-
-
۸۰۵
دانلود مستند بی وتن ها
( روایتی از مواجهه با اعضای گروهک تروریستی منافقین )
تیزر مستند :
نام مستند : بی وتن ها ( TRAITOR )
کارگردان : حسین شقدری
تهیه کننده : محمد حسن مددی
راوی : حسین شمقدری
عوامل اجرایی : رضا بارانی
سال تولید : 1402
مدت : 42 دقیقه
این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید
مستند « بی وتن ها » به کارگردانی حسین شمقدری، روایتی از مواجهه با اعضای منافقین در حاشیه دادگاه حمید نوری است.
مستند بی وتن ها، حکایت از زندانی شدن غیرقانونی حمید نوری دیپلمات ایرانی در سوئد را به کمک منافقین به تصویر کشیده است.
حمید نوری، ۱۸ آبان ماه سال ۹۸ در زمان ورود به فرودگاه استکهلم سوئد به صورتی خشن و غیرقانونی توسط پلیس این کشور بازداشت و ۸ ماه نخست بدون هیچ گونه امکان تماس با خانواده یا دسترسی کنسولی در شرایطی شبیه به ربوده شدن نگهداری شد. این شهروند ایرانی پس از برگزاری ۹۲ جلسه فاقد مولفههای حق محاکمه عادلانه، به حبس ابد محکوم شد.
حسین شمقدری، همزمان با سفر به سوئد افرادی از منافقین به پلیس امنیتی سوئد مراجعه و حضور من را گزارش کردند تا از سوی پلیس بازداشت شوم، شاید برایتان جالب باشد بدانید که افراد حاضر در آنجا در لحظه برایم شعار ساختند و میگفتند «مستندساز ولایت برگرد برو سفارت».
کارگردان مستند «بیوتنها»، ادامه داد: هدف من مواجهه با منافقین بود، تا ببینم که در این مواجه و گفتگو این افراد چه تفکر و چه برخوردی دارند، اما پس از برخورد متوجه شدم که این افراد بسیار تهی هستند.
شمقدری افزود: منافقین پس از روز اول و دوم از دست من فرار میکردند؛ من میخواستم با آنها روبهرو شوم و گفتگو کنم، اما آنها نمیماندند و حاضر به گفت وگو نبودند، اعضای گروهک تروریستی منافقین خود به این نتیجه رسیده اند که تهی هستند و حرفی برای گفتن ندارند و در نهایت ناسزا میگفتند.
خلاصه مستند :
مستندی که در سال 1402 توسط موسسه آرمان مدیا و به کارگردانی حسین شمقدری ساخته شده است و به موضوع دادگاه تجدید نظر حمید نوری در سوئد و نقش گروهک تروریستی منافقین در دستگیری او میپردازد.
سالها پیش عموی پدر حسین شمقدری "حاج رضا شمقدری" که یک مغازه دار مشهدی با ریش و محاسن بوده است، عکس امام خمینی را به شیشه مغازه خود زده بود توسط منافقین ترور میشود و سوال او اینست که چرا حاج رضا ترور شد یا بهتر است بگوییم چرا حاج رضاها ترور شدند؟
از زبان مستند ساز :
راهی سفر به سوئد میشوم یعنی به قلب اعضای سازمان مجاهدین و توی دادگاهی حضور مییابم که اکثر سران سازمان آنجا جمع شده اند.
اولین روز دادگاه تجدید نظر حمید نوری، تقریبا در همه جا یکی از اعضای سازمان مشغول فیلم برداری از من است.
صدایی میگوید حمید نوری قاتل.....مزدور تروریست برو گمشو ، این صدا متعلق است به غلام پیکاری که در حال همکاری با سازمان مجاهدین است.
کم کم دور او شلوغ می شود و در این میان زنی با گوشی در حال فیلم برداری از من است و فریاد می زند که پسر یکی از بالاترین مقامات سینمایی رژیم جمهوری اسلامی به اینجا امده تا با فیلم گرفتن از مردم مستندی برای جمهوری اسلامی بسازد و موسسه آرمان مدیا را حکومتی می خواند و از من میخواهند برای اثبات اینکه حکومتی نیستم کارهای پدرم را محکوم کنم و به رهبر توهین کنم و بگویم لعنت بر جمهوری کثیف اسلامی و منحوس اسلامی....
با حضور مردم دیگر و شعارهایشان جو متشنج میشود و پلیس آن زن را دستگیر می کند
مجید نوری و خواهرش برای شرکت در دادگاه پدرشان حضور داشتند و روبه روی مکانی که پدرشان زندانی است ایستاده اند و میگویند پدرشان از اینجا آنها را می بیند و این برایم عجیب است که زندانی در سوئد وجود دارد که از سلول هایش خیابان دیده می شود. ولی خانواده او معترض اند که چرا سلول پدرشان انفرادی است و اجازه ملاقات با نوه اش "رها" را ندارد و به دلتنگی نوه و پدربزرگ توجهی نمی کنند.
روز دوم دادگاه:
دوباره همان زن دیروزی که باز هم درحال فیلم برداری از من و توهین است و پلیس باز هم به او تذکر می دهد
مهران عباسیان خبرنگار ایران اینترنشنال سعی میکند با روی خوش حمید نوری را دعوت به مصاحبه کند اما او نمی پذیرد
وقتی در حال مصاحبه با دختر حمید نوری بودم ، رضا فلاح از سران مجاهدین نزدیک می شود و میگوید : ولی کور خوندن ...دژخیم حبسش تایید خواهد شد و من از او می پرسم پس تکلیف 17 هزار نفری که کشتید چی شد؟ و او با افتخار اذعان میکند که تازه بیشترم هست.
آخرین روز دادگاه :
دو باره همان خانم آنجا بود و برایم سوال بود که این افراد درامدشان از کجاست که هر روز می آیند به ما فحش می دهند.
مصاحبه با "هانا" یکی از وکلای حمید نوری :
به او می گویم که مجاهدین ایرانی هستند و حمید نوری هم که از مقامات ایران است ایرانی است و این موضوع ربطی به سوئد ندارد. او نیز می گوید بهتر است سوئد درگیر قضاوت نشود و این موضوع بین المللی نیست.
مصاحبه با ایرج مصداقی(عضو سابق سازمان مجاهدین):
او کسی است که دسیسه دستگیری حمید نوری را طراحی کرده است. البته دو روز پیش هم با او صحبت کردم و کسی از ما فیلم گرفته بود و مصداقی را به نفوذی بودن و عامل جمهوری اسلامی متهم کردند و جالبه که سازمان مجاهدین تحمل یک گفتگو راهم ندارد. ایرج مصداقی باور دارد که وکلای حمید نوری و مجاهدین دستشان توی یک کاسه است.
او در گذشته عضو سازمان مجاهدین بوده و توی عملیات ها هم شرکت داشته اما بعد از دستگیری و مدتی زندانی بودن ، آزاد می شود و از مجاهدین هم جدا می شود و باندی را راه انداز می کند به نام" دادخواه ها" و در حال حاضر هم مجاهدین و هم دادخواه ها علیه جمهوری اسلامی فعالیت می کنند اما جالب است که هیچکدام از مخالفین جمهوری اسلامی یکدیگر را قبول ندارند.
مصاحبه با مجید نوری:
از او میپرسم آیا اعدام های سال67 کار درستی بوده است؟ او می گوید فرض کنیم شخصی ادعا می کند که بمب دارد و میخواهد به بالای پل برود و مردم را منفجر کند درحالی که 50 هزار نفر روی پل هستند. تو هم اسلحه داری و شخص امنیتی هستی.
به راستی کار درست چیست؟
مصاحبه با وحید سعادت طلب:
کسی که در مقطع دکتری در سوئد مشغول تحصیل است و در جلسه دفاع پایان نامه اش بخاطر نمایش تصویر شهدای مقاومت از جمله قاسم سلیمانی مورد حمله قرار می گیرد و جلسه دفاعش نیمه کاره می ماند.
او میگوید که قبل از سفر یه سوئد کاملا شخصی با تفکرات غربگرایی بوده است و تصورش نسبت به مردم غرب بدین گونه بوده است که احتمالا همه روشنفکر و دغدغه مکند و علاقمند به فلسفه هستند اما بعد از امدن به سوئد متوجه می شود که تمام تصوراتش اشتباه بوده اند .
جالب این جاست که او می گوید همان خانومی که این چند روز در دادگاه حضور مداوم داشته و مشغول فیلم برداری و فحاشی بوده است، در جلسه دفاع او نیز حضور داشته و قصد حمله و فحاشی به او را داشته که پلیس از این اقدام او جلوگیری کرده است.
در روزهای پایانی با خانوم ایرانی اشنا شدم که 23 ساله ساکن سوئد است و آن زن را میشناخت ، می گوید که او 8-9 سال است که مهاجرت کرده، ازدواج سوئدی کرده است و اکنون پناهنده است، اقامت ندارد، باید اداره مهاجرت سوئد را مجاب کند توسط ایران شناسایی شده و دیگر نمیتواند به ایران برگردد تا بتواند اقامت بگیرد و حق کار و زندگی در اینجا را داشته باشد.
حالا دلیل کارهایش را می فهمم .... شلوغ کاری برای گرفتن اقامت ... و حق کار و زندگی
تا قبل سفر فکر می کردم همه ی ایرانی هایی که خارج کشور هستند بی وطن هستند اما حالا می فهمم کسی که کشورش را دوست دارد بی وطن نیست بلکه بی وطن کسی است که حاضر است از شرافتش بگذرد و به وطنش خیانت کند.