دانلود انواع مستند به همراه متن



دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

  • ۱۷۰۳

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

( بررسی مهاجرت و زندگی در کشور ترکیه )

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : برای یک زندگی معمولی

کارگردان : حسین شمقدری

راوی : محمد دلاوری

تهیه کننده : محمدحسن مددی

پژوهش : محمدمهدی ناظمی اردکانی

عوامل اجرایی : رضا بارانی

مشاور طرح : امیر ابیلی

سال تولید : 1401

مدت : 80 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

دانلود رایگان مستند برای یک زندگی معمولی

 

چرا برای یک زندگی معمولی باید به کشور ترکیه مهاجرت نمود !

مستند « برای یک زندگی معمولی »، قصد بررسی علت های مهاجرت ایرانی ها و زندگی در کشور ترکیه را دارد.

 

چرا هزینه مسکن و تفریح در ترکیه، حتی نسبت به ایران ارزان تر است؟

حسین شمقدری به عنوان کارگردان و محمد دلاوری به عنوان راوی مستند، ضمن سفر به کشور ترکیه، از نزدیک با ایرانیان مقیم ترکیه مکالمه، و از مکان های دیدنی، تجاری بازدید می‌نمایند.

 

برای یک روز معمولی حسین شمقدری

 

متن مستند :

حاجی کجایی؟ ...  الان خب، الان حاجی ما دقیقا جلوی کانتریم، داریم بارها رو می‌دیم ...

خب ببین نمیشه بهش بگین کار ما رو ردیف کنه؟

نه. اولاً که ما پاسپورت شما رو نداریم، خب ... دوماً بهش گفتم عکس پاسپورت رو به شما می‌دیم، گفت نه. من باید خود طرف رو ببینم ...

 پاسپورت نباشه، بلیط باشه، شما می‌دین چیزش رو ... پاسپورت می‌خوای..

میگه پاسپورت لازمه

ما جلوی کانتریم

داریم سوار می‌شیم، داریم پله رو می‌ریم بالا

استاد جا موند، تموم شد

آره آره آره

کجاست؟

خب می‌خوای بیا روی تماس تصویری، به خدا داریم سوار هواپیما می‌شیم

هنوز به کانتر نرسیده

 

مستند برای یک زندگی معمولی

 

دوستان من از پرواز جاموندم، چون که هم پروازم رو جابه جا کردن، هم اینکه به من گفتن بیا اینجا در این بیابان خدا پارک کن. من هیچ شکایتی ندارم، به نظرم خیلی هم کار قشنگی کردن ... ببینیند اینجا پارکینگ مهم‌ترین فرودگاه ایرانه. تا دلت بخواد جای پارک داره. چرا؟ چون بیابون رو آسفالت کردن، خط کشی کردن، خیلی هم قشنگه؛ حالا درسته که شما برای اینکه خودت رو برسونین ترمینال، باید کلی پیاده روی کنی که، پیاده روی هم برای سلامتی خوبه.

 

اینکه من از پروازم تو تهران جا موندم خیلی مهم نیست ... دوستان مایل بودن ساعت پرواز رو عوض کنن و من باید خودم رو تطبیق می‌دادم. حالا پارکینگ دوربود، خب من می‌دویدم، سرعتم رو بیشتر می‌کردم. مهم اینه که از اون شهر فرودگاهی، می‌دونین که به فرودگاه ما در تهران می‌گن شهر فرودگاهی؛ از اون شهر فرودگاهی با اون همه امکانات و تجهیزات، مردم که از کشورهای مختلف اومدن برای این‌که پرواز کنند، رسیدیم به این روستای فرودگاهی، با چهار دونه پرواز. چیه این‌ها که ردیف کردین اینجا؟ این هم شد پرواز؟ نگاه کن تو رو به خدا. هی هم این صفحه‌ها رو عوض می‌کنن، منظورت چیه؟

توی این سال‌ها، احساس اینکه پاشیم از ایران بریم، دیگه اینجا جای موندن نیست، خیلی فراگیر شده. این پژوهش داره همین رو میگه. پژوهشکده مهاجرت این رو انجام داده. اما اون‌قدر این حس فراگیره، که به نظرم پژوهش هم نمی‌کردن، مثل روز روشن بود. بذارید یک اعترافی بکنم، منم بارها به مهاجرت فکر کردم. من هم بارها، وقت‌های کلافگی، ناامیدی، وقت‌هایی که با تمام قوا رفتن رو مخم، فکر کردم که پاشم کل زندگیم رو جمع کنم و برم. این سفر هم یک طورهایی بررسی اینه بذارم برم یا نه؟

چند تا عدد خیلی ساده. فرودگاه استانبول ظرفیتش برای 150 میلیون مسافره و فرودگاه ما برای 7 میلیون. خب گفتی چند تا عدد! پس بقیه‌اش چی میشه؟ همین یک عدد کفایت می‌کنه. چه اهمیتی داره بگم مسافتش چه‌قدره؟ تعداد پروازهاش چند تاست؟

خب کلی از فرودگاه تعریف کردیم، چه‌قدر قشنگه، چه‌قدر بزرگه، همه این‌ها به کنار؛ منتهی بدون عیب هم نیست. مثلا یکی از عیوبش اینه که مترو نداره و فاصله فرودگاه رو ببیینید تا مرکز شهر چه‌قدر زیاده؟ همین باعث میشه که اگه کسی بخواد با تاکسی بیاد یک عالمه پول باید بده، اتوبوس هم به سختی می‌تونه آدم‌ها رو انتقال بده. یک اشکال دیگه‌اش اینه که همون پارکینگش که خیلی خیلی خوبه و خیلی خیلی هم عالیه و درسته و کنار ترمیناله، سازه‌اش یک ایرادی داره و تمامش رو نمی‌تونن بارگیری بکنن. چون می‌ترسن اگه ماشین پر کنند، به‌خاطر اون ایراد سازه‌ای، یک دفعه بیاد پایین.

از فرودگاه که میری بیرون پنج طبقه پارکینگ کنارته. طبقه اول این پارکینگ‌ها، شرکت‌های اجاره‌ی خودرو هستند. رسیدی می‌تونی با گذاشتن یک بیعانه مختصر خیلی راحت با روزی بین 30 تا 50 یورو، یک ماشین اجاره کنی و بری. یا بدون اینکه دغدغه جای پارک داشته باشی و اینکه پارکینگ پره یا پر نیست، ماشینت رو توی 40 هزار جای پارک بذاری و بری. اگر هم ماشینت رو گم کردی، می‌تونی توی گوشیت شماره پلاک رو بزنی، تا بهت بگه کجاست؟ ... خیلی نمی‌خوام عدد بارونتون کنم، فقط این رو بگم تا بریم توی شهر یک چرخ بزنیم. سال 2002، حدود 6000 شرکت بین المللی توی ترکیه سرمایه گذاری کرده بودن. سال 2019 یعنی 17 سال، بعد شدن حدود 76000 تا. عددها رو گرد کردم که یادمون بمونه. توی 17 سال 6000 تا، حدوداً 12 برابر شد. شد  76000 تا. حالا چراش رو میگم، فعلا بریم چهار تا خونه ببینیم.

 

مسکن :

 اینجا برجیه به نام باباجان در محله اس.ان یورت استانبول. اطراف استانبوله، توی حاشیه است و جالبه بهتون بگم که این برجِ به این بزرگی رو ببینین نصف‌اش رو ایرانی‌ها خریدن و اجاره کردند. توی سال 2021 رتبه اول خرید و اجاره مسکن رو توی اینجا ما داشتیم ایرانی‌ها؛ بعدش عراقی‌ها بودند، بعدش سوریها بودند. دقت کردید؟ اول ماییم، بعد عراق، بعد سوریه؛ یعنی در یک رقابت نفس‌گیر دو تا جنگ‌زده رو پشت سر گذاشتیم. ما ایرانی‌ها حدود 4 میلیارد دلار آپارتمان تو ترکیه خریدیم. کنارش 3 میلیارد دلار دیگه هم باقی خرج‌هامون شد، مثل خرید ماشین و کسب و کار و این‌ها. شد چیزی حدود 7 میلیارد دلار. این یعنی یک سوم فروش نفت ایران به نرخ دلار آزاد یعنی یک چیزی حدود 210 هزار میلیارد تومن (اگر دلار 30 هزارتومن باشه). یعنی 21 جلوش 13 تا صفر.

ما پارسال اینجا رو سه هزار لیر گرفتیم، یه خونه دو خوابه، نرمال میشه مثلا 6 میلیون تومن، الان 6 میلیون تومن، تهران که جایی مثل ...

بدون پول پیش 6 میلیون تومن؟

بله

اجاره‌اش که مثل اینکه از تهران خیلی بهتره

خیلی بهتره، بعد یه خوبی‌ای دارن اینجا،به نفع مستاجران بیشتر تا به نفع صاحب‌خونه، قانون دارن. صاحب‌خونه نمی‌تونه شما رو بلند کنه!

بعد یک سال حتی

اصلا نمی‌تونه بلند کنه ... والا ... اصلا اجازه نداره بعد اجازه نداره سه هزار لیر و بکنه شیش هزار لیر، نهایت می‌تونه بکنه سه هزار و شیشصد لیر و شما می‌تونی اون پول رو بریزی به حسابش و بگی بیست درصد تورم سالانه ترکیه هست طبق گفته خودتون ما هم سه و شیشصد می‌دیم، حتی بره دادگاه شکایت هم بکنه، نمی‌تونه، خیلی سخت بلند کردن. مخصوصا مغازه، مخصوصا مغازه‌های تجاری، اصلا نمی‌تونه بلند کنه. من الان بچه خواهرم یه خونه اجاره کرده بالای یکی از برج‌های خوب، هزار و دویست تا. سالی 100 تا 150 تا لیر میذاره روش، الان داره 1700 تا میده. یه خونه یک خوابه بزرگ که اندازه این‌جا فقط حیاط داره، دو تا استخر عظیم داره.

1700 تا؟

1700 لیر، میشه سه میلیون تومن

الان برادرم مجبور شد بره اندیشه دیگه ...

خب بالاخره یک جایی صاحبخونه باید بتونه آقا بگه می‌خوام خونمو دیگه

خب دیگه شرایطش سخته

این قانون که تو ایران به تازگی گذاشتن اجاره رو بیشتر از 25 درصد نمیشه اضافه کرد، ضمانت اجرا هم نداره و هیچ‌کس هم قبولش نداره. این همون قانونه که توی ترکیه تقریبا اجرا میشه

خب مبارک باشه

سلامت باشید ان‌شاءالله

چرخش بچرخه

چرخ اگه داشته باشه بچرخه

بفرما داخل

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض شود که اینجا یک واحد این سالنشه. ویو ابدی،  اکازیون

بیا بیا بیا

اون پایینش استخره روبازه، به‌علاوه زمین بسکتبال. اون زمین بازی مال واحد کناریه، ولی یک زمین بازی هم این کنار داره برای بچه‌ها. این هم که اتوبانه و خیلی قشنگ.

یک فرنگی و یک دوش ساده و از نظر ساخت هم خیلی ساخت خاصی نداره. مثلاً اگه نگاه کنین از این مدل کار کردن زیاد دیده میشه اینجاها. حالا نمیگم ایران خیلی خوبه‌ها. منظورم رو میخوام بهتون برسونم که برای یک برج خیلی لوکس و درست و حسابی اینجا پول داده نمیشه. برای یک محیط زندگی داره پول داده میشه. ببینید مثلاً توی مدل ساخت نگاه بکنید. ساخت ساختِ جذابی نیست. ساخت ساختِ تمیزی نیست. از نشانه‌هایی که اینجا ایرانی خیلی زیاده، اینه که دو تا آگهی توی آسانسورش زدند، یکی‌اش رستوران ایرانیه و دومی‌اش هم که تزریق لب و این‌هاست که این هم ما خیلی دوست داریم ایرانی‌ها. تزریق لب‌ها

خب اینجا یک واحد حدودا 200 متریه و قیمتش هست 13 میلیارد تومن. مدل نقشه‌اش خیلی ایرانی پسند نیست. چون یک راهروی این مدلی در آورده اینجا یک سرویس زده اینجا یک دونه خواب. چون خواسته که اگه نیاز اداری هم بود بشه ازش استفاده کرد فکر کنم این‌طوری گرفته این یک اتاقه، اینم یک اتاقه

سه تا آپارتمان هست. A و B  و C. آپارتمان‌های A  و B مسکونی هستند. بلوک  C تجاری هست و خیلی قشنگه.

یک خوابه دو خوابه برای گرفتن اقامت و تابعیت

لابی

اینجا هرکسی یک کارت داره برای اینکه می‌زنه و وارد ساختمون میشه.

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

 

خب این هم یک آپارتمان یک خوابه است، که این هم سالنشه. اینجا ساختارش از اون یکی بهتره، از اون برجه. یعنی جنس‌هایی که استفاده کردن و باز هم اون فضای لوکس بیرونش اصلا داخلش دیده نمیشه. یعنی شما از بیرون که می‌بینید ... بیا تراس رو ببین، بیا ... این تصویری که از بیرون داری می‌بینی یک همچین برجیه. به نظرت می‌رسه که خیلی باید لوکس‌تر از این باشه ولی خب باز هم نسبت به اون یکی برجه وضعش بهتره. این جنس در حقیقت کابینت‌هاست.

خوبه نسبت به قبلی بهتره، ولی باز هم خیلی خاص نیستش

قیمت این آپارتمان چقدره؟

قیمت؟ آخرین قیمت؟

1450000لیر یا به پول ما 3 میلیارد تومن (واحد60 متری)

شاید براتون سوال شده باشه که این آپارتمان که کیفیت ساخت بالاتری هم داره قیمتش چرا پایین تره؟ جوابش روشنه قیمت اینجا به دست دلال‌ها و مشاوران املاک تعیین میشه و چون خریدارها غریبه‌ان و تسلط کافی روی بازارها ندارند طبیعیه که در این بازار بزرگ مکاره دچار هر نوع کلاهبرداری خواهند شد. جز ماجرای قیمت که خودش یک داستانیه، کیفیت ساخت هم می‌تونه صحنه‌های فاجعه باری به رخ بیاره آپارتمان‌هایی که به‌خاطر نداشتن استاندارد در یک زلزله حدودا 145 هزار تای اون‌ها ویران میشه و یک فاجعه به بار میاره.

نه نه

یک مجموعه ورزشی کوچولو اینجا درست شده، یک حموم ترکی، یک رستوران، یک سری امکانات حداقلی. در این حد کسی که میاد اینجا احساس کنه همه چی رو داره. توی یک باشگاه تقریبا همه ایرانی بودن منتهی خوشبختانه یکی‌شون از دوربین فرار نکرد.

 

مستند برای یک زندگی معمولی

 

  • به نظرت هنوز هم می‌صرفه کسی بیاد ترکیه؟
  • نه نمی‌صرفه، به هیچ عنوان، به هیچ عنوان من خیلی از دوستام برگشتن.
  • برگشتن؟ چرا؟
  • خیلی ، یعنی به شما بگم از آنتالیا
  • به‌خاطر گرونی‌ای که توی ترکیه اتفاق افتاد
  • دوستم خونه‌اش رو اجاره داده بود توی ایران، با همون اجاره راحت اینجا زندگی می‌کرد. دیگه با اون اجاره فقط اجاره اینجاش رو می‌داد، هزینه‌های دیگه رو توش موند به خاطر اینکه گرونی ...
  • آها یعنی این کار رو کرده بود ... خونه‌اش رو اونجا اجاره مثلا ماهی ده میلیون تومن یا ماهی هشت میلیون تومن
  • من خیلی دقیق بهت بگم، فقط امسال 300 درصد افزایش داشته ترکیه. هرکی میگه 60 درصد،70درصد، من اینجا دارم زندگی می‌کنم، 300درصد اجاره ... همین الان ترکیه 12 ماه پیش من اینجا خونه اجاره کردم، دو و پونصد، الان شده چه‌قدر؟ هفت هزارو پونصد. سس مایونز خانم من رفته خریده 17 لیر سه هفته پیش، دیروز رفتیم خریدیم 43 لیر. حالا من کارم یه جوریه که درآمدم به دلاره، این تورم روم تاثیر نمی‌ذاره؛ ولی 90درصد ایرانی‌ها پول‌شون داره از ایران میاد. وقتی پول‌شون از ایران میاد، کم میارن دیگه، شما حساب بکنین، درسته که تبدیل اون موقع 3.8 بود الان 2 هست، لیر به ریال؛ ولی از اون طرف اینجا اجاره‌ات 4برابر، هزینه‌ها، مثلاً شما حساب کنین من برقم رو می‌دادم 100لیر، الان می‌دم 550 لیر
  • واحدت چند متریه؟
  • واحدم 85، دوخواب
  • برای یک دوخواب 500 تا؟ چون این‌جا الان می‌گفتن با 300 تا میشه برق رو داد برای واحد 130 متری.
  • تازه شما اینجا رو به من می‌گی، یه برق خودت رو می‌دی، جدیداً متوجه شدن این پول شارژی که می‌گیرن جواب برق محوطه رو نمی‌ده 300 لیر هم باید برق محوطه رو بدی، شما فقط 700، 750 لیر پول برق محوطه رو می‌دی.
  • عجب!
  •  اینجا محیطش زیباست، هرکی میاد نگاه می‌کنم سریع اجاره می‌کنه من به بچه‌ها می‌گفتم، من دوست دارم هر کی اینجا رو دید، 5 دقیقه هم بیاد من باهاش صحبت کنم. الان شما حساب کنین، شارژ باباجان چه‌قدره؟ 400 لیر، چرا من هر ماه دارم 1400 لیر می‌دم؟
  • من اصلا توی خونه آب استفاده نمی‌کنم، چون میام اینجا دوشم رو می‌گیرم، میرم بالا. همین ماه پیش 450 لیر من آب گرم دادم! بعد می‌گم چرا؟ بعد میگه برای اینکه مشاع هست. تو استفاده هم نکنی باید اون پول رو بدی.
  • باید بدی؟

به تعداد مهاجرها داستان مهاجرت وجود داره. یعنی این‌طوری نیست که بگیم رفتن به ترکیه خوبه یا بد. باید تمام قصه رو خوب فهمید و بعد به تناسب این‌که تو کی هستی؟ چند سالته؟ کجای ایران زندگی می‌کنی؟ برنامه‌ات برای آینده چیه؟ درآمدت چه‌قدره؟ و هزار تا عامل دیگه، خودت متوجه بشی مهاجرت برات خوبه یا نه؟

یک خبری منتشر شد که خانواده آقای قالیباف اومدن ترکیه سیسمونی خریدن. خیلی سروصدا کرد. حتما خبرش رو شنیدید بعد از اون یک خبری اومد که خانواده ایشون علاوه بر اون سیسمونی‌ها یک واحد آپارتمان هم توی این برج خریدن. برج اسکای‌لند.

اون خبر که آقای قالیباف این‌جا آپارتمان خریده تکذیب شد، اما مداوم بین ایرانی‌های این‌جا خبر‌هایی می‌پیچه که آقازاده‌ها اومدن ترکیه ملک بخرن. این حرف‌ها حتی اگه شایعه باشه مدام این سیگنال رو مخابره می‌کنه که درسته ترکیه خیلی بی‌ثباته. مدام در معرض کودتاس و تورمش هم افسار گسیته‌ است، اما از ایران با ثبات‌تره

  • مهم‌ترین و لاکچری‌ترین و قشنگ‌ترین برجی که میشه تو ترکیه پیدا کرد، فکر می‌کنم این باشه و ما با یکی از مشاورین املاک اومدیم یکی از واحدهاش رو ببینیم، قیمت‌هاش رو ببینیم ...
  • چه طبقه‌ای هست؟
  • 37
  • ببین اینجا گرون‌ترین در حقیقت فکر کنم برج استانبول باشه و واسه اینکه بیان به ما مشاوره بدن، جز ایشون سه نفر دیگه هم اومدن. یعنی چهار نفر داره.

این رو هم بگم اینجا ناچار شدیم با موبایل تصویر برداری کنیم. لطفا نپرسین چرا؟ بماند. یک جاهایی صدا هم به فنا رفت.

اگه جایی که می‌خری، قیمتش بالای 400 هزار دلار باشه، یعنی به قیمت این لحظه دلار 40 هزار تومن، حدود 16 میلیارد، تو جزء جیگرهای ترکیه به حساب میای. بهت اقامت دائم و پاسپورت می‌دن، قربونتم میرن و تمام. خریدت هم اما اگه زیر این قیمت یعنی 400 هزار دلار باشه، اقامتت یک ساله است و به این مدل میگن وطن داشی. و چون ترکیه مثل ایران خودمون به ویژه تو بحث مهاجران هر روز یک قانون داره ممکنه سر سال یک بازی سرت دربیارن. وقتی وطن داشی هستی، حداقل باید هشت و نیم ماه سال رو تو ترکیه اقامت کنی وگرنه اقامت یک ساله‌ات هم لغو میشه. این عددها یعنی 400 هزار دلار بسته به این‌که ما چه‌قدر داریم می‌ریم ترکیه بالا و پایین می‌ره. یعنی اگر کمتر بریم عدد رو میارن پایین ،اگه بیشتر بریم می‌برن بالا. عرضه و تقاضاست.

  • این فرهنگ دو تا شیر چیز جالبیه، منم اولش می‌گفتم چرا این‌طوری این‌ها رو می‌سازن؟ توی کشورهای غربی، تا اونجایی که حالا من فهمیدم، دوتا می‌ذارن، چرا؟ چون وقتی افراد بلند می‌شن عجله دارن برن سرکار و جفت‌شون بتونن با هم‌دیگه کاراشون رو انجام بدن. یعنی این فشار زمان در یک دوره تاریخی در اون کشورها این‌طور بوده که باید طرف بدو بدو کارش رو انجام می‌داده.
  • سامان فکر کرد چون وسواسی‌ان
  • اینجا الان 280 متره، قیمتش حدود 42 میلیارد تومنه، یعنی هر مترش تقریباً 140 میلیون تومنه. به نسبت اینکه برندترین و لاکچری‌ترین برج استانبوله، قیمت بالایی نیست. یعنی الان قیمت برج در منطقه 1 تهران از این بالاتره. نمی‌خوام تبلیغ کنم، فقط می‌خوام بگم که بدونین چه اتفاقی افتاده و این تفاوته چه جوری شده که آدم‌ها رو مثل جاروبرقی از داخل ایران می‌کشونه این‌جا.

 

  • یعنی عملاً داره میگه 40 درصد توی این شیش ماه قیمتش رفته بالا، یه تورم وحشتناک این‌جا داره اتفاق میوفته

راستش داستان زندگی این خانم مشاور املاک که خودش از یک کشور عربی به اینجا مهاجرت کرده، از داستان قیمت خانه و این‌ها خیلی شنیدنی‌تره؛ اما افسوس که بعد از ضبط گفت کل مکالمات طول راه رو حذف کنید و فقط موند یک حال غمگین عربی.

  • می‌تونی یه شعر عربی بخونی؟
  • لطفاً بخون
  • این برای ...
  • فیروز
  • خیلی قشنگه
  • تو الان میری؟
  • من اینجا می‌مونم که بعدش اگر خواستین بریم یه کافه
  • اوکی
  • مثل اینه خیلی به نظرش ما مشتری‌های اکسلنتی رسیدیم ... اوکی

 

  • چه‌قدر خوشگل و تمیزه. خیلی ساده، خیلی مرتب.
  • حاجی، اسکای لند خونه بخری، قشنگ میای اینجا نمار جماعت رو شرکت می‌کنی.
  • اینجا قسمت خانوم‌هاست

 

  • این یکی از قشنگ‌ترین استارباکس‌های استانبول هست که نزدیک بوسفور هست و شما می‌تونین دریا رو هم ببینین. هزینه‌اش حساب شده و لازم نیست شما چیزی رو بپردازین.
  • خیلی ممنون
  • املاکی شما هزینش رو می‌ده؟
  • بله قطعا
  • آقا خیلی پیشنهادهاشون عالیه. یک ذره یاد بگیرید
  • داری میری؟
  • رفت بهشون بگه؟
  • این هم از این‌ها یاد بگیرید. اینجا گفته اگر ویلچری هستید یا کالسکه‌ دارین این زنگ رو بزنید بیان کمک‌تون. این رو از این‌ها یاد بگیریم.

 

  • یعنی برای اینکه این مشتری رو جذب بکنه، انگار این‌جا رو هماهنگ کرده بودند، ما بیایم یک قهوه رایگان هم بخوریم. ولی قهوه‌مون حلال نیست، چون ما ...
  • حاجی پیکشم رایگانه؟
  • نمی‌دونم حالا می‌پرسیم، ولی ما نمی‌خوایم بخریم، به نظرم ما این پوله رو باید بندازیم صندوق صدقات
  • البته به هوای قهوه رایگان راهی استانبول نشید، چون بعیده این سرویس به همه داده بشه. ظاهراً به این‌ها گفته شده تیم ما در ایران شناخته شده است و از این حرفا. کلاً بعیده همه املاکی‌هاشون ان‌قدر رو اهل حال باشن

 

مواد غذایی :

فروشگاه میگروس یه فرشگاه زنجیره‎ای مواد غذاییه. یه شعبه‌اش توی مالاو استانبوله، یک جای خیلی لاکچری. الان هم ترکیه بیشترین میزان تورمش رو رکورد زده توی طی سال‌های گذشته. می‌خوام یک آمار بگیرم ببینم قیمت مواد غذاییِ خوراکی اینجا چه‌طوریه.

  • خب این هم پیازه. پیاز بدی هم نیست، 99. 4. میشه به قیمت ما ده هزار تومن، در حالی‌که توی ایران، همین الان کیلویی 15 هزار تومنه.
  • این هم سیب قرمز که اینجا قیمتش 26هزار تومنه، ایران همین حدود 40 هزارتومنه. سیب سبز هم که قیمت نگیریم، ایران کلا خیلی گرونه.
  • اینجا چنده؟
  • اینجا 30 تومن حدوداً ... پرتقال اینجا 95. 13، هر کیلو میشه 27 هزار تومن به پول ما. ایران همین الان بالای 30 تومنه، بین 30 تا 40 هزار تومن. یعنی اینجا ارزون تره .... این گوجه اینجا به پول ما 26 هزار تومنه و الان تقریباً هم قیمته با تهران، البته یک پرده کیفیتش بالاتره، ولی تقریباً هم قیمته.
  • خب این الان گوشت آبگوشتیه 76. 93، یعنی زیر 200 میشه 195 این‌ها به پول ما، ولی همین گوشت در ایران 200 تا 210 تومنه. یعنی بالای دویسته ...
  • پایه حقوق ترک‌ها حدود 4200 لیره، پایه حقوق حدود 4 میلیون و 200 هزار تومنه. بعد هر چی جنس می‌بینی یا از ما ارزون‌تره یا اینکه مثل ماست. یعنی ما که نصف این‌ها درآمد داریم، تقریباً مثل این‌ها داریم هزینه می‌کنیم، یک کمی هم بیشتر؛ یعنی قدرت خرید ما تقریباً نسبت به این‌ها نصفه، نصف ...
  • قربونش برم اوضاع‌‌مون به نحویه که باید یادآور بشم این اعداد و قیمت‌ها مال خرداد هزار و چهارصد و یکه و ممکنه وقتی دارین فیلم رو می‌بینید قیمت‌ها چنان عوض شده باشه که خودمون بریزیم برگامون بمونه. نکته قابل توجه اینه ما داریم فرار می‌کنیم به کشور ترکیه که توی این تاریخ 80درصد تورم داره، تو ببین حال ما چه‌طوره؟

 

  • خب ما با ایشون در به در دنبال آپارتمانیم این ور اون ور، تا اینکه یک اتفاقی افتاد، دیدیم خودشون هم سوژه جالبی هستند. گفتیم که یک وقتی بذاریم، یک فرصتی بذاریم یک کم باهاشون حرف بزنیم. خودشون پیشنهاد کردن اینجا رو ...
  • وات ایز نیم آف دِ ریجن؟
  • سوری اَش

 

  • این هم ویو ... دوستش داری؟
  • پر از اکسیژن

این بار اما بر خلاف دفعه قبل، انگار خیلی بریده و خسته باشه، نه فقط حرف زد که سفره دلش هم باز کرد.

  • برام جالبه که اگه دوست داری در موردش توضیح بده
  • قبلش هم به شما گفتم که این در واقع درباره شغل و کار من هست. برام خیلی سخته چون مجبور بودم انجام بدم .... رئیسم میگه که حجاب باید بذارم برای اینکه شما رو جذب کنم.
  • هیچ وقت ازت خواسته که لباس متفاوتی بپوشی؟ ... مثلا جذاب‌تر... نمی‌دونم چه‌طور بگم
  • بعضی وقت‌ها که مشتری خیلی پولدار باشه ممکنه
  • تو باهام صحبت می‌کنی و راز شغلت رو داری می‌گی. نمی‌ترسی که رئیست عصبانی بشه و اخراجت کنه؟
  • راستش خیلی نگرانش بودم، اما الان دیگه برام مهم نیست؛ چون الان خیلی خسته‌ام و برام سخته این‌طوری ادامه بدم .... مثلا تو من رو دیدی و این خیلی بده و من چه‌قدر خجالت زده می‌شم
  • چهره‌ات نشون می‌ده که خیلی خسته‌ای؟
  • بله ... همون‌طور که گفتم، من واقعا خیلی خسته‌ام، زندگی این‌جا خیلی سخته ... تو ... تو مجبوری پول در بیاری، اما خیلی سخته و خیلی زود هم خرج می‌شه. مجبورم برای خانواده‌ام و ... من فقط نمی‌تونم این‌طوری ادامه بدم، می‌دونم که مجبوری ادامه بدی اما ... خیلی سخته، من خیلی خسته‌ام ...
  • زندگی ما، مردم ترکیه و مردم ایران شبیه به نظر می‌رسه
  • آره یک کم، شاید
  • در این صحنه زیبا، در این منظره زیبا، پشت این منظره زیبا، در ایران و ترکیه افرادی زندگی می‌کنن که زندگی براشون خیلی سخته خیلی خیلی براشون سخته ...

 

وسط این سرسبزی ما چقدر غریبه‌ایم. انگار دولت‌های ما بی پناه رهامون کردن که بریم میوه خوشبختی رو از باغ دیگران بچینیم. باغی که اون‌ها نهالش رو کاشتن، آبش دادن، آماده‌اش کردن؛ حالا که وقت میوه‌اش رسیده ما سر رسیدیم.

 

کالا و خدمات :

  • الو سلام
  • سلام خوبی
  • خوبم، مرسی، چه خبر؟
  • سلامتی
  • خدا رو شکر، مرسی، شما خوبین؟
  • قربانت ما این‌جاییم
  • عه ... وای
  • در مقابل قبله آمال.
  • آره
  • چیزی می‌خوای؟
  • نه دیگه واجب شد ما رو ببری ترکیه.

خانم‌هایی که این برند رو می‌شناسن. ایکیا یا IKEA، وقتی این رنگ آبی - زرد رو می‌بینن، گل از گلشون می‌شکفه. چرا؟ چون این یک فروشگاه هیولایه بزرگه که توش همه لوازم خانگی هست. میز، کمد، تخت، نمی‌دونم قابلمه، لوازم آشپزخونه، همه چی، همه چی اینجا پیدا میشه. اون هم به شکل خیلی جالبی. یعنی یک راهرویه، شما میری از اولش انتخاب می‌کنی، بعد می‌بری توی انبار، اون‌جا بسته‌هاش رو بهت میدن، بعد خودت می‌بری خونه سر هم می‌کنی. قیمتش هم نسبت به زندگی این‌ها قیمت مناسبیه. اما ترک‌ها اومدن چی‌کار کردن؟ کنارش مکملش رو ایجاد کردن؛ یعنی گفتن بینیمIKEA  چی رو نداره؟ همون‌ها رو بیاریم و بفروشیم. یک برند مکمل. اما نیومدن این رو حذفش کنن، بگن این رو کلاً بذارینش کنار. گفتن بیاین کنارش مکملش رو ایجاد بکنیم. چرا؟ چون این روی اون اثر میذاره. یعنی این باعث رشد اون میشه و می‌تونه کمکش کنه و در حال رقابت و همراهی با هم بالا برن، نه با حذف کردن.

  • بیا ببینم چی میگه ... بیا تو ترکی بلدی ...
  • فارسی بلدی؟
  • کرمانجی نزانی؟ کرمانجی بلدی؟
  • کرمانجی؟ نه، کرمانج؟
  • عه از کرمانجم ...
  • کرمانشاه؟
  • از ایران از یورما ارومیه ...
  • ارومیه؟
  •  فارسی بلد نینم
  • خوبه فارسیه این
  • فارسی نزانم ... بیگ بدل گلدی

خاورمیانه یک اشتراک بزرگ درش هست که یک عده آدم بیکار همیشه همه جا حاضرن نذارن تو فیلم بگیری و یک درصد هم خودشون نمی‌دونن دقیقاً چرا و صد سال دیگه هم نخواهند فهمید که اگر کسی قصد تصویر گرفتن برای ایجاد ناامنی داشته باشه اصولاً طوری نمی‌گیره که توی نابغه متوجه بشی. بهترین راه مقابله با ورژن غیر ایرانی‌شون هم اینه که وانمود کنی نمی‌فهمی چی‌میگن.

یکی از فروشگاه‌هایی که همه جای دنیا هست و وسایل الکترونیکی می‌فروشه مثل کامپیوتر و لپ‌تاپ و این‌جور چیزها، مدیا مارکته. هر جای دنیا بری یک دونه مدیا مارکت می‌تونی پیدا کنی، البته غیر از ایران‌ها. و نمونه ترکی مدیا مارکت هم وجود داره. یعنی ترک‌ها علاوه بر این‌که مدیا مارکت دارن، یه نسخه ترکی‌اش رو هم دارن به نام وطن. اینم وطن ... وطن نسخه کپی مدیا مارکته. یعنی انگار همون مدیا مارکت رو برداشتن اینجا کپی کردن نمونه وطنی ترکی‌اش رو درست کردن.

هایپرمارکت‌ها یک ویژگی مهم دارن. اون هم اینه که بهت آزادی میدن. یعنی همه چیزو می‌چینن جلو دستت، بعد میگن هرجوری دلت می‌خواد کار کن، بازی کن، شوت بزن، برو، بیا. کسی نمیاد بگه چرا دست می‌زنی یا چی می‌خوای؟ تو کاملاً خلاصی و این خلاصی باعث میشه تو رو تشویق کنن به خرید کردن

 

این برند فروش قهوه ‌است. استار باکس مال آمریکای جنایت‌کار و صهیونیست‌های چنین و چنانه و فعاله در ترکیه. این هست، مک دونالد و خیلی از برندهای این چنینی هستن.

حالا واقعا چرا مدیا مارکت هست و وطن هم کنارش هست؟ چرا استار باکس موجب تخریب برندهای وطنی نمیشه؟ چون یک نهاد بالا سر وجود داره و برای دوتاشون قانون می‌ذاره. سازمان توسعه‌ای هست که کارش کمک به  بزرگ شدن صنایعه. چه‌طوری؟ به خارجیه میگه تو بیا خیالت هم راحت من روزی یک بخش‌نامه صادر نمی‌کنم. هوات رو هم دارم، اما با صنعت داخلی من Joint Venture شو. یعنی بذار کنارت باشه تا بزرگ بشه و بَلَد بشه. نمی‌ذارم من رو تخریب کنی، اما باهم رشد کنیم. آزمایشگاه‌های ملی و قوانین هم اجازه نمیده که تولید کننده داخلی هر تقلبی بکنه، چون داخلیه و باید حمایت بشه. این مدل رو توی ادبیات توسعه بهش میگن مدل پورتر. اسم کتاب آقای پورتر هم هست مزیت رقابتی ملل.

 

مستند برای یک زندگی معمولی

 

خودرو :

خب این یک فورد وای تِرَکه. یک هیولای دیدنی. قدش تقریباً قد منه. یعنی یک چیزی حدود یک و نود. فوق العاده جذاب. قیمتش این‌جا حدود یک میلیارد و 500 میلیون به پول ما. چنین چیزی فکر نمی‌کنم اصلاً توی ایران پیدا بشه. خیلی خوشگله. بای توربو هست. این هم یک هایلوکسه که اگه توی ایران پیدا بشه، اون قدیم قدیمی‌هاشه، این 2022 برای این که قیمت‌اش رو بتونین مقایسه بکنین یک میلیارد و 700 میلیون. مفت، مفت.

خب این یک دوج کوپه است. قیمتش حدود 5/4 میلیارده. این‌جا هم خیلی گرون قیمته و ماشین خیلی خاصیه. این یک اسپورتیج 2022 که خب ما توی ایران نمی‌بینیمش. مدلایه قدیمی‌اش رو دیدیم و دیگه تقریباً میشه گفت تموم شده. این قسمت جلو دیگه همه ال‌سی‌دی شده و فضاش کاملاً نسبت به مدلایِ قدیمی‌اش تغییر کرده. قیمت این اینجا دو میلیارد تومنه.

  • آقای دلاوری ماشین شما چیه تو ایران؟
  • ماشین من یک تیگو هفت چینیه، سوپر ... یعنی سلطان ماشین‌های جهان دیگه. چون ما دیگه تبدیل شدیم به یکی از استان‌های چین خداروشکر.

خب اینم یک جگوار مال سال 2015، بدون رنگ مال یک خانم دکتر بوده دیگه. فقط باهاش می‌رفته مطب برمی‌گشته و خیلی تر و تمیزه. قیمتش دو میلیارد و 700 میلیونه. دو میلیارد و هفتصد میلیون به پول ما که نمونه‌اش توی ایران شاید پیدا نشود، شاید که نه، حتماً پیدا نمی‌‍شود و همین.

یک نکته رو من بگم. ما می‌گیم ماشین‌های لوکس نیاد توی کشورمون، برای این‌که ارز خارج میشه. یعنی ما پول رو میدیم، ماشین لوکس رو وارد کشورمون می‌کنیم، این کار رو نکنیم. اتفاقی که افتاده این هست که ماشین‌های لوکس بیرون مرز ماست، اونی که پول دستشه برمی‌داره از داخل کشور ما میاد این‌جا هزینه‌اش می‌کنه. حالا نه تنها پولش رو میاره این‌جا که ماشین سوار بشه، ماشین‌های مدل بالا؛ بلکه خونه‌اش رو اینجا می‌خره، بچه‌هاش رو این‌جا می‌ذاره مدرسه، رستوران‌اش رو این‌جا میره، لباسش رو این‌جا می‌خره، یعنی به‌جای این‌که ارز رو داخل کشور نگه داره، ارز رو، آش رو با جاش و همه رو با هم دیگه میاره این‌جا هزینه می‌کنه.

  • درباره این مرسدس بنز صحبت می‌کنیم مدل 2020
  • این هیبرید هست؟
  • این کاملا برقی هست
  • کاملا برقی؟
  • این ماشین برقی هست، بنزینی نیست، گازوئیلی نیست. صفر تا صد رو فقط در 5 ثانیه میره
  • مشتری‌اش کیه؟
  • یکی از خانم‌های مشتری‌مون هست و ایرانی هستن.
  • ایران؟ ... چه جالب میگه یک ایرانی این ماشین رو خریده

بر خلاف ما که تصمیم گرفتیم از همون اول خودمون خودروساز بشیم، ترک‌ها تصمیم گرفتند مونتاژ کار بشن. بنز، فورد، تویوتا، هیوندایی و تقریباً تمام صاحب نام‌های خودروساز جهان رو وارد ترکیه کردن. بهشون اجازه دادن تولید و صادر کنن، به نحوی که در سال 2021 یه مبلغ بسیار عظیم قطعه و خودرو صادر کردن به جهان. ترک‌ها کنار دست بنز و فورد و کیا سعی کردن آموزش ببینن، قطعه ساز بشن و نه طراح و مبدع و مبتکر. توی این سال‌ها صدهزار نیروی کار متخصص توی این محیط تربیت شد. یعنی هم درآمد کسب شد، هم مردم خودروی روز دنیا سوار شدند، هم نیرو تربیت شد و بعد چند دهه حالا ترک‌ها از این خودرو ملی‌شون (خودروی ملی ترکیه: Togg) رونمایی کردند که می‌تونه کنار خودروهای دنیا بمونه، رقابت کنه و نیاز به هزار مدل حمایت نداشته باشه.

خب این (Range Rover) هم که دیگه قابل توصیف نیست، فوق العاده قشنگه رنگ و این‌هاش دیگه به قول برادر عزیزمون که می‌گفت نگاه استیل گنگو نگاه ترکیب و رنگو

اگر تو اجازه ندی ماشین وارد کشور بشه، آدم‌های پولدار، آدم‌هایی که خیلی وضع‌شون خوبه، مثل من میان اینجا یک دونه پژو 2008 نیو فیس می‌خرند سوار می‌شوند و می‌روند.

مدیران ما درهای کشور رو بستن، انحصار درست کردن که ما رشد کنیم؛ اما هم خودمون رو فراری دادن و هم اینکه ما 7 میلیارد دلار رو برداشتیم و با خودمون آوردیم اینجا. با همه‌ این‌ها اما من هنوز نمی‌دونم باید مهاجرت بکنم یا نه؟ اون‌چه به چشم می‌بینیم اینه: این‌جا با پولت خونه و ماشین بهتری می‌تونی بخری، با وجود تورم 80 درصدی وضع بهتر از ایرانه، هزینه‌ زندگی جز درباره برق و بنزین تقریباً شبیه ایرانه. این‌جا تقریباً همه اون‌چه که دلت بخواد از کالا و امکانات، بیشتر و بهتر از ایران هست؛ اما آیا این‌ها دلیل کافیه که پاشیم بیایم اینجا و باز هم یک سوال دیگه چی میشه این همسایه کاملاً معمولی هم از ما جلو می‌زنه.

 

معماری شهری :

این ور جاده رو نگاه بکنید، خونه‌هایی که این‌جا هست معماری‌اش معماری قدیمیه. رنگ و ترکیبش هم تقریباً مثل همدیگه‌ است. حالا این‌ ور جاده رو نگاه کنید. این ور خونه‌ها جدید ساخته شده. اما بازم همه یک دست و یکسان ساخته شده و سهم فضای سبز حفظ شده. این چیزیه که ما توی ایران اصلاً بهش فکر نمی‌کنیم. هر کس یک مغازه داره صد تا بنر می‌چسبونه با رنگ‌های مختلف. هر کی هرجایی رو مال خودش داره، هر جوری دلش می‌خواد می‌سازتش؛ یعنی یکی دلش می‌خواد ساختمون رو سنگ سفید بزنه، یکی سیاه بزنه، یکی ببره بالا، یکی بیاره پایین، یکی رومی درست کنه، یکی باستانی درست کنه، یکی هخامنشی، یکی یونانی، یکی ایتالیایی، یکی مغربی، یکی مراکشی، یکی الجزایری، یک چیز آلا پلنگی دیگه.

بچه‌ها خیلی باحالن، یک انرژی عجیب غریبی به آدم میدن. هرجا هستن انگار زندگی هست. وقتی هستن آدم به آینده امیدواره. این‌ها ترکیه رو بسازن بچه‌های ما ایران رو بسازن.

اسم اینجا هست کوی زکریا که منطقه زیبا و گرون توی حاشیه استانبوله. برخی میگن ترکیه برای جلب نظر گردشگران بخش‌هایی از خودش رو خیلی بزک کرده و همه‌ی ترکیه این قدر زیبا نیست. بیراه هم نمیگن. اما واقعیت اینه ما هر چه توی ترکیه حرکت می‌کنیم داریم زیبایی، تمیزی و یک دستی می‌بینیم. اما آیا ایران ما حتی همین‌قدرنمایشی، همین‌قدر برای گول زدن گردشگران، روز به روز داره زیباتر میشه؟

 می‌دونم الان بهتون برمی‌خوره که چرا این قدر داری از ترکیه تعریف می‌کنی و ترکیه مگه چیه؟ راستش من خیلی بدم نمیاد که بهمون بربخوره. شاید این برخوردن موجب بشه حرکت کنیم.

 

بنزین :

در کنار همه قیمت‌های خوبی که درباره‌اش حرف زدیم تو ترکیه، یک قیمته که اشک آدم رو در میاره و اون قیمت بنزینه. قیمت بنزین الان که خرداد سال 1401 هست، حدود 26 وخورده‌ایه. یعنی هر لیتر به پول ما 50 و سه چهار تومن. اما جالبه بدونید که اول سال 1400، این قیمت بوده 16 لیر یعنی حدود 32 تومن. در طول یک سال و سه ماه بنزین از 32 تومن ما شده 50 و سه چهار تومن ما و این خیلی عدد عجیبیه. بریم با درد و رنج یک مقداری بنزین بزنیم. خب ببین برای 10 لیتر بنزین این قدر پول رو باید بدیم و خیلی دردناکه

  • چه‌قدر داری میدی؟
  • چه‌قدر دادی آقا؟ ...
  • نمی‌دونم. چه‌قدر شد. نشمردم.
  • 10 لیتر دویست و شصت تا ... یعنی 10 لیتر حدود 500 هزار تومن  

می‌خوایم یک سفر زمینی رو شروع بکنیم به سمت جنوب ترکیه. به سمت آنتالیا ... گلاب به روتون آنتالیا. حدود 700 کیلومتر فاصله است، یک 9 ساعتی توی راهیم. بریم.

سوار شید آنتالیا دو نفر ... آنتالیا دو نفر.

می‌دونید که ترکیه تقریباً نفت نداره و مردمش باید بنزین رو به قیمت آزاد بخرن و البته که ما نفت داریم و نفت‌مون رو می‌فروشیم و میایم اینجا هم بنزین می‌خریم می‌زنیم به ماشین‌هامون، هم خونه می‌خریم و هم لباس می‌خریم و هم و هم ....

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

 

محیط زیست :

خب من الان یک گوشه‌ای از ساحل زیبای مدیترانه هستم که تقریباً میشه گفت هیچ بنی بشری نیست. خیلی خلوته و فوق العاده هم زیبا و دیدنیه. نکته مهم‌اش این که کاملا معلومه روزهایی که آدما میان این‌جا برای شنا کردن یا استفاده کردن هوای دریا رو هم دارن. این‌طور نبوده که هرکس رسیده آت و آشغال‌هاش رو بریزه بره. ساحل کاملا زیبا و تمیز و خوشگله. از اون ور هم حاکمیت در ترکیه به این نتیجه نرسیده که هر دستگاه دولتی بیاد یه تیکه از ساحل رو برای خودش بگیره. مردم هم به این نتیجه نرسیدن خب یک ویلا درست کنیم، یک تیکه از ساحل هم ما بگیریم. گفتن این مثل یک مروارید زیبا، تمیز و خوشگله. مال همه‌مونه. همه‌مون با هم کنارش زندگی کنیم، نگهش داریم و لذت هم ببریم

 ان‌قدر دارم میگم خلوته، منظورم واضحه؟ یعنی به شلوارک من و اینی که الان توی ساحلم گیر ندید. دقت کنید که طی 10 سال ترکیه تونسته 7 هزار و 200 کیلومتر از سواحلش رو بازسازی و نوسازی کنه. یعنی530 نقطه درست کرده که پرچم آبی داره. پرچم آبی یعنی اینجا آماده شده برای اینکه گردشگر به راحتی توش شنا کنه. یعنی توی اینجا فاضلاب نمی‌ریزن. کف ساحل مرتبه. فضا استاندارده. حامام داره، حماماش تمیزه، نوشاباه میدن، پرتقال ناراندام میدن. خیلی گشنگه و با این کارها، در حال حاضر فقط از راه سواحلش حدود 9 میلیارد دلار درآمد داره، به اندازه نصف فروش یک سال نفت ما.

 

توریسم :

اینجا آنتالیاست، یکی از شهرهای ساحلی ترکیه، ولی به این معنا باید گفت یکی از شهرهای ساحلی ایرانه، چون ایرانی‌ها تسخیرش کردن. شما اینجا هر جایی که راه بری می‌بینی ایرانی‌ها دارن با همدیگه فارسی صحبت می‌کنن. اون زمانی که دلار هزار تومن بود تا الان که 30 هزار تومنه با یک کم بالا و پایین، تقریباً همینه. یعنی ایرانی‌ها این‌جا رو خیلی دوست دارن. از یک وقتی به بعد گفتن آقا چه معنا داره ایرانی‌ها میان این‌جا برای خودشون عشق و حال و یه ریز فسق و فجوری می‌کنن و این‌ها، نه. بساطش رو جمع کنین. گفتن چی‌کار کنیم؟ چی‌کار نکنیم؟ گفتن پرواز مستقیم به آنتالیا نداشته باشیم. حالا ایرانی‌ها چی‌کار می‌کنن؟ پرواز می‌کنن میان دنیزلی یا اسپارتا که خیلی نزدیکه، بعد زمینی خودشون رو می‌رسونن این‌جا. خدا رو شکر این مشکل هم حل شد، یعنی هم اون دوستان الان مسئله‌شون حل شد و هم اینکه ایرانی‌ها با یک مقدار زحمت بیشتر و پول بیشتر به ترکیه میان، خودشون رو می‌رسونن اینجا. می‌بینید چه‌قدر کارها خوب پیش میره؟ همه با هم دوستیم.

خب برای این‌که دست‌تون بیاد ترکیه داره با گردشگری چه می‌کنه؟ در نظر داشته باشید که قبل از کرونا سالی 45 میلیون نفر گردشگر وارد ترکیه شدند و ترک‌ها از این راه 30 میلیارد دلار پول درآوردند؛ در مقابل 5 میلیون نفر اومدن ایران و ما سه میلیارد دلار درآوردیم.

اون‌ها 30 میلیارد دلار و ما 3 میلیارد دلار.

تقریباً تمام ایرانی‌هایی که این‌جا کار اقتصادی می‌کنن می‌ترسن بیان جلوی دوربین. چون نگرانن ایران براشون مشکل پیش بیاد، این‌جا براشون مشکلی ایجاد بشه و در نتیجه ما نتونستیم باهاشون مصاحبه کنیم؛ فقط یکی از اونها قبول کرد که ما سوالات رو براش بفرستیم و اون جواب سوالات رو به همکارش گفت و حالا ما با همکارش الان صحبت می‎کنیم که او به ما بگه که پشت پرده فرار سرمایه و پول از ایران چیه؟

  • کلاً پولدارها توی دنیا آدمای خیلی محتاطی‌ان و طبیعی هم هست .کلاً هم میگن سرمایه ترسوئه و هم سرمایه دار
  • و یکی از دلایلی که استاد، ما اصلا احتیاط نمی‌کنیم و هر فیلمی می‌سازیم اینه که پول نداریم
  • واقعاً همینه 
  • چون ما چیزی برای از دست دادن نداریم
  • میگن سرمایه ترسوئه. یعنی الان سرمایه که از ایران فرار می‌کنه میاد. چرا؟ چون کوچیک‌ترین ترسی باعث میشه پول‌ها پر بکشه بره یک جای دیگه.

 

  • لطفا درباره این‌جا صحبت کنین، اینجا کجاست؟
  • رئیس ما این‌جا سرمایه گذاری کردند برای این مجموعه این‌جا بیشتر از 10 میلیون دلار سرمایه گذاری کردند و این کار رو این‌جا انجام دادند چون در ایران سخت بوده.
  • او یک ایرانی هست؟
  • بله ایرانی هست
  • چرا او این سرمایه گذاری رو در ترکیه انجام داده و نه در ایران؟
  • چون دولت ایران در پروژه‌ها شرایط فعالیت مستقل رو اجازه نداده و یک حالت رقابتی ایجاد نکرده و ایشون گفتند که باید جای دیگه‌ای این کار رو بکنم و ایشون خیلی پروژه در سراسر دنیا انجام دادن مثل اروپا، ترکیه، آنکارا، استانبول و خیلی سرمایه گذاری‌های دیگه

این همون حرفیه که همه می‌زنن دیگه. سرمایه گذاری توی ایران مثل شنا کردن تو گِله. آدم‌های دیگه توی جاهای دیگه دارن تو آب شنا می‌کنن و سرمایه گذار توی ایران انگار داره توی گل شنا می‌کنه. باید با انحصار، با فساد، با هزار تا چیز دیگه دست و پنجه نرم کنه.

  • درباره این پروژه چی؟ این هم برای شرکت شماست؟
  • شرکت ما همچنین در ساخت این‌جا سرمایه گذاری کردند
  • ما درباره شرایط اقتصادی ترکیه صحبت می‌کردیم. یه عده اینجا هستند که خیلی خوشحالند، بازی می‌کنند، شنا می‌کنند. هرچیزی زیباست، اما تو به من گفتی شرایط اقتصادی ترکیه بده. میشه توضیح بدی؟
  • بله می‌تونم
  • ما کلی مردم و خانواده با بچه داریم که نمی‌تونن چیزی رو تهیه کنند. اون‌ها باید به بچه‌هاشون غذا بدن، اون‌ها باید بچه‎‌ها رو بفرستند مدرسه و چیزهای دیگه و باید از کردیت کارت استفاده کنی. اما تا کجا؟ اون‌ها نمی‌تونن پولش رو پس بدن. اون‌ها کردیت کارت دارند اما تا کی؟ همه‌اش بدهی بیشتر و بیشتر. بعضی خونه‌هاشون رو از دست می‌دن، بعضیا مجبورن برن چون نمی‌تونن اجاره بدن. بعضی موقع‌ها مغازه می‌رم، زنی رو می‌بینم که دو تا گزینه داره انتخاب کنه این رو بخرم یا اون یکی رو؟ من خیلی حس بدی دارم. خیلی وحشتناکه که نمی‎‌تونه پنیر بخره، حتی شیر، شیر معمولی!
  • تو به من گفتی یک مرد ترک سوخته
  • بله در استانبول، به خاطر شرایط، خبر جدیدش رو ندارم الان. یک نفر خودش رو آتیش زده و سوزونده در استانبول، به خاطر شرایط سخت اقتصادی. اون می‌خواد بمیره و نشون بده که این‌طوری نمی‎تونم زندگی کنم چون نمی‌تونه برای بچه‌هاش چیزی رو آماده کنه
  • درباره آینده چی فکر می‌کنی؟
  • درباره آینده ترکیه؟
  • بله
  • پولدار، پولدارتر میشه و فقیر هم فقیرتر
  • وقتی درباره ترکیه صحبت می‎کنی، من احساس می‌کنم درباره ایران صحبت می‌کنی
  • بله به نظرم یکسانه، در واقع همه دنیا همینه

این قسمت از حرف‌های ایشون رو هم باید شنید تا به نظرمون نیاد هیچ جای دنیا بهشت مطلقه. پشت این زیبایی و تلاش برای رشد، آدم‌هایی هم سوختن و له شدند. واقعیت اینه که باید با تمام توان تلاش کرد و البته فهمید که حتی توسعه هم هزینه خودش رو هم داره.

 

  • استاد دستش نخوره به دستت
  • خورد
  • این دستبندیه که می‌بندن دستت که بتونی جاهای مختلف بری مثلا بری رستوران و امکانات هتل و استفاده کنی. البته چیز بی نمکیه‌ها. انگار که ... حلقه برای چی؟ مگه پلیکانی مثلاً؟

یعنی یک گشت ارشاد سیار همیشه باید بیخ گوش ما باشه یک وقت دو میلی‌متر تماس حاصل نشه خدایی نکرده.

  • بیشتر مسافرهای اینجا روس هستند، اما ایرانی هم زیاده.

راستش ما چون پول نداشتیم رفتیم ارزون‌ترین مدل این هتل‌ها. برای 4 نفر شبی 50 یورو با صبحانه، ناهار، شام، دسر و یک سری چیزهایی که دیگه نمی‌تونم بگم.

عملاً مدل هتل‌داری در جنوب ترکیه به نحوی بوده که این‌جا رو آباد کرده. حالا یک طبیعت قابل توجه خودش داره، اما طوری مدیریت شده که آدم‌ها از سراسر جهان بیان این‌جا و روزهاشون رو این‌جا بگذرونن. چرا؟ چون قیمت خیلی پایینه. مثلاً شما یک روز توی هتل میای، با تورم سرآسام آور این‌جا. یک روز میای توی هتل، غذا و همه چی‌ات رو بهت میده و ازت مثلاً روزی به پول ما 4 میلیون تومن می‌گیره. هتلی که مناسبه.

شبی 4 میلیون البته مال پولدارهاست. ما همون‌طوری که گفتم 50 یورویی‌اش رو گیر آوردیم. حالا فکر کن کسی که درآمدش به یورو باشه چقدر تشویق میشه بیاد این‌جا. چه‌قدر دوست دارن بیان اینجا و راحت تفریح کنند و خیلی هم ارزون. حالا جز رستوران و غذا و این‌ها امکانات دیگه هم هست. مثلاً استخر که اون وره که من خیلی نزدیکش نمی‌شم. سپردم بچه‌ها هم خدایی نکرده سمت استخر نرن که اخلاق‌شون خراب نشه و واقعاً آفرین به من که چه پسر خوبی هستم. امیداورم مسئولان مربوطه حواس‌شون به میزان تقوای اینجانب باشد، مچکرم.

 

  • کجایی هستی؟
  • روسیه، سن پترزبورگ

 

  • اهل کجایی؟
  • ما از قزاقستان هستیم
  • چرا میای اینجا؟
  • می‌خوایم خوش بگذرونیم، چون اینجا خیلی گرمه
  • قزاقستان خیلی سرده؟
  • یک کمی مخصوصاً چون ما از شمال هستیم
  • ایران رو می‌شناسی؟ ایران

 

  • چرا تا حالا نیومدی؟
  • به ایران؟
  • بله
  • به نظرم نباید ساده باشه
  • من درباره پرواز و ویزا مطمئن نیستم. نمی‌دونم، این معمولی نیست خب، هر کسی درباره ترکیه صحبت می‌کنه ...

 

  • مردم قزاقستان ایران رو می‌شناسن؟
  • فکر می‌کنم که نمی‌شناسن

این خیلی نکته جالبیه که خیلی از مردم دنیا یا ایران رو اصلا نمی‌شناسن یا ایران و با عراق اشتباه می‎گیرن. واسه همینه که اولین مانع برای سفر کردن به ایران همینه، که اصلاً بدونیم ایران کجا هست؟

 

  • با یک حرکت ساده این همه آدم رو بکشونه این‌جا
  • خیلی شلوغ میشه
  • قبلاً دیده بودینش؟
  • تو اینستاگرام، اولین بار بود می‌دیدم

 

مستند برای یک زندگی معمولی

 

خب این آقای حلبی حلبی یک بستنی حداکثر 10 لیری رو با ما 80 لیر حساب کرد. چرا؟ چون خلاقیتی به خرج داد دیگه. حالا یک غرفه هم هست کنار حلبی حلبی که انگار اصلا حال و حوصله نداره خیلی برای جذب مشتری کار بکنه. وایساده ببینه مشتری میاد یا نمیاد. آدم این غرفه رو می‌بینه یاد ایران می‌افته، اون رو می‌بینه یاد ترکیه می‌افته. ترک‌ها با پوشاک، با لباس، با گردشگری، با هر وسیله‌‌ای، خودشون رو به آب و آتیش می‌زنن توی بدترین روزگار تورم‌شون جنس بفروشن. آدم‌ها رو بیارن این‌جا، ولی ما یک جوری احساس می‌کنیم که حالا وقت زیاده. نیازی نیست. احساس می‌کنیم که خب نفت داریم دیگه. کسی که نفت داره دستش رو می‌کنه جیبش؛ مثل بچه پولدارها. برای چی باید کار کنه؟ ولی نفت تموم میشه.

ترکیه به جای اینکه بگه من می‌خوام همه چی بسازم. خودرو بسازم، هواپیما بسازم، این رو بسازم، اون رو بسازم، اومده اعلام کرده من توی 8 حوزه می‌خوام رشد کنم. هرکس توی این 8 حوزه بخواد سرمایه‌گذاری کنه کمکش می‌کنم و بیشتر مواظبشم. 3 حوزه‌اش رو ما بیشتر دیدیم و می‌شناسیم. سالی 30 میلیارد دلار گردشگری، سالی حدود 30 میلیارد دلار کشاورزی و سالی حدود 15 میلیارد دلار پوشاک. برای این‌که دستت بیاد این عددها چقدر مهمن، بدونید درآمد ما از نفت سالی 20 میلیارد دلاره. یعنی اون‌ها با گردشگری، پوشاک و کشاورزی حدود 4 برابر نفت ما پول در میارن.

 

اقامتگاه تفریحی :

  • دوست دختر داری؟
  • بله، خیلی دیگه دارم
  • زیاد، چه‌قدر؟ چند تا دوست دختر داری؟
  • دو تا، سه تا، عوض میشه.

یک نکته جالب اینه که یک روستای خیلی ساده رو که معلومه روستای توسعه یافته‌ای هم نیست با رنگ و یک دیزاین ساده تبدیل کردن به یک جای خوشگل. دیوارها رو سفید کردن و سفید نگه داشتن. واسه هر ویلایی یک اسم گذاشتن. مثلاً این اورگانوئه. خیلی ساده و خیلی ارزون باعث شده وقتی میای این تو یک احساس خوبی داشته باشی. این الان ویلای Nettle بریم داخل.

این‌جا یک سالن خیلی کوچولوئه و اینجا یک فضای بامزه کوچولو باز هم و این‌جا یک فضای تخت‌گونه. خیلی کوچولوموچولو و نقلی و بامزه. بیا این‌جا. این‌جا وسایل چیزه و یک دونه سرویس هم این‌جا. بریم طبقه بالا. یک اتاق خواب و دقت کنید یک دونه جکوزی میذاره این‌جا. این جکوزی ناخودآگاه جذابیت فوق العاده جدی رو ایجاد می‌کنه. چون معمولاً کسی تو خونه‌اش نمی‌تونه جکوزی توی اتاق خوابش داشته باشه، وقتی این رو این‌جا می‌بینه، سریع دست به جیب میشه و پول رو پرداخت می‌کنه.

قیمت چه‌قدره؟

تغییر می‌کنه توی روزهای مختلف. هر روز هزار لیر، یعنی روزی دو میلیون تومن.

رجب دوست منه، خوش تیپه، سه یا چهار تا دوست دختر داره

بله

اون به من گفته اون عوض می‌کنه، هر کدوم رو برای هر روزش اون تلاش می‌کنه که 7 تا دوست دختر داشته باشه برای 7 روز هفته. هر روز یک دوست دختر، آره؟

آره

رجب تو منطقه بهش می‌گن رجب شیطون و خودش هم میگه هیچ وقت این منطقه رو ترک نمی‌کنه. کجا بره بهتر از این‌جا و بهش تو منطقه رجب نرو هم میگن

یک نکته بزار خدمت‌تون بگم. الان ویلا با این کیفیت توی شمال، توی ایران، کم کم 5 میلیونه.

این‌ها توی طراحی ویلاشون فکر همه‌جاش رو می‌کنن. فکر این رو می‌کنن که جکوزی توی اتاق خوابت داشته باشی یا سرویس رو اگر نگاه بکنین، این‌طور نیست که سرویس رو گذاشته باشن برای 500 بار، عوض نکنن یا به زور ملحفه بدن. نه، این کارهاشون رو روتین انجام میدن. چون می‌گن تو این دفعه اگه اومدی باید حتماً بری و برگردی

  • و شما می‌خواین همه جنگل رو ویلا درست کنین؟
  • بله
  • شما می‌خواین جنگل‌ها رو نابود کنین؟
  • معمولاً اینجا غیر قانونی هست
  • این‌جا الان غیر قانونیه؟
  • یک کم، این ده تا ویلا یک کم غیر قانونیه
  • این ده، دوازده تا رو غیر قانونی ساختند، واقعا دست‌تون درد نکنه!
  • مثل ایران خودمون
  • رجب و دوستانش دارن تلاش می‌کنن برای این‌که ترکیه رو به فنا بدن مثل ایران. ایشالا همه این‌ها رو لطفا همه جنگل رو خراب کنین و ویلا بسازین، باشه؟

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

 

این طبیعت همه آدم‌های دنیاست که اول به جیب‌شون فکر می‌کنن و بعد به منفعت کشورشون. هنر دولت‌ها هم اینه که با تمام قوا نذارن رجب‌ها کشور رو به فنا بدن.

این چرا تونسته اتاق خوابش رو تمیز نگه داره؟ چون یک شرکت داره این کار رو انجام میده، به صورت فنی و به صورت آموزش دیده. یعنی نیروی آموزش دیده میاد این‌جا 20 تا ویلا رو تروتمیز می‌کنه و واسه همینه شما هر وقت شمال ایران می‌رید یک ویلای تمیز به زحمت می‌تونی پیدا کنی. هر کی برای خودش داره کار خودش رو می‎کنه، در قالب یک شرکت کارش پیش نمیره.

این گل‌خونه‌ها رو می‌بینید؟ خیلی جاهای ترکیه وقتی پهباد حرکت می‌کنه این فضای سبز رو می‌بینه. ترکیه حدود 30 میلیارد دلار هم از کشاورزی درآمد داره. حدود 70 درصد فندق جهان، 30 درصد گیلاس جهان و 30 درصد انجیر جهان مال ترکیه‌ است.

خبر ناگهانی مریضی پدر محمد دلاوری باعث شد که پروژه متوقف شود و او به ایران برگشت.

  • من گفتم برن خونه، خودم موندم دیشب رو و بعد دیگه خدا رو شکر بهتر شده، مرخص کنن بره.
  • کی مرخص می‌کنن؟ آهان، همین امروز مرخص می‌کننش؟
  • آره آره به نظرم مرخص کنن. به من گفت برو یک هوایی هم خودت بخور و بیا. حله مشکل خاصی نیست.
  • ما فکر می‌کنین بتونیم شما رو ببینیم؟ یا اینکه باید جمع کنیم برگردیم؟
  • من سعی می‌کنم بیام. یعنی اگه امروز کارها انجام بشه و مرخصی بدن دیگه نگرانی نیست، یعنی بقیه کارها رو بچه‌ها می‌تونن انجام بدن و منم برگردم
  • استاد، من برای فردا صبح اول وقت ...
  • هر چند اصلاً این محیط بیمارستان اصلاً آدم رو دپرس می‌کنه. یعنی میای حالا شرایطش اصلا حالم رو بد کرده. جز مشکلی که خود آدم داره اصلاً حال آدم رو به چیز می‌ریزه دیگه. ذهنت رو بهم می‌ریزه.
  • استاد ولی خدا رو شکر مهم این بود که قضیه جدی نبود دیگه خدا رو شکر برطرف شد، درسته؟
  • آره، آره. این که خوب بود، ولی خب خود بیمارستانم آدم می‌بینه، اصلا روحیه‌اش بهم می‌ریزه

یک روز بعد دلاوری به ترکیه بازگشت

 خیلی اتفاق عجیبی بود. یعنی الان حس یه آدمی رو دارم که انگار لِه لِه. انگار گرفتن این‌طوری تکونش دادن و شاید دست تقدیر بود که توی این داستانه این اتفاق بیوفته و من یک جور دیگه ماجرا رو از یک زاویه دیگه ببینم. یکی می‌گفت مهاجرت یعنی این‌که تو هر چی داری رو بگذاری و بری برای به دست آوردن اون چیزی که نداری. اون هر چیزی که داری رو بعیده بتونی توی زندگی عادی‌ات درک کنی. زمانی‌که کوله‌ات رو می‌ندازی پشتت و راه میوفتی توی کره زمین، تازه می‎فهمی اون‌جایی که بودی چی‌ها بود. چی‌ها بود که توی هیچ جای دنیا نمیشه به دستش آورد. نمیگم که این یعنی مهاجرت نکنیم، یعنی مهاجرت بده. نه، نه. اما این هست. یعنی تا ابد یک چیزهایی هست که توی هیچ جای دنیا جزء زمین مادری نمیشه پیداش کرد. شاید اصلاً لازم باشه بذاریم بریمش. شاید اصلاً خوب باشه بذاریمش بریم. این‌ها رو کاری ندارم. فقط میگم توی لحظه حرکته، زمان سفره که این‌ها خودشون رو نشون میدن و میگن ما هستیم‌ها! تو این‌ها رو داشتی‌ها. هیچ حکمی نمیشه داد. اصلاً نمیشه گفت خوبه یا بد. همینه، همینه که هست.

 

دانلود مستند برای یک زندگی معمولی

 

من آدم مهاجرت نیستم، به‌خاطر همین دلبستگی‌ها. اما هزاران نفر این روزها قصد کردند هرچه دارن رو بگذارن برن برای به دست آوردنِ اون چیزهایی که ندارند. خانه، مادر، پدر، برادر، خواهر، زمین، زندگی، محله، همه رو، همه رو، همه رو رها کنند و برن. یک روز دلهره ما رفتن نخبگان بود، اما امروز مردم کوچه و بازارند که علاوه بر همه تعلقات‌شون، هفت میلیارد دلار رو هم گذاشتن روی کول‌شون و دارند میرن. من ته دل به این هزاران نفر حق میدم که طاقت نیارند و برند، اما یک حسی من رو و هزاران مثل من رو نگه داشته.

ما می‌مونیم شاید دیده بشیم. شاید صدامون شنیده بشه، شاید بتونیم بسازیم. شاید چراغ روشن کنیم، برای مسافر رفته‎ای که شاید روزی برگرده.

 

 

مستند برای یک روز معمولی

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند انقلاب هشتادیا

  • ۲۳۵۰

دانلود مستند انقلاب هشتادیا

( تأثیر دهه هشتادیا در اعتراضات 1401 ایران )

دانلود رایگان مستد انقلاب هشتادیا

 

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : انقلاب هشتادیا

کارگردان : عرفان خانی

مشاور هنری : حسین شمقدری

تهیه‌کننده : حامد رحا

تدوین:  محمد غفوری

سال تولید : 1401

مدت : 20 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

دانلود رایگان انقلاب هشتادیا

 

مستند « انقلاب هشتادیا » به تأثیر و میزان حضور دهه هشتادیا در اعتراضات سال 1401 ایران می‌پردازد، این نسل پیچیده را که تا به امروز کسی جدی نمی‌گرفت و برای خواسته های آن برنامه ریزی صحیحی نشده است، اکنون درخواست حقوق خود، حتی به شیوه ای ناصحیح دارد ...

 

انقلاب هشتادیا

 

 

متن مستند :

این فیلم یک مستند نیست، فقط یک رنج نامه است

نارمک- تهران

داری ضبط می‌کنی دیگه؟

آره ضبطه

برو برو

من رکورد رو میزنم

وایسا وایسا

آره این چند نفرن

نگاه همون سه نفرن ... دیروز هم دوتا دختر باهاشون بود، امروز مثل این‌که نیومده. ببین اون پیراهن سفیده براشون مییچه، اون دوتای دیگه انگار بلد نیستن

چقد بچه‌ان

اون سفیده به نظرازهمه‌شون بزرگ‌تر میاد. بقیه 14-15 سالشونه

ببین یه دونه مشکی هم دیروز باهاشون بود

اوناهاش اوناهاش

مشکیه اومد مشکیه رو بگیر

ببین اون داره گل میکشه‌ها

اون ساقی‌شونه. بگیر رو صورتش بگیر بگیر زوم کن

مهدی برو برو

چند تا کلیپ نشون میدیم، بعد نظرتون رو دراین رابطه خواستیم بدونیم

پارک لاله- تهران

نظرتون رو راجب چند تا کلیپ که دیدبن میشه بگید؟

البته یک مقدار ساختگی بود، ولی در کل جالب بود، یکی قضیه حجاب بود.

کلیپ: غیرت به نظر من اینه که نذاری اشک خانومت در بیاد وگرنه حجاب و پوشش به خودش ربط داره هر جور که باشه من بازم دوستش دارم

من والا میبینم این دوره هیچکی تفریح نداره

اون که مثلا دو تا زن و شوهر بازی می‌کردن، خوب بود. همدیگه رو اگه دوست داشته باشن، کلامی نه عمیقا ...

 

انقلاب هشتادیا

 

اقایی

جانم خانومی جانم

من آخر نفهمیدم که دوست داری تو آینده چیکاره شی؟

من خودمو می‌خوام وقف تو کنم خانومی

قربونت برم من ...

 

موقعی‌که ما شاخ بودیم شما یک هفته صبحی بودی، یک هفته بعد از ظهری

 

مژینا من انقدر بی‌غیرت نشدم که تو توی کافه میری تکی قلیون میکشی، یادت باشه‌ ها!  دفعه آخرت باشه فقط ...

ضد ارزش‌ها داره به ارزش تبدیل میشه و باید دیگه به قول معروف مسئولین فرهنگی، اگر به این وضعیت بخوایم کشیده بشیم فاتحه رو بخوانند.

چرا هی به من میگین من دوتا خانومی دارم، دوتا خانومی دارم، من یک دونه دارم اونم یک روح در دو بدنه. حکمت خداست نگاه کنین

پس شما مشکل ندارین حالا دوتا نوجوون بودند مثلا در این سن؟

نه تمرین کردن، تمرین کردن. نه چه مشکلی داره خیلی قشنگ بود.

 

ازدواج کردین یا دوستین؟

سوالی که همه‌تون دارین ازم می‌پرسین، دیوونم کردین. الان شوهرم جواب‌تون رو میده

خیلی دارین سوال می‌پرسین با خانومی ازدواج کردین؟ بله کردم باخانومم. تازه عقدم کردم. گناه که نکردیم دیگه.

 

انقلاب هشتادیا

 

شما لاکچری نیستین، فقط اون پولی که می‌رین آتلیه،  ما می‌ریم عرق می‌خوریم آره عموجون

 

همایون فلاحی- بلاگر14 ساله

می‌زنیم به سلامتی ملکه اینستا، خانومی آره

 

بچه‌ها ما با پدر همایون هماهنگ کردیم، می‌خوایم بریم ببینمش همایون رو. همایون همونیه که توی مصاحبه‌های قبلی کلیپ‌هاش رو به مردم نشون دادیم. یه پسر 12-13 ساله ‌است که با یکی از دخترها که یکی از آشناهاشونه کلیپ‌های اینستاگرامی می‌سازن. حکم مثلا ادای زن و شوهر رو در میارن توی کلیپ‌ها.

 

همایون فلاحی – بلاگر 14ساله خانومی

بله

وقت بازی نیست که وقت ازدواجمونه

بریم

بریم

همایون برام عروسی می‌گیری؟

دیوونه شدی من بهترین عروسی تو کل دنیا رو برات می‌گیرم

جدیدا بچه مچه‌ها ریختن داخل اینستا، بابا بیاین پایین سرمون درد گرفت. شما برید تو شاد حاضری‌تون رو بزنید

 

حسین حق‌پناه -  کارشناس حوزه نوجوان

آقا سخته برام دیدن مداومش.

نظرتون چیه؟

نظر کسایی که کامنت می‌ذارین زیر پست ها خیلی نزدیکه.  من زیاد چک می‌کردم کامنت‌ها رو. عمده کامنت‌ها تعریف نیست. تنفره، ولی واقعیتش اینه که با تهوع وتنفر و حتی فحش و توهین این ویدیو داره دیده میشه. و اونی که سرمایه گذاری کرده روی همایون، اون دیده شدن رو می‌خواد. مگه کم داشتیم از این‌ها؟ مگه وحید خزائی نداشتیم؟ مگه امیرتتلو نداشتیم؟ برگردیم یادمون بیاد تازه آدم‌هایی از این‌ها خیلی محترم تر داشتیم دیگه. عرفان علیرضایی و خیلی از این واینرها، اولا چقد فحش می‌خوردن؟ چقدر محتواها هم محتوای مبتذلی بود و شهرت دوباره براشون سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی آورد. حالا شاید دیگه الان خیلی فحش نمی‌خورن. این بازی شهرتِ رسانه‌ایه که متاسفانه نوجوان ما درگیرش میشه و خیلی وقت‌ها هم میگم سود اصلی رو داره سرمایه‌گذاری می‌بره که ما نمیبینمیش

 

میدونین چیه؟ بحث بحثه لیاقته. این تاج و تخت و این همه ابهت و پادشاهی فقط و فقط برازنده پادشاه‌مونه

هه ... همه لب و دهنن، ما عملیش کردیم؛ آره دایی جون

 

چند ساعت بعد

الان دیگه 12 ساعته که ما خبرش رو شنیدیم که پلیس فتا رفته سراغ پیج همایون و گرفتن‌شون و نمی‌دونم چی به چیه و این حرفا. قرار مدار گذاشتیم رفتیم بریم ببینیمش، از قبل هم بیشترین فالوور و بیشترین طرفدار رو داشت همایون.

پدرش این‌ها هم احساس خطر می‌کردن، هی ما رو می‌پیچوندن. خلاصه آخرهم فتا رفت سراغ‌شون دیگه. عکس پیجش رو هم الان میذارم ببینید.

خیلی جالبه آقایون فکر می‌کنند راه اینکه جلوی امثال همایون رو بگیرن و این دهه هشتادیا، بگیر و ببنده. خیلی برام عجیبه که این جوری فکر می‌کنند. مگه با بگیر و ببند حل میشه؟

 

دانلود رایگان مستد انقلاب هشتادیا

 

گردهمایی سلام فرمانده- سیرجان

سلام فرمانده ...

گردهمایی سلام فرمانده- تهران

 

آقای هلالی بنظرتون چرا نوجونای ما سمت خوانندگی میرن؟

کجا سمت خواننده‌ها میرن؟ استنباط شماست، برداشت شماست.

یعنی نمیرن؟ دوست ندارن؟

!...نچ نچ ... برداشت شماست ... اگه دوست داشتن می‌اومدن بگن حسین؟ این همه خواننده هست

نه درسته ولی خب حالا یه سری هم سمت و سوشون این ‌طوریه

اونا رو دیگه من سوادشون رو ندارم

 

امیر حسین مقصودلو- خواننده

 

گرد همایی سلام فرمانده- کرج

ما یک ماهه داریم هرجایی که سلام فرمانده هست می‌چرخیم

شاید یه ذره از لحاظ حجابی چیز نباشیم، ولی دلمون با امام زمانه.

امیدوارم ایران همیشه پاینده و جاویدان باشه، اون‌هایی که چشم دیدن این جمعیت رو ندارن، اون‌ه ایی که واقعا نمی‌تونن تحمل بکنن، برن بمیرن ان‌شاءالله.

یوسف بهشتی – مربی گروه سرود

بله ما فکر می‌کنیم که کم کاری کردیم. مسئولین ما تا الان کم کاری کردند. الان من فکر می‌کنم یک ساله که یک خورده جون گرفته بحث سرود و قدرت سرود رو ما دیدیم، مثل سلام فرمانده

 

امیرحسین مقصودلو- خواننده رپ

به به ... میگه بعضی وقت‌ها هم همه چی هست به غیر از اون چیزی که باید باشه. مثلا یک بچه تنها که اسباب بازی هم داره‎ها، ولی کسی نیست باهاش با همون اسباب بازی بازی کنه. این رو گذاشته بود ننه {بوق} ولی من تعادلم خوبه.

 

سلام سلطان من کسرام و یکی از طرفداران شمام من هفت سالم که بود آهنگ ممنون رو که شنیدم تتلیتی  شدم و یک سال بعدشم که هشت سالم شد یه پیجی زدم و فن پیج شما شدم و تمام ویدیوهامم خودم ادیت زدم گذاشتم روی پیجم و من خیلی دوست داشتم صورتم رو تتو بزنم ولی چون که سنم کم بود دخترخالم و مامانم صورتم رو نقاشی کردن و حالا خودم یه پوستری طراحی کردم که می‌خوام برم تو خیابون‌های اصفهان رو رنگی کنم مثل امیر تتلو.سلطان خودتی شیر خرته رو دستت کسی نیومده و نخواهد آمد. 

 

چرا درس نمی‌خونی تو؟

من خیلی اذیت شدم

میگه تمام زندگی من سلطانه

سلطان من از ایران اومدم برای دیدن‌تون

می‌تونم؟ اجازه دارم؟

یه دنیا رو گشتیم دنبال شما

 

وقتی به مسئول فرهنگی میگی که قضیه چیه و این‌ها ... میگه خبری نیست، شما این‌طوری فکر می‌کنید ... یعنی حتما همه‌چی گل و سنبله و ما هم یک ذره قواره کار دراومد ... حتما همه نوجوون‌ها هیئت‌ان دیگه ؟

خیلی جالبه، هیچ کس هم زندگی‌اش رو شبیه تتلو درست نمی‌کنه، چالش‌های ندا یاسی رو نمیره

آره

یعنی میدونی بحث کجاست؟ یعنی اون‌ها یک سبک زندگی هنری رو برای خودشون درست کردن، خب جایگاه‌شون مشخصه. ولی این‌که یک عده‌ای بیان شبیه اون‌ها زندگی بکنن، خب توی جایگاه اون‌ها نیستن که بخوان شبیه اون‌ها زندگی کنن، خیلی متفاوته.

واقعا مسئولین فرهنگی جامعه، حواس‌شون به الگوها هست؟ الان اون‌ها توی آهنگ‌هاشون زندگی تتلیتی رو ترویج میدن، آیا واقعاً سلام فرمانده‌های ما عم همچین زندگی‌ای رو به اون سبک زندگی‌ای که درسته رو واقعا ارائه میدن؟

 

مستند انقلاب هشتادیا

 

حسین پناه – کارشناسی حوزه نوجوان

خیلی‌ها دارن از شکاف بین نسلی حرف میزنن. ما می‌گیم خیلی از مطالعات نشون میده ما شکاف بین نسلی به این معنا نداریم که مثلا دهه هشتادیا یک چیزن که دهه هفتادیا اون نبودن. ولی مطالعات نشون میده ما شکاف درون نسلی داریم. توی همین نسل کسایی رو داریم که خیلی دلبسته آرمان‌های انقلاب اسلامی‌ان و توی همین نسل کسایی رو داریم که 180 درجه مقابل اون‌ها وایسادن و ممکنه توی کلاس‌شون چیزهای دیگه رو تخته بنویسن و کارهای دیگه بکنن.

 

این همه بودجه، هزینه‌ی رسانه‌ی این مملکت شده، این همه خرج‌های درشت فرهنگی اتفاق افتاده،  تهش باید به این جا برسیم که یه عده از دهه هشتادیا راه افتادن تو خیابون و دیوارها رو رنگی کردن، به اموال مردم آسیب زدن، هیجانات‌شون رو این شکلی خالی کردن و خلاصه همین طور که می‌بینید همه جا پر از شعاره. ما چی کار کردیم واقعا؟ واقعا چه اتفاقی برای این بودجه‌ها و این هزینه فرهنگی افتاده؟ همان‌طور که ملاحظه می‌کنید، صدا روهم می‌شنوید دیگه. گوش کنید.

مرگ بر دیکتاتور

می‌بینید یک سری صدای نوجوون و 17-18 ساله هم توش هست.

خلاصه واقعا باید چی کار کرد؟

 

گوهر دشت کرج - 4 مهرماه

مادر بزرگ مهربونی که یک پلاکارد در دست دارد که روی آن نوشته:

من همسن دهه هشتادیا نیستم اما همراه دهه هشتادیا هستم

مادر هممونه

من آریام

یه دهه هشتادی ...  اون که تو استوریا کلی بهش فحش دادی ...

 

اعتراض شما

به عنوان یک دهه هشتادی می‌گویم، ما بالا سرت هستیم

 

قد و قوارم کوچیکه اما دلم بزرگ یک پسر بچه فسقلی میون صد تا گرگ

 

سروش صحت، بازیگر و نویسنده:

بچه‌های دهه هشتاد معلم من شده‌اند

سروش صحت بازیگر و نویسنده با حمایت از اعتراض‌ها در ایران در پستی اینستاگرامی نوشت:« من با ترس بزرگ شده بودم... ... من حرف زدن و شجاعت را فراموش کرده بودم و حالا بچه‌های دهه هشتاد معلم من شده‌اند. معلم‌های بزرگ، به این شاگرد میانسال درس‌های مهمی دادید.»

 

ما دهه هشتادیا گودزیلا نیستیم بخدا سوژه شماییم و جیکمونم در نمیاد

اما فراموش نکنید میدان دار این اعتراضات متولدین دهه هفتاد و هشتاد هستند

دوست دارم ستاره‌ای شم که همه نگاش کنن، کی میگه آدم کوچیکا نباید تلاش کنند؟ ما دهه هشتادیا گودزیلا نیستیم به خدا سوژه شماییم جیکمونم درنمیاد؛ دوست دارم ستاره‌ای شم که همه نگاش کنن، کی میگه آدم کوچیکا نباید تلاش کنند؟

ولی یک نوجوان دیگه‌ای داریم که مسئله‌اش تغییره. مسئله‌اش مسئولیته. مسئله‌اش آینده ‌است. مسئله‌اش رویای فرداشه. او اگر فکر کرده که با سطل آشغال آتیش زدن، با شعار دادن، حتی شعارهای رکیک دادن، می‌تونه بیاد تغییر ایجاد کنه؛ میگم این یه حدی از احترام رو براش قائل باشیم. این ولو اینکه بخشی‌اش هیجان باشه، ولی یک بخش با این انگیزه باشه که من می‌خوام بیام یک فردایی رو بسازم یا یک مسئولیتی رو پذیرفتم که الان میام وسط خیابون، اعتراض می‌کنم حتی ممکنه من رو ببرن، حتی ممکنه برام دردسرایجاد شه. ولی یک حرفی دارم و می‌خوام اون حرف شنیده شه، می‌خوام درک بشم، می‌خوام یک آینده‌ای رو ایجاد کنم که با امروز تفاوت داره، می‌گم من می‌تونم با این حرف بزنم. می‌تونم یک روزی شاید بهش بگم این بهترین راهی نیست بتونی فردا رو بسازی؛ اما قبلش ترجیح میدم به جای اینکه من چیزی بگم، بشینم اینجا و بشنوم. نیاز نوجوان و نسل امروز ما به شنیده شدن و درک شدنه. ما تو ساختارهای رسمی و غیر رسمی‌مون برای نسل جدید جای شنیده شدن کم گذاشتیم. مسئولیت بهش بدیم، هویت بهش بدیم، این مسئله حل خواهد شد

این رنج ادامه دارد... 

مستند انقلاب هشتادیا

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند این رل

  • ۵۰۷۰

دانلود مستند این رل (in rell)

مستند جنجالی 18 +

(شکست عشقی، آموزش دلبری، رل زدن، ازدواج)

دانلود رایگان مستد این رل

 

 

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : این رل ( in rell )

کارگردان : حسین شمقدری

تهیه‌کننده : محمد حسن مددی

راوی : هاشم بافقی

نویسنده : محمد مهدی خدارحمی

تدوین:  حسین شمقدری

سال تولید : 1400

مدت : 55 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

دانلود رایگان این رل

 

مستند « این رل » به موضوع داغ ارتباط دختر و پسر، تفاوت های دوستی و ارتباط با ازدواج است.

مستند، روایت داستان امیرحسین است که پس از عشق نافرجامش با شقایق، همه انگیزه های خود را برای ارتباط با دختران دیگر از دست داده است...

هاشم بافقی روای مستند برای ارضاء میل جنسی امیر حسین، انواع روش های مختلف را امتحان می‌کند، حتی برای او سوژه های ساعتی پیدا می‌کند، اما امیرحسین به دلیل عذاب وژدان، میل به ارتباط ندارد، پس در نهایت به او روش های مخ زنی و دلبری از دختران را می‌آموزد که بتواند عشقی برای ازدواج پیدا کند اما ...

حسین شمقدری کارگردان سری مستندهای انقلاب جنسی و میراث آلبرتا، اخیراً اقدام به ساخت مستندی در ادامه مستندهای جوان پسند خود نموده است.

 

دانلود رایگان این رل

 

 

متن مستند :

 

  • مخاطب گرامی! در این فیلم راوی نمادی از جامعه و شرایط امروز آن است. لذا موقعیت‌هایی در فیلم وجود دارند که لزوما حضور در آن‌ها مورد تایید سازندگان نیست و تنها برای بازنمایی از وضعیت امروز جامعه به نمایش گذاشته شده است.
  • هاشم بریز.
  • الان چند درصدی؟
  • چهل درصد
  • باید بشه ده درصد، برو ببینم
  • خفش کردی، ولش کن ...
  • هیس هیس
  • ولش کن دیوونه
  • الان چند درصدی؟
  • الان هیچی
  • نه نه کمه
  •  
  • چی گوش میدی؟
  • مداحیه
  • {موسیقی با صدای زن}
  • باید تو از اینا گوش بدی
  • به درد نمیخوره بابا، همش گناهه، همش حرومه
  • کدوم حروم کی گفته حروم؟
  • من نمیشنوم اینارو
  • بابا گوش بده
  • نکن نکن
  • الان جوون ها دارن اینارو گوش میدن
  • گناه میکنی نکن
  • یه وقت نکشتمون سنگ منگ نیاد از آسمون
  •  
  • مستند این رل رایگان
  •  
  • لطفا پس از اتمام پاسخگویی تماس را قطع نکرده و در نظر سنجی شرکت فرمایید
  • بابا کی شرکت میکنه
  • پاسخگوی شماره یک صد و هفت
  • پاسخگوی مسائل شرعی: اگر امکان نداره روزه بگیرین. مثل خیلی از افرادی که فشار جنسی روشون هست. با روزه گرفتن و با تهجد و با رابطه شدید با خدا، خودتون رو کنترل کنین.
  • حاج آقا! ببینید من روزه گرفتم، دوش آب سرد رفتم ... دیگه نمی‌دونم اسفند خوردم، سرکه خوردم، هر چی بگین خوردم، هرچی سردی بگین خوردم ... هیچ کدوم جواب نداده، یک راهکاری خارج از این‌ها راهکارها به من بگین. من همین الان نیاز دارم. چی کار کنم؟
  • دارم میگم دیگه راهکار اینه که از طریق ازدواج، انسان خودشو تخلیه کنه. راهکار فقط ازدواجه، راهکار دیگه‌ای نداره.
  • خب حاج آقا خودتون یکی رو معرفی کنید دیگه. الان من از شما میخوام یکی رو معرفی کنید.
  • من به شما کسیو معرفی کنم؟ مگه من کسیو دارم به شما معرفی کنم؟
  • قطع کرد ...
  • خب داداش ... اون خودش اگر یک کیس داشته باشه که به تو معرفی نمی‌کنه که .... چرا باید این کار رو بکنه؟
  • چند تا بریم؟
  • برو
  • تند تند تند تند
  • خالی میشی
  • حاجی جواب نمیده
  • چرا جواب میده
  • ولی اصلا بهت نمی‌خورد غذای ایتالیایی درست کنی ها
  • دیگه عشق ایتالیا، غذای ایتالیایی‌ام دیگه، خیلی دوست دارم
  • یعنی هر روز این همه هزینه می‌کنی واسه خودت، غذای ایتالیایی درست می‌کنی؟
  • آره دیگه پاستا و سس آلفردو بی نظیره واقعا ... واقعا باید بچشین ببینین چطوریه
  • یعنی غذات رو خودت درست می‌کنی؟
  • آره ... خودم درست می‌کنم.
  •  هر روز؟
  • آره، تقریبا بله هر روز.
  • یعنی گرسنه‌ات بشه؛ غذات رو خودت درست می‌کنی؟
  • آره دیگه.
  • لباس‌هات کثیف میشه، خودت می‌شوری؟
  • آره خب، لباس‌هام رو خودم می‌شورم.
  • خب وقتی گشنه‌ات میشه، به جای اینکه بری توی حوض، غذات رو خودت درست کن.
  • خب الان گشنه‌ام شده دیگه و دارم غذام رو خودم درست می‌کنم.
  • نه .... این غذا رو نه ... اون غذا رو خودت درست کن.
  • نوچ ... هاشم گناهه.
  • یعنی چی گناهه؟ الان علم پیشرفت کرده، تایید کردن که باید غذات رو خودت درست کنی ... ببین امیرحسین غذات رو باید خودت درست کنی. چاره‌ای نداری .... داره گول می‌خوره. می‌خواد واقعا غذاش ... آقا حرومه. باید یک فکر دیگه‌ای بکنیم. نری غذاتو خودت درست کنی.
  • نه دیگه الان دارم غذامو ....
  • خاک تو سر ببوت کنن
  • این اسکای واچره
  • چی چی واچر
  • اسکای واچر، آسمون بین
  • بچه مایه داریا
  • این چند می‌ارزه الان؟
  • نه، رفیقم داده اینو فکر کنم 100تومن اینایی هستش. این رو رفیقم داده من که خودم ...
  • چه رفیق لارجی
  • امروز گفت که دیدم شما اومدین گفتم یک قرض بده یه حالی بدیم به خودمون دیگه
  • خب تو خیلی سربسته درمورد یک عشق گفته بودی که نرسیدی بهش.
  • عشق دومم والیباله، ایتالیا، والیبال ایتالیا، لوسیانو دچکوئه.
  •  
  • دانلود مستند رایگان این رل
  •  
  • -یعنی کلا غذای ایتالیا...
  • - آره، پاستا، لویه ایتالیاست، کلا عشقم اونه، کلا سعی میکنم ذهنم رو با والیبال مشغول کنم.
  • این چیه؟
  • یک انار مصنوعیه. رفتیم توی بازار، دو تا خریدیم ... یکی‌اش دست اونه.
  • اوه ... پس تموم نشده برات.
  • {کتاب} سلوک با همسر
  • اینم مال بعدنا اگه ذهنمون تونست از این قضیه رها شه، ازدواج بکنیم اگر
  • {کتاب}داینامیک چی میگه؟
  • خب، من دانشجو فیزیکم دیگه، دانشجو فیزیک دانشگاه تهرانم. بعد علاقه‌ام کاسمولوژی بوده، کیهان شناسی، که حالا یه موقع. پارتیکل فیزیکس هم دوست دارم، ذرات بنیادی، شاید هم بیشتر ذرات بنیادی برم.
  • استاد {پوستر محمدرضا شجریان}
  • آره استاد که من خیلی دوست دارمش
  • این چیه؟ چرا به سقف؟
  • خب این ایوان زایتسف
  • من می‌دونم، چرا زدیش به سقف؟
  • شبا من اینجا می‌خوابم، دقیقا سرم زیر همین عکسه می‌افته و وقتی خاطرات اون توی ذهنم تداعی میشه و اینا یه سری خاطراتی که با اون دختره داشتم به این عکسه نگاه میکنم بلکه خاطرات والیبالی جاشو بگیره. مسابقات والیبال و این داستانا شاید بتونه اون خاطرات و کامل یه جور دیگه تغییر بده، ذهنم بیاد سر والیبال و اینا. چون شبا یه تایمیه که قشنگ خاطرات میاد تو ذهنم.
  • بعد میدونستی ایشون همجنسگرایه؟
  • خب بهتر، دیگه میشه راحت
  • بهتر
  • آره بابا بهتر حالا شوخی ولی خب کلا
  • الان چند درصدی؟
  • الان صد درصدی هستم فکر کنم
  • بابا ولم کن
  •  
  • سلام ... موسسه {بوق}
  •  
  • این رل
  •  
  • بله .. بفرمایید.
  •  
  • حاج آقا هستن؟
  • خودشونن بفرمایید
  • بفرمایید از طرف آقای {بوق} هاشم بافقی.
  • ممنونم
  •  بله بله بفرمایید سلام علیکم ... سلام
  • بچه‌های دفتر هم نمی‌دونن اینجا قضیه چیه. کار اصلی ما خرید و فروش ماشینه.
  • چه جالب
  • ماشین خارجی و این کاری که ما می‌کنیم نمک کاره و
  • درآمد کدوم بیشتره؟
  • درآمد ماشین بیشتره ولی شاید بخندین، ولی برکت این کار بیشتره.
  • چه‌طور؟
  • یعنی اصلا دعای این خانم‌ها پشت سر ماست. از خاک بلند شدن بعضی‌هاشون. طرف مولوی زندگی می‌کرده، الان سعادت آباد خونه خریده.
  • با همین کار؟
  • ما 50 تا ماهی فقط ریجکت می‌کنیم.
  • چرا؟
  • اوضاع انقد خرابه که خانم‌های شوهردار میان اینجا. شوهره راضی.
  • واقعا؟
  • میگه آقا من تعهد محضری میدم که بعدا شکایت نکنم، چی چی ...
  • دارین شوخی میکنین
  • نه سه تومن درآمد ماهیانه خانومش بوده.
  • واقعا شوخی می‌کنین؟
  •  ما این‌ها رو که ریجکت می‌کنیم، آه و نفرین مردم پشت سرمون نباشه که زن شوهردار .... ولی ... یعنی می‌خوام بگم مراجعه زیاده. ما یک زمانی خودمون سعی می‌کردیم کیس پیدا کنیم. الان کیس‌ها ما رو پیدا می‌کنن. دوستان به هم معرفی می‌کنن.
  • خیلی وحشتناکه. خیلی خب!
  • نه، وحشتناک نیست.
  • چرا آقا ... وحشتناکه. یعنی این ...
  • آقا همه راضی‌ان .... اونایی که  
  • نگین این حرف رو
  • وی آی پی‌ها یک زونکنه. شما اسمت چی بود؟ آقا امیرحسین اگه اون زونکن قرمزه رو بدی.
  • زونکنش هم قرمزه.
  • آره دیگه. بیا خودتون می‌خواین ورق بزنید.
  • ببخشید میدین من هم ببینم
  • بیا
  • شما هم جدی خواستین یک کیسی رو بردارین. یعنی دفعه اول همه مهمون من. خیلی به ظاهرتون نمی‎خوره، ولی ...
  • خوب مشتری جذب می‌کنین ها
  • دیگه کارمون دیگه .... از قالب کردن ماشین به مردم که راحت‌تره
  • سن 38، قد 172
  • انتخاب کردی؟ کدش چند بود؟
  • 0211124
  • عالی، ان‌شاءالله که چرخش براتون بچرخه. دو تا بیزینس رو با هم قاطی می‌کنیم. خانم داریم کم کارکرد، بدنه76، ولی موتور 84.
  • آقا تعریف شما رو زیاد شنیده بودیم ولی واقعا الان ما شیفته شما شدیم. من احتمالا دفعه بعد خودتون رو بخوام.
  •  
  • برو ببینم چه می‌کنی.
  • این یک دکمه آن و آف داره، همون دکمه که گرده. الان هم داره ضبط می‌کنه.
  •  
  • اشتباه نکنی، قطع نکنی تا آخرش بره.
  • نه
  • فقط همون سلام و احوال پرسی رو داشته باشیم کافیه.
  • سلام، احوال پرسی، قطع.
  • بعد دیگه برو، هر زمانی ... ما نیم ساعت پایینیم.
  • ببینم چی کار می‌کنه. بریم آقا؟ کارش طول می‌کشه. تو راحت باش.
  •  
  • سلام امیرحسینم
  • برو به امید خدا ... یا علی ... خاکت بلند نشه ها.
  • {موسیقی}
  • آقا! همون جور که دیدین، امیرحسین دیروز رفت رستوران. دیگه نیاز نیست غذاش رو خودش درست بکنه. بچه‌مون اولین باره که رفته رستوران. ولی از رستوران اومد، نمی‌دونم چرا دیگه جواب ما رو نداد. یعنی تا شب که دیگه تلفن ما رو جواب نداد و الان هم گفته که نمیام جلو دوربین تعریف بکنم این ماجرا رو.
  • سلام بر امیرحسین رستوران برو .... دیگه از امروز قاطی مرغ‌هایی ها! از امروز شما از اون آدم‌هایی حساب میشی که پیتزا خوردی. تو هم ایتالیا دوست داشتی دیگه، رفتی پیتزا ایتالیایی قارچ و گوشت؟ نوش جونت داداش، بهت می‌رسه. حالا ما که کاری نداریم. دیگه ما رو تحویل نمی‌گیری. از دیشب ... چرا تا دیشب تماس ما رو پاسخ نمیدادی؟ یک رستوران رفتی دیگه.
  • بابا حالم بد شد خیلی، از دیشب ...
  • ها، انقد پیتزا خوردی حالت بد شد. بالا آوردی، آره؟
  • نه بابا همش، طرف هم خودش معذب شد دیگه .... ببین. من همون اول که رفتم تو طرفت همون نرفته روسریشو درآورد. من فکر کردم از این مذهبیاس.
  • خب مگه بده؟
  • بابا خیلی یه جوری بود من اصلا خیلی معذب شدم.
  • خب اولش معذب شدی، بعدش چی؟
  • بعدش هم سریع گفت پول بده. آخه یعنی چی پول بده ...
  • شما وقتی میری پیتزا می‌خوری باید اول پول رو حساب کنی. اگر پیتزات رو بخوری، در بری چی؟ اگه پیتزات رو بخوری، خوشت نیاد، بزنی زیر ماجرا چی؟
  • آهان، بعد خودش هم گفت تو چرا اینجوری‌ای؟ من گفتم نمی‌دونم، یه جوریم. همه‌اش می‌ترسیدم.
  • حالا تهش رو بگو، پیتزا رو خوردی یا نخوردی؟
  • نه دیگه، اون بنده خدا که دید من معذبم، خودش هم معذب شد دیگه.
  • امیرحسین! اوسکولم کردی امیر؟
  • خداحافظی کردم اومدم دیگه، چیکار کنم؟
  • امیرحسین، واقعا هیچ کاری نکردی؟
  • نه دیگه، میگم ....
  • حاجی این هیچکاری نکرده .... حاجی هیچکاری نکرده
  • پس چرا جواب نمی‌داده؟
  • نمی‌دونم
  • میگه رفتم اونجا و معذب بودم و پول می‌خواست.
  • نکرده هیچکاری نکرده
  • بچه‌ها من امیرحسین رو میشناسم. امیرحسین رو این مدت فهمیدیم دروغ نمیگه.
  •  
  • مستند رل زدن
  •  
  • بخصوص جمعه ها می‌اومدیم با هم. جمعه از صبح زود تا شب.
  • تا شب
  • آره تا شب
  • دوتایی؟
  • آره دوتایی خوش می‌گذشت، خیلی خوش می‌گذشت.
  • چیکار می‌کردین؟
  • می‌رفتیم بالا صعود می‌کردیم صفا می‌کردیم
  • یک جای خلوت
  • آره جای خلوت ها می‌رفتیم
  • من فکر می‎کردم تو بَبو بودی
  • نه بابا بالاخره یواش یواش
  • دهنت سرویس دیگه
  • خلاصه که معمولا جمعه‌ها با هم قبلش، شب قرار می‌ذاشتیم که کجا وایسیم و اینها
  • کوهنورد بود؟
  • آره خیلی حرفه‌ای مثلا کوه می‌رفت، پایه کوه نوردی بود.
  • بحث تون خیلی جدی بوده؟
  • آره
  • یعنی ازدواج و این داستانا دیگه؟
  • حالا بالاخره قرار بود درسمون تموم بشه بعدش؟
  • خب چی شد که نشد؟
  • میگم همین‌طور که گفتم نخواست دیگه، میگم دلش با من نبود. من حس می‌کنم اینه.
  • ببین تو رتبه700 کنکوری. الان داری فیزیک می‌خونی تو دانشگاه تهران.
  •  اونم 857 بود.
  • آها از رتبه‌ای؟
  • از لحاظ رتبه باشه. اونم درسش خوب بود. میگم دلش نبود، خودش می‌گفت. این طوری که می‌گفت عاشق نبودم، نمیدونم چی. ولی خب روزهای اول می‌اومد گریه می‌کرد پیش من که، این حرفا رو با گریه به من زد که ...
  • یعنی تو اون هدف ذهنی‌اش انگار نبودی، اون پسر ذهنی‌اش نبودی.
  • آفرین
  • به نظرت الان زنگ بزنی بهش چی میگه بهت؟
  • قطع می‌کنه دیگه. من که بلاکم، تو بلک لیستم تو همه جا
  • نه بابا
  • آره تلفن، واتساپ، اسکایپ، تلگرام هرچی باشه.
  • انقدر رفتی مزاحم شدی؟
  • دیگه انقدر زنگ می‌زدم بهش و اینا، اونم اوایل قطع می‎کرد، بعد زد بلک لیست دیگه.
  • بزن ببینیم بلاکی شاید شانس ما از بلاک دراومده باشی؟
  • بزار بزنم می‌زارم رو ایفنم خودت گوش کنی.
  • ها بوق خورد... قطع کرد.
  • خب چیکار کنیم؟ من زنگ بزنم؟
  • ببین آقایون رو معمولا راحت نیست باهاشون.
  • بابا تو میگی تنوع طلب، آقایون رو چجوری راحت نیست؟
  • ببین با آقایون حرف میزنه، ولی تلفن‌ چون چیز شخصیه زیاد با هرکسی رو جواب نمیده. باید طرف و بشناسه.
  • یعنی خانم باشه اوکیه؟
  • آره خانم باشه، باهاش گرمم می‌گیره.
  • بله خانم یلدا با دوستاشون اینجا کمپ زده بودن شانس شما، بعد قبول کرد. واقعا دمتون گرم.
  • الان باید چی بگم؟ نمی‌دونم چی بگم؟
  • من به نظرم خبر مرگت رو بدیم بهش.
  • این چه ذوقی میکنه پیشواز اون رو
  • جواب نمیده که.
  • این رو برای من گذاشته بود. نبود. نداشت این پیشواز رو.
  • جواب نمیده
  • کوه، تو کوهه .... تازه برگشته خونه
  •  
  •  
  • از اون جایی که امیرحسین در مرحله قبلی موفق نشد، الان می‌خوایم بفرستیمش توی یک موقعیت جدید. ولی خب، با این تیپ من مرد هم کنارش هیچ حس خوبی ندارم. پس آوردیمش اینجا، یک مرکز تخصصی تا امیرحسین رو بکوبیم و از نو یک امیرحسین جدید تحویل بدیم ...
  • پاشو
  • این امیرحسینیه که فعلا شما میبینین
  • بچرخ
  • چرا مشکی پوشیدی؟
  • رفیقم امروز ظهر مراسم داشت، دیگه گفتم برم دیگه، چیکار کنم رفیقه.
  • می‌خوایم بکوبیمش از نو
  • الان چند درصدی؟
  • 20 درصد بابا، الان ظهر مراسم بودم.
  • تو این مرحله اول، قرار اول مهمترین چیز اینه که ما بتونیم اعتماد خانم‌ها رو جلب کنیم. کاری که اکثر آقایون نمی‎کنن و متاسفانه خانم‌ها ازشون دور میشن.
  • و همیشه هم می‌خوان سریع برن سر اصل مطلب.
  • اصلا مشکل ما هم همینه برای همین ما....
  • مشکله ما همینه ها ...
  • نکنین این کارو
  • آبرو ما رو هم می‌بره
  • ما نمی‌خوایم یک تیپ خیلی اسپرت بزنیم. از اونور هم خیلی کلاسیک. یک تیپ خیلی ملو و کژوال، که معمولا خانم‎ها دوست دارن. ریسک رو کم می‌کنه.
  • یعنی تیپ میتونه اونقد تاثیر داشته باشه تو اعتماد کردن طرف مقابل؟
  • هم تیپ و هم رنگی که ما می‌پوشیم
  • رنگ چرا؟
  • رنگ هم خب به خاطر اینکه رنگ‌های سفید و روشن معمولا خالصانه‌ترن.
  •  
  • برای اینکه یک عکس خوب بشه نصف قضیه برمی‌گرده به عکاس و نصفه قضیه برمی‌گرده به سوژه. حالا یکی از مسائلی که تو عکاسی هست بادی و اون استایل طرفه که ایشون نسبت به شما ....
  • یعنی من بهترم دیگه، خوش عکس ترم.
  • البته بادی شما که هیچی کلا از کادر خارجه ولی ...
  • خانم، قطعا عکس‌های من عکس‌های بهتریه درسته؟
  • نه ایشون یک مقداری لاغرتره، که البته من شنیدم پسرای لاغر بیشتر مورد پسند خانم‌ها‌اند.
  • این استایل دختر پسند هست؟ شما به عنوان یک خانم
  • من چی بگم؟
  • آخه امیرحسین رو می‌خوایم ببریم سرقرار. ببینیم خانمه میپسنده یا نه. نمی‌دونیم هم طرف کیه.
  • امیرحسین چرا انقدر حالت بده؟
  • راحتم
  • امیرحسین رو میپسندن؟
  • شاید
  • چرا شاید نه؟
  • یک مقدار استرس داره. انگار یک مقدار اعتماد به نفسش پایینه. دختر از پسرهای مغرور و جذاب خوششون میاد.
  •  
  • مستند این رل
  •  
  • خوب بوده تیپت
  • آره دیگه هرچی اون می‎خواست می‌پوشیدم
  • آدمت کرده بود
  • چی شد یهو انقدر بَبو گلابی شدی؟
  • این برنامه کاملا دخترانه رو دیدین مژده لواسانی؟
  • خانم مژده لواسانی.
  • داشتیم یه روز می‌رفتیم درکه خب، میدون تجریش. بعد یک زوجی بودن اونجا گفتن یه دقیقه بیا و اینا. من گفتم بیخیال، بعد شقایق گفت بیا بیا مثلا بریم، اینا گناه دارن.
  • مژده لواسانی: یک بخشی از همون گپ و گفت‌های با دخترا و پسرا داریم. ببینیم زود برگردیم.
  • شقایق در برنامه: آره ... در اصل سفیده ... چون خیلی خوبه .... بیشتر خود ساخته باشه، کارهاش خودش انجام بده.
  •  
  • شما برای اینکه بتونین ایمپرشن رو ببرین بالا، باید ببینین کلاینت شما، یعنی مشتری شما.
  • انگار مثلا یه مغازه اس دیگه؟
  • دقیقا. شما باید بدونین که مشتری شما کیه، که ویترین تو بر اساس نیاز اون ببندین. متناسب با اون ببندین. حالا شما بگید دنبال چی هستید توی پیجتون، که نسبت به اون بگیم چه جنسی.
  • بعد شما مثلا جنس‎های بنجل هم می‌تونین چیز کنین؟
  • حالا ... کار دیجیتال مارکتینگ تقریبا همین میشه دیگه. همینه.
  • آره یعنی جنس بنجله همش؟
  • همش نه، ولی خب خیلی‌ها با این وسیله به نون و نوایی رسیدن.
  • مشتریمون خانم‌هان
  • آقا یه پیشنهادی شما الان صفحه‌ات چند تا فالور داره؟
  • نزدیک 29هزار تا
  • خب شما همین الان یک سلفی باهاش بگیر.
  • با کی؟
  • با همون .... جنس ...
  • اصلا! فالورهام می‎‌ریزه
  • داداشم مجرده، رگباری بریزید پیجش.
  • تا شب دیلیت کنه.
  • چیکار می‌کنی؟
  • اوه اوه
  • ببین کی پیام داده؟
  •  
  • ستاره:
  • سلام حالتون خوبه شما فیزیک دانشگاه تهران می‌خونید؟ یه برادر کوچیک‌تر دارم که الان کلاس یازدهمه.تدریس خصوصی انجام می‌دید؟
  • سلام ممنونم. بله با اجازه شما. اتفاقا تدریس هم می‌کنم.
  • چقدر عالی. می‌تونم بپرسم سال چندم دانشگاهید؟
  • سال آخرم. دیگه داره تموم میشه خداروشکر.
  • خیلی خوشبحالتون
  • چرا خوش به حالم؟
  • هم سال آخرید و هم ...
  • هم؟
  • من چون هیچ وقت نتونستم تو فیزیک موفق باشم، به امثال شما حسودیم میشد.
  • مگه رشته خودتون ریاضی بوده؟ اره ولی
  • متاسفانه کنکور ریاضی دادم، ولی هنر دوست داشتم...خانواده دیگه
  • میفهمم که سخته برای کسی که علاقه نداشته باشه
  • شما به فیزیک علاقه دارید؟
  • خییلی
  • واقعا خوشبحالتوووون
  • دیگه شب و روزم فیزیکه
  • حسودیم شد
  • شمام هنرمندین بالاخره
  • منم به طراحی علاقه داشتم ....داشتم
  • منم به هنر شما حسودیم شد
  • و عکاسی رو هم خیلی دوست دارم
  • چقدر خوب دنبالش نکردین طراحی رو؟ و عکاسی رو؟
  • یه چیزی رو می‌تونم بپرسم. شاید یه ذره شخصی باشه
  • بله خواهش می‌کنم. بعدش بگین طراحی و عکاسی‌تون چی شد؟
  • عکسای تو پیجتون رو دیدم خیلی خوشم اومد. به نظرم همه‌شون درستن... البته جای بهتر شدن داره‌ها...حتما میگم اونو هم
  • لطف دارین. چشماتون درست میبینه.
  • ممنون
  • دیگه راه بهتر شدنش و شما باید بگین. که عکاس حرفه‌ای هستین؟
  • حرفه‌ای که نیستم. اینطوری میگید خجالت می‌کشم. ولی دوست دارم خیلی
  • علاقه‌هه مهمتره واقعا
  • بله واقعا... کاش اونایی که باید میفهمیدن
  • مهارتش به دست میاد. نه؟ ولی فکر کنم بتونید بیرون دانشگاهم دنبال علاقه‌هاتون برید
  • بله. حتما
  • تا حد حرفه‌ایش حتی
  • خیلی دوست دارم. منتها کسی نیست کمکم کنه.
  • اتفاقا الان رفتم عکسای پیج خودتونم دیدم خیلی خوب بودن
  • ممنون
  • دوست عکاس دارین؟
  • نه عکسای شما رو کی گرفته؟ به نظرم خوش سلیقه بوده...البته سوژه‌اش هم...
  • یه جورایی یکی از دوستان. شرمنده میکنین. البته که کلی روی ژست گرفتن کار کردیم باهم
  • ژست‌ها کار خودتونه؟
  • نه راستش
  • و اینکه همیشه اینقدر خوش تیپین؟
  • دوستم باهام کار کرد. به خوش تیپی شما که نه... توخونه هم نه
  • ممنونم
  • الان با شلوارک و تیشرت در خدمتتونم
  • خلاصه که این عکسا برای پسرا خیلی کوتاه مدته. اونایی که همیشه خوشگلن دخترن مثل...
  • اتفاقا آقایون هرچی سنشون میره بالا، جذاب‌تر میشن
  • جدی؟؟؟
  • بله نظر من که اینه...خواهش... چی بگم؟
  • .
  •  
  • این رل
  • .
  • تو این یه هفته، اصن متوجه گذر زمان نمیشم.
  • من همینطور ... چرا اینجوریه؟؟
  • ای جانم ... نمیدونم.
  • الان سه ساعته من دارم با شما چت می‌کنم این حس خوبی بهم میده
  • برای من که از حس خوبم گذشته. عالیه. حالا یه کاری
  • چی؟!؟؟
  • یه عدد از بین 1 تا 7 انتخاب کن.
  • چراااااااااا؟؟؟؟
  • زود باش
  • جاییزه داره؟؟
  • کار دارم ... جایزه‌شم خیلی خوبه
  • خببببب بزااااار فکر کنم
  • یه عدده‌ها ستاره جان
  • شما تا الان 6 تا پست گذاشتین. منم همونو انتخاب می‌کنم ... شیش دیگه شیش تاییاش...
  • {قلب قرمز}... این قلبام مال پرسپولیسه‌ها. فکر بد نکنی
  • خیلی هم عالی از تو چیزی جز اینم انتظار نمیرفت
  • اینیم دیگه
  • حالا جاییزه‌ام چیه؟
  • جایزه‌ت اینه که 6 روز دیگه همو ببینیم
  • OMG
  • به عنوان قرار اول. البته اگه افتخار بدی
  • شما همه چیتون اینقدر خاص و باحاله؟ خیلی دوستش داشتم
  • خاص تر و باحال تر هم میشه، اگه دعوتم و قبول کنی
  • حتما. با کمال میل
  •  
  •  
  • امیرحسین هر چی من بهت گفتم گوش میدی خیلی جدیه قضیه‌ها. می‌خوام واقعا بتونی مخشو بزنی اوکی؟
  • اوکی.
  • امیرحسین من چند روزه دارم روش پارو میزنم جای تو ها.
  • داره میاد، آره دوربینو بگیر.
  • ما رو نبینه. شیشه جلو دودی نیست که رد شد بگو من بیام جلو.
  • اوه اوه، امیرحسین عمرا بتونه مخ این رو بزنه
  • امیرحسین داره سکته می‎کنه
  • امیرحسین با احترام
  • امیرحسین یخ بشکون.
  • میشه یه مقدار خودتونو معرفی کنین
  • همین اول نباید بگی خودتو معرفی کن، بابا من باهاش چت کردم
  • 18 سالمه
  • دانشجوام سال دیگه کنکور ارشد میدم
  • امیر حسین اگه صدای منو داری دستتو بیار بالا
  • اصلا نداره صدای منو
  • چی بگم والا
  • ولی اون شخصیته‌اس که میمونه. میدونید که چی دارم میگم
  • امیرحسین اگه صدای منو داری یه لحظه ساکت شو دستتو بیار بالا
  • اوکی داره، داره.
  • بگو چیزی میل دارین؟
  • اگه چیزی میل دارین من
  • مرسی
  • تعارف می‌کنید؟
  • تو سفارش بده
  • بگو گارسونو صدا کن
  • گارسونو صدا کن سفارشتو بده تو
  • نوشیدنی خوبی هرچی دوست دارین بگین
  • بگو گارسون صدا کن بگو گارسون
  • آقا تشریف میارید یه لحظه
  • بگو گارسون با کلاس‌تره
  • شما هرچی میل دارید بفرمایید
  • مثلا من والیبال کارم
  • اوه سیگارم روشن کرد چه لاتیه.
  • امیرحسین دختره بدش اومده. ازش یه نخ سیگار بگیر بکش.
  • شما درونگرا هستید کمتر صحبت می‌کنید، ترجیح میدید ازتون حرف بکشن.
  • گارسون اومد
  • مرسی
  • بحث رو همین الان عوض کن یه سیگار بگیر توروخدا یک سیگار ازش بگیر همین الان ... همین الان همین الان.
  • شما سیگار دارید؟
  • آها
  • سیگار می‌خواید؟
  • شبیهش شو که بتونی
  • من البته مارلبرو میکشم خب
  • چی میکشی؟ مارلبرو...
  •  بلد نیست روشن کنه
  • دختره فهمید بلد نیست گفت بده من روشن کنم
  • Thanks a lot
  • ببینم چجوریه فعلا
  • میگه من مارلبرو می‌کشیدم بعد میگه ببینم چجوریه فعلا...دهنت سرویس
  • دیگه چی تعریف کنید چه‌جوری شد؟
  • درمورد والیبال ورزش اینا گفتید اهلش نیستیدها؟
  • نه
  • اصلا
  • دختره کلافه شده
  • سینما. مثلا من خودم هیچکاک می‌بینم ... فینچر دیدین دیگه؟ فینچر ندیدین. شما فیلم خارجی ندیدین .... ولی تارانتینو خیلی خوبه‌ها. اگه دوست داشتید حتما ببینید. دیگه کریستوفر نولان رو که می‌شناسین.
  • بحث دیگه‌ای نیست راجع بهش بکنیم
  • بدش اومد از سینما
  • چیه علاقه‌تون؟ در مورد علاقه‌هاتون بگید.
  • دختره می‎خواد بره ماسکشم برداشت.
  • بهش بگو تو چقدر خوشگلی. بگو، همین طور صریح. بگو خانم شما چه‌قدر خوشگلین.
  • چه موهای خوشگلی دارین، رنگ بلوند رنگ مورد علاقه منه.
  • این موهاش مشکیه، نباید اینجوری بگی.
  • بگو نه مشکی ... مشکی دوست دارم.
  • ببین این می‎خواد بره بهش پیشنهاد بده که ...
  • باید همش بزنی.
  • ما دیگه خیلی خاکی‌ایم داداش.
  • دختره بهش گفت موهیتو رو اول باید هم بزنی. بعد گفت ما خیلی خاکی ایم داداش
  • داداش داداش...
  • صدامون رفت. صدای امیرحسین قطع شد.
  • اونایی که می‎خوان رل بشن چی باید بگن
  • نمی‎دونم
  • کاری نداری
  • مراقب خودت باش
  • نه خداحافظ
  • بگو بهت پیام میدم
  • پاشو برو دنبالش برو
  • صداش کن بگو پیام میدم بهتون
  • بهت پیام میدم
  • باش خداحافظ
  • برو تو.
  • مغز من خوردی اه بابا نمی‎ذاری تمرکز کنم.
  •  
  •  
  • ببین سیگار وقتی بلد نیستی میتونی اینجوری بهش بگی: بگو من سیگاری نیستم ولی دوست دارم الان با تو سیگار بکشم، میشه یه سیگار برای من روشن کنی؟
  • نه دیگه اونا رو دیگه بلد نیستم
  • بعد میگی من مارلبرو می‌کشم. بعد به این فکر نمی‌‎کنی نمی‎تونی سیگار روشن بکنی مارلبرو بکش
  • دیگه خو چیکار کنم دیگه، دیگه همین‌قدر تباه بودم دیگه.
  • عیب نداره به نظر من ...
  • من فقط سعی کردم ...
  • یه تجربه خوب بود.
  •  
  • ببین تو دنبال چی‌ای؟
  • یعنی چی؟
  • خب ما این همه فیلم و مستند و اینا. تو دنبال چی‌ای؟
  • یه کیسی موردی پیدا کنیم دیگه
  • میگم این اسکول‌مون کرده شما نمی‌فهمید. میگم دنبال چی‌ای؟ میگه واسم کیس جور کنین.
  • خب همین بود دیگه، مگه غیر از این بود.
  • آقا تو دنبال ازدواجی یا دوست دختر؟
  • قطعا ازدواج.
  • خب میگم اسکول‌مون کردی، میگی نه.
  • تو اگر دنبال ازدواجی، اون خانمه رو هم نمی‌پسندیدی، پس چرا گفتی بریم قرار؟
  • خب باید طرف رو ببینم اول، باید برم طرف رو ببینم. چه‌طوریه. به من میخوره؟ نمی‌خوره؟ تیپش بهم نمی‌خورد.
  • یعنی الان یه خانم مذهبی به تو می‌خوره؟
  • طبیعتا بله.
  • ببین با کدوم شهید ارتباط قلبس می‌گیری. بخواه قطعا بهت میدن. قطعا بهت میدن.
  • خب مهم این که چی جوری بخوایم دیگه؟
  • بگو آقا مهر منو تو دل یه دختر مذهبی که می‌تونه منو خوشبخت کنه بنداز، که منو قبول کنه ... چون فقط با معجزه است که می‌تونه یه نفر تو رو قبول کنه .... قطعا هیچ‌کس تو رو قبول نمی‌کنه.
  • آقا یه سوال دارم، کسی که دلش درگیر باشه می‌تونه اصلا دنبال کس دیگه بره؟ یعنی اصلا درگیر یه نفر دیگه باشه، میشه؟ خب الان دلم، ذهنم درگیره. درگیر یه نفر دیگه است، چی کار کنم؟
  • نه اسکول‌مون کرده
  • نه واقعا اسکول نکردم .... خب میگم بالاخره یه نفر بوده که فقط دلم، قلبش با اون میزده و اینا
  • چون ما خودمون مثلا بیرونم بودیم کسی زنگ می‌زد معمولا جواب می‌داد. من خودم بهش می‌گفتم جواب بده.
  • طرف میدونه زید داره، زیده روش غیرتیه. بعد این هنوز اونو می‌خواد.
  • لج میکنه‌ها. خیلی لجبازه. جواب نمیده، لج کرده ... وقتی یه چیز میگه باید همون بشه، اصلا غیر ممکنه.
  • آقا یکی اینو از برق بکشه
  • .... همه‌اش داری تحلیل ارائه میدی
  • {دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می‌باشد}
  • میگم باید اون چیزی که میگی باید بشه. حتی این کار رو هم میکنه.
  • خاموش کرد
  • آره
  • من کاری به خاموش کردن این ندارم، کامنت‌های این داره منو اذیت می‌کنه ... خیلی کامنت‌های خوبی میاد.
  • بعدی‌اش اینه: هر وقت گوشی رو خاموش میکنه، حتما بعدش یک آب پرتقال می‌خوره.
  • من می‌شناسم. هر موقع گوشی‌اش رو خاموش می‌کنه، گوشی‌اش رو میذاره کنار.
  •  
  • مستند in rell
  •  
  • اینجا کجاست؟ جاییه که باید غذات رو پیدا بکنی، اگه غذاتو پیدا نکنی چی میشه؟
  • چی میشه؟
  • غذاتو باید خودت درست بکنی، اگه اینجا دست خالی برگردی، امشب چی میشه؟
  • چی میشه؟
  • سرکارت با زایتسفه دیگه.
  • {قهقهه}
  • ببین ما با دوربین دنبالت میایم. ریکورد هم پیش خودته، ما هم داریم صدا رو می‌شنویم. هاچ.اف. ات هم مخفیه، پس چی؟ اصلا تابلو نکن که ما همراهتیم.
  • اوکی
  • خواهش می‌کنم ازت.
  • نه دیگه
  • برنگردی دوربین رو نگاه کنی!
  • نه خودم میرم جلو فقط
  • برو ببینم چیکار می‌کنی.
  • برم یعنی؟
  •  
  •  
  • سلام، وقت‌تون بخیر. من اومدم اینجا قطعه شهدا. قصد ازدواج دارم خواستم بدونم نظرتون چیه؟
  • با مسئول اینجا می‌خواین صحبت کنین
  • مسئول اینجا کیه؟
  •  من اومدم اینجا قطعه شهدا توسل کردم می‌خوام ازدواج کنم، خواستم ببینم نظرتون چیه؟
  • نامزد دارم
  • نامزد دارید؟ همه‌تون نامزد دارید؟
  • سلام خانم ببخشید من اومدم اینجا، بعد قصد ازدواج دارم می‎خواستم ببینم شما نظرتون چیه؟
  • ما همه نامزد داریم
  • نامزد دارید؟
  • بله
  • ببخشید
  • خانم‌ها عذر می‎خوام ببخشید .... خانم ... ببخشید ... سلام
  • سلام
  • من اومدم اینجا قطعه شهدا توسل کردم، من می‎خوام ازدواج کنم، خواستم ببینم نظرتون چیه؟
  • زنده باشید ما تو شُرفیم.
  • ها ... در شرف ... همه اینجا نامزد دارن
  • ... من می‏خوام ازدواج کنم خواستم ببینم نظرتون چیه؟
  • خانم متاهل هستین؟حداقل یه جوابی بدید
  • رفتی به دختره میگی من می‎خوام باهاتون ازدواج کنم، منم باشم میگم نه
  • بچهها گفتن همین رو بگو
  • بچه‎ها بیخود کردن ... اول تو باید بری باهاش صحبت بکنی، حرف بزنی، شماره رو بگیری بیای ... همون اول نمیگن می‎خوام ازدواج کنم، اونم میگه نه.
  •  
  • این کار میبره باید باهاش تمرین کنم.
  •  
  •  
  • یه سوال ازتون دارم .... این‌که الان فکر کنید که من طبیعتاً شما رو نمی‌شناسم دیگه. به من یه پیش زمینه‎ای دادن که قراره با شما صحبت کنم. می‎خوام خودتون رو به من معرفی کنید. یعنی یک پیش زمینه‎ای برای من بسازید، یک رزومه‎ای داشته باشم ازتون.
  • من امیرحسینم، دانشجو فیزیک تهرانم ... تموم شد.
  • همین؟
  • علاقهمند به فیزیکم ... چیز دیگه‎ای نمی‌دونم
  • خب یعنی اگه شما بخواین خودتون رو معرفی کنین، به همین سه تا جمله بسنده می‌کنین، درسته؟
  • دیگه نام پدر، شماره شناسنامه، کدملی ... کد ملی نه حالا، ولی نام پدر ....
  • یعنی فکر می‌کنین این‌ها برای طرف مقابل‌تون مهم باشه
  • .
  • .
  • .
  • من معمولا شخصیت آدم‎ها برام مهمه بیشتر، تا ظاهرشون. اصلا ظاهرشون برام اهمیت نداره. اصلا هرچی باشه، میدونه. بعد دیگه گفتم ... بعد کلا ...
  • نمی‌دونم
  • نمی‌دونی
  •  
  • بهت نگفتم حتی طرف سیاه سوخته این‌ها هم باشه برام مهم نیست، یعنی نژاد پرست نیستم.
  • نوچ نگفتی.
  • منظورم این‌که شخصیت طرف برام مهمه دیگه، همین
  • خب چرا براتون مهم نیست؟
  • همین چیزایی که گفتم؟
  • آره
  • ظاهره دیگه، ظاهر که دست خودشون نیست. شخصیت ساختنیه ولی اون ...
  • آهان ... یعنی شما اگه چهره خوبی داشته باشه خوشحال هم نمی‌شید؟
  • این یه آپشنه ... اگه زیبایی داشته باشه آپشنه، اگه نداشته باشه مهم نیست.
  • میدونین می‎خوام به چی برسم؟ می‎خوام بدونم چیزی تو خودتون می‌بینید که مثلا من چون چهره‎ام این طوریه، به خاطر همین این رو در خودم نمیبینم که بخوام با یک آدمی با یک چهره خوب باشم. برای همین به بهانه این که دوست ندارم و برام مهم نیست و شخصیت مهم‌تره، میام دست میزارم رو اون گزینه
  • چه حرفی
  • به نظر من هم خوبه، آدم رو شخصیتش باید ... ظاهر حالا زیاد همچین اونقدرمهم نیست، اونقدری که به اندازه شخصیت ...
  • دارید دروغ می‌گید.
  • برای من این طوریه
  • دارید مستقیم دروغ می‌گید ... من دارم از زبان بدن‌‌تون می‌فهمم این رو ...
  • من دروغ نمیگم، من هیچ وقت تو عمرم دروغ نگفتم.
  • من از زبان بدن‌تون این رو می‌فهمم. اون لبخندی که دارید می‌زنید، گوشه پلک‌تون که داره می‌پره، حرکات دستاتون همه این‌ها به من این رو می‌رسونه که شما دارین با عدم صداقت با من صحبت می‎کنید و الان استرس گرفتید، درسته؟
  • نه
  • چه‌قدر صادقانه دروغ میگن.
  •  
  •  
  • ببخشید یک لحظه
  • جانم
  • اجازه هست من بشینم
  • نه قطعا .... چه دلیلی داره شما بشینید؟
  • یک دقیقه اگه اجازه هست من بشینم.
  • بابت چه موضوعی؟
  • حالا خدمت‌تون عرض می‌کنم، اگه اجازه بدید
  • آقا برید مزاحم نشید ...
  • در مورد این‌جا یک سوالی داشتم
  • آقا برید مزاحم نشید ...
  • در مورد این‌جا یک سوالی داشتم
  • سوالتون رو برین از اون مسئول بپرسین ... آقا ... این آقا مزاحم من شدن ... آقا برین جای دیگه، لطفا
  • یه سواله ...
  • آقا لطفا خفه شو دیگه
  • اجازه هستش ....
  • حتما باید جیغ بزنم؟ جیغ میزنما!
  • خانم یه دقیقه وایسا بذار حرفمو بزنم
  • خانم خانم نکن با دستم با من صحبت نکن
  • کات! آقا کات! چه وضعشه؟ چرا این جوری حرف می‌زنی؟
  • والا ... میبینی
  • اصلا چرا این جوری شروع کردی؟
  • بگم ببخشید گفتم دیگه.
  • خب وقتی اجازه نمیده، چرا انقدر اصرار می‎کنی؟
  • اصرار نکردم، گفتم اجازه می‌دید ...
  • بعد چرا به حالت خم شده میرین سمتشون؟ مگه پیرمردین؟ مگه قرار نشد صاف بایستید
  • من با این ریش و پشمم خوشم نیومد ازت.
  • برید روبه‌روشون ... نه از پشت، اجازه هست بشینم؟ از پشت‌شون اصلا چه‌جوری شما رو ببینه، اصلا کی هستی؟ چه‌جوری داری باهاش صحبت می‎کنی، باید بیای قشنگ جلوش، بعد بگی که سلام، حالتون خوبه؟
  • سلام ... حال شما چه‌طوره؟
  • دستات رو محکم بگیر و ازشون استفاده کن، شل نباش ... این‌طوری این‌طوری نکن دستات رو. محکم باش مثل یک مرد
  • حله، حله ... الان مثل یک زن بودم؟
  • الان تغییر کردی؟ محکم باش دستات رو جدی بگیر. این حرکت احساس اطمینان میده به طرف مقابلت ... بگو سلام
  • سلام
  • نه این حرکت ...
  • میدونم سلام
  • نه ... وااااای
  • یک چیزی داریم به اسم «سکشوال هرسمنت sexual harassment»،  شما وقتی این رو داشته باشید، یعنی نگاه بدی به طرف مقابلت داری، مثل همون هیز بودن خودمون میشه. میدونی که این حرکتی که الان داری خیلی حرکت چندشیه؟
  • خیلی
  • چی کار کنم؟
  • نمی‌دونم واقعا چی بگم ...  واقعا عصبی شدم ...
  • میگم اگر کسی بهم بگه چندشه ... مثلا طبیعتا اگه همسرم بهم بگه چندشت میشه، خب من  رفتارم رو عوض می‎کنم، دیگه تعصب نداره
  • میدونی مشکل چیه؟ این‌که تو همسری رو پیدا نمی‎کنی اصلا،
  • که بخواد بهت بگه چندش ...
  •  
  •  
  • بله
  • سلام خانم شقایق خوبین؟
  • ممنون
  • من دکتر بافقی هستم، روانشناس هستم و عرضم به خدمت شما بیمار من آقای امیرحسین گویا دوست شما بوده یه مدت درسته؟
  • من دیگه نمی‎خوام با ایشون باشم،
  • دوست نبودیم
  • من دیگه نمی‌خوام با ایشون باشم، بدم میاد
  • آخه امیرحسین واقعا حالش خوب نیست
  • ببخشید ... بله، ببخشید، من دیگه نمی‎خوام
  • یعنی دیگه واقعا نمی‎خواین باهاش باشین؟
  • ببخشید ببخشید خداحافظ
  • ممنون
  • خب نمیخواد دیگه
  • زنگ بزنیم
  • نه دیگه آخه وقتی جوابت رو نمیده چرا دوباره زنگ بزنیم؟
  • چرا زود قطع کردی؟
  • قطع کرد
  • گفت من نمی‏خوام با تو باشم ... تمومش کن دیگه نمی‌خواد.
  •  
  • 2هفته بعد
  • ببخشید خانم سلام، وقت‌تون بخیر. من حقیقتش می‏خواستم ببینم شما چه‌جوری با شهدا ارتباط می‎گیرین؟ من حقیقتش زیاد نمی‎تونم باهاشون ارتباط بگیرم
  • نمی‏تونین باهاشون ارتباط بگیرین!
  • آره نمی‎دونم، شما خودتون رفیق شهید دارین؟
  • خب خیلی آره
  • خب چه‌جوری ارتباط می‌گیرین باهاش، چه جوری یه خواسته‎ای رو ازش می‌گیرین؟ .... عذر می‎خوام چند سالتونه؟ ببخشید، از خانم‌ها نمیشه سنشون رو پرسید، خب ولی ...
  • چرا؟
  • همین طوری
  • خب اهمیتی نداره.
  • خب حالا هر جور خودتون می‌دونین، می‎خواین بگین، می‎خواین نگین
  • نه اصلا مهم نیست.
  • بله
  • معمولا چه دعایی می‎خونن سر قبر شهدا؟
  • زیارت‎نامه شهدا می‎خونن، من خودم داشتم زیارت‌نامه می‎خوندم مثلا.
  • ببینین مثلا من با شهید آوینی خیلی ارتباط دارم چون شهید، یعنی، خیلی شهید به روزی بوده ... یه مدت اصلا سیگار می‎کشیده
  • چون سیگار می‎کشیده بهش میگین؟
  • نه کلا آدم خیلی به روزی بوده و کلا فکرش خیلی فکر نویی بوده نسبت به دیگر شهدا نظر منه
  • موافقم
  • ولی کلا می‎خوام ببینم که، مثلا من خودم رفتم سر قبر یکی‌شون نشستم، نمیدونم، حالا به شما بگم بگین چقدر درسته؟
  • سرقبر
  • یکی از همین شهدا
  • نه، همین لفظ قبر درست نیست باید بگیم مزار شهدا
  • آهان سر مزار شهدا
  • 20 دقیقه بعد، متاسفانه باتری وویس رکوردر تمام شدJ
  • شماره تماس به من بدین که اگه سوالی داشتم درباره شهدا ازتون بپرسم
  • اگه چیزی بشه
  • من می‎خوام الان برم
  • اگه اعتماد دارین اگر لطف بفرمایین من ممنون می‎شم
  • باشه
  • بفرمایین
  •  
  •  
  • 7هفته بعد
  • به به شاه‌دوماد چه‌طوری؟
  • سلام
  • ما منتظریم زنگ بزنی واسه عقد دعوت‌مون کنی. خبری ازت نشد
  • نه بابا ... نه بابا ... از این خبرا نیست، اصلا تا وارد مسئله ازدواج شدیم اصلا همه چی بهم خورد کلا.
  • شوخی نکن
  • والا اصلا آقا دختره خوشش اومده بود، منم خب ...
  • آره یادمه با همدیگه خیلی خوب بودید که ...
  • آره میگم وارد شب بله برون که شدیم، پدره گفت نمی‌دونم پسره خونه داره؟ کجاست؟ چند متره؟ نمی‎دونم جهیزیه چه‌جوری می‎خواین بکنین و نمی‏دونم فلان چیز رو بخرین و نمی‎دونم پسره ماه عسل کجا می‎خواد دختر منو ببره؟ اصلا از این جور حرفا. اصلا همش بحث مادیات و پول و نمی‎دونم این چیزا بود. اصلا من نمی‌فهمم ...
  • خب بعد دختره مقاومت نکرد جلو خانواده‌اش؟ 
  • نه دیگه دختره هم خب ... پدر منم عصبی شد، دختره هم خیلی دید داره چیز میشه رفت تو اتاقش.
  • یعنی کلا نشد؟ الان کلا بهم زدید؟ کلا دیگه با دختره هیچ ارتباطی نداری؟
  • نه دیگه، طرف گفت که این‌ها رو باید بگیری، اصلا جدا از مهریه رو خونه فوکوس داشتن جدا از اون می‌گفت شما مثلا می‎خواین بعد از ازدواج دختره من چه‌جوری باهات زندگی کنه؟ وضعت رو چه‌جوری می‌گذرونی؟ نمی‌دونم این جوری ... اصلا همه‌اش مادیات، خب پدر منم عصبی شد دیگه کلا ...
  • ای بابا
  • آره بهم زدیم
  • من زنگ زده بودم خبر خوب ازت بگیرم واسه آخر مستندمون.
  • نه دیگه انگاری که مثلا وارد مسئله ازدواج...
  • به نظرم اصلا استفاده نکنیم این رو واسه ته مستند
  • این‌ها اصلا کلا انگار بخوان با طرف دوست بشی، براشون انگار خیلی راحت‌تره تا بخوای ازدواج کنی و این‌ها
  • آره یه وضعیت عجیبی شده جامعه، یعنی تو بخوای مثلاً با طرف ازدواج بکنی کلی سنگ میندازن جلو پات، ولی با همون دختره میتونی راحت دوست باشی.
  • من الان بلدم فقط راحت برم مخ بزنم، ولی
  • بله خودم یادت دادم
  • ... بخوام ازدواج کنم اصلا نمیشه، یعنی نمی‌تونم ازدواج کنم.
  • من تا حالا هیچی بهت نگفتم، می‎گفتی می‎خوام ازدواج کنم، من گفتم باشه، ولی تو خودت بلدی یه زندگی رو جمع کنی؟ بلدی پول در بیاری؟ یا تو زندگی تکیه گاه باشی؟ بلد نیستی ... ببین تو برو همون مخت رو بزن ... ازدواج مردونگی می‎خواد ...

 

 

 

نقد مستند :

1 - یکی از نقاط ضعف مستند، نگاه بسیار جنسی به ازدواج است، مردان به موجوداتی تشبیه می‌کند که به هر شیوه دنبال سیرکردن خود و گول زدن دختران هستند، این مسئله حتی تا حدودی به «ضدزن» بودن می‌انجامد.

2 - مستندساز، انتها را باز گذاشته است و باید منتظر ساخت سری های بعد آن بود، به همین خاطر میتوان انتظار داشت که نقاط ضعف قسمت اول در قسمت های بعد برطرف گردد.

 

 

 

دانلود رایگان مستد این رل

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود مستند حلال ممنوعه

  • ۷۲۳۴

دانلود مستند حلال ممنوعه

مستند جنجالی 14 +

دخترانی که برای خوانندگی، باید از ایران مهاجرت کنند !

دانلود مستند حلال ممنوعه رایگان

 

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : حلال ممنوعه ( halal mamnooe )

کارگردان : حسین شمقدری

تهیه‌کننده :محمد حسن مددی

راوی : محمد حسن مددی

نویسنده : محمد مهدی خدارحمی

پژوهش : محمد مهدی ناظمی اردکانی - فاطمه دلاوری

عوامل اجرایی : رضا بارانی

تدوین: حسین شمقدری

سال تولید : 1400

مدت : 50 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

دانلود رایگان مستند حلال ممنوعه

 

مستند حلال ممنوعه ، داستان زندگی دخترانی با بغضی پنهان که حسرت خوانندگی آزاد در ایران را در سر دارند ، تنها راه آنها فرار از ایران می‌باشد در غیر اینصورت سرکوب خواسته ها و فعالیت پنهانی در کشور است.

حسین شمقدری کارگردان این کار به سراغ دو دختر کاملا متفاوت رفته است، فاطمه دختری مذهبی و با پوشش چادر که به صورت پنهانی خوانندگی می‌کند و هر لحظه در ترس دستگیری و برخورد قانونی است!

دختر دیگر، آیداز می‌باشد که از سالها پیش با تحمل سختی ها و غربت به ترکیه رفته، تا اینکه امروزه به صورت آزادانه فعالیت می‌کند.

 

 

حلال ممنوعه

 

آیا صدای زن و خوانندگی او به هر صورتی حرام می‌باشد؟

 

حسین شمقدری در سالهای اخیر با ساخت مستندهای بدون سانسور انقلاب جنسی و میراث آلبرتا، مخاطب خود را همیشه راضی کرده است، از طرفی در هر مستند وی نتیجه گیری و سوالاتی کلیدی برای مخاطب ارائه می‌شود ، به همین خاطر این مستند نیز همچون سایر مستند های ایشان ارزش دیدن را دارد.

 

مستند حلال ممنوعه

 

در بخشی از مستند، به سرگذشت دختری به نام فاطمه که در عین ناباوری با حجاب چادر، خوانندگی می‌کند!

او که از دوران کودکی تا به امروز با وجود سختی های فراوان به خوانندگی خود ادامه داده است برای اینکه توسط دادستانی دستگیر و از فعالیتش جلوگیری نشود، مخفیانه و بدون هویت اصلی خوانندگی می‌کند.

آیا من نماد اسلام آمریکایی است ؟

بدترین برخورد ها را حزب اللهی ها با من داشته اند ، حتی خواستگارهای من وقتی میفهمند من خواننده هستم به سرعت پشیمان می‌شوند.

در صورتی که من کار غیر شرعی انجام نمی‌دهم ، متاسفانه باید عرف جامعه، غلط است.

 

 

حلال ممنوعه

 

متن مستند :

 

در این فیلم از تعدادی قطعه خوانندگی زنان استفاده شده است، از آنجایی که براساس نظر تعدادی از مراجع عالی قدر، مانند آیات عظام مکارم شیرازی، وحید خراسانی و ... گوش دادن به صدای بانوان مطلقا حرام است، مسئولیت شرعی تماشای این مستند با شما بیننده گرامی است.

صدای فاطمه در این فیلم به دلیل محدودیت های شخصی به وسیله دوبله مجدد تغییر کرده است.

 

 

مستند حلال ممنوعه

 

راوی: آقای دکتر آیا از نظر علمی تفاوت ماهوی می‌تونیم بین صدای زن و مرد قائل بشیم که در واقع اون موسیقی تو دسته بندی‌های مختلف قرار بگیره

دکتر امیرحسین ندایی، دکترا سینما، استاد موسیقی و روانشناسی: ببینید خیر، صدای زن یک محدوده صوتی‌ست، همچنان که صدای مرد یک محدوده صوتی‌ست. تو موسیقی کلاسیک این خیلی دقیق طبقه بندی شده، یعنی ما از بم‌ترین صدای مرد که بهش میگیم «باس» شروع می‌کنیم بعد میایم «باریتون»، «تنور»، بعد وارد صدای زنان می‌شیم. یعنی توی صدای زنان «آلتو» رو داریم که بم‌ترین صدای زنه، بعد «متزو سوپرانو» داریم که صدای میانی زنانه، بعد «سوپرانو» رو داریم که در واقع بالاترین یا زیرترین صدای زنه.

راوی: حالا یه سوالی که پس چرا بعضی‌ها صدای زن رو حرام می‌دونند؟

راوی: طبیعی من نمیتونم پاسخ این سوال و بدم، نمیدونم واقعا.

راوی: الو سلام ... حال شما خوبه؟ ... متشکر .... بله، بله، ما رسیدیم استانبول، دیشب رسیدیم .... خوب بود خدا رو شکر همه چی ... متشکر ... بله ... ببین من پیغام شما رو دیدم. منتها یک پیشنهادی دارم، اگه یه قراری بزاریم باهم دیگه بشینیم، بدون دوربین با هم دیگه گفت وگو بکنیم، حرف بزنیم ببینیم که چی میشه ... درسته ... ببینین متوجه‌ام حالا ایشون هر کی هست ... نمیدونم مدیر برنامه‌تونه یا یه کس دیگه، فکر نکنم قرار باشه روی قرارهای دوستانه شما اعمال نظر داشته باشه ... درسته ... ما در هر صورت از تهران اومدیم تا اینجا برای اینکه با شما گفت و گو بکنیم دیگه ... باشه ... من منتظر خبر شما هستم ... بله،  متشکر، خدانگهدار.

همراه: چه شونه؟ چرا تک تکشون میپیچونن

راوی: ترسیده ...  ببین رسما ترسیده

راوی: یه اتفاق جالبی افتاد. ما از چند هفته پیش که شروع کردیم برای پیش تولید این فیلم و هماهنگی مصاحبه‌ها، خب با یه تعدادی از دخترهای خواننده هماهنگ کردیم. کسایی هم توشون بودن که خب فالورهای خیلی زیادی داشتند.

سه تاشون رو نهایی کردیم برای مصاحبه، همه‌ی توضیحات رو بهشون دادیم، چی می‌خوایم تو این فیلم بگیم، چیکار می‌خوایم بکنیم، روز مصاحبه رو حتی باهاشون هماهنگ کردیم. مکانش رو ... منتهی طی اتفاق خیلی جالب پامونو که گذاشتیم توی استانبول، در واقع قبل و بعد از پرواز، کاملا متفاوت شد. دو تاشون که بالکل دیگه جواب تلفن ما، جواب پیغام‌های ما، هیچ‌کدوم جواب ما رو نمیدن و یک نفرشونم که فک کنم دیدید صبح پای تلفن با ترس، از ما خواست که دیگه کلا این مسیر و ادامه ندیم باهاش و یجورایی بی‌خیالش بشیم.

 

مستند حلال ممنوعه حسین شمقدری

 

راوی: خدایی حق دارن که جواب ما رو ندن، چون ما داریم از جایی میایم که اونا ازش فرار کردن، جایی که میشه یکی مثل سحرتبر رو فقط واسه منتشر کردن چند تا عکس زندانی کرد. من وسط مذهبی‌ترین آدما درس خوندم و بزرگ شدم تو مدرسه علوی، جایی که دست زدن به ساز موسیقی رو حرام می‌دونستند، چه برسه به نواختنش. هایده و مهستی و حمیرا و گوگوش یا سوگند و احلام و سارن از قدیم تاحالا همه یه سرنوشت داشتن و دارند. جای تو اینجا نیست. اگه مرد باشی ممکنه بالاخره یجوری تحملت کنیم، اما در نهایت حامد زمانی رو به تو ترجیح می‌دیم.

هرکی شبیه ما نیست، بزاره از این مملکت بره.

 

دانلود رایگان مستند حلال ممنوعه

 

ما الان داریم میریم پیش آیداز، آیداز تنها خواننده‌ای که قرارشو با ما کنسل نکرد. حداقل تا الان کنسل نکرده، بیشتر ترک‌هایی که خونده به ترکیه، تا اونجایی که ما بررسی کردیم شاید یکی از دلایلی که تا الان کنسل نکرده، همین باشه. یعنی با جمع‌های ایرانی کمتر در ارتباط بوده. الان هم داریم از سرما یخ می‌زنیم، باد داره میاد و اگه بشه زودتر حسین آقا، این ماشین بیاد ما سوار شیم، ممنون می‌شیم.

برو سوار شو دیگه، این ماشین تو بنزه؟ خوبه؟

بنزه، بنز خوبیه، از اون بنز گرون ها هم هست، ولی اگه همون لگنی که ما داشتیم بیاری سوار بشیم، ممنون می‌شم.

آیداز: شاید توی ظاهر خیلی آدم قوی به نظر برسم، شاید خیلی کارایی رو انجام دادم که همه منو به عنوان یه دختر قوی میشناسن. ولی خب از درون آدم هیچکس خبر نداره. هیچکس نمیدونه چی به من یا امثال من گذشته.

شاید خیلیا جرئت این کار رو نداشته باشند، که بین این دو راهیه موندن و رفتن، احساسات و وابستگی و خانواده و هدف‌هاشون یکی رو انتخاب کنند و این باعث میشه که اون استعدادها از بین برند. ولی ای کاش این‌طوری نبود، چون ما برای رسیدن به هدف‌مون خیلی مجبوریم بها بدیم، خیلی سختی بکشیم/ مخصوصا دختر بودن توی غربت اینکه بخوای روی پای خودت بایستی، اینکه بخوای موفق باشی، خیلی کار سختیه. یعنی اینکه بگیم خیلی راحت به خواسته‌هامون رسیدیم، نه هرجای دنیا که بری بالاخره غربته. هرچه‌قدرم که بپذیرنت، هیچ جا کشور خودت نمیشه، این یه واقعیته.

 

حلال ممنوعه

 

و من خیلی ناراحتم برای دخترای سرزمینم که از هدفشون دست می‌کشند، به‌خاطر وابستگی‌هاشون و این همیشه یک گوشه قلب‌شون میمونه.

کاشکی اینطوری نبود، کاشکی مجبور نبودیم انتخاب کنیم.

خوانندگی آیداز به ترکی: اگر بگم نرو،گوش میده حرفمو؟ ... شادی با من میمونه؟ ... میزند بوسه جاودانه ... بر دستام و قلبم ... کاش مرا دوباره بغل کنه ... تنهایی‌هایم یادم بره ... کاش دوباره برگردند همه رفته‌ها ... و هیچ وقت دیگه نروند ... تنهایی سرکشم آرام نگرفت  ... من را در برگرفته، از بین نرفته ... رنگ‌ها پژمرده، دنیایم تاریک ... هرنفس بیهوده و بدون معناست ... روح سرگردانم به پوچی رسیده بی‌اعتباره

راوی: چرا شما نمی‌خواستین تو این گفت و گو اسم‌تون برده بشه و تصویرتون دیده بشه؟

فاطمه: خب به‌خاطر یک سری از محدودیت‌هایی که وجود داره، ببینین من یه محدودیت‌هایی دارم نمی‌خوام محدودیت‌هام بیشتر بشه.

  • چه محدودیتی؟

+ من یه سری از دوستام تو این زمینه دارن فعالیت میکنن، خب وقتی که شناخته شدن پیج‌هاشونو بستن.

  • چرا مجبور شدن ببندن؟

+ از دادسرا براشون احضاریه اومد

  • یعنی برخود قهری مثلا باهاشون انجام شده؟ ...  زندانی کردن کسی رو؟

+ نه در همین حدی که بهشون تذکر دادن

  • آها در واقعا خواستن و گفتن بیا

+ ببینین من اصلا برخوردی خوبی از حزب الهی‌ها ندیدم ... حزب الهی میگن، حرف‌شون اینه که تو داری چادر رو بدنام میکنی ...  این اسلامی که تو داری، اسلام آمریکاییه ...  خب از این حرفا

  • ازدواج کردین

+ نه ازدواج نکردم

  • فکر ‌می‌کنین ارتباطی بین خوانندگی‌تون و ازدواج نکردن‌تون وجود داره؟ بهتره بپرسم آیا تا به حال شده خواستگاری داشته باشید، حالا با توجه به این تیپ‌هایی که احتمالا برای خانواده شما میان خواستگاری، یا برای شما، تا حالا شده خواستگاری داشته باشید که به‌خاطر این‌که آواز می‌خونین و علاقه دارید نظرش عوض بشه؟

+ بله خب بوده ...  ببینین خواستگارای من اغلب از خانواد‌ه‌های مذهبی هستند. طبیعتا خب وقتی اینو میفهمن، قراره این استعدادمو پیگیری کنم و قراره که این قضیه رو جدی بهش نگاه کنم توی آینده‌ام. براشون قابل قبول نیست. نمی‌پذیرند این قضیه رو ...

  • پشیمون نشدی که سفت و سخت وایسادی پای این قضیه

+ نه اصلا، بریچی پشیمون بشم؟ من کار غیر شرعی نمی‌کنم. ببینین اجتماع و عرف با این قضیه مسئله داره ...  به نظر من عرف باید خودشو درست کنه تو این قضیه.

  • درسته بله

این صفحه اینستا آیدازه از دید بعضیا تو کشور، آیداز همون شیطان رجیمیه و باید ازش بترسیم، همونیه که می‌خواد جوون‌ها رو گمراه کنه. حالا آیداز ما رو به خونش دعوت کرده، خدا به خیر کنه.

راوی: سلام حال شما خوبه

آیداز: مرسی

  • خوب هستین شما

+ خیلی خوش اومدین

  • سلامت باشین متشکر خیلی ممنون

+ بریم تو

  • بریم که خیلی سرده

+ بریم خیلی هوا سرده

  • خونه شما تو همین برج هاست

+ بله ... بله

  • درسته اسم اینجا چیه

+ اسکایلند

  • اسکایلند
  • فکر نمی‌کنی تو ایران هم الان میتونی برگردی و همین مسیر رو ادامه بدی؟

+ نه راستش رو بخواین خب خیلی سال هست که دورم از اون فضا ... یعنی خیلی الان

  • اصلا دلت میخواد برگردی ایران

+ دلم میخواد برگردم ایران ... نمیدونم

  • اصلا خوبه اینجا

+ آره، من خیلی اینجا .... یعنی تنها کشوری که میتونم بگم. خب، من اون سال‌ها خیلی تو اروپا گشتم، که مثلا شاید بعد از اتمام تحصیلم، حالا تو چه کشوری زندگی کنم ... کار کنم ... اروپا یه غربت عجیبی داشت همیشه ...  یعنی هر چه‌قدر هم که ... مخصوصا ما دانشگاه هنر بودیم، دوست های زیادی داشتیم، یعنی خیلی فان بود همه چی، اما یه چیزی ... همیشه یعنی احساس می‌کردم 30 ساله دیگه هم اینجا بمونم، من یه غریبه‌ام. ولی تو استانبول من همچین حسی ندارم.

  • گرم نمیگیرن ها؟ یه ذره غربی‌ان ... ها؟

+ اتفاقا دوستمون هم دارند، یعنی اینطوری نیست

  • اونجایی نشدی هیچوقت

+ نمیتونستم  ... ولی تو استانبول این حس رو ندارم

  • آها

 

دانلود رایگان حلال ممنوعه

 

آیداز دوست داشت آخرین ترکی که خونده بود رو تو مستند بزاریم.

ما به خواننده‌های زن هیچ جوره مجوز ترک و آلبوم کنسرت نمیدیم، ولی  ... {خاله شادونه در شبکه کودک}

یا حتی تو مذهبی‌ترین سریال‌های تلویزیون: {تیتراژ مختارنامه}

البته صدای خانم‌ها برای رای جمع کردن هم استفاده میشه ... {فیلم تبلیغاتی حسن روحانی که می‌گوید: بگذارید که اسلام با چهره رحمانی‌اش ... ایران با چهره عقلانی‌اش}

جالب‌تر اینکه بعضی قاری‌های معروف مثل شحات انور، عبدالباسط هم بعضی از تلاوت‌هاشون رو از یک خواننده معروف مصری به اسم ام کلثوم تقلید کردن.

ام کلثوم قاری و خواننده مصری 1898 - 1975

حتی بعضی‌ها اعتقاد دارند که شجریان هم اون ربنای معروف رو از ام کلثوم تقلید کرده.

راوی: علتش میدونین چیه که تو ایران دخترا نمیتونن بخونن؟

آیداز: والا اونموقع‌ها که میگفتن صدای خانم‌ها حرامه

  • هیچوقت رفتی دنبال این قضیه که واقعا حرامه؟ حلاله؟ میشه خوند؟ نمیشه خوند؟

+ نه واقعیتش

  • یک کاری میخوایم بکنیم باهم دیگه ببنیم صدای ... میدونین یک حکم شرعی رو از کجا درمیارند که حرامه یا حلاله؟ یعنی از کی می‌پرسند؟

+ از مجتهد

  • آفرین درساتو خوب پاس کردی تو مدرسه
  • سلام علیکم

حاج آقا در پشت خط تلفن: سلام علیکم

  • حال شما خوبه حاج آقا؟

+ الحمدالله بفرمایید

  • ببخشید من اگه صدام بد میاد، چون از خارج از کشور تماس می‌گیرم ... یه سوال داشتم از خدمتتون ... می‌خواستم ببینم که حکم خوانندگی خانم‌ها چیه؟ آیا زن‌ها وقتی آواز بخونن، مطلقا صداشون حرامه؟ یعنی به هیچ وجه اجازه ندارند جلو نامحرم آواز بخونند؟

+ ببینین اگه مفسده نداشته باشه و جزو غنا قرار نگیره، صدای زن و مرد با هم دیگه تفاوت نداره.

  • حاج آقا من این اگرها رو متوجه نمیشم ... یعنی میتونه یه چیزهایی رو بخونه که حرام نباشه؟

+ بله به‌شرطی‌که اون شرایط رو نداشته باشه.

 

مستند حلال ممنوعه

 

  • بعد صدای آقایون هم که مطلقا حلال نیست که ...

+ اصلا اساسا تفاوتی بین صدای مرد و زن از نظر اسلام، طبق نظر آیت الله خامنه‌ای وجود نداره ... فقط اون شرایط رو نباید داشته باشه.

  • آها یعنی یه سری شرایطی هست که چه آقایون رعایت بکنند، چه خانم‌ها رعایت بکنند، صداشون حلاله؟

+ بنا به حلته ... مگر اینکه خلافش ثابت شه

  • آها یعنی به صورت پیش‌فرض حلاله ... اگر شرایطی اتفاق بیفته اون موقع ممکنه حرام بشه؟

+ بله این اساسا در مورد هر چیزی ... اگر هر کاری مفسده‌ای داشته باشه خب حرامه.

  • آها پس اینی‌که تو جامعه انقدر همه میگن صدای زن‌ها حرامه ... زن‌ها حق ندارند بخونند این رو چیکارش باید کرد؟ یعنی این چجوری اومده؟

+ برای خودشون میگن، چون بعضی از مراجع همچین نظری دارند به اشتباه این حکم عام شده، در صورتی که عام نیست.

  • درسته دست شما درد نکنه، متشکر
  • خب این در واقع نظر رهبریه از خود دفتر ایشون ... چرا پس تو این سال‌ها انقدر ما درگیر این قضیه‌ایم؟

آیداز: خب اینم میپرسیدین دیگه

  • حالا این بنده خدا که سیاست گذار نیست ...  این بنده خدا مسئله‌دانه

حتی نکته جالبی‌که متوجه شدم اینه که فتوای ایشون در این سال‌ها کمی هم تغییر داشته. یجورایی تو سال های گذشته شفاف‌تر و مشخص‌تر این بود که فرقی بین صدای زن و مرد نیست و ملاک همون طرب انگیزیه، ولی در سال‌های اخیر یک تکمله‌ای هم بهش اضافه شده که غالبا صدای زنان مشتمل بر مفسده است و در این صورت گوش دادن به اون هم مشکل داره. حالا برای من این سوال مطرح میشه که چرا از نظر رهبری غالبا صدای خانم‌ها مشکل داره؟

  • حاج آقا بفرمایید ما رو کجا بردید الان؟

+ اینجا مدرسه آیت الله گلپایگانی هست که خیلی از دروس سطوح عالی و خارج فقه و اصول، اینجا برگزار میشه.

  • در واقع حلال و حرام‌ها، احکام فقهی، احکام رساله‌ها، اینجا تبیین میشه، بعدا ...

+ نحوه استنباطش این‌جا تدریس میشه.

  • حالا می‌خواستیم یک چند تا از ترک‌های موسیقی که خانم‌ها خوندند رو گوش بدیم و در واقع وارد مصداق بشیم، اگه موافقید؟
  • من پخش میکنم ... شما بفرمایید این مصداق غنا، حرام هست یا خیر؟

+ این هم باز دوباره هم در صوت، هم در شعر، اون دو تا ملاکی که ما صحبت کردیم، راجع بهش رو به نظر میاد که نداره، باز هم میشه، گفت که اون نیست. جزو مسائل قرار نمی‌گیره.

  • پس این ترک سرکار خانم ادِل هم خدا رو شکر ...

+ این‌ها تشخیص شخصیه‌ها

  • بله، بله، متوجه‌ام این ترک برای شخص حاج آقا و حالا من هم چون تحریک واقعا نمی‌شم با این، حلال هستش ... خب اگه دوستان اجازه بدهند بریم

+ ببین، بعد یک نکته هستش، ممکنه باز دوباره بگن آقا ملاکی که براتون عرض کردم به لحاظ نوعی ولی این مسئله داره، چون شما به لحاظ شخصی میگین، من مسئله‌ای با این ندارم، ولی میگن نوع مکلفین با این مثلا به مفسده میفتن.

  • حاج آقا ترک بعدی که میخوام پخش کنم، مال خواننده خانم مورد علاقه بچه حزب الهی‌هاست ... عرض به حضور شما که ببین نظرتون در مورد اینم بگین، یه مقدارم ریتمش شاید ....

+ الان اینکه جولیا پطرسه. برای مقاومت خونده در لبنان و اون ملاک‌هایی که لااقل در تشخیص شخصی من اینه نداره، که برای حرمت ذکر شده.

  • ترک بعدی حاج آقا مربوط به یک خواننده عرب که حالا نسبتا معروفه، یکی از خانم‌های عرب، حالا گوش بدین ببینین نظرتون برای این چیه.

+ خب ببینین این رو ممکنه که به‌خاطر این تعریفی که از غنا می‌کنند، لا اقل متاخرین. اینکه که مناسب مجالسه لهو و عیش و اینها باشد، این میشه مثلا غنا.

  • حالا ما دوتایی حاج آقا نشستیم، میگم حاج اقا یه آهنگ با هم دوتایی گوش بدیم حال کنیم.

+ ممکنه شخصی بگیم نیست ... عرض کردم ممکنه برای شخصی بگیم ممکنه اتفاقی نیفته.

  • اینم ممکنه حلال باشه، یعنی ما دو تایی با هم دیگه.

+ نه دیگه میگم ممکنه شخصی باشه، بگین برای من هیچ حس درونی ایجاد نمی‌کنه، ولی چون نوعا مناسب اون مجالس هست، مصداق غنا هست، پس میشه حرام.

  • حاج آقا پس اینو گوش کنید، ببینید حس شخصی رو داریم یا نداریم؟

+ اگر شما تطریب رو بزارین ملاک، آره. طرب انگیزی ...

  • آقا ما سر در نیاوردیم، امیدوارم شما بفهمین. ما که نفهمیدیم، میریم ترک بعدی
  • حاج آقا من یه ترک دیگه براتون میزارم، که محصول هم‌وطن‌هامون هستن. البته هموطنای خارج نشین. اینو گوش بدین، ببینیم نظرتون چیه جزو متاخرین هم هست.

+ بله، این ممکنه یکی از حتی مصداق هردو تا ملاکی که صحبتش رو کردیم، قرار بگیره.

+ معمولا خوانندگی خانم‌ها رو ذیل یکی از دو عنوان یا هردو عنوان میبرن، میگن حرامه. اون دو عنوان چیه؟ یکی غنا هست. عنوان دوم چیه؟ این که خوف مفسده وجود داشته باشه یا مفسده‌انگیز باشه یا تهییج شهوت. این‌ها عنوانینی‌ست که گفته شده.

با دوربین مخفی رفتیم دفتر یکی از مراجع، تا بفهمیم راجع به صدای زن، چه پاسخی به مردم داده میشه.

+ سخنرانی عادی برای عموم آزاده

  • بله یعنی حرف میتونه بزنه ... اون که حاج اقا حرف که میتونه بزنه

+ ترانه خواندن، خواننده چه مرد باشه، چه زن ...  ترانه حرومه.

  • یعنی آقایونم ترانه نمیتونن بخونن؟

+ نه

    *گوش کردنش چی حاج آقا؟

+ گرفتی ؟

  • نه

+ نگرفتی؟

  • یعنی گرفتم، ولی فیوزم پرید.

*نمیخوان بگیرن

- حاج آقا پس الان شما می‌فرمایید مثلا همایون شجریان میخونه: میگه خوب شد، دردم دوا شد... خووووب شد...

+ این نه ترانه نیست

  • دل به عشقت ...  به عشقت مبتلا شد.

+ ترانه نیست ... نه، ببین آقا یه آواز مناسب عیاشی ... بعضی آوازها آدم شهوی میشه، گوش دادی؟ متوجه شدی؟ ... مناسب رقصه ...  

  • حاج آقا من اگه شهوانی نشم چی؟

+ نمیشه حالا

  • چرا نمیشه حاج آقا؟ مثلا هایده در مورد امام رضا {علیه السلام} میخونه من واقعا شهوانی نمیشم، اون حرامه؟

+ صبر کن آقا، این حرفا نمیشه بزنن.

  • چرا آخه؟

+ ببین آقا، یکی پیرمرد بیاد بگه اقا من از زنا لذت نمی‌برم، پس برای من حلاله.

  • حاج آقا زنا نیست که ... عه

   + حمیرا میخونه، مهستی میخونه، دلکش می‌خونه، بازم بگم؟

  • بله

+ هایده میخونه، درست؟ نه گوش ندادیم به اینا

  • آها اسماشون فقط ... اون که هایده برای امام علی {علیه السلام} میخونه و برای امام رضا{علیه السلام}

+ نه، همش اونا، این مدل با ساز و آوازه، غناهست ، غنا حرومه.

  • حاج آقا الان یه سوالی. من واقعا، من خودم که میدونم که من صدای مثلا هایده رو گوش میدم، من شهوانی نمیشم.

هایده (معصومه دده بالا) خواننده، 1321 -1368

  • هایده رو گوش میدم، من شهوانی نمیشم ... نمیشه گوش بدم

+ نه نباید گوش بدی

+ یک خانومیه ، به نام مهدیه محمد خانی، حالا رفته خارج .... این شعری که خواننده‌های سابق می‌خواندن، ایشون اومده بازخوانی کرده. من اینو بردم جلوی آیت الله...، با فیلم‌ها، با فیلم رفتم گفتم، آقا این هدیه من امروز به خدمت شما.

مهدیه محمدخانی؛ خواننده، متولد 1365

+گفتم اقا خودم گوش بدم، گوش دادن گفتن این حرومه. عموم جامعه از این تحریک می‌شن، نباید گوش بدن

  • حاج آقا من فکر نکنم عموم جامعه تحریک شن

+ آدمای مومن، دو گروهن، متقین، با ورع ها، متقین از حرام اجتناب می‌کنن.

  • درسته

+ اونایی که ورع دارن، از حرام و از شبهه‌ناک هم اجتناب می‌کنن.

از مجموع چیزایی که تو این مدت شنیدم، این‌طور می‌فهمم که شاید یکی از ریشه‌های اصلی اختلاف نظرات تو این زمینه همین مسئله هست، یعنی ورع، دور شدن از امور شبهه‌ناک. چیزهایی که درسته از نظر خدا مطلقاً حرام نیستند، ولی شاید وارد شدن به اونها به تدریج ما رو به امور حرام بکشونه. شاید برای همینه که بعضی از علما مطلقا صدای زن رو حرام میدونن، ولی آیا تجویز نسخه‌های احتیاطی برای کل جامعه کار درستیه؟

 

{دوربین مخفی}

  • حالا واقعا چطور ممکنه؟ ما با هم صحبت کردیم تهران قرار گذاشتیم. به خاطر شما ما اصلا از تهران تا اینجا اومدیم. این‌که الان شما دارین میگین نمیتونم و نمیخواین مصاحبه کنین احساس مسکنم یه ذره دور از انصاف باشه.

+ شما متاسفانه شرایط منو درک نمی‌کنین. گفته بودم که هرکاری که بخوام به طور رسانه‌ای بکنم، اصلا اختیارش با خودم نیست. باید با مدیر برنامه‌ها اوکی بشه.

  • نمیدونم، حالا میتونین کس دیگه رو معرفی کنین که بتونه به ما کمک کنه؟

+ حالا من اصلا شماره مدیر برنامه هام رو می‌دم بهتون، شاید تونستین راضیش کنین. حالا نمیدونم دیگه، ان‌شاءالله میشه

  • حالا خودتون کسی رو نمیشناسین که بخواین مستقیم به ما معرفی کنن؟

+ از ایرانیا که اصلا، فکرشم نکنین. ولی خب دوستایه ترکم هستن، چرا؟

  • دست شما درد نکنه خیلی ممنون، بالاخره همینکه تا اینجاش هم اومدین تشکر داره.

+ خواهش می‌کنم، نه، ولی خب بالاخره منم با شما قرار داشتم دیگه.

این خانم خواننده که هیچ‌وقت هم راضی نشد اسمش آورده بشه، میگه ایرانی‌ها قرار نیست بیان و باهاتون گفت‌وگو کنند. فقط شماره مدیر برنامه‌هاشو داد ما رو به یکی از دوستای خواننده ترکش وصل کرد، که نهایتا اون هم هیچ حرف خاصی به ما نزد.

  • به ما گفتند که مدیرمون این مصاحبه رو قبول نکرد میدونی چرا؟

خواننده ترک: نمیدونم، شاید به خاطر ویروس کرونا، اونا مدیر برنامه دارن، نمیدونم

  • باشه، ولی چرا همشون یکدفعه فهمیدن که مدیر برنامه دارن؟

+ نمیدونم

 

{به دلیل رعایت حریم شخصی، صدا مخدوش شده است.}

 صوت خانم خواننده: سلام عرض شد آقای مددی، ان‌شاءالله که حالتون خوب باشه. وقتتون بخیر. من خواستم یه چیزی خدمتتون عرض کنم. حالا با عرض تاسف، اینکه من متاسفانه مدیر برنامه‌هام اجازه این‌که حالاتو برنامه‌تون شرکت کنم رو بهم ندادن. گفتم زودتر بهتون بگم، که اگر برنامه‌ای دارین ...

اما در نهایت از روی همون شماره تلفن یک کشف جدید کردیم.

نهایتاً ....{صدای بوق} موافقت کرد تا شماره تلفن مدیر برنامه‌هاشو در اختیار ما بزاره، اما هرکاری کردیم بهشون تماس بگیریم، موفق نشدیم. یه ایده‌ای به ذهنمون زد. گفتیم خوبه این شماره رو در اختیار  ... {صدای بوق} بذاریم، شاید اونا بتونن یه اطلاعاتی در اختیار ما بزارن از اینکه، این کیه؟ چیکاره است؟ و قس علی هذا

نهایتاً یه اتفاق جالب و البته قابل پیش‌بینی افتاد. دوستان ما گفتند ایشون جزو یکی از عوامل اصلی اجرایی پدر سایت‌های قمار ایرانیه. همون ... معروف.

دکتر امیرحسین ندایی، دکترا سینما، استاد موسیقی و روانشناسی: فارابی، یک جور موسیقی انفعالیه ازش نام می‌بره. یه جور موسیقی مخیله یا یه جور موسیقی غنایی، یعنی موسیقی که طرب انگیزه و طرب انگیز بودن فی الفسه چیز بدی نیست، ولی اینکه در واقع ما رو وارد حوزه‌های شاید ناخوشایند ذهنی میکنه.

  • این غنا که فارابی میگه، همون غنایی که تو دین هم هست؟ تطبیق داره با هم؟

+ بله ... اون چیزی که فارابی بهش اشاره میکنه، موسیقی غنایی از دیدگاه فارابی موسیقی است که تاثیر خوبی نداره روی چیز و او بهترین نوع موسیقی رو موسیقی مخیله میدونه، موسیقی که ذهن ما رو پرواز میده.

برای ما سوال بود که این حرفای دکتر ندایی رو آیداز هم قبول می‌کنه؟

  • خب آیداز میخوام چند تا ترک موسیقی رو برات بذارم که گوش بدی و نظرت رو بگی

+ اوکی

{یک موسیقی سنتی}

    + شنیدم فکر کنم اینو ... خیلی خوبه.

  • دوست داری این سبک موسیقی رو؟ خوبه؟

+ خیلی

{یک موسیقی تند با شعری مستهجن}

    +خوب این نیست  اصلا مدل و سبکی نیست که من گوش بدم.

  • خب چه نظری داری در مورد این. کار کارشناسی، نظر کارشناسی بخوای بدی روی این موسیقی چیه؟

+ من گوش نمیدم خب، مسلما حتما یه سری طرفدار دارن که این‌جور موسیقی رو هم اجرا می‌کنند، ولی من نمی‌فهمم سبکش رو.

  • خب یه مسئله‌ای وجود داره، ببین از 3 هزار سال پیش که مثلا افلاطون و خیلی فیلسوف‌های بزرگ دیگه در مورد موسیقی صحبت می‌کردند و نظر می‌دادند، یک چالشی اساسا وجود داشته، به اسم موسیقی بد و موسیقی خوب.
  • کلا نظرت چیه که موسیقی رو دسته بندی بکنند؟

+ دقیقا

  • این کار به نظرت کار خوبیه؟

+ کارخوبیه، برای این‌که موسیقی به هرحال یک چیزیه که تو زندگی هر کسی تاثیر میذاره، و نشون دهنده شخصیت اون جامعه هم میتونه باشه.

  • حکومت آیا میتونه دخالت بکنه تو این قضیه؟ بگه آقا این موسیقی موسیقی مضریه، به تشخیص من اینه که این بده و بخواد اینو محدود بکنه. یعنی حداقلش اینه که بهش مجوز نده.

+ آره به نظرم میتونه .... اگه واقعا برای جامعه و مخصوصا نسل تینیجری که تازه داره شکل می‌گیره، مضر باشه به نظر من باید این کارو بکنه.

 

  • خب حاج آقا وقتی حکم فقهی رهبری اینه که تفاوتی بین صدای زن و مرد نیست، حکومت چرا رو صدای خانم‌ها انقدر حساسیت داره؟

حجت الاسلام مهدی همازاده، دکترا فلسفه ذهن، پژوهشگر حوزه: حالا اونم توی فتوا هم یه تفاوت ریزی وجود داره، ولی خب اصلش بله، اون فتوا به طور متلق منع نمیکنه. ولی، بالاخره ممکنه شما درباره صرف آواز به صورت MP3 وقتی پخش بشه، نکته‌ای وجود نداشته باشه، بگید این مشکلی نداره. ولی وقتی همراه میشه با ویدیو به صورت MP4 مثلا پخش میشه، ممکنه اون‌وقت به دلایل دیگری که غیر مرتبط هست با صرف صوت و آواز، حکم جدیدی پیدا کنه.

  • یعنی MP3حلال، MP4 حرام

+ ممکنه بعضی موارد این طوری باشه، بله.

{یک موسیقی با صدای زن خارجی}

+ حالا مثلا این شعرش داره میگه  Take a breath, take it deep Calm yourself, he says to me ، نفس عمیق بکش، خودتو آروم بکن، او داره به من این رو میگه، وقتی این شعر رو نگاه می‌کنی، نکته خاصی توش وجود نداره ...

  • ریتمشم

+ بله ریتمشم حالا

  • حاج آقا الان همین رو که شما میگین متنش و نوت موسیقیش خوبه، متنش هم نکته خاصی نداره، من تصویرشم براتون بزارم.

+ بله دیگه ... این حتما. اصلا چیزی که داره میخونه همین‌جا Take the gun and count to three یعنی تفنگ و بردار تا 3 بشمار، ولی خب وقتی با این تصاویر ترکیب میشه دیگه، فکر می‌کنم دیگه کمتر کسی، یا هیچکی نباشه بگه این جایزه.

 

{کلیپی تصویری از خوانندگی و رقص خانمهای ایرانی}

  • آقای دکتر شروع موسیقی لبخند رو میزنن.

دکتر ندایی: خب این ... همینجا نگهش دار. ببین وقتی شروع میشه، من لبخند زدم. برای اینکه یک تمپو، ریتم شیش و هشت بسیار ساده، دوسه تا آکوردی که در واقع چیز میشه. بعد وارد شعر میشه اینجا جزء جنسیت اون زن، اصلا چیز دیگه‌ای معنی نداره. اتفاقا خیلی هوشمندانه موزیک ویدیوش، طراحی شده. یک نقاب آینه‌ای رو چهره زده و شما اندام اون زن رو می‌بینی. اینجا زن، اونجا صدای زن معنی نداره، موسیقیش هم که اصلا مرخصه، شعر هم که «پسر خوبیه، پسر بدیه، شنیده بودم گاها» خب این خودش اصلا اشکال زبان فارسی داره .... این همون موسیقیه که makes stup ما رو احمق میکنه، اساسا ما رو احمق گیر آورده. میدونی ...  یعنی داره تلاش میکنه که یه چیزی رو به ما بفروشه.

دکتر ندایی راجع به استفاده جنسی از جذابیت‌های زنونه در موسیقی صحبت میکنه. چیزی که یه جورایی ما هم تو یکی از موزیک ویدیوهای آیداز دیدیم

  • بعضی‌ها اعتقاد دارن که زن نباید ابزار استفاده جنسی تو جامعه قرار بگیره و یه طوری یه سری تصاویر رو در واقع ابزار این قضیه میدونن، برای همین میگن نباید باشه و مخالفشن. نظرت در مورد این چیه؟

آیداز: آخه این خیلی دیدگاه متفاوتیه، یعنی بعضی موقع‌ها هست که یک خواننده خیلی مطرح تو دنیا، وقتی هم هنرشو داره، هم اندامش خوبه، هم دنسش رو میدونه، میرقصه، به اون هیچ نشونه‌گیری نمیشه؛ برای اینکه اون هنرش قاطی این موضوع هست. ولی یه نفر هست، فقط میخواد از طریق نشون دادن بدنش، مثلا توی همین برنامه‌های مزخرف، برای خودش فالور جمع کنه و این چیزایی که این روزا خیلی مده، من اینو نمی‌فهمم.

{کلیپ لایو جنجالی نوجوان با مینا نامداری: دلیل اینکه نصف تینیجرهای ایران، الان کور شدن، شمایین ......}

آیداز: نمی‌فهمم واقعا.

  • میخوای ببینی بقیشو

+ نه

  • این ماجرا ادامه داره ... یعنی به اینجا ختم نمیشه. این ادامه داره و  همین حالی که تو داری یعنی یه فاجعه‌اس.

+ واقعا متاسفم ... یعنی بعضی‌ها اسمشون انسان هم نمیشه گذاشت، چه برسه بخوای اسمشو یه زن بذاری و متاسفم اونم برای زن‌های جامعه خودم.

  • میخوام بدونم اگه یک روزی متوجه بشی مثلا یه سری بچه، توی مسیری افتادن که شاید درست نباشه، نباید، به واسطه موزیک ویدیوهایی که تو میدی، آیا ممکنه توی فرم موزیک ویدیوهات تغییری بدی؟

+ اگه واقعا این اتفاق افتاده باشه، آره. ولی من موزیک ویدیویی نمیدم که این اتفاق بیفته.

  • فرض میگیرم.

+ آره، ولی صد درصد. من دوست دارم که یه نمونه، یک انسانی باشم که حتی استایل زندگیم و رفتارم و صحبت کردنم، اگه کوچیک‌ترین چیزی و به زندگی یک آدم‌ اضافه کنه و اونو بهتر کنه، همیشه هم تو صحبت‌هام گفتم، یه رد خوبی تو زندگی آدم‌ها بذارم، حتما یعنی تمام تلاشم رو برای اون کار میکنم، اگر بدونم یه جایی دارم اشتباه میکنم، صد درصد تغییرش میدم، چرا که نه ...

این سایت spotify ، مهم‌ترین وب‌سایت خرید و پلی موزیک تو دنیا، و اینم  ranking پر مخاطب‌ترین خواننده‌های جهان که تو پنج تای اولش، چهار تاشون مردن. ولی میریم تو insta همین قضیه برعکس میشه، از پنج تای اول چهارتاشون خانم‌اند. چه فرقی بین spotify  و instagram  وجود داره؟

یعنی دیگه ما تنها خونندگی خانم‌ها رو نداریم، ما یه پکیج داریم که بخشی از اون صدای اون هاست و بخش دیگه اون محتوای اروتیکشه، شاید به همین دلیل که اخیرا رهبری هم تو حکم‌شون اشاره کردند اگر چه خوانندگی خانم‌ها حرام نیست، ولی غالبا مفسده داره. درواقع یه حلالیه که ممنوع شده.

دکتر ندایی: نقل است از، اگر اشتباه نکنم فکر میکنم از میرزا آقا خان نوری، میگن که میرزا آقا خان نوری خیلی دوست داشت که اسمش به کارهای خیر دربیاد اینور اونور، بعد هرجایی بیابون برهوت پیدا می‌کرد، می‌رفت چاه می‌کند اونجا. یه جا وسط بیابونی چاه می‌کند، مقنی بهش برداشت گفت آقا این چاه به آب نمیرسه، گفت تو بکن تو که به نون میرسی ... حالا قضیه اون خوانندگان که اونا، که به نون می‌رسند، ما که به آب ‌، ولی اونا به نون میرسند.

 

حلال ممنوعه

 

  • هیچ‌وقت احساس عذاب وجدان نداشتی، احساس گناه نمی‌کنی از این‌که آواز میخونی؟

فاطمه: چرا خب، عذاب وجدان داشتم به خصوص وقتی که سنم کمتر بود، ببینین فشار خانواده رو من بیشتر بود اون زمان، تسلط خانواده رو من بیشتر بود. من یادمه که سر این این قضیه من یه روزایی حتی گریه‌ام می‌گرفت، ولی الان نه ... کسی که این قضیه رو ممنوع کرده، باید این عذاب وجدان داشته باشه. خوانندگی که یک مسئله غیر شرعی نیست، ولی حکومت داره یه جوری رفتار میکنه که انگار من دارم یه کار حرامی انجام میدم، ببینین الان خیلی کارهای حرام دیگه‌ای داره تو این مملکت اتفاق میفته، که خب کسی جلوشو نمی‌گیره. این کاری که مثلا الان بانک‌هادارن انجام میدن حرام نیست؟

  • ربا رو میگید؟

+ آره خب ربا، همین سودی که بانک ها می‌گیرند.

  • ها یعنی میگی این چطوره که مثلا بانک‌ها این همه ربا می‌گیرن

+ حکومت میتونه یک کاری کنه که یه چیزی که حرامه رو حلال جلوه بده و یه چیزی که حلاله رو حرام. ببینین ما تو کشور لبنان، الان یه خواننده‌ای داریم که یه خانمیه به اسم جولیا پطرس

  • درسته

+ طرفدار حزب الله لبنانه، مسیحیه ، حجاب نداره، شاید اصلا ظاهرش شبیه ما نباشه و مورد قبول ما نباشه. ولی این خانم داره طرفداری میکنه از حزب الله لبنان، این خانم میشه نماد مقاومت،  میشه نماد آزادگی تو وطنش.

  • فکر میکنی خودت یه روز بتونی یه جولیا پطرس ایرانی بشی؟

+ نمیدونم .... نمیدونم

-

یکی میاد جولیا پطرس مسیحی رو هم جذب خودش میکنه، از اون طرف ما هم داریم به نحوی حتی فاطمه‌ها رو فراری میدیم. اینجا جایی که ربا حلاله، اما آواز خوندن حکم جنگ با خدا رو داره. ما فکر کردیم با بستن در به روی خانم‌ها میشه، جلو انحراف جوون‌ها رو گرفت، در حالی‌که ساسی با الکسیس، خیلی شیک از پنجره وارد شد.

  • آیداز اگه مشکل قانونی خوندن دخترا و خانم‌ها تو ایران حل بشه، حاضری شرایطش رو بپذیری و با قوانین ایران کار بکنی، ولی بهت اجازه بدن تو ایران بخونی؟

+ آره، چرا که نه. به نظر من آرزوی هر هنرمند ایرانیه که تو کشور خودش برای هموطن‌های خودش اجرا کنه و بخونه.

  • و محدودیت‌هاش هم می‌پذیری؟

+ آره حتما. به هرحال هر کشوری قوانین خودش رو داره.

آیداز و ...

ادامه دارد ...

 

 

دانلود رایگان مستند حلال ممنوعه

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

دانلود رایگان مستند یک روز بعد از زلزله

  • ۳۳۷۵

دانلود مستند یک روز بعد از زلزله

( من فکر کردم حمله موشکی شده )

مگه میشه خدا اینکارو با مردم بیگناه بکنه !

من تا 40 روز بعد از زلزله نماز نمیخوندم ( از خدا ناراضی بودم )

زلزله اتفاق تلخی که خیلی از خاطرات را از بین میبرد !

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

تیزر مستند :

 

 

 

نام مستند : یک روز بعد از زلزله

کارگردان : حسین شمقدری

راوی : محمد دلاوری

تهیه‌کننده : محمد حسن مددی

مدیر تولید و ارتباطات: محسن اخوان فر

تدوین : حسین شمقدری

طراحی : علی اکبر ظاعن

سال تولید : 1396

مدت زمان : 22 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

مستند یک روز بعد از زلزله، به کارگردانی حسین شمقدری و روایت محمد دلاوری که موضوع اصلی آن، زلزله 21 آبان سال 1396 در کرمانشاه ( شهر های سرپل ذهاب و قصر شیرین ) است و در آن خسارات و علت های آن که به خیانت برخی از انبوه سازان و ساختمان سازان بر میگردد اشاره میکند.

راوی مستند ( محمد دلاوری ) سفری به شهر ها و روستاهای زلزله زده دارد و از نزدیک با مشکلات آن ها روبرو است ؛ این مستند در سال 96، در مدت زمان 22 دقیقه ساخته شده است.

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

مختصری از مستند :

من تا 40 روز بعد از زلزله نماز نمیخوندم ( از خدا ناراضی بودم )

مستند با صحبت های حامد عسگری یکی از بازمانده های زلزله 5 دی 1382 بم شروع میشود ، من فکر کردم یه حمله موشکی شده ، جایی را زده اند ، مگه میشه خدا اینکارو بکنه ! یه اعتراف بکنم من تا 40 روز بعد از زلزله نماز نمیخوندم ، میگفتم آخه چرا ؟ تو که خالق منی ! تو که پروردگار منی ، من گنهکار بودم ، چرا انتقامش را از بچه ها 5 ساله همسایه ما گرفتی ؟ مگه اون چه گناهی کرده بود ؟ منکر همه چی شدم !

 

 یک روز بعد از زلزله

 

سرپل ذهاب ( آبان 96 )، تصویر اتاق کودکی در یکی از ساختمان ها نوساز را نشان میدهد و راوی مستند ( محمد دلاوری ) میگه : نمیدونم در این اتاق چه میگذشته و چه روزایی را دیده ، اما دلم میخواد همه اونایی که مسئول بودن یه لحظه به خودشان بیان که شاید این اتاق فرزند خودشون بوده ! شاید اینجوری یکم دلمون به درد بیاد و به خودمون بیاییم.

زلزله منجیل و رودبار، زلزله بم، زلزله کرمانشاه چه خاطرات تلخی در ذهن مردم گذاشت ، چه افرادی که بستگانشان را از دست دادند ، چه افرادی که آوره شدند ...

 

دانلود  یک روز بعد از زلزله

 

خاطراتی که در کمتر از یک دقیقه نابود شد !

حامد عسگری از روزهای بعد زلزله میگوید که خودش پدر بزرگش را از زیر آور در آورده بود که به علت خفگی فوت کرده بود ، از تخریب خانه قدیمی 2000 متریشان و از بین رفتن خاطراتش که در لحظه ای، نابود شد ، از گورهای دسته جمعی که در این ایام دولت ها مجبور به این کار میشوند و تو فقط میدانی، جنازه عزیزت در کدام بخش در کنار هزاران نفر دیگر دفن شده است ...

 

دانلود  یک روز بعد از زلزله

 

چرا زلزله در ژاپن تلفات ندارد ؟

چرا در هنگام زلزله ایرانیان از خانه ها میروند بیرون ؟

مشابه زلزله کرمانشاه که سال گذشته در ژاپن آمد ، شهری که 2 میلیون جمعیت داشت و حدود 15 نفر زخمی و شایدم 1 نفر کشته ، این در حالی است که زلزله کرمانشاه 1000 کشته و 10 هزار زخمی داشت ! علت این تفاوت در چیست ؟

کیفیت ساخت ساختمان ها در ژاپن به اندازه ای است که افراد داخل آن خیالشان راحت است و فقط در گوشه ای پناه میگیرند ، در مستند بخش هایی از زلزله 9 ریشتری در توهوکو ژاپن را نشان میدهد که در آن همه افراد در کمال آرامش فقط پناه گرفته اند و حتی لوستر های ساختمان نیز کنده نمیشود.

در صورتی که در زلزله های ایران ، همه افراد در حال فرار از خانه و محل کار خود هستند ، چرا ؟ چون به ساختمان ها و سقف هامون اعتمادی نیست و اصول مهندسی در اکثر سازه ها رعایت نمیشود ...

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

در بخشی از مستند ساختمان بیمارستانی در 100 کیلومتری کانون زلزله ( اسلام آباد غرب ) را نشان میدهد که قسمت های زیاد از آن تخریب شده است ؛ این در حالی است که این بیمارستان دولتی حدود 1 سال است که ساخته شده است اما ساختمان های روبری آن با قدمت 40 ساله هیچ آسیبی ندیده است ، چرا ؟

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

شنبه ای که هرگز نیامد !

روی تخته سیاهی در مدرسه ای در بم نوشته شده بود ؛ بچه ها لطفا شنبه یک برگه امتحانی همراه خود بیاورید ، هرکی نیاره 2 نمره از انضباطش کم میشود ، ولی شنبه ای که هرگز نیامد و زلزله 30 هزار نفر از این شهر را کشت ....

 

زلزله سرپل ذهاب

 

نامه یکی از زلزله زده های سرپل ذهاب : سلام میهمانان خوب شهرم ‌… خوش آمدید. ببخشید که آمدید و خانه بهم ریخته‌بود. ببخشید که شما آمدید و خیلی‌ها نبودند. ببخشید که نتوانستیم تابلوی ورودی شهرمان را که گرد غم گرفته‌بود، دستمال بکشیم.

به مشهد فاتحان مظلوم سرپل‌ذهاب خوش آمدید. راستش را بخواهید ما داغداریم …

 

نقد مستند :

1 - مستند روال بی طرفی را حفظ کرده است و در آن حتی بعضی ساختمان های قبل از انقلاب به نمایش داده میشود که از این زلزله آسیب ندیده اند ، در صورتی که برخی ساختمان ها تازه ساز به کلی تخریب شده اند.

2 - مستند ساز به همراه گروه در روز بعد زلزله در این مکان ها حضور دارند ، که این به واقعیت نگری مستند ، کمک کرده است.

3 - راوی مستند در بخشی خطر میکند و حتی در ساختمان خراب شده ای وارد میشود که با پس لرزه ای بخشی از آن روی سر مستند ساز خراب میشود و تا حدودی شانس میاورد که از این اتفاق زنده بیرون میاید.

4 - مستند ساز مقایسه ها جالب از زلزله ها کشور ژاپن با ایران میکند که در آنجا هیچ خسارت جانی و مالی به بار نمی آید .

 

 

 

مستند یک روز بعد از زلزله

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

 

دانلود مستند الف الف پاریس

  • ۵۸۱۲

دانلود مستند الف الف پاریس

( ماجرای عضو فراری شورش های سال 88 )

فرار از زندان اوین (بخش سپاه ) و مهاجرت به فرانسه !

مستندی بی طرفانه از ماجراهای سال 88 و سرنوشت جوانان ایرانی

مستند الف الف پاریس

 

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : الف الف پاریس

کارگردان : حسین شمقدری

تهیه‌کننده : محسن اخوان فر

نویسنده : محمد حسن ناظمی اردکانی

راوی : حمزه غالبی

تدوین : حسین شمقدری، سیامک سازگار

طراحی : مصطفی رمضان خانی

عوامل اجرایی : رضا بارانی

سال تولید : 1396

مدت زمان : 34 دقیقه

صاحب اثر : موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

مستند الف الف پاریس

 

 چشمام رو بسته بودند. ماشین‌ کنار یک ساختمون ایستاد که نمی‌دونستم کجاست! بعدها فهمیدم بند الف الف زندان اوین هست. اونجا یکی سرم رو به دیوار کوبید و گفت: امشب می‌کشیمت!

 

مستند الف الف پاریس ، روایت متفاوتی از آشوب های سال 88 که مستند ساز با سفر به فرانسه با یکی از محکومین ایرانی که از ایران فرار کرده است دیدار میکند و روایت آغاز میشود.

 

حمزه غالبی که آن روزها مسئول شاخه جوانان و دانشجویی ستاد میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ، یک هفته بعد انتخابات دستگیر و روانه زندان اوین میشود و به گفته خود شکنجه نیز شده است ، پس رای دادگاه به محکومیت 5 ساله زندان ، وی با روش هایی از ایران فرار میکند و در فرانسه در مقطع فوق لیسانس علوم سیاسی به ادامه تحصیل میپردازد ...

 

مستند الف الف پاریس

 

نگاهم به سیاست تغییر کرده ...

الان بعد چند سال معتقدم که رفتار های نظام در برخورد و کنترل آشوب های 88 یه امر طبیعی بوده است و این روند طبیعی همه کشور ها در جهت حفظ امنیت و آرامش کشور ها میباشد.

 

مستند الف الف پاریس

 

مختصری از مستند :

 

ابتدای مستند با ورود به استادیوم ورزشی پاریس ژرمن ؛ جام ملت های اروپا 2016 و دیدار با حمزه غالبی شروع میشود.

حمزه غالبی : اتفاقات بعد انتخابات خاطره زیاد دارم ، اون روزا خوبی و بدی هاش برای من خیلی جدی است ، چون مجبور به مهاجرت شدم.

همیشه به کاندیدای اصلاح طلب رای دادم ولی به طور مشخص به آقا موسوی که زمانی نخست وزیر امام خمینی بود.

 

مستند الف الف پاریس

 

همه جاهایی که مهندس میر حسین موسوی سخنرانی داشت من یه روز قبلش میرفتم برای اینکه مطمئن بشم همه چی خوب برگزار میشود در دانشگاه ها و شهرهای مختلف ، چون من مسئول ستاد جوانان و دانشجویان مهندس بودم.

 

مستند الف الف پاریس

 

در مناظره ها ما به احمدی نژاد باختیم !!!

احمدی نژاد مثل مسئول بسیج دانشجویی چاله میدونی عمل کرد و همه مناظره ها را بهم ریخت و به واقعیت ما به هنر و سیاست احمدی نژاد باختیم.

در تیکه هایی از قسمت های مناظره احمدی نژاد میگه من تنها هستم و در مقابل سه نفر هستم ، آقای هاشمی ، آقای خاتمی و آقای موسوی هستم.

کنفرانس خبری میرحسین موسوی ساعت 21 روز 22 خرداد 88 : برایر اطلاعاتی که ما داریم از ستادهامون در سراسر کشور ، برنده قطعی برنده قطعی با نسبت آرای بسیار زیاد ، اینجانب هستم...

 

مستند الف الف پاریس

 

غالبی : در ادامه یه نفر اومد گفت باید همین امشب رفت توی خیابون که نتایج ها نهایی نشه ، که من یه ذره ترسیدم... و مهندس هیچ واکنشی نشون نداد.

در قسمتی از مستند موزیکی که اون ایام در ستاد های انتخاباتی سبز زیاد پخش میشد : سر اومد زمستون ، شکفته بهارون ،گل سرخ خورشید ، باز اومد و شب شد گریزون ...

حمزه غالبی میگه مهندس تجمع 25 خرداد را لغو کرد و 2 تا اطلاعیه توی سایت قلم و کلمه داد...

 

مستند الف الف پاریس

 

در بخشی از مستند حضور میرحسین موسوی در میان معترضان 25 خرداد 88 را نشان میدهد که میگوید خوابگاه های دانشجویی را ما آتش نزدیم ، ما ویران نکردیم ، سلام بر دانشجویان ...در ادامه دعوا و سنگ پراکنی بین دانشجویان مقابل دانشگاه صنعتی شریف را میبینیم.

 

مستند الف الف پاریس

 

حمزه غالبی : چند روز بعد منو دستگیر کردن منم بلافاصله موبایلم را زدم زمین تا شکست که مثلا شماره های داخلش را نداشته باشند ، بلافاصله منو کردن داخل یه پیکان و با دستبند پلاستیکی و چشم بند بردن یه ساختمانی که فکر کردم داخل شهر است بعدها فهمیدم بند 2 الف الف سپاه توی اوین است و پیشانی ام را زدند به دیوار و یه نفر گفت امشب میکشیمت...

2 ماه انفرادی بودم و بازجویی زیاد بود و مفصل کتکم زدند و مدام میگفتند اعدامت میکنیم.

 

مستند الف الف پاریس

 

از ایران فرار کردم !!

62 روز انفرادی بودم و در مجموع 75 روز بازداشت شدم ، دادگاهم برگزار شد و من 5 سال حکم خوردم که مشاور حقوقی ام میگفت 10 سال روی شاخته به همین خاطر تصمیم گرفتم که فعلا نباشم و از کشور فرار کردم به فرانسه پناهنده شدم که در حال حاضر مشغول تحصیل در فوق لیسانس علوم سیاسی هستم.

 

مستند الف الف پاریس

 

رهبری آقای خامنه ای حق است و نظام جمهوری اسلامی پر قدرت است !

با اینکه حس میکنم به من ظلم شده ولی در واقعیت ایران رو به پیشرفت است ، توی استقلال سیاسی کشور حق با انقلاب است و رهبری آقای خامنه ای حق است که با اقتدار در عرصه بین الملی و منطقه ، ایران را امن نگه داشته اند ...

 

مستند الف الف پاریس

 

ایران به نوعی بازیکن قوی لیگ جهان اسلام است !!

حمزه غالبی : برخی از جوانان ایرانی حس بدبختی میکنند که اشتباه است !!! من چند سال اروپا بوده ام و کل دنیا را دیده ام ، معتقدم در بعضی از شاخص ها ایران حتی از بعضی کشورهای اروپایی بهتر است ، امنیت ایران بی نظیر است . حتی ایران بین کشورهای شمال آفریقا به شدت محبوبه که بعد از انقلاب برای اونا سمبل قهرمان شده که مسلمانان میتونند پیشرفت کنند.

 

مستند الف الف پاریس

 

آزادی بیان در فرانسه وجود ندارد !

حمزه غالبی : یه مراسم برگزار کردیم در دانشگاه پاریس که آیا رژیم اسرائیل یه رژیم آپارتاید است که رئیس دانشگاه گفت یه سری از دانشجو ها اعتراض کرده اند و گفتند نه ! ما رفتیم 3700 امضاء جمع کردیم که واقعا زیاده اما رئیس دانشگاه زیر بار نرفت و 2 روز دانشگاه را تعطیل کردند که این نشون میده در اینجا نیز آزادی بیان نیست ! در کشوری که حتی اجازه داده میشه رئیس جمهور را نقد کرد اما اسرائیل را نمیشود.

پس از این چند سال نگاه من به سیاست غرب تغییر کرد ..

حتی همین فرانسه جنایت های زیادی در کشور الجزایر کرده است ...

 

مستند الف الف پاریس

 

تصمیم به مهاجرت خیلی سخت و پرهزینه است حتی اگه یه طرفش زندان در ایران باشه !

هر کسی که مهاجرت میکنه منابع اجتماعی اش را میذاره پشت سرش و از جامعه و ریشه اش دور میشود برای هنرمند و سیاست مدار حیاتی است ، هنرمند زبانش را از دست میدهد ، مخاطبش را از دست میده ، سیاست مدار همه اینا را از دست میده بعلاوه فاصله میگیره از جایی که میخواسته تاثیر بذاره ...

حمزه غالبی همچنان ساکن فرانسه است در حالی که بسیاری از متهمان 88 تبرئه شده و یا دوران محکومیت خود را گذرانده و الان آزاد هستند ...

 

 

نقد مستند :

 

1 - در مستند سعی شده روال بی طرفی حفظ شود ، با اینکه خود مستند ساز ( حسین شمقدری ) طرفدار احمدی نژاد است ولی سعی کرده این تناقض جذاب باعث این نشود که بخواهد قضاوت خاصی را در مستند وارد کند.

2 - حمزه غالبی یک محکوم امنیتی است که از کشور فرار کرده است ، به همین خاطر گفتگو و ساخت مستند از وی ، به نوعی قدرت ریسک بالای کارگردان را نشان میدهد.

3 - این مستند در برخی از دانشگاه های ایران اکران شده و مورد توجه دانشجویان قرار گرفته است ، که پس از آن با حضور مستند ساز به بحث و بررسی پرداخته اند.

4 - کارگردان مستند در مصاحبه ای عناون داشته که حمزه غالبی در ابتدا به ما اعتماد نداشت که پس از انجام دو سفر و دیدار ها ، این اعتماد متقابل شکل گرفت و حاضر به مصاحبه با ما شد.

 

 

 

تصاویر اکران مستند در دانشگاه های ایران همراه با نقد و بررسی :

 

مستند الف الف پاریس

 

مستند الف الف پاریس

 

مستند الف الف پاریس

 

مستند الف الف پاریس

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

 

دانلود مستند 33 سال سکوت

  • ۴۰۲۱

دانلود مستند 33 سال سکوت

( جانباز ایرانی که پناهنده آلمان شد !! )

روایتی جدید از رفتار مسئولان ایرانی با برخی بازماندگان جنگ

بدون سانسور

 

مستند 33 سال سکوت

 

تیزر مستند :

 

نام مستند : 33 سال سکوت ( 33sal sokoot )

کارگردان : حسین شمقدری

تهیه کننده : محمدحسن مددی

نویسنده: بشیر بی آزار

مدیر تولید و ارتباطات: محسن اخوانفر، سعید امینی، مجید حسن زاده، علی برادری

تدوین : حسین شمقدری، سیامک سازگار

طراحی : محمد حسن نکوپندار

موسیقی : علیرضا کهن دیری

سال تولید : ۱۳۹۴

مدت : ۵۲ دقیقه

صاحب اثر : مؤسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

مستند 33 سال سکوت

 

مستند " سی و سه سال سکوت " داستان واقعی جانبازی که برای درمان به آلمان اعزام، اما پناهنده کشور آلمان میشود و راز خود که 33 سال آن را مخفی کرده است را بیان میکند.

حسین شمقدری کارگردان مستند در سال 94 ، به همراه گروه، سفری به کشور آلمان داشته و در آنجا روایت مستند را آغاز میکند ، روایتی از بی کفایتی برخی مسئولین ایرانی در برخورد با جانبازان و مجروحان جنگی که عده زیادی از آنها برای همیشه پناهنده کشور آلمان شده اند و دلایل قانع کننده ای نیز دارند.

پناهندگی جانبازان ما را به یاد فیلم ( از کرخه تا راین ) ابراهیم حاتمی کیا میاندازد ولی این دفه در دنیای واقعی و جانبازانی که برای همیشه از کشور رفته اند.

 

مستند 33 سال سکوت

 

مختصری از مستند :

در ابتدای مستند، حسین شمقدری به شهر آخن آلمان سفر میکند و قرار ملاقاتی با شخصیت اصلی دارد.

ابوالفضل دوزنده، جانبازی که سالها پناهنده آلمان است، که بابت اینکه نمیتواند خوب صحبت کند عذرخواهی میکند، زیرا فعلاً سرطان حنجره دارد.

 

مستند 33 سال سکوت

 

جانبازی که درصد جانبازی اش در آلمان 100 درصد است ولی در ایران 48 درصد !!

ابوالفضل دوزنده کارت معلولیت آلمانش را که دولت این کشور به خاطر پناهندگی به وی اهدا کرده است را نشان میدهد که نوشته 100 درصد اما هنگامی که وی در ایران بود بنیاد جانبازان به وی کارت 48 درصد داده است ! درصورتی که این فرد در توی خاک جمهوری اسلامی ایران جانباز شده است !

واقعا مشکل از کجاست ؟

 

 

مستند 33 سال سکوت

 

دیدار با پروفسور سمیعی :

در دو بخش مستند از پروفسور مجید سمیعی نام برده میشود، یکی از علت های اصلی پناهنده شدن این جانباز، و در انتهای مستند دیداری با پروفسور سمیعی دارند، او خود میگوید در هنگام جنگ 48 تیر به سمت من شلیک شد که 6 تای آن به من خورد و یکی از تیرها از صورتم وارد شد و از پشت پرده گوشم خارج شد.

 

عدم موافقت دولت جمهوری اسلامی در اعزام به خارج از کشور!

 بعد از مجروحیت با پروفسور سمیعی تماس گرفتم که گفتم اگه بیام اتریش حالم خوب میشود که ایشان هم پذیرفتن اما درخواست من از شورای پزشکی ارتش مورد قبول قرار نگرفت!

 

 

مستند 33 سال سکوت

 

اسلحه کشیدن برای وزیر بهداری !

پس از اینکه با اعزام من موافت نشد من به قصد کشتن وزیر یک اسلحه کلت را روی صندلی چرخدارم گذاشتم، روی آن نشستم و راهی دفتر حاج آقا منافی (وزیر اسبق بهداری) شدم، منشی شون ، گفتن نیستن و هنگامی که ناامیدانه در حال برگشت بودم در آسانسور یه روحانی سیدی دیدم، او مرا میشناخت و گفت چرا آقای منافی هستن و به اتفاق هم وارد دفتر ایشون شدیم و وقتی آقای وزیر را دیدم ، ایشان بدون اینکه منو بشناسن، گفتن نگران نباش تو خوب میشی و نامه موافقت اعزام بنده به خارج از کشور را امضاء کردند، اونجا بود که اسلحه را نشان دکتر منافی دادم و گفتم این کلت دو تا فشنگ داشت که یکی برای شما بود و یکی برای خودم، که اگه شما انصاف نداشتی قصد انجام این کار را داشتم.

چون من دردم زیاده، شبانه روزی دارم درد میکشم و دیگه طاقت درد ندارم.... از آنطرف دیگه مرفین من را آرام نمیکنه.

 

مستند 33 سال سکوت

 

برای گرفتن اقامت و درمانم مجبور به پناهندگی شدم

حدیث داریم از امام علی که حق گرفتنی است، دادانی نیست.

من وقتی در ایران بودم ، هنگامی که میخواستم سوار تاکسی بشم 100 تا تاکسی خالی از جلویم رد میشد ، منو سوار نمیکردن یا موقع عبور از خط عابر پیاده حتی ماشینی ترمز نمیکرد که من با ویلچرم رد شوم.

هنگامی که اولین عملم را جناب دکتر سمیعی انجام دادند ، ایشان گفت عمل دوم را انجام میدم حتی اگه دولت ایران پول نده ، و بلخره من هم با توجه به اینکه کشور ایران میگفت باید برگردی، من هنوز چندین تا عمل دیگه نیز داشتم و پولی برای آن نداشتم، مجبور شدم و پناهنده کشور آلمان شدم و دولت آلمان هزینه 38 عمل من را پرداخت کرد.

 

 

مستند 33 سال سکوت

 

دلخوری از مسئولان جمهوری اسلامی :

در قسمتی از مستند تیکه هایی از فیلم ( از کرخه تا راین ) را نشان میدهد که چقدر این فیلم شبیه داستان این جانباز ایرانی و تعداد زیادی از سایر جانبازان که پناهنده کشور آلمان شده اند.

او که خود را دلبسته نظام و رهبری میداند اما از برخی مسئولان کشور دلخوشی ندارد و میگوید آنها خراب کردند، خدا روح خمینی را بیامرزه ولی حیف که حتی خیلی از صحبت ها ایشان را صدا و سیما پخش نمیکنه.

در سخنرانی امام خمینی میگه : شماها خون دادید، شما ها مبارزه کردید ، ماها هیچ حقی نداریم، ما باید برای شما خدمت کنیم، خاک بر سر من که بخوام استفاده عنوانی از شما بکنم.

 

در بخشی از مستند از محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در زمان ساخت مستند، انتقاداتی نیز میشود.

 

حالا ببینید ، وقتی امام خمینی اینقدر به مردم احترام میذاره ، سایر مسئولان چه کردند به غیر از دزدی و غارت بیت المال ؟

 

مستند 33 سال سکوت

 

در تیکه هایی دیگر از این مستند با جانبازانی صحبت میکند که پناهنده آلمان شدند و دولت آلمان برای آنها پیوند کلیه، ویلچر و پای مصنوعی اهدا کرده است و تمامی هزینه های درمانی آنها را به عهده گرفته است.

 

مستند 33 سال سکوت

 

تقدیر از جانبازان فرانسه !

مستندساز با سفر به فرانسه رویدادی جالب را به نمایش میکشد. میدان شارل دوگل فرانسه هر بعدظهر ساعت 6.30 دقیقه مراسمی برای تقدیر از جانبازان و بازمانده های جنگ فرانسه میگیرد. ولی در ایران چطور !

 

نقد مستند :

 

1 - یکی از نقاط قوت مستند این است که کارگردان آن بدون ترس و سانسوری سعی کرده حتی برخی مسئولان نظام را مورد سرزنش قرار دهد.

2 - در بخشی از مستند به محوطه ویلای شاه و سد لتیان که برای استفاده لاکچری و وی آی پی برخی از مسئولان است، اشاره شده ...

3 - نقد پذیری کارگردان در اکران های گسترده که بسیار مورد استقبال روشنفکران ایرانی نیز قرار گرفت.

 

 

 

مستند 33 سال سکوت

 

مستند 33 سال سکوت

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

 

دانلود مستند کارخانه جهان

  • ۵۹۹۷

دانلود مستند کارخانه جهان

( چین ، کشوری که به جای همه جهان کار میکند )

چینی که روزگاری اکثر مردمش تریاکی و گرسنه بودند !

راز موفقیت و پیشرفت در چین

مستند کارخانه جهان

 

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : کارخانه جهان ( karkhaneh jahan )

کارگردان : حسین شمقدری
تهیه کننده : محمدحسن مددی
نویسنده : بشیر بی آزار
راوی : محمد دلاوری
مدیر تولید و ارتباطات: محسن اخوانفر، سعید امینی، مجید حسن زاده، علی برادری
تدوین : حسین شمقدری،سیامک سازگار
طراحی : محمد حسن نکوپندار
موسیقی : علیرضا کهن دیری
سال تولید : 1396 و 1395
مدت : 39 دقیقه و 53 دقیقه
صاحب اثر : مؤسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

مستند کارخانه جهان

 

چطور کشور چین که روزی میلیون ها نفر از مردمش به خاطر گرسنگی می‌میردند ، امروزه به قطب بزرگ اقتصاد و تولید جهان تبدیل شده است ؟

این مجموعه مستند که در دو قسمت ساخته شده است سعی دارد ضمن بررسی تاریخچه چین علت یابی کند، چگونه چینی که در 50 سال پیش از پی سیر کردن مردمش بر نمیامد ، الان بزرگترین اقتصاد جهان را داراست.

مستند کارخانه جهان به کارگردانی حسین شمقدری و روایت محمد دلاوری ساخته شده است ، این گروه در سال 95 و 96 سفری به چین داشته اند و حاصل آن مستند جنجالی و کاربردی شد که در داخل کشور نیز برای دانشجویان و عموم مردم اکران شد و با استقبال بالایی روبرو گردید.

 

مستند کارخانه جهان

 

مختصری از مستند :

نرخ بیکاری ایران بیشتر از چین !

در ابتدای مستند این سوال مطرح میشود که چطور امکان دارد نرخ بیکاری در کشور ایران 80 میلیونی از کشور چین با 1 میلیاردو 400 میلیونی بیشتر باشد به صورتی که 12 درصد ایرانیان بیکار ولی در چین 3 درصد بیکار وجود دارد.

شاید بتوان دلیل این پیشرفت چین در 50 سال اخیر را به ( مائو تسه تونگ ) بنیان گذار چین جدید نسبت داد ، او که هیچ وقت تصور نمیکرد که 60 سال پس از مرگش ، چین به عنوان یکی از رقبای جدی آمریکا در حوزه سیاست و اقتصاد نقش آفرینی کند.

 

مستند کارخانه جهان

 

آیا دوست دارید برای کار و زندگی به آمریکا مهاجرت کنید!

مسند ساز برای فهم بیشتر به میان مردم میرود که بپرسد شغلشان چیست ؟ درآمدشان چقدر است ؟ هزینه های زندگی در چین چقدر است ؟

آنها که شغلشان طراح لباس ، مشاور و کارگر می‌باشد و درآمدشان بین 2000 تا 3000 یوآن چین است، هیچ کدام از آنها مشکل مالی ندارند ، و وقتی میپرسد که آیا دوست دارید به آمریکا مهاجرت کنید ؟ همه میگوند نه ، ما اینجا هم زندگی میکنیم و هم کار و هم به تفریح خود میرسیم.

 

مستند کارخانه جهان

 

به دلیل مشکلات مالی ازدواج نمیکنم !

این سوالات را از جوانان ایرانی می‌پرسد که چرا ازدواج نمی‌کنید ، پاسخ آن روشن است به دلیل عدم توانایی مالی که هر سال رشد قیمت ها از سطح درآمد من بیشتر می‌باشد.

جالب است بدانید که نرخ ازدواج چین از ایران بالاتر است.

 

مستند کارخانه جهان

 

تولید فرش ایرانی در چین !!!

شاید باورش براتون سخت باشه که در چین تعداد زیاد کارگاه و تولیدی بافت فرش دستباف ایرانی باشد که در مستند به آنها سری میزند.

جالب است بدانید که 30 درصد این فرش ها را نیز دوباره به خود ایران صادر میکنند و 50 درصد آن را به سایر کشورهای خاورمیانه میفرستند ، این در حالی است که بیشتر قالیبافان ایرانی بیکار شده اند ولی در چین تعدادی کارگر چینی با بافت فرش زندگی خود را اداره میکنند.

صدای دار قالیبافی در ایران شنیده نمیشود اما این صدا در چین در حال زیاد شدن است.

 

مستند کارخانه جهان

 

خرید سنگ خام از ایران و صادرات دوباره آن به ایران !

تاجر سنگی که مدتی در اصفهان زندگی کرده میگوید ، کشور چین سنگ خام را از ایران و ترکیه میخرد و پس از برش و آماده سازی دوباره به ایران و سایر کشورهای جهان صادر میکنند.

چینی که مردمش 50 سال پیش خاک و پوست درخت میخوردند و هنوز نیز انواع حیوانات زنده و پخته را میخورند چطور به این همه پیشرفت دست یافته اند؟

کشوری که همچون ایران ثروتی به نام نفت ندارد.

موتور محرک این تغییرات در چین چه بوده است؟

اما فرق در این است که کارگر ایرانی صبح میرود سرکار ، ظهر به خانه برمیگردد و بعدظهر میخوابد اما چینی ها زن و مردشان از صبح تا شب در محل کار هستند و کارخانه ها تعطیلی ندارند.

 

مستند کارخانه جهان

 

مدیر کارخانه ای که در خود کارخانه زندگی میکند و آنجا را جارو میکشد !

از یک کارگر چینی پرسیده میشود که چرا روز تعطیل نیز تا ساعت 10 شب کار میکنی ؛ او میخندد و میگوید مگر ما کار دولتی داریم که روزهای تعطیل داشته باشیم .

نکته جالب دیگر اینکه صاحب کارخانه ای را نشان میدهد که در خود کارخانه در اتاقی کوچک و کثیف زندگی میکند و هدف خود زنش فقط کسب درآمد است او حتی کف کارخانه را خودش همیشه جارو میکشد.

 

مستند کارخانه جهان

 

چین کشوری است که حتی ساخت برج های 57 طبقه در آن فقط 19 روز طول میکشد.

چینی که روزگار مردمش از گرسنگی میمردند و یا اکثر آنها درگیر تریاک بودند.

 

چند دلیل که در پیشرفت چین تاثیر داشته است :

1 - برخورد قاطع با تخلف و فساد در چین

2 - جذب گسترده سرمایه های خارجی و حمایت از تولیدات چینی

3 - رها شدن از اقتصاد دولتی و رسیدن به مدل خصوصی سازی چینی

4 - یافتن مدل توسعه مناسب با فرهنگ و اقتصاد بومی به صورتی که کارخانه دار ها مجبور هستند برای رشد اقتصادی خود صنعت را به حتی به مناطق محروم چین نیز گسترش بدهند.

 

مستند کارخانه جهان

 

چین و نابودی اقتصاد آمریکا !

آمریکایی ها در سالهای اخیر ضررهای مالی زیادی از رشد پیشرفت چینی ها خورده اند به صورتی که حتی مجبور شده اند بسیار از تولیدات خود را به چینی ها بسپارند و خود فقط ناظر بر فروش آن باشند ، جالب است بدانید که این رشد چین را به عنوان پولساز ترین اقتصاد جهان کرده است.

 

مستند کارخانه جهان

محمد دلاوری در حال خوردن عقرب

 

نقد مستند :

1 - یکی از نقاط مثبت مستند ساز این بوده که در کنار نشان دادن پیشرفت های چینی ها ، نگاهی به مناطق فقیر نشین پکن داشته است و این رعایت انصاف خیلی خوب است ، مناطقی که حتی شاید بتوان از محروم ترین مناطق ایران نیز محروم تر دانست.

2 - اکران این مستند در دانشگاه ها و همراه با سوالات دانشجویان از مستند ساز نیز یکی از نقاط قوت میباشد که مورد استقبال دانشجویان نیز قرار گرفته است.

 

 

تصویر اکران مستند در دانشگاه های ایران همراه با نقد و بررسی :

اکران مستند کارخانه جهان

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

 

دانلود مستند میراث آلبرتا 3

  • ۴۷۹۴

دانلود مستند میراث آلبرتا 3

( همراه با نخبه های ایرانی و زندگی در خارج از کشور )

ای کاش وطن جایی برای ماندن بود !

دینداری در اروپا حتی راحت تر است

دانلود مستند میراث آلبرتا 3

 

 

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : میراث آلبرتا 3 ( Alberta Legacy 3 )

کارگردان: حسین شمقدری

تهیه‌کننده: محمدحسن مددی

راوی: حسین شمقدری

مدیر تولید و ارتباطات: محسن اخوان‌فر، سعید امینی، مجید حسن‌زاده، علی برادری

تدوین: حسین شمقدری، سیامک سازگار

موسیقی: علیرضا کهن دیری

طراحی: محمدحسن نکوپندار

سال تولید: 1395

مدت زمان : 74 دقیقه

صاحب اثر: موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

دانلود مستند میراث آلبرتا 3 با کیفیت عالی

 

مستند میراث آلبرتا 3 پس از موفقیت های دو سری پیش و اکران های مختلف در دانشگاه های ایران که مورد نقد و بررسی دانشجویان قرار گرفت، در سال 95 به کارگردانی و روایت حسین شمقدری ساخته شد.

این مستند که در کشورهای اروپایی همچون آلمان ، هلند ، فرانسه و نروژ فیلمبرداری شده است و موضوع آن درباره مهاجرت دائمی دانشجویان و نخبه های ایرانی به اروپا و آمریکا میباشد.

 

 

دانلود مستند میراث آلبرتا 1

مریم اسلامی دانشجوی دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادا

 

دکتر طناز بحری

دکتر طناز بحری رئیس بیمارستان روتردام هلند

 

دکتر ندا سلامتی

دکتر ندا سلامتی مدیر مرکز تحقیقات شرکت بوش آلمان

 

ای کاش وطن جایی برای ماند بود !

آیا نخبگان ایرانی خارج از کشور وطن فروش هستند !؟

این مستند بیطرفانه ساخته شده و یکی از دلایل بیطرفی آن این است که حسین شمقدری کارگردان و راوی آن خود از دانشجویان دانشگاه شریف است و حال و هوای نخبه های مهاجرت کرده را بهتر درک میکند سعی شده به این مسئله بپردازد که دانشجوهای مهاجرت کرده برای مشروب خوردن ، س ک س و لذت های دیگر به خارج از کشور نمیروند و دلیل آنها نبود امکانات و ارزش ندادن مسئولین به آنها میباشد که اگر نه، اکثر آنها یا اصلا مهاجرت نمیکردن و یا بعد از اتمام تحصیل دوباره به ایران برمیگشتند ، آنها وطن فروش نیستند ، و اکثر آنها حتی روزهایی در غربت دلتنگ ایران میشوند، گریه میکنند ، دلتنگ خانواده میشوند.

 

دکتر رامین صرامی

دکتر رامین صرامی فوق تخصص بیماری های خونی از دانشگاه آلبرتا کانادا و برنده بهترین جایزه پژوهشگری هلند

 

مختصری از مستند :

کلاس تفسیر قرآن در دانشگاه آلبرتا کانادا !!

در ابتدای مستند دکتر رامین صرامی فوق تخصص بیماری های خونی از دانشگاه آلبرتا کانادا که همکنون در هلند ساکن هست را نشان میدهد و او شروع میکند به انتقاد از میراث آلبرتا 1 و 2 که چرا فقط رقصیدن دانشجویان آلبرتا را نشان داده ؟ چرا سطح علمی و امکانات آن ها را نشان نداده اید ؟ در دانشگاه های کانادا اینقدر آزدی هست که شما حتی کلاس ها تفسیر قرآن هم خواهید دید !! اینجا چون هیچ اجباری در دین نیست لذا کیفیت دین بالاتر است . خلاصه نباید به این راحتی راجبه آنها قضاوت کرد.

 

دکتر طناز بحری

دکتر طناز بحری رئیس بیمارستان آراسموس روتردام هلند

ایران امروز مثل کشتی نوح است، هر کس بر آن سوار شود نجات خواهد یافت !

دکتر طناز بحری جالبترین فردی که در این مستند با او صحبت میشود ، او که از 10 سالگی به همراه خانواده به هلند مهاجرت کرده و به گفته خودش دولت هلند برای دکتر شدن او یک میلیون یورو خرج کرده است ، آرزوی برگشت به ایران را دارد ، با اینکه او رئیس بیمارستانی در روتردام هلند است و حقوق خیلی بالایی میگیرد اما حتی محرومیت ایران را ترجیح میدهد. او که به تازگی محجبه شده از اختیار خود برای این انتخاب میگوید. از اینکه از مالیات حقوق خود در هلند ، خرج کشورهایی مثل اسرائیل میشود ناراضی است و به نظر خود با برگشت به ایران باید دین خود را ادا کند.

دکتر طناز بحری

دکتر طناز بحری رئیس بیمارستان آراسموس روتردام هلند

 

 

مستند میراث آلبرتا 2

دکتر ندا سلامتی مدیر شرکت بوش آلمان

 

دومین شخصیتی که با آن دیدار میشود خانم دکتر ندا سلامتی که در مستند میراث آلبرتا 2 دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر دانشگاه EPFL سوییس بود و همکنون بعد از چند سال دوباره با ایشان دیدار دارد که ساکن آلمان شده و مدیر مرکز تحقیقات شرکت بوش آلمان است.

از کیفیت بالای زندگی در آلمان میگوید و زمان استخدامش در شرکت BOSCH به آنها تعهد داده اند که تا آخر عمر در رفاه باشند به این صورت که دغدغه و نگرانی در خرج زندگی و رفاه را ندارند. و هنوز هم بعد 3 سال معتقد است که جایگاه شغلی در ایران ندارد و دوست ندارد که برگردد.

 

کوروش افضلی

کوروش افضلی دانشجوی دکترای داروسازی رگنزبورگ آلمان

 

کوروش افضلی دانشجوی دکترای داروسازی رگنزبورگ آلمان که سری به خوابگاه خودشان میزنند و در آن انواع امکانات (سیگار ، مشروب ) شبانه روزی در اختیار دانشجویان قرار میگیرد ، اما از اخلاق سرد آلمانی ها که نسبت به ایرانی ها که خیلی خونگرم هستند به چشم می آید، از نژاد پرستی و تحقیر ایرانی ها نیز گلایه دارد.

 

 

زهرا تقی خاکی

زهرا تقی خاکی دانشجوی دکترای نرم افزار دانشگاه توئنته هلند

 

زهرا تقی خاکی و علیرضا معصوم

زهرا تقی خاکی و همسرش علیرضا معصوم  در هلند

 

زهرا تقی خاکی دانشجوی دکترای نرم افزار دانشگاه توئنته هلند به همراه همسرش علیرضا معصوم فارغ التحصیل دانشگاه شریف که در ایران نمیتونستن هم ادامه تحصیل بدهند و هم تشکیل زندگی بدند (بحث مشکل مالی) و حتی این امکانات در هلند برایشان فراهم شده است.

از وام دادن سریع بانک های هلند به متقاضیان میگوید که حتی سود آن از بانک های ایرانی کمتر است

 

دکتر فاطمه محمودی

فاطمه محمودی دانشجوی دکترای کامپیوتر دانشکاه انسخده هلند

 

از وقتی به اروپا اومدم مسلمان تر شدم !

فاطمه محمودی دانشجوی دکترای کامپیوتر دانشکاه انسخده هلند که از حقوق دانشجویی که دولت هلند به او میدهد، 1700 یورو که تا وقتی درس میخواند به او داده میشود و او حتی به خانواده خود در ایران کمک میکند، به دلایل احترام، امنیت شغلی و جانی که در این کشور به او گذاشته میشود هرگز دوست ندارد به ایران برگردد.

در شرق مسلمان دیدم ، اسلام ندیدم ، در غرب مسلمان ندیدم اما اسلام دیدم

 

 

 

دکنر مسعود شادنام

دکتر مسعود شادنام فارق التحصیل رشته mba دانشگاه شریف استاد دانشگاه پاریس

 

کتی غفاریان متخصص داروسازی در نروژ ، دکتر مسعود شادنام استاد دانشگاه پاریس ، مهدی اصفهانی استاد فلسفه دانشگاه برلین و دکتر رامین شریفی میلانی فوق تخصص دندانپزشکی در فرانسه از جمله سایر افرادی هستند که در این مستند حضور دارند...

 

طناز بحری

دکتر طناز بحری رئیس بیمارستان آراسموس روتردام هلند

 

نقد مستند :

1 - یکی از نقاط قوت مستند این است که کارگردان آن از دانشجوهای دانشگاه شریف میباشد و این باعث شده ارتباط بهتری با دانشجویان بگیرد، آنها را بهتر درک کند و دیدی منصفانه داشته باشد.

2 - مستند میراث آلبرتا 3 میخواست سرنوشت نخبه های ایرانی را در آمریکا به نمایش بگذارد، که دولت آمریکا به سازندگان مستند ویزا نداد.

3 - در یک سوم انتهایی مستند دوباره شخصیت های که از اول بوده را نشان میده که شاید دلیلش این باشد که اعتمادی از آنها در ذهن مخاطب ایجاد کرده و خواسته حرفش را به کرسی بنشونه.

4 - کیفیت زندگی در اروپا و آمریکا در خیلی از موارد برای نخبه های ایرانی بالاتر است و اکثر مهاجران راضی هستند که مستند این قضیه را هم نشان داده است.

5 - پایان بسیار زیبا مستند که نشان داد یکی از نخبه (طناز بحری) برای همیشه به ایران برگشت.

6 - در کنار همه کیفیت بالایی که زندگی در غرب دارد اما در بعضی موارد تحقیر ، نژاد پرستی و عدم نسبت فرهنگی ، ایرانیان آنجا را آزار میدهد.

 

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

 

اکران مستند میراث آلبرتا 3 در اکثر دانشگاه های ایران انجام شده است که با بررسی و نقد دانشجویان همراه بوده است و حاشیه های زیادی نیز داشته است.

 

تصاویر اکران مستند در دانشگاه های ایران همراه با نقد و بررسی :

 

اکران میراث آلبرتا 3

 

تصاویری از صف اکران مستند در دانشگاه شریف :

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

اکران مستند در دانشگاه شریف تهران :

 

اکران مستند میراث آلبرتا در دانشگاه شریف

 

جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان از حسین شمقدری ، کارگردان مستند :

 

حسین شمقدری

 

میراث آلبرتا 2

مستند میراث آلبرتا 2

میراث آلبرتا 2

مستند میراث آلبرتا 2

مستند میراث آلبرتا 2

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید

 

 

 

دانلود مستند میراث آلبرتا 2

  • ۳۳۲۸

دانلود مستند میراث آلبرتا 2

( روایت اروپایی مهاجرت نخبگان دانشگاهی - فرار مغز ها )

ای کاش وطن جایی برای ماندن بود !

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

تیزر مستند :

 

 

نام مستند : میراث آلبرتا 2 ( Alberta Legacy 2 )

کارگردان : حسین شمقدری

تهیه کننده : محمد حسن مددی

نویسنده : محمد حسن ناظمی اردکانی

راوی : حسین شمقدری

مدیر تولید و ارتباطات : محسن اخوانفر ، سعید امینی ، مجید حسن زاده ، علی برادری

تدوین : حسین شمقدری ، سیامک سازگار

طراحی : محمد حسن نکوپندار

موسیقی : علیرضا کهن دیری

سال تولید : 1392

مدت زمان : 61 دقیقه

صاحب اثر: موسسه فرهنگی آرمان مدیا

 

 

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

جرا اکثر نخبگان ما به اروپا مهاجرت میکنند ؟

چرا اکثر دانشجویان ما آرزوی تحصیل در اروپا و آمریکا را دارند ؟

 

مستند میراث آلبرتا 2 در ادامه میراث آلبرتا 1 به کارگردانی حسین شمقدری که خود از دانشجویان شریف هست در سال 92 ساخته شده است.

در این مستند گروه مستندساز سفر هایی به کشور های اروپایی همچون فرانسه ، سوییس و آلمان میکنند، در آنجا با داشجوهای نخبه ایرانی که سال های قبل اکثر آنها در دانشگاه های معتبر ایران بوده اند هم صحبت میشوند و با آنها در دانشگاه های معتبر سوربن پاریس ، لوزان سوئیس دیدار میکنند، حتی امکاناتی مثل خوابگاه هایی که در اختیار آنها قرار میدهند را بررسی میکنند.

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

آیا نخبگان ایرانی خارج از کشور وطن فروش هستند !؟

 

در این مستند که سعی شده بیطرفانه ساخته شود با برخی از نخبگان ایرانی که صحبت میشود ، همه آنها به این نکته تاکید دارند که ای کاش بعد از تحصیل بتوانم به ایران برگردم و در آنجا به من بها دهند که خود همین باعث میشود کیفیت بالای زندگی در اروپا را هیچ وقت به سختی کشیدن در ایران را عوض نکنند.

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

ای کاش وطن جایی برای ماندن بود !

در صحبت با اکثر این نخبگان از نبود امکانات در ایران گلایه میکنند که در خیلی از موارد صحیح است و اگر به این دانشجویان نخبه در داخل کشور بها داده شود بسیاری از آنها راضی به مهاجرت و دوری از خانواده نخواهند شد.

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

آنهایی که از کشور میروند ، برای مشروب خوردن نمیروند !

قطعا هدف اصلی مهاجرت نخبگان ( فرار مغزها ) ، خوش گذرانی ، س ک س یا مشروب خوردن نیست بلکه این افراد برای تحصیل علم در دانشگاه های معتبر بین المللی میباشد ، حتی برخی از این دانشجویان پس از مدتی دچار دلتنگی شدید برای وطن و خانواده خود میشوند ، گریه میکنند ، افسرده میشوند.

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

مختصری از مستند :

در ابتدای مستند صحبت های مریم اسلامی (رتبه 9 کنکور ریاضی 86 ) ، دختری که در قسمت اول میراث آلبرتا به این اشاره میکرد که همه زندگی در آمریکا و کانادا است و تلاش میکنم که هر چه زودتر از ایران بروم که در انتها به دانشگاه بریتیش کلمبیا کانادا مهاجرت میکند و به آرزوی خود میرسد، را نشان میدهد.

بعد مستند ساز صف های جلوی سفارت آلمان را نشان میدهد و با برخی از مهاجرین صحبت میکند.

و در نهایت با هواپیما به فرانسه سفر میکند و در فرودگاه شارل دوگل پاریس با اولین مخاطب قرار میگذارد.

با علی حسن زهرایی فارغ التحصیل رباتیک پاریس دیدار میکند و در مورد اپلای مدارک دانشگاهی باهم صحبت میکنند.

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

مجید شیرازی دانشجوی دانشگاه سوربن که مستند ساز را دعوت به کافه ای لبنانی در مرکز پاریس میکند و درباره مشکلات و عدم بها دادن به پروژه هایش در ایران میگوید در حالی که نامه نگاری زیادی کرده بود و پس از ناامیدی به فرانسه مهاجرت کرده است.

دکتر شروین تقوی لاریجانی محقق مشغول در سازمان هوایی ناسا با مستند ساز صحبت میکند و از خراب بودن پایه ریزی فرهنگی و علمی در ایران صحبت میکند، میگوید اگر در خروج از کشور را آزاد بگذارید همه 75 میلیون از کشور خارج میشوند.

 

میراث آلبرتا 2

 

سحر غیاثی خو دارنده مدال نقره المپیاد شیمی، همکنون دانشجوی ای پی اف ال سوییس هست که از نبود امثال دانشگاه شریف در شهرستان ها صحبت میکند و در آخر به این جمله تاکید میکند که حتما به ایران باز خواهم گشت.

 

میراث آلبرتا 2

 

آرش امینی دانشجوی دکترای برق و دارنده مدال طلای المپیاد ریاضی و امیر حسام صلواتی دانشجوی دکترای کامپیوتر رتبه اول کنکور سال 81 نیز در مورد شرایط شان در دانشگاه ای پی اف ال سوییس صحبت میکنند و میگوند در نهایت برای ازدواج و بزرگ کردن بچه به ایران باز خواهند گشت.

 

ندا سلامتی

میراث آلبرتا 2

میراث آلبرتا 2

 

ندا سلامتی دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر که همکنون در سوئیس تحصیل میکند از حاشیه هایی زیادی که دانشگاه های ایران دارد گلایه میکند و میگوید اینجا از این خبرها نیست و کسی که میخواهد درس بخواند بهترین امکانات در کمال آرامش برایش فراهم است تا دانشجو فقط درس بخواند و تحقیق کند و در نهایت میگوید من فکر نمیکنم برگردم ایران چون جایی برای پیشرفت ندارم ولی این را هم قبول دارم که در نهایت سوییس وطن من نیست هر چقدر هم مثل اروپایی ها بشم در واقعیت ایرانیم

 

دکتر میترا فاطمی

 

میترا فاطمی دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر در سوییس ، انتقاد پذیری در دانشگاه های سوئیس را تحسین میکند و از تعداد زیادی از بچه های برق شریف در دانشگاه ای پی اف ال میگوید.

 

فاطمه جوادی دانشجوی دکترای بیوتکنولوژی و رتبه سوم کنکور سال 82 که همکنون در دانشگاه گوتینگن آلمان ، پرفسور کریم راکعی استاد دانشگاه گوتینگن آلمان ، مهدی اصفهانی دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه برلین ، رضا ندرلو دانشجوی دکترای زیست جانوری و ... افرادی هستند که در این مستند با آنها گفتگو میکند.

 

 

نقد مستند :

1 - یکی از نقاط مثبت این مستند ، این است که کارگردان آن خود دانشجوی دانشگاه شریف میباشد و حال و هوای دانشجو ها را درک میکند.

2 - مستند سعی کرده نگاه بیطرفانه خود را نسبت به مهاجرت نخبگان حفظ کند و سعی نکرده آنها را محکوم به وطن فروشی کند.

3 - اکران های آزاد این مستند در اکثر دانشگاه ها همراه با حضور مستند ساز ، باعث شده که دانشجویان راحت تر بتوانند با مستند ساز مستقیم در ارتباط باشند.

4 - مستندی که با سفر به چند کشور اروپایی سعی کرده، جامعه آماری خوبی را نشان دهد و تصاویری که تا به امروز از رسانه ملی پخش نشده بود را شکل داده است.

5 - نقطه منفی این مستند این است که دختری را نشان میدهد با شلوار چسب ولی با روسری ، که این دوگانگی به مخاطب میرساند و حس میشود دختر مجبور شده است که روسری بپوشد که اگه اینطور باشد بهتر بود اجباری بر پوشیدن موهایش نمی بود.

 

 

 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید

 

 

 

 

تصاویری از صف اکران مستند در دانشگاه شریف :

 

مستند میراث آلبرتا 2

 

اکران مستند در دانشگاه شریف تهران :

 

اکران مستند میراث آلبرتا در دانشگاه شریف

 

جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان از حسین شمقدری ، کارگردان مستند :

 

حسین شمقدری

 

میراث آلبرتا 2

مستند میراث آلبرتا 2

میراث آلبرتا 2

مستند میراث آلبرتا 2

مستند میراث آلبرتا 2

 

 

 

 

برای تایپ خلاصه مستند و آپلود عکس ها زمان زیادی گذاشته شده است لذا لطفا در صورت استفاده از این مطلب ، نام منبع و لینک (سایت سیمابان) را استفاده فرمایید