، روایتی از بی کفایتی برخی مسئولین ایرانی در برخورد با جانبازان و مجروحان جنگی که عده زیادی از آنها برای همیشه پناهنده کشور آلمان شده اند و دلایل قانع کننده ای نیز دارند.
پناهندگی جانبازان ما را به یاد فیلم ( از کرخه تا راین ) ابراهیم حاتمی کیا میاندازد ولی این دفه در دنیای واقعی و جانبازانی که برای همیشه از کشور رفته اند.
مختصری از مستند :
در ابتدای مستند، حسین شمقدری به شهر آخن آلمان سفر میکند و قرار ملاقاتی با شخصیت اصلی دارد.
ابوالفضل دوزنده، جانبازی که سالها پناهنده آلمان است، که بابت اینکه نمیتواند خوب صحبت کند عذرخواهی میکند، زیرا فعلاً سرطان حنجره دارد.
جانبازی که درصد جانبازی اش در آلمان 100 درصد است ولی در ایران 48 درصد !!
ابوالفضل دوزنده کارت معلولیت آلمانش را که دولت این کشور به خاطر پناهندگی به وی اهدا کرده است را نشان میدهد که نوشته 100 درصد اما هنگامی که وی در ایران بود بنیاد جانبازان به وی کارت 48 درصد داده است ! درصورتی که این فرد در توی خاک جمهوری اسلامی ایران جانباز شده است !
واقعا مشکل از کجاست ؟
دیدار با پروفسور سمیعی :
در دو بخش مستند از پروفسور مجید سمیعی نام برده میشود، یکی از علت های اصلی پناهنده شدن این جانباز، و در انتهای مستند دیداری با پروفسور سمیعی دارند، او خود میگوید در هنگام جنگ 48 تیر به سمت من شلیک شد که 6 تای آن به من خورد و یکی از تیرها از صورتم وارد شد و از پشت پرده گوشم خارج شد.
عدم موافقت دولت جمهوری اسلامی در اعزام به خارج از کشور!
بعد از مجروحیت با پروفسور سمیعی تماس گرفتم که گفتم اگه بیام اتریش حالم خوب میشود که ایشان هم پذیرفتن اما درخواست من از شورای پزشکی ارتش مورد قبول قرار نگرفت!
اسلحه کشیدن برای وزیر بهداری !
پس از اینکه با اعزام من موافت نشد من به قصد کشتن وزیر یک اسلحه کلت را روی صندلی چرخدارم گذاشتم، روی آن نشستم و راهی دفتر حاج آقا منافی (وزیر اسبق بهداری) شدم، منشی شون ، گفتن نیستن و هنگامی که ناامیدانه در حال برگشت بودم در آسانسور یه روحانی سیدی دیدم، او مرا میشناخت و گفت چرا آقای منافی هستن و به اتفاق هم وارد دفتر ایشون شدیم و وقتی آقای وزیر را دیدم ، ایشان بدون اینکه منو بشناسن، گفتن نگران نباش تو خوب میشی و نامه موافقت اعزام بنده به خارج از کشور را امضاء کردند، اونجا بود که اسلحه را نشان دکتر منافی دادم و گفتم این کلت دو تا فشنگ داشت که یکی برای شما بود و یکی برای خودم، که اگه شما انصاف نداشتی قصد انجام این کار را داشتم.
چون من دردم زیاده، شبانه روزی دارم درد میکشم و دیگه طاقت درد ندارم.... از آنطرف دیگه مرفین من را آرام نمیکنه.
برای گرفتن اقامت و درمانم مجبور به پناهندگی شدم
حدیث داریم از امام علی که حق گرفتنی است، دادانی نیست.
من وقتی در ایران بودم ، هنگامی که میخواستم سوار تاکسی بشم 100 تا تاکسی خالی از جلویم رد میشد ، منو سوار نمیکردن یا موقع عبور از خط عابر پیاده حتی ماشینی ترمز نمیکرد که من با ویلچرم رد شوم.
هنگامی که اولین عملم را جناب دکتر سمیعی انجام دادند ، ایشان گفت عمل دوم را انجام میدم حتی اگه دولت ایران پول نده ، و بلخره من هم با توجه به اینکه کشور ایران میگفت باید برگردی، من هنوز چندین تا عمل دیگه نیز داشتم و پولی برای آن نداشتم، مجبور شدم و پناهنده کشور آلمان شدم و دولت آلمان هزینه 38 عمل من را پرداخت کرد.
دلخوری از مسئولان جمهوری اسلامی :
در قسمتی از مستند تیکه هایی از فیلم ( از کرخه تا راین ) را نشان میدهد که چقدر این فیلم شبیه داستان این جانباز ایرانی و تعداد زیادی از سایر جانبازان که پناهنده کشور آلمان شده اند.
او که خود را دلبسته نظام و رهبری میداند اما از برخی مسئولان کشور دلخوشی ندارد و میگوید آنها خراب کردند، خدا روح خمینی را بیامرزه ولی حیف که حتی خیلی از صحبت ها ایشان را صدا و سیما پخش نمیکنه.
در سخنرانی امام خمینی میگه : شماها خون دادید، شما ها مبارزه کردید ، ماها هیچ حقی نداریم، ما باید برای شما خدمت کنیم، خاک بر سر من که بخوام استفاده عنوانی از شما بکنم.
در بخشی از مستند از محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در زمان ساخت مستند، انتقاداتی نیز میشود.
حالا ببینید ، وقتی امام خمینی اینقدر به مردم احترام میذاره ، سایر مسئولان چه کردند به غیر از دزدی و غارت بیت المال ؟
در تیکه هایی دیگر از این مستند با جانبازانی صحبت میکند که پناهنده آلمان شدند و دولت آلمان برای آنها پیوند کلیه، ویلچر و پای مصنوعی اهدا کرده است و تمامی هزینه های درمانی آنها را به عهده گرفته است.
تقدیر از جانبازان فرانسه !
مستندساز با سفر به فرانسه رویدادی جالب را به نمایش میکشد. میدان شارل دوگل فرانسه هر بعدظهر ساعت 6.30 دقیقه مراسمی برای تقدیر از جانبازان و بازمانده های جنگ فرانسه میگیرد. ولی در ایران چطور !
نقد مستند :
1 - یکی از نقاط قوت مستند این است که کارگردان آن بدون ترس و سانسوری سعی کرده حتی برخی مسئولان نظام را مورد سرزنش قرار دهد.
2 - در بخشی از مستند به محوطه ویلای شاه و سد لتیان که برای استفاده لاکچری و وی آی پی برخی از مسئولان است، اشاره شده ...
3 - نقد پذیری کارگردان در اکران های گسترده که بسیار مورد استقبال روشنفکران ایرانی نیز قرار گرفت.